06
Feb
2005
این نامه را هم یکی از دوستان فرستاده:
جناب آقای جرج دبلیو بوش رئیس جمهور منتخب مردم آمریکا! با عرض سلام بعنوان یک ایرانی به عرضتان میرسانم که سخنان شما بهنگام گزارش وضع ملت در مجلس آمریکا مایه خوشوقتی اینجانب نیز گردید!! از اینکه در بیاناتتان اظهار نمودید که در کنار آزادیخواهان ایران قرار دارید نهایت سپاس را دارم!!
ملتهای ایران و آمریکا, همواره در تلاش بر حفظ استقلال و تمامیت ارضی ,اجتماعی و سیاسی خویش را دو ملت میبینم که با علاقه وافر بیکدیگر در هر زمان نزدیکی و همکاری با یکدیگر را در چارچوب موازین بین المللی جسته و خواستار هستند و این خود مایه خوشوقتی اینجانب نیز میباشد که علیرغم میل باطنی عناصری که جدائی این دو ملت بزرگ را در دل میخواهند, دوستی و مودت با یکدیگر را کنار نگذاشته و نهایت کوشش را در پیشبرد مقاصد مشترک!! بر طبق قوانین بین المللی و انسانی مینمایند!!
جناب بوش خوشبختم که بدانم در صورت نیاز ملت زجر دیده من میتواند بر روی کمکهای شما حساب کند و نیز میدانم که ملت غیور من که از حافظه تاریخی خوبی نیز برخوردار است, ذاتا ترجیح میدهد تا مسایل داخلی و خارجی خویش را خود و بطریق و دست خود حل و فیصله نماید و این خود انگیزه ایست که ضمن تشکر و قدرانی از نیات خیرتان!! در مورد وطن و هموطنان من, از شما درخواست نمایم تا به خود رنجه نفرموده و تا زمانیکه مردم ایران طی همه پرسی از شما درخواستی ننموده باشند, سربازان غیور و حافظ صلح و مبشر آزادیتان را به مملکت من گسیل نفرمائید که خدای ناکرده به مثابه میهمان ناخوانده میشوند و سوء تفاهمات عظیمی را در روابط حال و آینده دو ملت مسبب میگردند.
با عرض تشکر مجدد
ایرانی خود چاره جو و خود چاره گر
در بخش: بدون دسته بندی
06
Feb
2005
نوشته سه روز پیش من بحثهایی را پیش کشید که بد ندیدم باز به این موضوع برگردم و مخصوصا با روشنتر شدن آتش جنگ این پدیده حمایت از آمریکا را نگاهی به آن بیندازم
سه نفر با نامهای آزاده و بهرام و بهداد که چنین بحثی را پیش کشدهاند گویا چنان جوان هستند که هنوز حتی وقت آن نداشتهاند که تاریخ را مرور کنند یا حتی بخود زحمت ندادهاند که به گفتههای رئیس جمهور سابق آمریکا کلینتن در همین چند روز گذشته را که اقرار کرده و خطای مداخله آمریکا در ایران را گوشزد کرده را هم بخوانند. به قول معروف جوانی است و هزار عیب شرعی.
مساله سرنگون کردن حکومت ایران تا آنجا که به ملت ایران مربوط میشود یک مساله داخلی است و حتی در قوانین بینالملل هم چنین مکانیزمی در نظر گرفته شده که کشورها اجازه مداخله در امور یکدیگر را ندارند. حالا چه شده که آمریکا چنین حقی را دارد؟ باید از این دوستان پرسید. باور کنید اگر مداخلات آمریکا و اروپا نبود شاید انقلاب هم اتفاق نمیافتاد چه رسد به آنکه ما بعد از نزدیک به 26 سال مجبور باشیم این همه ضرر و زیان را تحمل کنیم.
اگر مداخلات آمریکا با کودتای 28 مرداد 1332 حکومت قانونی و دموکراتیک مصدق را سرنگون نکرده بود نه رژیم شاه بعد از این تاریخ مانده بود نه ملاها هیچگاه به حکومت رسیده بودند که امروز 50 سال بعد ما مجبور به سرنگونی آنها شویم.
