15 Oct 2004

عاطفه او رفته با نگاهش شايد جنگلی از خاک او برويد

نوشته:     :::       Comments Off on عاطفه او رفته با نگاهش شايد جنگلی از خاک او برويد

این نوشته را در پیک نت خواندم به دلم نشست دلم نیامد دیگران آن را نخوانند مخصوصآ با وجود سانسور اینترنت شاید نیاز باشد که در سایتهای مختلفی منعکس شود تا هرچه بیشتر اینگونه مطالب خوانده شود. تا شاید نفرت از جمهوری اسلمی به نقطه انفجار برسد و هرچه زودتر این دوران سیاه از تاریخ ایران زمین رخت بربندد.
فراموش نکنید که همین دو روز پیش بود که خبر سنگسار ژیلا دختر 13 ساله منتشر شد. این خونخواران چنان تشنه خون هستند که اقدام بعدی شان سنگسار و اعدام شیرخوارگان خواهد بود.


عاطفه او رفته با نگاهش
شايد جنگلی از خاک او برويد

عاطفه آرام و مبهوت وارد دادگاه شد. سرنوشت زود هنگام به سراغش آمده بود. گاه به ياد می‌آورد و گاه فراموش می‌کرد. همه چيز را، همه کس را. اين را در زندان هم به زندانبان‌ها گفته بود، اما کسی باورش نمی کرد.

پدرش کارتن خواب بود. در نکا. مازندران. ميان جنگل و دريا. مثل هزاران در هزار کارتن خواب ديگر. مادرش را گاه به ياد می‌آورد و گاه فراموش می‌کرد. سالها پيش او را ديد و ديگر نديد. يک جائی زير خاکش کرده بودند. درهمان نکا. جايش خوب بود، از کارتن بزرگتر بود. می‌شد در آن اين پهلو و آن پهلو هم شد، اما چه فايده؟ مادرش که ديگر حرکت نمی کرد! مرده را از هر طرف بخوابانند می‌خوابد تا بپوسد.

قاضی به ديوان عالی کشور نوشته بود، مجرم 22 ساله است و می‌توان اعدامش کرد. عاطفه نمی دانست 22 سال با 16 سال چه تفاوتی با هم دارند. در شناسنامه اش نوشته بودند متولد 30 شهريور سال 1366.

قاضی به جرم هم خوابگی با مردان رای به اعدامش داده بود. دو هم خوابه او را هم به دادگاه آورده بودند. هر دو متاهل بودند. يعنی زن هم داشتند اما با عاطفه هم خوابيده بودند. عاطفه اينها را نمی دانست، اما می‌دانست که وقتی با او خوابيدند او در يک دنيای ديگری سير می‌کرد.

عمه اش به قاضی دادگاه گفته بود: اين دختر اختلال حواس دارد و از او سوء استفاده کرده اند.

اولی که ع. ا.د. (50 ساله) نام داشت به چند ضربه شلاق محکوم شد. دومی هم که “ع. ذ” نام داشت و 45 ساله بود به همين تعزير قابل خريد محکوم شد. آن که به اعدام محکوم شد، نه شوهر داشت و نه بچه. آنها که به شلاق محکوم شدند، هوس رانانی بودند با زن و بچه.

قاضی حکم اعدام را صادر کرد. عاطفه را به زندان برگرداندند. پدرش در کارتن خواب بود. يک گوشه‌ای پرت و دور افتاده در شهر نکا.

عمه عاطفه خودش را رساند به زندان. می‌خواست عاطفه را پيش از رفتن به نزد مادرش يکبار ديگر ببيند.

از پيچ دهليز زندان گذشت. رسيد مقابل عمه اش. بازهم مبهوت بود. چند کيلوئی آب رفته بود، اما هنوز درشت اندام بود. اين رشد طبيعی نبود. مثل همه بچه هايی که عقب مانده به دنيا می‌آيند. جسمشان جلوتر از مغزشان رشد می‌کند. عاطفه يکی از همين بچه‌ها بود. قاضی سر از اين نوع پديده‌ها در نمی آورد. دريده و چشم چران هيکل و سينه بزرگ عاطفه را برانداز کرده و سن او را 22 سال تشخيص داده بود.

