Jun 26 2011
نامه سیامک مهر از زندان به فرزند: من یک فرد نیستم ،یک فکرم.من یک شخص نیستم بلکه یک اندیشه ام
منبع: وبلاگ ارتای سیمرغ: «« میترا جان مطالبی هست که میخواهم بدانی. بیشتر از این نظر که اگر در اینترنت ویا در کانالهای ماهواره ای و رسانه ها پرسیدند آمادگی داشته باشی.شرایط من در زندان به گونه ای است که بیشتر از هر چیز از بی خبری رنج میبرم.از 21 شهریور 1389 به مدت 35-45 روز که دقیقا نمیدانم من در اطلاعات زندان بودم و در این مدت به دلیل شکنجه های فراوان با شیشه عینکم اقدام به خودکشی کردم.با اینکه میدانی چشمانم خیلی ضعیف است و با تقاضای زیاد از طرف خودم 3ماه از دادن شیشه عینک وحتا یک عدد قرص به من خودداری میکردند.بیشتر توهین و شکنجه ای که در مورد مقاله هایم شدم در مورد مقاله :مقام زن در فاحشگی اسلام” بود گه گویا بدجور از این مقاله میسوزند.از تاریخ 15 اسفند89 مرا به سلول انفرادی وسپس به سلول فرعی در اندرزگاه5 انتقال داده اند.نه رادیو،نه تلویزیون ونه روزنامه نه کتاب و نه هیچ مسیر خبری در اختیارم نیست.با اینکه زندانیان سیاسی را به سالن12 اندرزگاه 4 انتقال داده اند ولی من تنها زندانی سیاسی هستم که ممنوع ملاقات،ممنوع تلفن،وبصورت کاملا ایزوله نگهداری می شوم. اخیرا احضاریه ای به زندان آورده اند که علیه من شکایت شده.نه شاکی مشخص است و نه از مورد اتهام حرفی زده شده.من احضاریه را امضا نکردم ونپذیرفتم.خودم حدس میزنم موضوع دادگاه رسیدگی به اتهام (سب النبی)باشد. به مسئله توهین به مقدسات.البته اتهام های دیگری هم ممکن است در میان باشد.من برای هر وضعیتی آمادگی کامل دارم و روحیه وانرژی ام در برابر اهریمن تباهی وپلیدی که قصد دارد سرانجام مرا ببلعد در حد بالا وعالی است.شاخ به شاخ با اهریمن خواهم جنگید.
میتراجان یادت باشد من یک فرد نیستم ،یک فکرم.من یک شخص نیستم بلکه یک اندیشه ام.اندیشه ای که در میان ایرانیان ریشه دارد ومن سخت امیدوارم که عاقبت براهریمن پروز میشود.بر عنصر ضد بشر،ضد آزادی وضدزندگی.بنابراین نابودی شخص من به معنی نابودی این اندیشه بالنده نیست.نام من ودیگر زندانیان سیاسی اینجا نیز چون مبارزاتی که جاودان شدند هرگاه یادی از رژیم اسلامی در تاریخ به میان آید،دوباره زنده خواهدشد.معنی(زنده یاد) که درباره درگذشتگان میگویند دقیقا همین است پس تو سرت را بالا بگیر ودرمقال اطرافان واسلامزده های عقب مانده واُمُل وبیمار محکم بایست و بی سوادی آنان را گوشزدشان بکن.حتا تحقیرشان کن از بابت جهل وخرافه ای که بیمارشان کرده است.اسلامزده هایی که در پیرامونت می بینی حتا از انسان های غارنشینی که بردیواره های غار آثار هنری خلق میکردند پس مانده ترند.زیرا در عصری زندگی می کنند که بشر متمدن وخردگراوآزاداندیش دوره روشنفکری را سپری کرده ورو بسوی آینده ای زیبا وشاد ومرفه با گام های استوار به پیش می تازد.اسلامزده های اطرافت همچنان در گنداب متعفن ومقدسات وباورهای جاهلانه مذهبی غرقند ونه حقوق وآزادی های خود را می شناسند ونه ازارجمندی وکرامت انسانی بهره مند هستند.باورهای جاهلانه مذهبی،آنان را متنفر از ازادی پرورس داده است هر سنک وچوب واستخوان مرده های هزاران ساله را که در بیابان های گرسنگی می یابند می پرستند.خرد خود،اندیش خویش را به هیچ می نگارند وچون الاغی و گاوی افسار به گردن خود انداخته،قلاده به خود بسته اندو یک سر قلاده را به دست شیاد وشارلاتانی مقدس سپرده اند تا در نهایت آنان را چون حیوانی بی ارده وبی اختیار به هر سو بکشد وبدوشد وبه مذبح ببرد.
