Jun 22 2003
امشب بقدری عصبانی بودم که
امشب بقدری عصبانی بودم که میخواستم بیایم اینجا ویک صفحه فحش نثار دین و ملا بکنم و بدون آوردن هیچ دلیلی بروم بخوابم. ولی بعد تصمیم گرفتم بجای این کار جریان را تعریف کنم چون گمان میکنم که اثرش بیشتر از فحش دادن به ملا و مذهب باشد چون ایندو روزانه به اندازهی کافی فحش نوش جان میکنند.
حکایت از اینقرار است که امشب با ایران صحبت میکردم. در ایران دختر عمویی دارم که از بچگی باهم بزرگ شده بودیم و همیشه غمخوار یکدیگر بودیم. امشب با صدایی لرزان زنگ زد و خبر از دستگیری پسر 16 سالهاش را داد. وحشت تمام وجودش را گرفته بود. گویا بعد از دستگیری به خانه آمدهاند و زندگیشان را هم بهم ریختهاند و خوب طبق معمول دیش ماهواره و فیلم و چمی دان بطری مشروب و خلاصه هرچه که برای یک زندگی زنده و شاداب نیاز است با خود بردهاند. مغولها چنان وحشتی در این خانواده ایجاد کرده بودند که دختر عمویم التماس میکرد که به هر قیمتی است راهی برای خروج پسرش از ایران پیدا کنم چون دیگر نمیخواهد شاهد اینگونه صحنهها باشد و تنها جگرگوشهاش را از او بگیرند.
به او گفتم که قربانت بروم اگر ملت ایران اتحاد داشتند تاکنون باید این حرامزادگان را به دریا ریخته بودند. در ایران %80 درصد ملت مخالف این رژیم هستند ولی زمانی که جوانان به خیابانها میریزند فقط 3 تا چهار هزار نفر به حمایتشان میآیند! چه توقعی دارید آخوند بیرحم هم که هم پول در اختیار دارد و هم اوباش، خوب معلوم است که میگیرد و شکنجه میکند و میکشد مگر غیر از این هم از اینها توقع دارید!؟ برای نجات خود در ایران هیچ راه دیگری بجز یک قیام ملی و همه گیر و مرگ یک بار و شیون یک بار سر یک به یک آخوندها را بریدن و نسل هرچه عمامه بسر است را از روی خاک پاک ایرانزمین برداشتن وگرنه تا قیامت همین روند است و باید با اینها سوخت وساخت.
اجازه ندهید که این اوباش بدون هزینه هر کاری دلشان میخواهد بکند. خاطرم میآید در دوران انقلاب توی شیراز چند ماه آخر کار ما شده بود شکار سرباز اسماش را هم گذاشته بودیم شکار گنجشک. با یک تیرکمان راه میافتادیم پشت بامها مخصوصآ پشت بام بازار چون راه فرار زیاد داشت با تیرکمان و سیم فلزی بجای سنگ از اون بالا میزدیم به صورت سربازها و ماموران ساواک در آنروزها شایع شده بود که چندین سرباز چشم خود را از دست داده بودند.
نگاه کنید به این بچههای فلسطینی و از آنها یاد بگیرید با تیرکمان وسنگ به شکار تانک مدرن اسرائیلی میروند باید هزینه را برای شان زیاد کرد از اینکه دست روی دست بگذارید و به آنها اجازه دهید که بدون هیچگونه هزینهای هرکاری دلشان میخواهد بکنند روز بروز پرروتر می شوند، یا مبارزه نیم بند را کنار بگذارید و مطیع آخوند بشوید یا تمام عیار به مبارزه شان بروید هزینه بیخود ندهید هزینه را بالا ببرید آنقدر بالا که دیگر نتوانند هزینه را تحمل کنند و ورشکسته شوند.
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 3:23 am در بخش: بدون دسته بندی