آن روز، وقتی از دهليز هفت توی زندان گذشت و مقابل عمه اش رسيد، مثل يک کودک می‌گريست. به عمه اش گفت:

– عمه جان آن‌ها دو نفر نبودند. سه نفر بودند. سه شبانه روز به من تجاوز کردند.

نفر سوم؟

عاطفه دو نفر را سه نفر تصور کرده بود و يا قاضی نفر سوم را از پرونده حذف کرده بود؟

چه کسی حرف عاطفه را قبول می‌کرد؟ هيچکس. قاضی که حواس پرتی نداشت! اگر هم نفر سوم را حذف کرده بود لابد با حواس جمع چنين کرده بود.

قاضی می‌خواست پرونده را ببندد. نه فقط پرونده را ببندد، که دفتر زندگی عاطفه را هم ببندد. هرچه زودتر بهتر. حرف می‌زد که نبايد می‌زد. اگر معلوم می‌شد 22 ساله نيست، حکم بايد نقض می‌شد و آنوقت معلوم می‌شد چشم‌های او سينه‌های عاطفه را بزرگ ديده!

عمه جان، با گريه گفت:

– روز اعدام را به ما اعلام نکرده بودند. به اقوام اعدامی بايد می‌گفتند، اما نگفتند. خودم رفتم سر مراسم اعدام. يک شيرپاک خورده‌ای خبرم کرده بود. وقتی رسيدم قاضی آنجا بود. همان که حکم اعدام داده بود. حلقه دار دستش بود و عاطفه با گريه می‌گفت: من را نکشيد. تا آخر عمرم به نامحرم نگاه نمی کنم.

زبانم بند آمده بود. خواستم دهان باز کنم، اما زبانم در دهان نمی گشت. تا خواستم آب دهانم را جمع کنم، قاضی طناب دار را انداخت گردن عاطفه و کشيد. عاطفه رفت نزد مادرش!

پدر عاطفه يا خمار بود يا سر حال. نمی دانم در کدام عالم بود، اما ميدانم وقتی طناب را قاضی کشيد او در کارتن خواب بود.

شناسنامه عاطفه را پيدا کردم، اما خيلی دير. قاضی گفته بود شناسنامه لازم نيست، چشم من شناسنامه است. اين دختر 22 ساله است و زناکار. پدرش شناسنامه را پيش يک فروشنده دوره گرد امانت گذاشته بود. جنس گرفته بود تا از خماری در بيايد. می‌گفت: “يادم نيست به کی دادم”. با شناسنامه او دختر ديگری را به دوبی بردند؟ دختری را سر سفره عقد نشاندند؟ همراه شناسنامه‌های ديگر بردند پای صندوق‌های رای مجلس هفتم؟

قاضی که رفت، عاطفه را آوردند پائين

Comments Off on عاطفه او رفته با نگاهش شايد جنگلی از خاک او برويد   |    |     |     

15 Oct 2004

آدم ربايي : 15 سال

نوشته:     :::       Comments Off on آدم ربايي : 15 سال

آدم ربايي : 15 سال حبس

قتل عمد 20 عدد: 16 بار قصاص و پرداخت 4 ديه به اولياي دم

7 فقره شروع قتل: 3 سال حبس،

ضرب و جرح عمدي: پرداخت ديه

دو فقره لواط : يك بار اعدام

14 فقره تفويذ: 100 تازيانه به دليل حد

*جنايت بر ميت : 5 فقره عرش

=================

سرجمع کل: 1.000.000.000.000 تومان به حساب صد امام امت بخاطر فروش قطعات یدکی بدن

* جنایت بر میت به گمان نگارند منظور قاضی لواط با میت باشد که فقط جزو تخصص ملا و ملازاده است و از قوه تخیل انسان به دور.