میترا جان من به اندیشه هایم وبه درک خود از آزادی وارجمندی انسانیتم می بالم.من یه آنچه نوشته ام افتخار میکنم.مبارزی هستم که در جنک با اهریمن اسیر گشتم،اما اهریمن را نیز کلافه کرده است.این سکوت مطلقی که در رسانه های رژیم اسلامی درباره دستگیری واسارت وکلا موضوع من دیده میشود نشان از ترس رژیم دارد.این که مرا بصورت پنهانی و سکرت تا الان یازده بار به دادگاه بردند ومیآورند،اینکه دسترسی مرا به ارتباط با بیرون از زندان مطلقا مسدود کرده اند،نشانه های پیروزی من است.
میترا جان تنها امیدی که به کمک دارم از سوی ایرانیان همفکر ومخالفان جدی رژیم اسلامی است.حمایت آنها ورسانه ها ونهادهای حقوق بشری وفعالان حقوق بشر می تواند درسرنوشت من وفشار به رژیم موثر واقع شود نکته ای دیگر اینکه همانطور که گفتم عواطف واحساسات خودت رادر مورد من کنترل کن و با خردِ محض به موضوع من بیاندیش من هیچ امیدی به اینکه رژیم ددمنش اسلامی مرا زنده بگذارد ندارم.
من الان در سلول انفرادی هستم.اینجا به سلول انفرادی برای فریب مردم میگویند “سوئیت” ! علاوه بر سلولهای انفرادی در هر سالن عمومی اندرزگاه ها یک اتاق کوچک با حمام وتوالت هم هست که به آن “فرعی” می کویند و هر یک شماره ای دارد.
من در بین هفت هشت هزار زندانی تنها وتنها زندانی هستم که ممنوع ملاقات وممنوع تلفن و از هرگونه ارتباط محرومم.هرگاه یک زندانی ممنوع ملاقات میاید آنرا نیز به سلول من میآورند که معمولا از اشرار وجانیان است.اکنون که این مطلب را مینویسم در فرعی از سالن13 اندرزگاه 5 که زندان معتادین و جانیان وشرارتی های خطرناک است محبوسم.این اندرزگاه به(متادونی ها) مشهور است.سلول من حتا یک دریچه به بیرون ندارد که با کسی ارتباط داشته باشم.بنابراین احتمال اینه این نامه را به این زودی به بیرون بفرستم بسیار کم است.امروز که این مطلب را مبنویسم فقط می دانم که ماه اردیبهشت است ولی از تاریخ و ساعت وروزش اطلاع ندارم.چون من در سلول انفرادی هستم،بنابراین نمی توانم از فروشگاه خرید کنم.به ناچار کارت بانک را باید به دیگران بدهم تا برایم خرید کنند.اینجا همه دزدند.چه زندانی،چه زندانبان وحتا مدیر فروشگاه هم هر گاه کارت به دستش بدهی، فوری خالی میکند.شکایت هم سودی ندارد فکی رسیدگی میکند.این را هم بگویم که مدتی پیش یکی از همین جنایت کارها واوباش به من حمله ور شد که چون من کوتاه آمدم درگیری جدی پیش نیامد.اینها همیشه شیءی بُرنده با خود حمل میکنند که به آن “تیزی” می گویند.در فرعی 17 اندرزگاه6، که بودم در داخل بند یکنفر با همین تیزی به خاطر چند گرم موادمخدر گردنش را بریدند وکشتند.در زندان موادمخدر از سیگار فراوان تر یافت میشور.کراک وشیشه اصلی ترین مواد مخدر مصرفی در زندان است.
