Sep 29 2012
سقوط اخلاقی اپوزیسیون ایرانی
سیاست ورزی تا کجا و به چه قیمتی!؟ آیا برای رسیدن به اهداف سیاسی باید اخلاق را هم زیرپا گذاشت و فدا کرد!؟ به سخن دیگر آیا می توان تنها برای رسیدن به هدفی از هر ابزاری استفاده کرد؟ همان تئوری که حزب توده سالها سیاست خود را بر پایه آن پی ریزی کرده بود “هدف وسیله را توجیه میکند”؟
یکی دو روز است که خبری در رسانههای اینترنتی اپوزیسیون دست به دست میشود مبنی بر اینکه محمد امین آگوشی معلم زندانی برای ملاقات با خانواده خود مجبور به فروش کلیه فرزند خود شده است! منبع خبر
وقتی که این خبر را میخوانی اولین عکس العمل انسان این است که چه رژیم خونخواری که باعث میشود مردمش به این روز بیفتند که فرزندان خود را هم فدا کنند! ولی اگر کمی از خبر فاصله بگیری و قضاوتهای عجولانه را کنار بگذاری و خبر را با کمی تعقل بیشتر بخوانی و بر اساس مبانی اخلاقی آنرا بازخوانی و تحلیل کنی، آنگاه خواهی گفت:
سقوط اخلاقی تا کجا! وای بر ملتی که چنین سیاست پیشگانی داشته باشد. سیاست پیشگانی که خود نمیتوانند هزینه فعالیتهای سیاسی خود را بپردازند و این هزینهها را از جیب فرزندان خود میخواهند بپردازند! کسی که نمیتواند زندان را تحمل کند نباید پا به دنیای سیاست بگذارد و اگر گذاشت آنگاه دیگر حق ندارد از جیب دیگران هزینه کند!
اینگونه اخبار کمکی به اپوزیسیون ایران نمیکند، درست برعکس اینگونه خبرها نشان از آن دارد که سیاسیون ایران اخلاقا چنان سقوط کردهاند که برای اهداف سیاسی خود فرزندان خود را نیز فدا میکنند و به مسلخ میبرند. پس چه فرقی است بین رژیم کنونی و چنین اپوزیسیونی!
اپوزیسیون ایرانی با این شکل و شمایل از نظر اخلاقی به سطح حکومت ملاها سقوط کرده در نتیجه ملت ایران نیازی به این منادیان آزادی ندارد! آیا ما خواهان حکومتی هستیم که برای رسیدن به اهدافش هر عملی را مجاز میداند، حتی جنایت را!؟ آیا واقعا اگر این خبر واقعیت داشته باشد نباید این پدر و این خانواده را به دادگاه کشید و از آنها پرسید به کدام حق و حقوقی شما کلیه فرزند خود را از او گرفتید و او را برای همه عمر از یک عضو مهم بدن محروم کردید!؟
اگر از من بخواهید که قاضی چنین جنایتی باشم یقینا پدر و خانواده این کودک را از داشتن کودک برای ابد محروم خواهم کرد. چنین افرادی اصلا صلاحیت پدر و مادر شدن را ندارند. سیاست ورزی و سیاست پیشگی اینگونه افراد را به حال خود رها میکنم، اینجا مساله اخلاق است که مرا رنج میدهد.
7 پیام |
شاید پدر از این مساله بی خبر بوده
پدر بیخبر بوده، مادر چطور! او هم بیخبر بوده!؟ آنهایی که آن دور و بر بودند هم بیخبر بودند. آیا پدر هنوز بیخبر است!؟ تا کی میخواهیم سرمان را زیر برف کنیم به این امید که همه چیز به خوبی و خوشی سپری شود!؟
فکر کنم شما خبر را دقیق نخوانده اید! آنطور که در متن خبر نوشته شده، این فرد کودک نبوده است، بلکه یک آدم عاقل و بالغ و متاهل بوده است. این فرد ۲۴ سال سن دارد. در متن خبر نوشته شده است: «زمان اگوشی ۲۴ ساله متاهل و دارای یک فرزند ۲ ماه فرزند معلم زندانی برای تامین هزینه سفر جهت ملاقات با پدرش در زندان زاهدان ناچار شد که کلیه سمت چپش را به بیمارستان موسوم به خمینی در پیرانشهر بفروشد.»
دورغ چرا این خبر اصلا معلوم نیست واقعیت داشته باشه یا نه. شما از کجای خبر پیدا کردید که طرفی که کلیه اش را فروخته عاقل و بالق بوده! هیچ انسان عاقل و بالقی برای ملاقات یک انسان دیگری حاضر نمی شود کلیه خودش را بفروشد. تازه کجای خبر ذکر شده که طرف عاقل و بالق بوده؟ اگر واقعیت داشته باشه با این روش خبر رسانی آن خبررسان را هم باید آزمایش عقلی کرد با این روش خبررسانی.
شما نوشتی کودک بوده، من میگم کودک نبوده، تو خبر اومده طرف ۲۴ سالش بوده، زن و بچه هم داشته، فکر کنم کسی که ۲۴ سالش هست و زن و بچه داره مشمول بالغ بودن هم بشه!
اپو زسیون. درست شنیدم . مگر حکومت ملا ها در ایران اپو زسیون هم داشت و ما خبر نداشتیم. من که تا کنون اپو زسیونی ند یده ام.
خبر را نصفه و نیمه خوانده ای و فورا هم چوب قضاوت را بلند کرده ای و حکم اخلاقی صادر کرده ای. اولا، زندانی مربوطه کلیه کودکش را نفروخته، این “کودکش” بوده که دست به این کار زده. ثانیا همانطوری که دوستان گفته اند، کودکی که شما مثل طفلان مسلم به وسط صحرای کربلا انداخته ای، زیاد هم کم سن نیست، 24 سال دارد و متاهل است. ثانیا برخلاف آنچه که مدعی شده ای، محمد امین آگوشی برای تامین هزینه فعالیت سیاسی خودش آن هم در زندان! کلیه فرزندش را نفروخته، پسر او برای تامین مخارج سفر و ملاقات با پدر تبعید شده خود به کلیه فروشی روی آورده.
شما یک معذرت خواهی به محمد امین گوشی و به “اپوزوسیون” که نمی دانم منظورت کی هست، بدهکاری.