Comments Off on آدم ربايي : 15 سال   |    |     |     

15 Oct 2004

دوستان عزیز چنین که بنظر

نوشته:     :::       Comments Off on دوستان عزیز چنین که بنظر

دوستان عزیز چنین که بنظر می آید دیگر کار امضا کردن باید روزانه انجام شود رژیم ددمنش اسلامی روزی نیست که جان چندنفر را نگیرد. باید کاری کرد باید سرنگونشان کرد قبل از اینکه همه کس و همه چیز را در ایران نابود کنند

این خبر را بخوانید:

دولت جمهورى اسلامى قصد دارد دختر ١٣ ساله اى به نام ژيلا را در شهر مريوان سنگسار کند.

به کمپين نجات ژيلا ١٣ ساله از زندان و سنگسار بپيونديد!

اطلاعيه ناهيد رياضى در رابطه با کمپين براى نجات ژيلا

هم اکنون اين دختر ١٣ ساله به سنگسار محکوم شده است. ژيلا دخترى است که ناخواسته در رابطه جنسى با برادر ١٥ ساله خود حامله شده است. رژيم اسلامى ايران ميخواهد اين کودک را سنگسار کند. من از طرف سازمان رهايى زن، از همه مردم ايران و همه نهادهاى اجتماعى که براى کودکان و ديگر حقوق انسانى در ايران و خارج از ايران فعاليت ميکنند ميخواهم که براى آزادى فورى اين کودک دست به فعاليت بزنند. ژيلا کودک است، يک کودک ١٣ ساله. او نبايد براى يک دقيقه هم در زندان بماند. ما انسانيم و نبايد شاهد زندانى بودن يک کودک در زندگيمان و در کشورى که زندگى ميکنيم باشيم، چه رسد به سنگسار و اعدام کودک.از همه مردم ايران و همه نهادها و سازمانهاى سياسى و اجتماعى ميخواهم که به کمپين براى نجات ژيلا بپيوندند. من از شما ميخواهم نامه اى براى رهايى اين کودک خطاب به سازمانهاى بين المللى بنويسيد. به يونيسف، به سازمانهاى مدافع حقوق زن، به اتحاديه هاى کارگرى. ما از سوى اين کمپين ضمانت ميکنيم که صداى شما را به گوش افکار عمومى غرب برسانيم. اگر ما بتوانيم ميليونها نامه براى نجات اين کودک بر عليه دولت ايران نوشته و با در دست داشتن آن به سازمان ملل و اتحاديه اروپا برويم، قدم مهمى براى نجات اين کودک برداشته ايم. از همه سايتهاى اينترنتى، وبلاگ گران آزاديخواه، از راديو و تلويزيونهاى مترقى و انساندوست ميخواهم صداى کمپين نجات ژيلا را به گوش همه برسانند. متن نامه اعتراضى را که در زير آمده است امضا کنيد. يا خودتان شخصا نامه بنويسيد. شما ميتوانيد متن اين نامه سرگشاده تهيه شده را به زبان مردم کشورهاى مختلفى که در آن ساکن هستيد ترجمه و سپس پخش کنيد. يادتان نرود جهت هماهنگى کمپين حتما يک نسخه از نامه و اقداماتتان را به آدرس ارائه شده بفرستيد.

با تشکر

ناهيد رياضى

ناهيد رياضى از کانون مرکزى رهايى زن، مستول کمپين عليه زندان و سنگسار شدن ژيلا در مريوان

تلفن تماس و اى ميل ناهيد رياضى:٤٠٥٤٣٩٩٢ ٠٠٤٥ nahid@mail.danbbs.dk

نامه سرگشاده براى نجات ژيلا ١٣ ساله!