آنهایی که در دستگاه عریض و طویل آمریکا قدرت را بدست گرفتهاند به نئوليبرال معروف شدهاند که اگر نگاهی به روشها و منشهای آنها بیندازیم به وضوح تولد نئوفاشیزم را خواهیم دید، تنها این نوزاد بد ترکیب هنوز به رشد کافی نرسیده است تا بتوان کراهت آن را به وضوح دید. پس از دگردیسی چهره کریه نئوفاشیزم از پشت صورتک بدترکیب این هیولا نمایان خواهد شد.
آنهایی که گمان میکنند آمریکا برای نجات ایران از دست ملاها لشکر کشی خواهد کرد و بدون خونریزی کشور را بدستشان خواهد داد شاید بد نباشد نگاهی به این مطلب بیندازند. ماشین جنگی آمریکا یک هیولای خطرناک، متوحش و بیمار است.
دل بستن به این یا آن قدرت خارجی مرا بیاد داستان بلدرچین و جوجههایاش میاندازد که در کتابهای دبستان میخواندیم. و پند و اندرز بلدرچین مادر را بخاطر بسپاریم و همچنین این مثل معروف را که میگوید “کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من” و برای سرنگونی حکومت آخوندی از بازوی توانای خود استفاده کنیم البته اگر خواهان ایرانی مستقل و آزاد هستیم.
هشداری هم به آنهایی که گمان میبرند اروپا بهتر از آمریکاست. سخنان “كمیسر روابط خارجی اتحادیه اروپا” را بخوانید اینها هر چقدر هم که سعی میکنند چهره خود را در پشت شعارهای دموکراسی خواهی پنهان کنند عاقبت موفق نمیشوند و دم خروس نمایان میشود. ایشان پس از گفتن چند جمله در دفاع از دموکراسی:
«اروپا و آمریكا درباره ضرورت جایگزینی دمكراسی در ایران و سوریه متفقالقولند، اما درباره راههای رسیدن به آن با یكدیگر اختلاف نظر دارند.»
یک مرتبه جملاتی بدون کنترل از دهانشان بیرون میافتد که مقاصد پلیدشان را نمایان میکند:
«اتحادیه اروپا در جریان مذاكرات خود با ایران تلاش كرده است در زمینههای تجارت و همكاری با یكدیگر به توافق برسند.»
این سخنگو در ادامه با اشاره به اظهارات آمریكا مبنی بر اینكه طرح اروپا درباره ایران “مكمل” سیاست آمریكا است، ابراز خرسندی كرد.
مگر نه اینکه حکومت آمریکا یک حکومت سرمایهداری است. پس باید از دوستان پرسید آیا تا کنون سرمایهداری را دیدهاید که نقش بنگاه خیریه را بازی کرده باشد و در امور خیریه شرکت کند!؟ آمریکا و اروپا مثل همه سرمایهداران در هر مراودهای ضرر، زیان و ریسک را محاسبه میکنند و بعد برای منافع خود دست به کار میشوند. حالا یا ما (ایرانی ها) هشیاریم و فاکتورهای مورد محاسبه را به گونهای تغییر میدهیم که ضرر حمله به ایران بیشتر از منفعت آن بشود تا بلکه آنها را مجبور به عقب نشینی کنیم یا خوشباورانه به امید ناجی، آنها را در اجرای نقشههای پلیدشان راحت میگذاریم تا هرچه بخواهند برسرمان بیاورند. در حالت دوم باید توجه داشته باشیم که گناه از خودمان بوده و بعد دیگران را متهم به این یا آن جرم نکنیم.
اهداف آمریکا و اروپا روشنتر از آن است که بتوان با اما و اگرهایی ملت را فریب داد اینها پیگیر منافع خود هستند و بزودی خواهید دید یا با این رژیم به توافق خواهند رسید یا آنرا سرنگون خواهند کرد و رژیمی دست نشانده بجای آن خواهند نشاند. البته هنوز آلترناتیو سومی هم در کار است البته اگر ملت ایران بخواهد و برای آن حاضر به پرداخت هزینه مربوطه باشد در غیر این صورت روز از نو روزی از نو یک حکومت دست نشانده و دوباره بعد از یک دوره بیست سی ساله دوباره نسل بعد باید همین مرارتها را مجددا تجربه کند.
