04
Aug
2006
به پیشنهاد دوست وبلاگ نویسمان نصورنقی پور از امروز تا پایان مرداد ماه نام وبلاگ بخاطر شهادت اکبر محمدی تغییر خواهد کرد.
از دوستان عزیز تقاضا دارم برای همبستگی و احترام به فداکاری اکبر محمدی به این حرکت بپیوندید.
در بخش: حقوق بشر
01
Aug
2006
دوستانی اعتراض کردهاند که چرا حقیر در باره اکبر محمدی مطلبی ننوشتهام. دوستان نوشدارو بعد از مرگ سهراب بی اثر ترین کاری است که میتوان کرد. اگر کاری برای زندانیان سیاسی میخواهیم بکنیم باید قبل از اینکه آنها را قتل عام کنند باید کاری بکنیم نه اینکه بنشینیم تا روزی که اتفاق افتاد گریه و شیون راه بیندازیم.
دوست عزیز، حقیر پنج ماه پیش هشداری دادم در باره اینکه حکومت آخوندی قصد دارد دوباره مثل سالهای 66 و 67 خونریزی در زندانها راه بیندازد و با تعدادی از دوستان حرکت هایی را سامان دادیم [1 – 2] تا هم با مراجع بینالمللی تماس گرفته شود و هم فشارهایی را بر دولت ایران بیاوریم. حالا پس از چهار پنج ماه خودتان بروید و ببینید چند نفر پای این پتیشنها را امضا کردهاند و عاقبت العمر چه حرکتی بوجود آمده. دوست عزیز ملت ایران مثل بره میماند وقتی بزی جلو افتاد همه جو گیر میشوند و پیروی میکنند و هیچ وقت خود نمیتوانند مستقل عمل کنند به زبان ساده ما موج سواریم یک روز دنبال خمینی راه میافتیم یک روز پشت سر خاتمی سینه میزنیم حالا هم که مدتی است پشت گنجی سینه میزدیم، درصورتی که هیچگاه از خودمان نپرسیدهایم پس حق و سهم ما به عنوان یک انسان مستقل در این حرکتها چه بوده؟ آیا ما خود تصمیم به چنین کارهایی گرفتهایم آیا ما توانسته ایم تاثیری بر اوضاع بگذاریم؟ یا فقط جو گیر شدهایم و دنباله روی کردهایم؟ دوستانی که انتقاد کردهاید واقعا گمان میکنید اگر من در باره قتل اکبر محمدی سینه زنی راه بیندازم دردی را از کسی دوا میکند!؟ خود او که به قتل رسید و دیگر در بین ما نیست و این شیون و گریهها هم نه بدرد او میخورد نه بدرد خانواده داغ دیدهاش اما اگر میخواهیم خون او و دیگران مثمر ثمری باشد باید تلاش کنیم دیگر زندانیان سیاسی را از گزند این گونه جلادان برهانیم و نگاهبان آنها باشیم.
پ.ن.:
نکته ای درباره خبر قتل اکبر محمدی، مدام در خبرها میخوانیم که باید حتما روی آن بیشتر فکر کنیم. نکته ای که در بیشتر خبرها به آن اشاره میشه اینه که واژه مرگ رو برای اکبر محمدی بکار میبرند. این واژه از نظر حقوقی برای کسی که در زندان مرده یا کشته شده مخصوصا در وضعیتی که اکبر محمدی داشته اصلا اصطلاح درستی نیست کسی که زندانی میشه بصورت صد در صد در اختیار مقامات زندان است و در نتیجه حفاظت جان او هم جزئی از مسئولیتهای این مسئولین است و اگر حتی به خاطر اعتصاب غذا یک زندانی جان خودش رو از دست بده این مسئولیت مستقیما به گردن زندان بان و مسئولین قضایی است. پس لطف کنید در این باره حتما واژههای درست را استفاده کنید مرگ اکبر محمدی از نظر حقوقی و حقوق بشری یک قتل سیاسی است. مسئولیت آن هم مستقیما به گردن اول از همه مسئولین حکومتی و در مرحله دوم به گردن مسئولین قضایی است.