ما امضا کنندگان نامه زير مطلع شديم که ژيلا کودک ١٣ ساله توسط يک قاضى در شهر مريوان زندانى و محکوم به سنگسار شده است. ما به دستگيرى و حکم سنگسار ژيلاى ١٣ ساله اعتراض داريم. کودک جايش در زندان نيست. کودک بايد هميشه و در همه حال از محبت پدر و مادر و افراد جامعه برخوردار شود. با دوستانش بازى کند و تحصيل کند. کودک نبايد مجازات شود. اين براى ما تکان دهنده است. سنگسار کودک با کشتار ميليونها نفر با بمب در يک جنگ قابل مقايسه است. ما خواهان آزادى فورى ژيلا هستيم. ما خواهان لغو مجازات اعدام و سنگسار هستيم. ژيلا را فورا آزاد کنيد!

نام و امضا :

……………………………………………………………………………………………….

نامه اعتراضى خود را به آدرسهاى زير بفرستيد و براى ثبت تعداد نامه يک کپى از آن را براى ناهيد رياضى بفرستيد.

ٓادرس تماس با خاتمى، رئيس جمهور رژيم اسلامى ايران

President

Mohammad Khatami

The Presidency, Palestine Avenue, Azerbaijan Intersection, Tehran, Islamic Republic of Iran

E-mail: khatami@president.ir

and to diplomatic representatives of Iran accredited to your country.

PLEASE SEND APPEALS IMMEDIATELY.

Ayatollah Mahmoud Hashemi Shahroudi

Ministry of Justice, Park-e Shahr, Tehran, Islamic Republic of Iran

Email- irjpr@iranjudiciary.org

پارلمان اروپا:

European Union

civis@europarL.eu.int

منبع خبر پیک ایران

Comments Off on دوستان عزیز چنین که بنظر   |    |     |     

14 Oct 2004

پیشنهاد می‌کنم روضه‌خانی آیت الله

نوشته:     :::       Comments Off on پیشنهاد می‌کنم روضه‌خانی آیت الله

پیشنهاد می‌کنم روضه‌خانی آیت الله بهنور را بخوانید و مخصوصآ شیون‌هایی که در نظرخواهی ایشان بر مزار اصلاح طلبان (ببخشید منظورم اسهال طلبان است) را هم بخوانید تا در یابید که چه تلاشی برای نجات جنازه اسهال طلبان بکار برده می‌شود.

Comments Off on پیشنهاد می‌کنم روضه‌خانی آیت الله   |    |     |     

14 Oct 2004

محاسبات جنايات پاكدشت در دستگاه خلیفه مسلمین

نوشته:     :::       Comments Off on محاسبات جنايات پاكدشت در دستگاه خلیفه مسلمین

آدم ربايي : 15 سال حبس
قتل عمد 20 عدد: 16 بار قصاص و پرداخت 4 ديه به اولياي دم
7 فقره شروع قتل: 3 سال حبس،
ضرب و جرح عمدي: پرداخت ديه
دو فقره لواط : يك بار اعدام
14 فقره تفويذ: 100 تازيانه به دليل حد
*جنايت بر ميت : 5 فقره عرش
=================
سرجمع کل: 1.000.000.000.000 تومان به حساب صد امام امت بخاطر فروش قطعات یدکی بدن

* جنایت بر میت به گمان نگارند منظور قاضی لواط با میت باشد که فقط جزو تخصص ملا و ملازاده است و از قوه تخیل انسان به دور.

Comments Off on محاسبات جنايات پاكدشت در دستگاه خلیفه مسلمین   |    |     |     

14 Oct 2004

تقاضای امداد برای نجات جان ژیلا ایزدی

نوشته:     :::       Comments Off on تقاضای امداد برای نجات جان ژیلا ایزدی

دوستان عزیز چنین که بنظر می آید دیگر کار امضا کردن باید روزانه انجام شود رژیم ددمنش اسلامی روزی نیست که جان چندنفر را نگیرد. باید کاری کرد باید سرنگونشان کرد قبل از اینکه همه کس و همه چیز را در ایران نابود کنند
این خبر را بخوانید:
دولت جمهورى اسلامى قصد دارد دختر ١٣ ساله اى به نام ژيلا را در شهر مريوان سنگسار کند.


