25
May
2005
رجل حکومت آخوندی
وای به حال ملتی که اینها رجالش باشند. درست شنیدید بر اساس “تصمیم شورای نگهبان” تنها اینها رجل موجود در گنجینه رجال ایران هستند. حالا این شما ملت هستید که به این انتخاب یا بهتر است بگویم انتصاب گردن مینهید و رای خواهید داد یا نه. آنها که در این انتخابات شرکت کنند با رای خود بطور مستقیم و غیر مستقیم گفتهاند و پذیرفتهاند که این مرباهای خیار رجل آنها هستند.
فقط همین جا جهت اتمام حجت بگویم که اگر خواهر کستهای پیدا شد که اینها را رجل جامعه “من” خواند خواهر و مادرش را به فلان خر میکشم. اینها رجل شما هستند که میروید پای صندوقهای رای، اینها نه رجل من هستند نه رجل پدر من نه رجل هفت جد و آباد من. اینها رجل شما بیچارگان ورشکسته به تقصیر هستند.
با سپاس از پولاد بخاطر لینک عکس.
در بخش: گوناگون
24
May
2005
این مساله حکم حکومتی یک برنامه از پیش طراحی شده بود و همچنین ناز و عشوههای هاشمی و این موضوع که رهبر چلاق مخالف آمدن ایشان (هاشمی رسمنجانی) هستند و هاشمی علیرغم خواست رهبر وارد میدان میشود!! همه اینها حقههای انتخاباتی است برای کشیدن ملت پای صندوقهای رای. برای آخوندها دیگر فرق نمیکند چه کسی انتخاب شود، فقط کافی است طرف خودی باشد. این مساله ناز و عشوههای خرکی هاشمی هم از این روی طراحی شده چون همه میدانند که رهبر چنان منفور است که ایشان هر چیزی را که به امت بگوید امت برعکساش را انجام میدهد، گرچه ایشان چنان در هپروت هستند که یادشان رفته که رسمنجانی خودش از او هم منفورتر است، رهبر و روانشناسان دور و بر ایشان به ایشان این پیشنهاد را دادهاند که اگر میخواهید ملت بیایند به میدان کافی است شما مخالفت خودتان را نسبت به یک نفر اعلام کنید تا ملت با سر بیفتن توی دیگ!! این مساله سلب صلاحیت اولیه هم بهمین خاطر بود تا بلکه عدهای از جوانان رای اولی و شاید حتی آنها که این سالها به خاتمی چیها و اسهال گراها رای دادهاند هم از روی لج بازی با رهبر بروند و به معین بیمایه رای بدهند.
نکته دیگری که در روانشناسی این بامبول در آوردن آخری رهبر وشوربای نگهبان نهفته است این است که با این حکم حکومتی فردا اگر اتفاقا آقایان مشارکتی هم به قدرت رسیدند بدانند و آگاه باشند که باید با حکم حکومتی بسازند و زندگی کنند و دیگر از این به بعد زر زیادی نزنند. از این به بعد هر گروه سیاسی که در این انتخابات شرکت کرد بصورت عملی بر این مساله حکم حکومتی صحه گذاشته است و این پدیده دیکتاتوری را بطور عملی پذیرفته است حالا این گروهها چه سیاسیون درون حکومتی باشند چه آنهایی که در حاشیه حکومت زندگی میکنند.
نکته دیگری که در این حکم حکومتی نهفته این ست که رژیمی که بر محور دیکتاتوری استوار است هر از گاهی رهبرش برای قدرت نشان دادن نیاز به اینگونه نمایشهای بیمزه را دارد تا با این وسیله به اطرافیان گوشزد کند که “اینجا من دستور میدهم”.
در این حکم حکومتی حقههای زیادی بصورت مخفی جاسازی شده تا به این وسیله در آینده از آنها استفاده ابزاری شود.