در بخش: حقوق بشر, مبارزه با رژیم
31
Jul
2006
سید علی چلاق فقط میتواند از پشت منقل وافور دستورات ملوکانه صادر کند و جوانهای نادان حزب اللهی را تحریک به جان فشانی کند. همین وضع را هم سرداران وافوری و چاق و چله سپاه و دیگر ارگانهای سرکوبگر رژیم دارند.
در خبرها میخوانیم که 60 دانشجو به قصد پیوستن به حزب الله لبنان قصد سفر کردهاند (یقینا از آن نوع دانشجویانی که سهمیه همین کارها هستند). این دانشجویان مبارز!! پس از چند روزی وقت تلف کردن (حتما با الاغ میخواهند به جنوب لبنان و به جگ تکنولوژی بروند!) به مرز ترکیه رسیدند و در پشت مرز هم چند روزی ماندند (حتما مشغول سینه زنی هستند) تا بلکه دولت فخیمه اسلامی به آنها اجازه خروج بدهد.
حالا با اینکه دولت برخلاف تصمیمهای سیاسی پشت پرده برای نمایش هم که شده اجازه خروج این دانشجویان مبارزه!! را صادر کرده، باز گویا آقایان خیال شهادت طلبی ندارند و تا امروز هنوز خبری از رفتن این شهادت طلبان نیست. چند روزی بود داشتم خوشحالی میکردم و با خودم فکر میکردم کم شدن 60 تا از این جانوران ریش دار هم خودش نعمتی است، ولی کو شانس! گویا ما از این شانسها نداریم، میگویند بادمجان بم آفت ندارد. باور بفرمایید اگر تقاضا کرده بودند شخصا حاضر بودم پول بلیت هواپیما و حتی لباس رزمی آنها را هم از جیب مبارک بپردازم تا بلکه این 60 نفر هرچه زودتر به معبود خود برسند.
نمایش جمهوری اسلامی در دفاع از ملت فلسطین و لبنان هم از آن حقههای آخوندی است که هم برای افکار عمومی داخلی خوراک خوبی است و هم برای ترساندن رقبای خارجی، این جنگ جنگ تا پیروزی هم خوب دکان دو نبشی برای آقایان شده.
آقایان علما هم که خیال دست برداشتن از آتش افروزی را ندارند یقینا بر این طبل توخالی تا حمله آمریکا به ایران هم خواهند کوبید و آن وقت هم مثل دوران جنگ ایران و عراق حضرات میروند در پناهگاههای جنگی سنگر می گیرند، خانواده و آقازادهها را ه می فرستند اروپا بروند درس بخوانند تا باز با خون ملت بیچاره بقای خود را چند روزی بیشتر کنند.
ای کاش یک خبرنگار با شهامت پیدا میشد در یکی از مصاحبهها از آقایان رهبران حکومت الله بر روی زمین میپرسید آخر شما کی میخواهید از این اسلام عزیزتان دفاع کنید!؟ ناموس اسلام که هیچ حتی بی ناموسی اسلام هم برباد رفت و آقایان هنوز کرکری میخوانند.
در بخش: ملای حیله گر
28
Jul
2006
ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را هم میخواهیم مرفه باشد. شما به معنویت احتیاج دارید، معنویت ما را بردند اینها، دلخوش به این نباشید که مسکن فقط میسازیم، آب و برق را مجانی میکنیم، اتوبوس را مجانی میکنیم، دلخوش به این مقدار نباشید. معنویت شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم …
قسمتی از سخنرانی جاکش اعظم خمینی شیاد در بهشت زهرا، 12 بهمن 1357. … صدای آن ملعون (480 kb)
معنویات خمینی به روایت مسعود ده نمکی یکی از مهرههای خمینی و دارودسته دجالش.
اشرف کلهری را هم میخواهند مثل دیگران تا گردن در خاک فرو کنند و قول معنویتی که خمینی در سال 57 به او و دیگران داده بود را به اجرا بگذارند. بشتابید و در این جشن و سروری را که خمینی و همپالکی هایش برای میهن مان برقرار کردند شرکت کنید. بشتابید تا هم دنیا را داشته باشید و هم آخرت را، بشتابید سنگی را هم شما بزنید تا شاید این یکی بیچاره را از این زندگی سگی هر چه زودتر نجات دهید.