در بخش: بدون دسته بندی
05
Feb
2005
خُسن آقا: من از اینها میخوام!
آقای رئیس: این به چه درد تو میخوره!؟
– میخوام باهاش بازی کنم!
* مردیکه گنده خجالت نمیکشی اومدی از من بازیچه میخوای!؟
– برای بازی نمیخوام میخوام باهاش ریسرچ کنم!
* خنده آقای رئیس، حالا من آمدم این ماسماسک را خریدم اگر فردا اداره ممیزی آمد و از من پرسید این را برای چه استفادهای خریدهاید چه جوابی به آنها بدهم!؟
– بگو خُسن آقا حواس پرتی گرفته مجبور شدیم براش این GPS رو بخریم تا بتونه وقتی رفت توالت صحیح و سالم برگرده توی دفتر کارش!!
* خنده آقای رئیس، برو بخر ولی به کس دیگه توی اداره نشون ندی ها!
– میخوای یکی شو هم برای تو سفارش بدم!؟
* خوب حالا به ممیزی گفتم برای خُسن آقا خریدیم چون حواس پرتی داشته برای خودم چی چی بگم!؟
– بگو بعضی مواقع حتی با GPS هم توی اداره گم میشه بهمین خاطر یکی هم برای خودم خریدم تا بوسیله اون بگردم دنبالش!
پ.ن.: با عرض پوزش در مورد استفاده از واژه های انگلیسی مخصوصآ وقتی کوتاهشان می کنی می شود یک چیز هچل هفی که بیا و ببین.
مرسی SH جان بخاطر لینک. این هم توصیح برای GPS البته به زبان انگلیسی.
در بخش: بدون دسته بندی
04
Feb
2005
عسگراولادی مسلمان را همه میشناسند. او که یکی از ارکان قدرت در جمهوری اسلامی است بدون عمامه قادر است به اندازه یکی از عمامه داران پر قدرت اعمال نفوذ کند. فقط جهت اطلاع جوانترها که در جریان انقلاب نیستند و از آن دوران کمتر میداند باید گفت که انقلاب ایران بدون پول بازاریها و از جمله همین عسگراولادی میسر نمیشد، بهمین دلیل هم هست که اینها (بازاریها) در این بیست و پنج سال بیشترین منفعت را بردهاند.حالا وقتی آیت الله بدون عمامه عسگراولادی مسلمان در باره آمدن یا نیامدن هاشمی در انتخابات با شفافیت کامل میگویند که “ايشان گفتند بنا را بر نيامدن من بگذاريد” یا “اصلا به مصلحت ایشان نیست كه وارد رقابتهای انتخاباتی شود” باید منتظر جنگ قدرت شدیدی در ارکانهای چندگانه حکومت ملاها بود. برای اینکه قدرت و نفوذ عسگر خان را بدانید کافی است به شفافیت سخن گفتن ایشان در باره هاشمی دقت کنید تا متوجه شوید که این پیر مرد بد ترکیب چقدر قدرت در بازو دارد. حالا اگر محاسبات را جمع بندی کنیم داریم:
1. اختلاف شدید بین دم و دستگاه رهبری با اصلاح طلبها، این اختلاف که تقریبآ هشت ساله است ودیگر میتوان آنرا مرض مزمن نامید.2. اختلاف بازاریها با گروه هاشمی و دار و دسته او، این اختلاف را میتوانید از همین سخن پراکنیهای عسگر خان به خوبی مشاهده کنید.3. اختلاف دستگاه خلافت امام چهاردهم با همین آقای عسگر خان و جماعت بازاری.4. اختلاف امام چهاردهم با هاشمی و ایل و تبار او.5. اختلاف اصلاح طلبها با هاشمی. این اختلاف از حذف هاشمی در مجلس ششم سرچشمه میگیرد.