به کمپين نجات ژيلا ١٣ ساله از زندان و سنگسار بپيونديد!

اطلاعيه ناهيد رياضى در رابطه با کمپين براى نجات ژيلا

هم اکنون اين دختر ١٣ ساله به سنگسار محکوم شده است. ژيلا دخترى است که ناخواسته در رابطه جنسى با برادر ١٥ ساله خود حامله شده است. رژيم اسلامى ايران ميخواهد اين کودک را سنگسار کند. من از طرف سازمان رهايى زن، از همه مردم ايران و همه نهادهاى اجتماعى که براى کودکان و ديگر حقوق انسانى در ايران و خارج از ايران فعاليت ميکنند ميخواهم که براى آزادى فورى اين کودک دست به فعاليت بزنند. ژيلا کودک است، يک کودک ١٣ ساله. او نبايد براى يک دقيقه هم در زندان بماند. ما انسانيم و نبايد شاهد زندانى بودن يک کودک در زندگيمان و در کشورى که زندگى ميکنيم باشيم، چه رسد به سنگسار و اعدام کودک.از همه مردم ايران و همه نهادها و سازمانهاى سياسى و اجتماعى ميخواهم که به کمپين براى نجات ژيلا بپيوندند. من از شما ميخواهم نامه اى براى رهايى اين کودک خطاب به سازمانهاى بين المللى بنويسيد. به يونيسف، به سازمانهاى مدافع حقوق زن، به اتحاديه هاى کارگرى. ما از سوى اين کمپين ضمانت ميکنيم که صداى شما را به گوش افکار عمومى غرب برسانيم. اگر ما بتوانيم ميليونها نامه براى نجات اين کودک بر عليه دولت ايران نوشته و با در دست داشتن آن به سازمان ملل و اتحاديه اروپا برويم، قدم مهمى براى نجات اين کودک برداشته ايم. از همه سايتهاى اينترنتى، وبلاگ گران آزاديخواه، از راديو و تلويزيونهاى مترقى و انساندوست ميخواهم صداى کمپين نجات ژيلا را به گوش همه برسانند. متن نامه اعتراضى را که در زير آمده است امضا کنيد. يا خودتان شخصا نامه بنويسيد. شما ميتوانيد متن اين نامه سرگشاده تهيه شده را به زبان مردم کشورهاى مختلفى که در آن ساکن هستيد ترجمه و سپس پخش کنيد. يادتان نرود جهت هماهنگى کمپين حتما يک نسخه از نامه و اقداماتتان را به آدرس ارائه شده بفرستيد.

با تشکر

ناهيد رياضى

ناهيد رياضى از کانون مرکزى رهايى زن، مستول کمپين عليه زندان و سنگسار شدن ژيلا در مريوان

تلفن تماس و اى ميل ناهيد رياضى:٤٠٥٤٣٩٩٢ ٠٠٤٥ nahid@mail.danbbs.dk

نامه سرگشاده براى نجات ژيلا ١٣ ساله!

ما امضا کنندگان نامه زير مطلع شديم که ژيلا کودک ١٣ ساله توسط يک قاضى در شهر مريوان زندانى و محکوم به سنگسار شده است. ما به دستگيرى و حکم سنگسار ژيلاى ١٣ ساله اعتراض داريم. کودک جايش در زندان نيست. کودک بايد هميشه و در همه حال از محبت پدر و مادر و افراد جامعه برخوردار شود. با دوستانش بازى کند و تحصيل کند. کودک نبايد مجازات شود. اين براى ما تکان دهنده است. سنگسار کودک با کشتار ميليونها نفر با بمب در يک جنگ قابل مقايسه است. ما خواهان آزادى فورى ژيلا هستيم. ما خواهان لغو مجازات اعدام و سنگسار هستيم. ژيلا را فورا آزاد کنيد!