حضرات اسهال طلب با این حکم حکومتی با مشکل بزرگی روبرو شدهاند. اینکه باید در مقابل این بازی سیاسی نشان بدهند که به کدام پدیده گرایش دارند دموکراسی یا حکم حکومتی در نتیجه دیکتاتوری ولایت وقیح. اگر قبول کنند که با حکم حکومتی حاضرند در انتخابات شرکت کنند که بطور عملی خواهند پذیرفت که این چرندیاتی که در این مدت هشت سال به خورد ملت دادهاند فقط تاکتیک بوده، یا مجبورند که به این حکم گردن ننهند و در نتیجه از میدان خارج شوند. باید منتظر ماند و دید گرچه از قبل برای من و ما که برانداز هستیم مسلم است که این آقایان حتمآ حکم حکومتی را خواهند پذیرفت و در نتیجه در انتخابات شرکت خواهند کرد.
آنهایی که به چیزی بجز دموکراسی برای ایران فکر نمیکنند در این دوران تنها یک انتخاب وجود دارد و آن هم تحریم انتخابات و افشاگری در این زمینه است.
در بخش: گوناگون
24
May
2005
عجب مملکت گل و بلبلی داریم ها! حقوق نمایندگان!! ملت!! هم جزو اسرار نظامی محصوب میشود. در این دیاری که من زندگی میکنم آخر سال مالیاتی که میشود، روزنامهها همه زندگینامه نخست وزیر که شخص اول مملکت است را (آخه شاه اینجا هیچ کاره است) میبرند روی صفحات روزنامهها. اینکه طرف چقدر حقوق گرفته، چقدر مزایا داشته و همچنین دارایی طرف، قیمت خانهاش چقدر است، چقدر ملک و املاک دارد، خلاصه تا حتی شورتهای طرف را هم میشمارند و آمار میدهند. نمایندگان مجلس که کسی داخل آدمشان نمیداند که برود درباره شان از این گونه تحقیقات بکند.
البته حقیقتاش را بخواهید در این دیار که من زندگی میکنم چیزی بنام حکم حکومتی هم وجود ندارد. حالا این مساله حکم حکومتی بماند برای مطالب بعد که راجع به این حکم صحبتهای زیادی دارم که در این نوشته کوتاه نمیگنجد. فقط دوست داشتم از آن اسمی ببرم چون از دیروز که خبر را خواندم خبر شده مثل خناق و بیخ گلویم را گرفته، مردک حکم حکومتی صادر می کند، العجب!
پ.ن.: مبارک است انشاالله!! شوربای نگهبان از طریق حکم حکومتی سیدعلی گدار معین و مهرعلیزاده را تایید کرد.
راستی این مهرعلیزاده دیگه چه خری است، هر ننه قمری شده کاندیدای ریاست جمهوری.
امشب که رفتم خانه یک مطلب درست و حسابی در باره این حکم حکومتی خواهم نوشت.
در بخش: گوناگون
23
May
2005
این شعار را در اصغر آقا خواندم، دیدم هم خلاصه و هم مفید است گفتم آنرا اینجا بنویسم شاید تعداد آنهایی که این شعار را قبول کردند چنان زیاد شد که با همین شعار انتخابات حکومت آخوندی را از رونق انداخت.
هموطن! در انتخابات ریاست جمهوری رفسنجانی شرکت نکن !
در بخش: گوناگون
22
May
2005
هورا! هورا! هورا!
آقایان خانمها بهترین حالت ممکن برای سرنگونی رژیم مهیا شد! اینکه دیگر کسانی که با مخفی شدن پشت حقه اسهال گرایی مردم را با این فریب ترغیب به شرکت در انتخابات میکردند فریبشان از کارایی خواهد افتاد. دیگر یقینا هیچ کدامشان نمیتوانند اسهال طلبی را در انتخابات ببینند تا بتوانند به این وسیله ملت را به پای صندوقهای رای بکشانند.
آقایان فُسیل شده شورای نگهبان همان کاری را کردند که بسیاری از مخالفین رژیم میخواستند، با این کار یقینا تعداد شرکت کنندگان در این دوره از انتخابات چنان پایین خواهد آمد که دیگر هیچ حکومت عاقلی در جهان نخواهد توانست دولتی را که از چنین انخاباتی بیرون آید را مشروع بداند. دیگر حکومتهای غربی نخواهند توانست با این اراذل ماچ و بوسه مبادله کنند وعلیرغم ماهیت فاشیستی آن با آن لاس بزنند. پوست موزی که شورای نگهبان زیر پای رژیم انداخت کار این رژیم را یقینا تمام خواهد کرد.
