Apr 24 2003
خُسن آقا خر کلهاش را
خُسن آقا خر کلهاش را کنده بود! حمایت بی حمایت
این اواخر خیلی از زندگی بیزار شدهام و گاهی اوقات احساس پوچی مرا کلافه میکند. گاهی اوقات به خودم فحش میدهم، گاهی اوقات گریه میکنم، خلاصه حال و هوای یک مجنون سرگشته را دارم. از این مطلب دیروز بعد از نوشتناش خودم هم به خنده افتادم با خودم فکر کردم نه به آن تحریم انتخاباتات نه به این حمایتات از این نامه نگاری، این نشان از آن دارد که خُسن آقا نیاز به بستری شدن دارد. حق با دوستانی است کهمعترض شدهاند. شاید بهتر باشد چند ماهی دکان کلهپزی را تعطیل کنم و مقداری استراحت فکری کنم.
باور کنید شدیدآ ، ناامیدم یا شاید بیچاره! منظورم desperation هست.
در دوران انقلاب، شاه مفلوک یک صدم این وقاحتها را که ملاها بکار بردهاند بکار نبرد ولی ملت بپا خواست، اما امروز که رژیم همه جور بلایی سر همان ملت میآورد باز همگی نشستهایم و انگاری نه انگار، این قیام (سینه زنی) شیعیان در کربلا نیز مزید علت شده، از خودم مدام سوال میکنم آیا خلقهای منطقه تا این حد خر تشریف دارند!! (داریم!!) و پس از این همه سال حکومت آخوندی در ایران هنوز عدهای نه چندان کم حاضراند بروند زیر علم این اوباش سینه بزنند!!
قدرت فکر کردن ندارم، قدرت تحلیل ندارم، خلاصه desperation
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 11:03 am در بخش: بدون دسته بندی