Oct 20 2002
خاتمه ی خوش یک بحث
خاتمه ی خوش یک بحث
ای کاش همه چیز به همین خوبی و خوشی تمام میشد! از روزی که جر و دعوا بر سر پرنو بودن یا اروتیک بودن یا بد بودن و خوب بودن یا اسلامی و غیر اسلامی بودن و .. بر سر نوشته های نوجوان در وبلاگ عمومی شروع شد من هم با همین زبان الکن ام، که نوشتنم همچون راه رفتنم کج و معوج است شروع کردم به نوشتن و پرخاش کردن و منطق بافتن، ولی امروز خوشحالم میدانید چرا؟ چونکه نوشته ی فروغ را خواندم که نوشته بود برمیگردد و دوباره مینویسد، نوشته بود که قهر نکرده بود، اگر من این لغت را بکار بردم بیشتر بخاطر تحریک بود. من میخواستم با تحریک دیگران این بحث را داغ نگاه دارم، در جایی دیگر نوشته بودم که وبلاگهایی که روزمرگی مینویسند از نظر من بدتراند از وبلاگهای پرنو هستند و فروغ آن جمله را به دل گرفته بود و بگمانم به خودش گفته بود، که من غیر مستقیم به او اشاره کرده ام!. حالا اجازه دهید از فروغ سوال کنم چگونه این فکر را کردی دختر خوب، تو که انسانی منطقی هستی، مگر نه اینکه من مدام مینویسم که از وبلاگهای روزمرگی بدم می آید! پس چرا لینک تو را اون طرف چپ گذاشته ام!؟ برای اینکه تو روزمرگی مینویسی!؟ دوست گرامی اگر تو روزمرگی مینوشتی که من بدون اینکه در مورد این موضوع صحبتی بکنم از کنار آن میگذشتم تا شاید سرو صدا بخوابد و شما هم از صحنه ی وبلاگ عمومی بروید و کس دیگری جای شما را بگیرد و نیازی به درگیری نبود.
در هرصورت چیزی که عاقبتش خوش است دیگر نباید زیاد در باره اش نوشت چون مثل یک فیلم زمانی که آخر فیلم با نشان دادن صحنه ی زیبایی فیلم را به پایان میبرند.
در هرصورت این تجربه ی خوبی بود و ما را به جایی رساند که بایستی به تمام کسانی که در این چالش شرکت کردند تبریک گفت و دست همه شان را فشرد و از فضولک و نيما بخاطر زحمتهاشون و پیش کسوتی که کردند و این معرکه را با بیطرفی گرداندند و آن را به مقصد رساندند. گرچه در اوایل بحث گفتم که من اعتقاد ندارم که این بحث هم مثل قبلی به نتیجه برسد ولی خوشبختانه برعکس پیشبینی من شد و گویا نيما هم جمع بندی از این کار کرده که بنظر قابل قبول می آید و چیزی نمی ماند جز آرزوی موفقیتشان.
از زیباترین نوشته ای که در این چالش نوشته شد هم باید نامی برد، بشما پیشنهاد میکنم اگر نخواندید ش حتمآ بخوانید. اکبر سردوزآمی با تحلیلی زیبا و رسا یک معضل اجتماع ایران را بدون ترس و واهمه به نقد کشید.
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 6:25 pm در بخش: بدون دسته بندی