حالا به این اختلافات اختلافات جهان را با همه این دسته بندیها بیفزایید و بعد از آن علاقه ملت ایران به نگهداشتن دولت عمامه و عبا و نعلین در راس قدرت را هم در این جمع بندی منظور کنید. همه این کارها را که کردید به من بگویید آیا این حرامزادگان جان سگ ندارند که هنوز زندهاند!؟ با پوزش از رستم سگ هاله جان، هاله جان این یک اصطلاح است تقصیر من نیست و اصلا قصد توهین به سگ محترم شما و بطور کلی سگ جماعت را ندارم.منبع خبر ایسنا
در بخش: بدون دسته بندی
04
Feb
2005
از حرکت زندانیانی که اعتصاب غذا کرده اند حمایت کنید. اگر اسم خُسن آقا را در لیست نمی بینید به این دلیل است که من اینگونه حرکت ها را با نام حقیقی ام امضا می کنم.
شما هم تا آنجا که برایتان مقدور است با نام حقیقی امضا کنید.
درصورتی که به خاطر سانسور قادر به خواندن متن بیانیه نیستید آنرا در زیر می آورم و باری حمایت کافی است میلی را به این آدرس با نام و نام خانوادگی خود ارسال نمایید
طومار امضا در حمايت از اعتصاب غذای زندانيان سياسی در رجايی شهر کرج
( اطلاعيه شماره ۲) 4 فوریه۲۰۰۵ برابر ۱6 بهمن ۱۳۸۳!!
آزاديخواهان !!
در دهمين روز از اعتصاب غذای زندانيان سياسی در رجايی شهر کرج ، جان زندانيان اعتصابی در خطر است ، برای دفاع از جان بينا داراب زند ، دکتر فرزاد حميدی ، فعال اعتصابی آریو سراجی که از تبریز به تهران آمد و خود را با زنجير به میله های درب دفتر سازمان ملل متحد بسته بود ، توسط ماموران اطلاعاتی دستگیر شد و دست به اعتصاب غذا زده است ، و همینطور دستگیری عباس خرسندی از فعالین مشهد و همچنین اعتصاب غذای ولی فیض مهدوی به همراه شش زندانی رجایی شهر کرج و همراهی مهرداد حیدر پور از بند 350 اوین در حمایت از اعتصاب غذای زندانیان ، و سیعا پشتیبانی نماییم !!
درنگ لازم نيست ، بايد يک صدا آزادی بی قيدو شرط تمامی زندانيان سياسی را سر داد و فرياد دادخواهی و مظلوميت خانواده های زندانيان را همصدا بگوش جهانيان رساند . لازم می نمايد ازهر اقدام مشترکی در سراسر جهان بهره گیریم و افکار عمومی جهان را در جریان رویداد ها قرارداد!!
فراخوان عام شخصيت ها ، نهاد ها و انجمن های فرهنگی _ اجتماعی اروپا ، کانادا و آمريکا در محکوميت نقض حقوق بشر و وضعيت اسفناک زندانيان سياسی در ايران !
به نهادها و مجامع بين المللی و گزارشگر ويژه کمسيون حقوق بشر سازمان ملل خانم ياکين ار تورک !
خانم ها و آقايان:
در ايران روزی نيست که مطبوعات و رسانه های خبری اخبار دستگيری ها ، زندانی شدن ها ، شکنجه ، محاکمات در دادگاههای در بسته و بدون هئيت منصفه ، فوج دستگيری فعالين اجتماعی ، دانشجويان و فعالين کارگری ، وبلاگ نويسان و صدور احکام اعدام را گزارش ننمايند.
از جمله : حکم ضد انسانی برای حشمت الله طبرزدی به ۱۴ سال و تبعيد به برازجان ، تجديد محاکمات فعالين کارگری سقز که با اعتراض جان مانکس ، دبير اول کنفدراسيون اتحادیه های سراسری اروپا و فعالین کارگری مستقل و سازمانها و احزاب روبرو شده است ۰
همچنين نامه ها و گفتگوی افشاء گر خانم صبح ناز داراب زند ، شیوا نظر آهاری ، تقی حمیدی ، پدر دکتر فرزاد حمیدی با راديو برابری و گزارشا ت « کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی » ، « کميته پيگيری وضعيت زندانيان سياسی زندان رجايی شهر » مبنی بر اینکه ، ۶ تن از زندانيان سياسی زندان رجایی شهرکرج از روز دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۳ ، آقايان : بينا داراب زند ، ارژنگ داوودی ، حجت زمانی ، مهرداد لهراسبی ، فرزاد حميدی ، جعفر امامی در اعتراض به عدم تفکيک جرايم و اجراء طرح طبقه بندی زندانيان سياسی از زندانیان عادی ، دست به اعتصاب غذا زده اند۰
گفتنی استکه : ترفند تازه رژيم در برخورد فعالان سياسی دانشجويان ، روزنامه نگاران ، وبلاگ نويسان ، نگهداری آنها در بند های غير سياسی در کنار زندانيانی با جرايمی چون قتل _ سرقت مسلحانه و شرارت است.