نام و امضا :

……………………………………………………………………………………………….

نامه اعتراضى خود را به آدرسهاى زير بفرستيد و براى ثبت تعداد نامه يک کپى از آن را براى ناهيد رياضى بفرستيد.

ٓادرس تماس با خاتمى، رئيس جمهور رژيم اسلامى ايران

President

Mohammad Khatami

The Presidency, Palestine Avenue, Azerbaijan Intersection, Tehran, Islamic Republic of Iran

E-mail: khatami@president.ir

and to diplomatic representatives of Iran accredited to your country.

PLEASE SEND APPEALS IMMEDIATELY.

Ayatollah Mahmoud Hashemi Shahroudi

Ministry of Justice, Park-e Shahr, Tehran, Islamic Republic of Iran

Email- irjpr@iranjudiciary.org

پارلمان اروپا:

European Union

civis@europarL.eu.int

منبع خبر پیک ایران

Comments Off on تقاضای امداد برای نجات جان ژیلا ایزدی   |    |     |     

14 Oct 2004

20مهر:بازداشت آرش سيگارچى: گور دسته

نوشته:     :::       Comments Off on 20مهر:بازداشت آرش سيگارچى: گور دسته

20مهر:بازداشت آرش سيگارچى: گور دسته جمعى تازه از قربانيان قتل عام 67 در قبرستان تازه آباد رشت؟

*وقتى دستور مرگ آمد آنجا (در گورستان تازه آباد رشت) زمينى حفر شد تا آنها که اهل سازش نبودند زنده خاموش شوند.

سازمان خبرنگاران بدون مرز روز 16مهرماه جارى طى اطلاعيه يى خبر داد كه آرش سيگارچى, خبرنگار روزنامه گيلان امروز، به دليل درج عكس مراسم سالگرد قربانيان قتل عام سال 67در خاوران بازداشت شده است.

خبرنگار مزبور توسط وزارت اطلاعات رژيم در رشت احضار ومورد بازجويى قرار گرفته بود.

در اطلاعيه مزبور آمده است كه سازمان خبرنگاران بدون مرز زنگ هاى خطر را براى نقض مستمر آزادى مطبوعات در ايران به صدا در آورده است.

سازمان خبرنگاران بدون مرز به موارد متعدد سركوب خبرنگاران در ايران اشاره كرده و نوشته است: ايران است كه در آن خبرنگاران به طور مستمر مورد تهديد قرار مى گيرند و براى بازجويى توسط مقامات رژيم به قضاييه و وزارت اطلاعات احضار مى شوند

مقاله و عکسی که آرش سيگارچی به خاطرش احضار ومورد بازجويى قرار گرفته بود.

برادر غرق خونه

ديروز فرصتى بود تا با رجبعلى مزروعى که بيش از روزنامه نگاري، سياست پيشه کرده است دقايقى صحبت کنم. گويا براى کارى به گيلان آمده بود و در فرصتى با هم بوديم. عصر ديروز هم نشستى در کانون فرهنگيان گيلان برگزار شد که در ان مزروعى سخنرانى داشت. بحث همان آينده نظام و آنچه پيش خواهد آمد، بود. مزروعى مى گفت هر ده سال در اين مملکت براى رسيدن به هدف جنبش، جنگ، انقلاب و کودتا شده است اما ما نمى خواهيم اين مار تکرار شود. ما مى خواهيم جمهورى اسلامى بماند. بى اختيار به حرف هايش فکر مى کنم. ماندن؟ واژه اى که اگر نادر شاه سيصد و پنجاه سال قبل چشم از کاسه قلى ميرزا، فرزندش بيرون آورد هدفى جز آن نداشت. والبته کريمخان زند که صبور مى نامندش و کريم؛ هدفى جز اين نداشت هر چند که اندکى پس از دستگيرى ابوالفتح خان، آقا محمد خان را خواجه کرد.

ادامه

Comments Off on 20مهر:بازداشت آرش سيگارچى: گور دسته   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی