Apr 05 2012
بهشت کشیش آتنی!
سربالایی را طی میکنیم میرسیم به کلیسایی که در بالاترین نقطه تپه قرار دارد. کلیسایی کوچک و دنج مشرف به تمام آتن(کلیسای سنت جرج آتن).
در محوطه جلو کلیسا که مثل یک حیاط است همه آتن را زیر پای خود داری. یک مرتبه سر و صدا و داد و قال کشیش کلیسا نظرم را به او جلب میکند. کشیش سر یک پسر بچه 10-12 ساله به زبان یونانی فریاد میزند و با عصبانیت از دست پسرک لاک پشتی را که از جایی در آن نزدیکی برداشته میگیرد. زبانش را نمیفهمیم ولی همراهم میگوید حتما دارد به بچه نهیب میزند که چرا لاک پشت بیچاره را میآزارد! با پوزخندی به او میگویم نه گمان نمیکنم! کشیش دلش برای سوپ خودش سوخته نه برای لاک پشت بیچاره! دو تا چشم دارد دوتای دیگر هم روی صورتش سبز میشود و چهار چشم به من خیره نگاه میکند، انگاری دارد شاخ در میآورد، میپرسد “سوپ!”. میگویم “آره سوپ” پس چی فکر کردی! فکر کردی کشیش دلش برای لاکپشت بدبخت سوخته!؟ دو مرتبه میپرسد سوپ این وسط چه دخالتی دارد؟ در جوابش با پوزخند میگویم مگر تا حالا سوپ لاکپشت نخوردهای؟ با تمسخر پاسخم میدهد تو بیماری! فکر کردی کشیش بدبخت میخواهد از لاکپشت سوپ درست کند؟
در پاسخش میگویم نگاهی به دور و برت بینداز! ببین این پیرمرد کشیش چه ملکی برای خودش دست و پا کرده! پاسخم میدهد، این که ملک شخصی او نیست! میگویم اهمیت ندارد، مهم این است که این کشیش در این کلیسای دنج کله کوه مشرف به آتن دارد زندگی میکند و این کلیسا هم شده مثل ملک شخصی او. چه فرقی میکند او مالکش است یا نه! مهم این است که فعلا او دارد در بهترین نقطه آتن زندگی میکند و من و تو با پرداخت هزینه گزاف میآییم بالای این تپه تا از این منظره چند دقیقهای یا در بهترین حالت چند ساعتی لذت ببریم، فراموش نکن او مالک اینجاست، فرقی هم نمیکند که سند آن بنام او است یا به نام کلیسا!
سر و صدا و دعوا و مرافعه کشیش با بچه تمام شده، من هم از بحث خود با همراهم کوتاه میآیم، هر دو به سوی کافهای که در کنار کلیسا ساخته شده میرویم و پشت یک میز مشرف به شهر آتن مینشینیم، آبجو خنکی سفارش میدهیم. هر جرعه آبجو خنک آن بالای تپه مشرف به شهر آتن یک دنیا ارزش دارد. پدر سوخته کشیش مفتخور این همه لذت را یک جا مالک شده. بیچاره آتنی ها آن پائین باید برای یک لقمه نان و یک جای کوچک در بهشت خیالی شان صبح تا شب سگ دو بزنند!
کلیسای سنت جرج آتن
1 پیام |
خسن آقا جان برای شما ارزوی لحظات خوبی را در سفرتان دارم.
به هر حال مذهب چیزه کثیفیه و همیشه هم ازش استفاده ابزاری برای حال و حول یک عده معدودی به اسم کشیش و اخوند و خاخام و … شده.نعمات دنیا رو برای خودشون نقد میگیرن و نسیه اخرت رو به ما میدن.
راستی خسن اقا جان از انجا که شما هم وبلاگ نویس مجربی هستید و هم وبلاگتان پربازدید و پرطرفدار است،ازتون خواهش میکنم یه پست بزنید و در اون یک سری توصیه های امنیتی برای هموطنانی که در داخل کشور میخواهند فعالیت هایی نظیر وبلاگ نویسی کنند و یا توصیه هایی برای بالابردن بازدید و انتشار مطالب در شبکه اجتماعی و … بکنید.
با سپاس