زندان رجايی شهر از مخوف ترين زندان های ايران است ۰ اين زندان اعدام های سال ۶۷ را نيز به خود ديده است ! در اکثر بند های اين زندان خريد و فروش مواد مخدر و تجاوز به جوانان کم سن و سال که توان دفاع از خود را ندارند ۰ توسط افشاء گری بينا داراب زند و ياران او به بيرون زندان رسيده است ۰
ما امضاء کننده گان اين فراخوان ، بار ديگر توجه تمامی نهادهای حقو ق بشری ، گزارشگر ويژه کمسيون حقوق بشر سازمان ملل خانم يا کين ار تورک ، تمامی آزاديخواهان جهان و مردم شرافتمند ايران را به نقض گسترده حقوق اين زندانيان اعتصابی جلب نموده و آنها را به حمايت از خواسته های به حق تمامی زندانيان سياسی فرا می خوانيم و يکصدا ، ضمن همبستگی با اعتصاب غذا کننده گان زندان رجايی شهر کرج ، اعلام می داريم :
۱ _ ضمن محکوم کردن هر گونه دستگيری فعالين سياسی ، زندان ، شکنجه ، خواهان پايان بخشيدن محاکمات دربسته و صدور احکام سنگسار واعدام در سراسرايران می باشيم!
۲_ ما خواهان آزادی بی قيد و شرط تمامی زندانيان سياسی می باشيم !
۳_ اعزام يک هئيت از جانب نهاد های بين المللی ، جهت باز ديد زندان ها ، گفتگو با زندانيان سياسی و ملاقات با خانواده های زندانيان سياسی و ارائه گزارش به افکار عمومی جهان ، خواست ما می باشد!
ما شما را فرا می خوانيم تا در صورت همراهی با اين فراخوان عام ، حمايت خود را از طريق آدرس زير اعلام نماييد:
Kanon_anjoman@yahoo.com
در بخش: بدون دسته بندی
02
Feb
2005
همانطور که همگی میدانند این اواخر آقائی بنام جان بولتون در کشورهای حاشیه جنوبی خلیج پارس به ملاقات رهبران شیخ نشینان شتافته و نظر ایشان را در مورد ایران و خطر سلاحهای هسته ای که ایران ندارد و اسرائیل دارد جویا شده.
نامبرده ضمن دلسوزی از این خطر هسته ای بزرگ (فکر کنم که اندازه هسته از هسته خرما بزرگتر بوده که چنین دلها را سوزانده است) پیشنهاد همکاری به ایشان داده است.
اگر درست بخاطر داشته باشم پس از اینکه صدام حسین پس از اینکه با گرفتن چراغ سبز آمریکا به کویت حمله نمود, پدر آقای جرج بوش به اقدامات انتقامجویانه از جانب اعراب مبادرت ورزید و ضمن بازپس گرفتن کویت، شیخ نشینها را از خطر صدام حسین برحذر داشته و در آنزمان نیز به نامبردگان پیشنهاد همکاری نظامی را داد و از آنجمله 350 چرخ بال نظامی به یکی از شیخ نشینان فروخت. شیخ نشین بیچاره که آشیانه برای جای دادن این چرخ بالها نداشت دوباره به ناجی بزرگ روی آورد و از ایشان پاسخ شنید که آمریکا حاضر است تا ناوهای هواپیمابر خویش را بعنوان پارکینگ و برسم کرایه ای (یعنی حقوق و مزایا و خرج ناو و سوخت و غیره) در اختیار اعراب قرار دهد ولی موضوع به اینجا خاتمه نیافت. کشور بیچاره باز دریافت که برای این چرخ بالها خلبان نیز ندارد، ولی باز هم آمریکائیهای از جان گذشته حاضر شدند تا خلبانهای خویش را با قیمتی نازل ( چند برابر حقوق خود خلبانها) به ایشان اجاره دهند. آخرش شد ناو آمریکائی در خلیج پارس با چرخ بالهای آمریکائی که توسط آمریکائیها پرواز میکردند برای صد البته حفظ حقوق حقه اعراب در برابر صدام حسینی که با آمریکائیها در رابطه تنگاتنگ بود که به خواست کشورهای منطقه به خلیج پارس آمده بود. درست همانطور که روسها به خواست دولت قانونی وقت افغانستان به این کشور وارد شده بودند. یکجورهائی شبیه فیلمهای جیمز باندی شد. این پسر همسایه ما هم از وقتی که اینرا شنید مرتب شعر زیر را زمزمه میکند که نه معنا دارد و نه قافیه.