در بخش: اجتماعی, ملای حیله گر, نقد اسلام
25
Jul
2006
میگویند حمله اسرائیل به غزه و جنوب لبنان در تلافی و برای آزاد کردن سه سرباز اسرائیلی است که به وسیله حماس از فلسطین و حزب الله از لبنان ربوده شدهاند. به این میگویند توهین به شعور ملت دنیا و خصوصا خاورمیانه. چرا!؟
برای اینکه ما وقتی میخواستیم برویم کوهنوردی برای یک روز کوهنوردی چهار پنج نفره، از سه چهار روز قبل برنامه ریزی میکردیم، وسایل و آذوقه تهیه میکردیم عاقبت هم وسطهای راه یادمان میافتاد که نمک، شکر یا فلفل را فراموش کردهایم. حالا آقایان در کمتر از یک هفته یک ارتش مجهز را با سرباز کشتی و توپ و تانک و هواپیما راه انداختهاند رفتهاند فرسنگها دورتر ملت بدبخت لبنان را بمباران میکنند سر میبرند و آدم میخورند باز هم میگویند این حمله در تلافی ربودن سه سرباز اسرائیلی بوده که یک هفته پیش از آن بوسیله تروریستهای حماس و حزب الله ربوده شدهاند. یکی نیست به اینها بگوید یا اینکه خودتان ترتیب ربوده شدن سربازانتان را دادهاید یا باز هم دروغ میگویید و از پیش طرح حمله را کشیدهاید و باز هم بوسیله عوامل خودتان تحریک کرده اید تا سه سرباز را فقط برای اینکه در جهان مظلوم نمایی کنید بربایند تا حمله را توجیه کنید، وگرنه بسیج این همه نیرو در مدت زمان کمتر از یک هفته امکان پذیر نیست. در فارسی ضربالمثلی داریم که میگوید کون گوزو بهانهاش آرد جو است، حالا حکایت کار اسرائیل شده و این بهانههای بنیاسرائیلی هم درست منطبق است بر این ضربالمثل. کونشان گوزو ست میاندازن گردن این یا آن گروه تروریست که تازه معلوم هم نیست از زیر کدام بته سبز شده است.
جمهوری اسلامی هم برای اینکه خطر درگیری مستقیم را با غرب و خصوصا آمریکا و اسرائیل به عقب بیندازد بر میدارد و موشک و توپ با پول ملت ایران میخرد و همچنین ترقه و فشفشههای تولید سپاه پاسداران را به جنوب لبنان میفرستد و آتش بیار معرکه شده تا بلکه این درگیری را عقب بیندازد غافل از اینکه این درگیری اجتناب ناپذیر است اول به این دلیل که زورشان بر همه میچربد دوم در خونخواری دست چنگیز مغول و خمینی را از پشت میبندند. آقای احمدی نژاد و شرکا هم گویا حقوق بگیر سیا و سازمانهای دیگر جاسوسی جهان غرب هستند که هر روز بیشتر از روز پیش دلیل برای این آقایان میتراشند تا راحت تر بر سر ملت بیچاره خاورمیانه بمب بریزند و خونریزی راه بیندازند.
مدرک و دلیل کم داشتن آقای احمدی نژاد هم کمکشان میکند و بصورت رسمی نامههای احمقانه به این و آن رئیس جمهور اروپا یا آمریکا میفرستد تا بعدا بتوانند بوسیله همین نامهها حتی در یک دادگاه بینالمللی هم ما را به عنوان یهودی ستیزی و الخ به سیخ بکشند.
قربانش بروم اپوزیسیون ایران هم که انگاری خواب خرس رفته و تا بمبی چیزی توی ملاجاش نخورد از خواب خرگوشی بیدار نمیشود و همه نشستهاند منتظر تا آمریکا بیاید و از دست رژیم اسلامی نجاتشان دهد به خیال خودشان با یک انقلاب مخملی میروند بالای صندلی قدرت مینشینند و حکومت میکنند غافل از اینکه در خاورمیانه چیزی بدون خونریزی بدست نمیآید حتی انقلاب مخملی هم باید به رنگ خون آغشته شود.
