May 03 2002
اين هم مطلبی از يک
اين هم مطلبی از يک دوست (بی غرض):
قديميهايي كه كمي هم بقول معروف سرشان به تنشان مي ارزيد ميگفقتند كه محاوره انسانها را به يكديگر نزديكتر ميكند وسوء تفاهمات را از بين ميبرد. درست ميگفتند به خدا درست ميگفتند به پير درست ميگفتند به پيغمبر درست ميگفتند. شما شايد ندانيد كه گفتگو تاچه اندازه ما را بهم نزديك كرده وتفاهم را زياد ميكند.
ميگوييد نه بفرما اين هم مثال حي و حاضر. چندي پيش با يكي از همزبانان افغاني گفتگو بود كه اي با با اگر ما بتوانيم سدهاي شك و ترديد را در بين خود ازميان برداريم و با در نظر گرفتن امكانات خود و ديگران برنامه هاي همكاري منطقه اي را به اجرا دراوريم هيچ نيازي به حظور ديگران در منطقه نداريم.
ديدم الحق راست ميگويد ولي از انجا كه حس شك ما ايرانيها كمي هم قويتر از د يگر احساساتمان هست ازاو خواستار توضيح بيشتر شدم. گفتم ما ايرانيها ميگوييم دمت گرم ولي ممكن است بيشتر تشريح كني كه براي ما هم معلوم شود كه سطح توقعات منطقه اي از ما تا بكجا ميباشد؟ اين پرسش اورا بيشتر به وجد اورد و گفت نميداني كه چه اندازه منتظر شدم تا گوش شنوا در منطقه پيدا كنم كم كم داشتم نااميد ميشدم اي خدا را صد هزار مرتبه شكر كه پيش از مرگ به ارزوي ديرينه خود رسيدم اين جملات او مرا نيز سرشار از سرور و شادماني كرد به طوري كه چيزي نمانده بود كه از شدت شعف گريه كنم . گفتم اي دوست تو نيز به همكاريهاي منطقه اي براي پيشبرد مسايل و حل معضلات مانند من معتقدي ؟ او بنوبه خود گفت اي حرارت به انت (به لهجه، افغاني يعني دم تو نيز گرم اين را بعدها فهميدم) گفتم بگو بگو كه چه ميخواهي؟
گفت تو خود فكر كن چرا ما نتوانيم به سان اتحاديه اروپا كه باپشت سر گذاشتن مخاصمات چند ين قرنه خود وبا ايجاد زمينه هاي همكاري به جاي افروختن تنور كينه تبديل به قدرتي براي خود شده اند و ميروند كه كوس برابري با ايالات متحده بزنند ما نتوانيم از عهده اين مهم براييم ومنطقه خود را به بهشتي براي كليه احاد ونفوسش تبديل نكنيم؟ گفتم اخر شرايط ما و انها با هم فرق ميكند گفت نه.
هرچه را كه انها دارن ما نيز داريم وحتي افزونتر از انها هم داريم مثلا، تو همين پاكستان را بنگر كه با داشتن اينهمه نفوس تا چه اندازه ميتواند كارخانجاتي را كه تركيه با( تخنيك لطفا بخوانيد تكنيك) و ايران با سرمايه خود با شراكت ما فراهم كرده اند از نظر نيروي كاري تغذيه كند؟ گفتم ايدوست صرنظر از مشكلات فراوان كه تحقيق چنين ارزوي بزرگي رابا شرايط فعلي دشوار و حتي غير قابل دسترسي ميكند ممكن است بگويي كه افغانها به چه گونه سهيم شدند؟ تو خود گفتي سرمايه از ايران گفتم خوب، گفتي تخنيك از تركيه ، گفتم خوب، گفتي نيروي كار ازموده و قابل اعتماد كه بناگاه سر از دستگاههاي جاسوسي در نياورد از پاكستان ،گفتم خوب ولي ممكن است بگويي مسـوءليت افغانها در اين اتحاديه چه چيز است؟ گفت خيلي مهم كاررا به عهده گرفته ايم گفتم چه چيز را گفت ما شريك هستيم چه مسـؤليتي از اين بزرگتر؟ گفتم نيك گفتي كه حرارت به انت .
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 3:15 pm در بخش: روابط خارجی