امروز دوشنبه نوزدهم اردیبهشت 90 بعد از هشت ماه انفرادی به سالن 12 اندرزگاه 4(بند سیاسی) منتقل شدم.
سیامک مهر(محمدرضا پورشجری) زندان رجایی شهر کرج »»
7 پیام |
خسن اقای گرامی
عجب نامی ای بود درود بیکران بر این مرد بزرگ ای کاش ایران اسلام زده هزاران هزار مرد و زن این رقم داشت به خصوص زنان ایرانی که بیشتر از مردان گرفتار اسلام هستند که واقعن باعث تعجب و تاسف است ولی هماطور که در نامه گفته شده است این یک اندیشه است که روز به روز وسیعتر و فراگیرتر میشود و زنان و مردان اسلام زده روز به روز در حال غرق شدن در کثافت خود هستند متاسفانه چیزی که 1400 سال ریشه و تخم کثیف خود را پراکنده نمیشود به سرعت نابود کرد به زمان احتیاج هست ولی زمان بشدت علیه اسلام زده گان ایرانی در حال پیشرویی است و روزی خواهد امد که که در ان سرزمین شاهد نابودی اندیشه اسلام که از اهریمن هم اهریمنتر است خواهند بود من این را با تمام وجود باور دارم هر چند چند نسل به طول انجامد ولی باخت با اسلام و اسلام زده گان ایرانی است به امید ان روزی که نسل های بعدی ایران دیگر با این درد خانمان سوز و بیچاره کننده درگیر نباشند
طنز بغض آلود… وقتی اراذل به زن جلوی دیدگان شوهرش تجاوز می کنند مقصر کیست؟
سوال: وقتی یک نفر جیب بری می کند چه کسی مقصر است؟!
جواب: در هر صورت و در هر حالتی مقصر فردی است که مورد دزدی قرار گرفته است؛ مگر از قدیم نگفته اند که “مالت را محکم بگیر تا دیگران دزد نشوند؟!”
اساساً چرا مسئولین با افرادی که وجوه نقد را بصورت تابلو جابه جا می کنند برخورد نمی کنند؟! به راستی مگر همین افراد نیستند که جوانان پاک این مرز و بوم را وسوسه کرده و آنها را به راه خطا می برند؟!
اصلا با توجه به اختراع کارت های الکترونیک جابه جایی پول به صورت نقد مشکوک نیست؟!
سوال: وقتی یک نفر از دیوار خانه ی کسی بالا می رود چه کسی مقصر است؟!
جواب: در این گونه موارد دو متهم وجود دارد؛ متهم ردیف اول بنا است که اگر او نبود و آن دیوار را نمی خواست به هیچ عنوان کسی از آن بالا نمی رفت و دزد بی گناه هم به زحمت نمی افتاد!
متهم ردیف دوم هم صاحبخانه است! آخر شمایی که مایه دار هستی چرا شب ها درب را باز نگه نمی داری تا دزد بی نوا مثل بچه ی آدم از درب وارد شده و اموالت را غارت کند؟! چرا این بیچاره ها را مجبور می کنی از دیوار خانه ات بالا بروند؟!
سوال: وقتی از ما زورگیری می شود چه کسی مقصر است؟!
جواب: مقصر خود شما هستی که اولا تیپ سوسولی و ایضا مایه داری زده ای و زورگیرها را تحریک کرده ای تا بیایند از تو زورگیری کنند. اگر تو مثل فقرا لباس می پوشیدی عمرا کسی می آمد و از تو زورگیری می کرد؛ پس نتیجه می گیریم تو نه تنها مقصر هستی بلکه باید جواببه انحراف رفتن زورگیر محترم را هم بدهی!