پ.ن.:
همین حالا خبر رسید که اسرائیل استفاده از بمبهای خوشهای دفاع کرده و معتقد است که حق دارد بمب خوشهای استفاده کند. این یعنی خشک و تر را با هم سوزاندن و تنها هدفشان نسل کشی است نه به قول خودشان آزادی سه سرباز گروگان گرفته شده.
همه میدانیم که اسرائیل اگر بخواهد قدرت این را دارد که حسن نصرالله را دست بسته به اسرائیل ببرد ولی خوب باز هم همه میدانیم که اهدافی که اسرائیل و آمریکا در خاورمیانه پیگیری میکنند چیز دیگری است وگرنه برای آزاد ساختن سه اسیر یک کشور همسایه را به خاک و خون نمیکشند.
در بخش: روابط خارجی
23
Jul
2006
یک فامیلی داشتیم، این آقا حدود یک سالی رفته بود مقیم تهران شده بود و برگشته بود، بعد از برگشتن از تهران دیگه حاضر نبود حتی یک کلمه به لهجه شیرین شیرازی حرف بزند. من هم که سرم درد میکند برای دست انداختن اینگونه تازه به دوران رسیدهها و همیشه میگردم دنبال اینگونه بنی بشرها برای مسخره بازی و دست انداختن. خلاصه دورانی بود! کاری به سرش آوردم که در کمتر از یکی دو ماه دیگر حتی یک کلمه هم به لهجه تهرانی صحبت نکرد.
حالا هم یک نمونه از همین جانوران دو پا که به قولی مثل اینکه شیرازی هم هست آمده به خارجه و هنوز نرسیده انگاری نافش را با قیچی خارجکی بریدهاند، از هر دو واژه که بکار میبرد سه تاش را انگلیسی بلغور میکند، بدتر از آن اینکه میخواهد یک تنه با کمک دست راستیهای آمریکایی حکومت ایران را هم عوض کند!! (ببخشید، به قول خودش رژیم Change کند!!).
عوض کردن رژیم ایران بوسیله این آقا هم شباهت زیادی به پاک کردن اسرائیل از روی نقشه جهان به وسیله احمدی نژاد دارد که بیشتر به طنز شباهت دارد تا واقعیت.
خدا!! ما را از گزند این انسانهای احمق نجات دهد.
پ.ن.:
جمله بالا بهتر بود به این شکل نوشته می شد:
خدا!! ما را از گزند این انسانهای احمق و فرست طلب نجات دهد.
در بخش: دیگران
22
Jul
2006
همه شواهد نشان از آن دارد که بعد از کوتاه کردن دست سوریه از لبنان حالا نوبت سرکوب قدرت ایران در لبنان یعنی حزب الله است. هم سخنان رایس چنین مسالهای را به روشنی آشکار میکند و هم سکوت اعراب و کشورهای اروپایی نشان از این موضوع دارد که طرحی از قبل تهیه شده بوده و توافق همه این کشورها را در اجرای آن بدست آوردهاند.
سخنان هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه دیروز هم نشان از همین وضع دارد. یاس در گفتار هاشمی نشان از این دارد که برخلاف جنجال راه انداختنهای ایران ملاها هیچ عمل یا عکسالعملی نمیتوانند انجام دهند و پیشاپیش مات شدهاند.
حالا باید دید آیا اسرائیل به دستور آمریکا قادر خواهد بود حزب الله لبنان را سرکوب یا حداقل خلع سلاح کند یا نه، با جو بینالمللی که بوجود آمده است یقینا دست اسرائیل را برای هر نوع خونریزی و قتل عامی در لبنان باز گذاشته خواهد شد تا به اهدافش برسد.
اگر این اتفاق افتاد آنوقت کرکری خواندن ملاها در تهران یا به یک تسلیم کامل و بدون غید و شرط تبدیل خواهد شد و خود و کشور را دست بسته تقدیم آمریکا خواهند کرد یا شروع یک جنگ تازه به رهبری آمریکا و یقینا نابودی های غیرقابل پیش بینی و جبران را برای ایران در پی این جنگ خواهیم داشت.
در بخش: بحران اتمی، جنگ