آنهایی که مدام حرف انتخاب بد و بدتر را میزدند حالا دیگر باید بین افعی و اژدها یکی را انتخاب کنند، بین بدتر و بدترین یکی را انتخاب کنید.
پیش به سوی تحریم همه جانبه!
اسامی از فیلتر گذشتگان:
1- احمدینژاد
2- لاريجانی
3- محسن رضایی
4- قالیباف
5- مهدی کروبی
6- هاشمی رفسنجانی
در بخش: گوناگون
21
May
2005
شمر در ایران سانسور است بهمین خاطر آخرین مطلباش را اینجا هم کپی میکنم، گرچه اینجا هم سانسور است ولی باز چنتا آینه بیشتر برای شفاف سازی محیط بد نیست:
جناب سخن
شما سلامت باشيد، غم آخرتان باشد، نامه چاپلوسانه به شاهرودي نوشتن و اين دشمن آزادي سخن را انسان آزاده خواند چه ربطي به حرکت متشکل و اعتراض جمعی دارد که شما تسلیت حرامش می کنید. اگر می گفتی حرکت متشکل خایه مالانه درست گفته بودی.
از آدم استخوانداری چون شما که در جاده خاکی سیاست (با خط امام و پیروی از آن قاط نزنید) چهارتا خشتک بیشتر از این آن پاره کرده بعید بود که گول یک سوسول مکتبی که می خواست مدیار را قربانی رای های احتمالی معین و گرم کردن “تنور” انتخابات کند خورده و آن نامه آبکی و بر آمده از فرهنگ دریوزگی را به شاهرودی بنویسید و از آن بدتر از ملتی که شاهرودی را آدم به شمار نمی آورند، گله مند و طلب کار باشید که چرا زیر نامه “احترام” آمیز شما را به شاهرودی امضا نکرده اند. جای خرسندی است که شمار خایه مالان در وبلاگستان از دویست و هشتاد نفر بالاتر نرفته.
از صمیم قلب به شما تسلیت می گوییم که هنوز اندر خم همان پیچ تاریخی خط امام که خواهر و مادر حزب طراز نوین را به باد داد مانده اید و تازه تازه دلتان را به کوره راهی خوش کرده اید که به خیالتان کورسوی از چراغ سبز شاهرودی در آن دیده می شود.
سفید نویسی تان در روز یکشنبه به جای خود، اما این” درخواست مجازات نماينده ي توهين کننده به خبرنگاران و بازگرداندن مسيح علي نژاد به مجلس،” دیگر چه صیغه ایست، مجلس چه کشک چه، نماینده کدام است، مرد حسابی کجای کاری ما از زمان مصدق به اینسو مجلس نمایندگان ملت نداشته ایم آنگاه شما خواهان بازگشت مسیح علی نژاد به مجلس می شوی!
نه خودمانیم، کاری به اینکه فلان چاقوکش را نماینده می خوانی نداریم، اما از چه کسی درخواست مجازات او را می کنید حتما از کسی که درخواست عفو سمیعی نژاد را کرده بودید.
آقای سخن تا کی می خواهید برای ملت بت بسازید، خمینی را بزرگ کردید امامش خواندید کم نبود، رفسنجانی را سردار سازندگی خواندید خوب نشد، خاتمی را به اینجا رساندید راضی نشدید و حالا دارید از شاهرودی الله سازی می کنید که هم رحمان است و قهار. یکی را عفو کند و دیگری مجازات(التماس دعا ).
با این شیوه اندیشه بهتر است باقی عمرتان سفید نویسی کنید یکشنبه هم پیشکش. فاتحه!
خلاص
شمر
در بخش: گوناگون
20
May
2005
[ ١ ] [ ٢ ] [ ٣ ] [ ٤ ] [ ٥ ]
در بخش: گوناگون