داشت جرج بوش قلی بک خان پسری
پسر بی ادب و بی هنری
نام او بود جانی بولتون خان
کوندولیزام ز دستش به امان
گفت بولتون به همه شیخ عرب
مانده ام من ز شماها به عجب
که به همسایگی تان بمب کنند
دوحه را نیز همی تنب کنند
ببرند و بنهند ایران نام
جایتان یکسره در شیر کنام
نه از آن بمب بسازند که تو
بنهی نام بر آن گندم و جو
نه چو گندم نه چو جو بل هسته
بکنند شیخ از آن لب بسته
همه اشیاخ همه زرد شدند
برخی مردان بده نامرد شدند
جان بگفتا که همی راه علاج
باشد آنکه همه پندم به ملاج
اندرون کرده مرا گوش دهید
لشکرم را همه سرپوش دهید
تا نمایم کمک از بهر دفاع
ننمائی، بکن از تاج وداع
ناگه از جمع یکی داد نمود
بولتون را همه بر باد نمود
که نبینید نفاق اندازد
جفت دست آرد و تاق اندازد؟
همه از بهر حقوق ایران
شده اندر ره خود بس حیران
بنماید همه پند و اندرز
بسته خواهد بنماید همه درز
جان بولتون عصبانی شده است
وارد معرکه خوانی شده است
در بخش: بدون دسته بندی
02
Feb
2005
دهه زجر که شروع شد با خواندن نوشته آخر علی (هزار حرف نگفته) به فکر یک ایده افتادم که مثلا بیاییم ما وبلاگ نگارها در این مدت دروغهای خمینی و دست نشاندگانش را منتشر کنیم. متاسفانه بچههای وبلاگ نویس به اندازه اون اوایل کار با هم هماهنگی ندارند. یادم میآید اون اوایل یکی که یک حرکتی را شروع میکرد یک مرتبه میدیدی در عرض چند روز صد، صد و پنجاه وبلاگ نویس با قرار دادن لوگوی حرکت مربوطه حمایت میکردند حرکتها به اندازهای سریع بود که رژیم را مجبور به عقب نشینی میکرد. نکتهای رو که شاید خیلی از ما ها در این زمینه در نظر نمیگیریم این هست که ما با این نوشته هامون داریم تاریخ رو نگارش میکنیم بعضی از این نوشتهها میتونه تا دهها سال بعد یا شاید هم بیشتر بر روی نت در دسترس نسل آینده باقی بمونه. فکرش را بکنید پس از سالها ممکنه عدهای بتونند به نوشتههای ما دسترسی داشته باشند و از این نظر نسل امروز خیلی خوش شانس تر از نسلهای قبل از ماست. تاریخ رو دیگه نمیشه به آسانی گذشته تحریف کرد.
اینکه ایرانیها در استفاده از این پدیده جدید در بین پیش روها هستند حتی با اینکه از امکانات کمتری نسبت به باقی جهان برخوردارند و حتی علی رغم سانسور شدید رژیم باز با این وجود تولیدات ما ایرانیها بر روی نت بسیار وسیع هست از مقاله ها و تحلیل های سیاسی گرفته تا شعر و هنر و خلاصه در هر زمینهای که فکرش را بکنیم بچههای ایرانی سنگ تمام میگذارند. بیایید از این ابزار استفاده بیشتر و بهتری ببریم.
در بخش: بدون دسته بندی