Sep 02 2012
اسهال طلبها و کشتی رژیم
آقای عبدی اوضاع کشور را در موقعیت کنونی حاد تشخیص داده است و برای آن دنبال چاره میگردد و میگوید، برای او مهم نیست که وضع اصلاح طلب ها در انتخابات پیش رو چه خواهد شد، مهم آن است که کشور به ورطه سقوط نرود!
ایشان فرمودهاند:
این موضوع مانند وضعیت بحرانی یک کشتی و سرنشینانش است که اکنون خود کشتی درگیر امواج سهمگین است و حالا چند نفری هم در گوشه ای از این کشتی نشستهاند، اگر این چند نفر میتوانند سرنوشت کشتی را تغییر بدهند و آن را از خطر غرقشدن برهانند و آن را به جای امن ببرند در این صورت سرنوشت و وضعیت آن چند نفر هم مهم است ولی اگر نتوانند اهمیتی ندارد و آنان هم با کشتی غرق خواهند شد. من به سرنوشت اصلاح طلبان فقط و فقط از این زاویه حساس هستم و در تمام گفت گو هایی که با دوستان مختلف دارم همواره این مسئله را متذکر میشوم که اگر این مملکت فردای روزگار با بحرانهای عظیمتری مواجه شد و نتوانست مسیر عادی خودش را طی کند، حق نداریم که همه چیز را گردن حکومت بیندازیم ما هم به نوبه خود مسئول هستیم هر چند مسئولیت حکومت بسیار بزرگ است.
به عرض آقای عبدی و دیگران برسانم که این کشتی که نامش ایران است نه چنگیز خان توانست غرق اش کند و نه اعراب! من یقین دارم که آخوندها هم نخواهند توانست این کشتی را غرق کنند. یقینا آقای عبدی هم می دانند که این کشتی غرق شدنی نیست، فقط ایشان منظورشان از کشتی همان نظام اسلامی است، فقط برای اینکه عاقبت رژیم جمهوری اسلامی را با عاقبت ایران گره بزنند، اینگونه وانمود میکنند که اگر رژیم سقوط کرد یعنی کشتی ایران غرق شده است!
خیر قربان یقینا بعد از سرنگون شدن حکومت اسلامی دست پخت شما، کشتی ایران باز هم در دریاها شناور خواهد بود و از روی جنازه حکومت ننگین شما هم رد خواهد شد، حالا گیرم یکی دو خراش هم در بدنه آن ایجاد شود، ولی این کشتی با این خراشها غرق شدنی نیست! چیزی که همراه رژیم پوشالی شما به قعر دریاها خواهد رفت همان عقاید پوسیده شما و رژیم اسلامیتان است.
2 پیام |
یک کلمه هم از مادر عروس!!! خُسن آقاجان، این اسلامبارگان به فکر روز مبادا افتاده اند و می خواهند برای فردای سرنگونی خلافتی کیسه بدوزند، که تا همین دیروز برایش پادوی می کردند. ماشاالله کم هم نیستند. از فیلسوف و پوروفسورهای دانشگاهشان در ینگه دنیا (حاج فرج دباغ و بچه سروسش! صدریهای حجتیه ای تمساح نشان! حمید جان کلمبیائی! کدیور هم لبنانی هم غزّه ای، برادر اکبر پونز حالا حقوق بشری …)، تا لندن نشینان (مهاجران حیزمبلّغ پاکدستی مقام مزخرف رهبری، اکثریتی های جدید الاسلام نگهدار ایشان…) بگیر تا این خرده ریزه های حقیر گروگان گیر داخلیشان که با نسوان عقدی و صیغه ای، تخم وترکه کمی هم به جا نگذاشته اند! چرا وقتی جیک جیک مستونشون بود، یاد زمستونشون نبود؟
این احمقها کی می خواهند لا اقل خود را جای میلیو نها ایرانی بگذارند که روزی صد مر تبه می میرند و دوباره گویا زنده می شوند. وقا حت حدی دارد. اکبیری بودن نیز به همچنین.