اصلا از تمام این حرف ها گذشته، تو که گردنت نازک است بیجا می کنی توی شهر قدم می زنی و نظر گردن کلفت ها را به خودت جلب می کنی تا بیایند و از تو زورگیری کنند!
سوال: وقتی چند اراذل و اوباش از دیوار باغی بالا بیایند و به چند زن در جلوی دیدگان شوهرانشان تجاوز کنند چه کسی مقصر است؟!
– ای بابا! این سئوال هم پرسیدن دارد؟! با توجه به 3 پاسخ بالایی پاسخ این سوال را خودتان بدهید!
خدا را شکر بعد از قرنها وحشیگری هنوز نسل ایرانی های آزادی خواه منقرض نشده که هیچ داریم زیاد هم میشیم. درود بر سیامک مهر و زنده باد ایران
بازداشت یکی از عوامل رژیم در سوئد بخاطر آزار دخترش
سایت حکومتی الف: پليس استكهلم يك ايراني را به خاطر تشويق دخترش به اقامه نماز، به مدت سه شبانه روز بازداشت كرد.
به گزارش خبرنگار سياست خارجي خبرگزاري فارس، يكشنبه گذشته 29/3/90 پليس استكهلم ضمن حمله به دكتر دالوندي دانشجوي ايراني دوره دكتراي تخصصي در دانشگاه كاروليسنكا، وي را به مدت سه شبانه روز بدون تفهيم اتهام در بازداشت انفرادي قرار داد و عليرغم اصرار وي مبني بر اينكه داراي ناراحتي قلبي است، نه تنها او را از دسترسي به داروي حياتي مصرفي محروم كرد، بلكه حتي اجازه باز شدن پنجره موجود در سلول و امكان استنشاق هواي آزاد را نيز از وي دريغ كرد.
اين شكنجههاي فيزيكي و روحي آن هم نسبت به يك پزشك متخصص ايراني صرفاً به خاطر اين بود كه وي از دخترش ماندانا درخواست اقامه نماز كرده بود و دختر نيز با مراجعه به پليس عليه پدر خود در اين خصوص شكايت كرده بود. پليس استكهلم نيز ماندانا را نزد خود نگهداشت و تاكنون مانع از ديدار پدرش با وي شده است.
دالوندي ضمن مراجعه به سفارت جمهوري اسلامي ايران در سوئد خواهان احقاق حق خود شد.
شايان ذكر است سوئد كه خود را مدعي حقوق بشر ميداند، حتي بر طبق گزارشات منابع غربي، كشور تبعيض ناروا، خشونت پليس و شكنجه است.
اميدوارم روزي ما از شر اين دين شيطاني نجات پيدا کنيم.
http://khakeiran.blogspot.com/
The imprisoned Iranian blogger Siamak Mehr is threatened with the death penalty
According to reports received, “Human Rights and Democracy in Iran” Karaj Court intends blogger jailed Poor Shajari MR (Siamak Mehr) the death sentence.
Blogger has been jailed MR Pvrshjry early June with heavy charges which have been attributed to him in Karaj Branch 109 court cases should be tried. Before the prosecutor in Karaj, Karaj Revolutionary Court questioning intelligence interrogator and his family have said his death will.
MR pour blogger jailed for more than seven months Shajari that isolated sub-clause 6 Gohardasht prison prisoner and arrest ever since, and having met with his family call is denied. His family loved the state of conditions they live in ignorance. He is the only political prisoner in sub-paragraph 6 For several months in detention takes. Investigators Intelligence Ministry had been opened two cases against him in the first case, he was sentenced to three years in prison.
But in the second case, according to investigators, said the Information Ministry and the prosecutor in Karaj intend to condemn him to death.
On the other hand someone with a nickname Mohammadi intelligence interrogators Mashhad Ms. Mitra Pvrshjry Pvrshjry the girl’s phone and called him a constant threat to the intelligence office and put under stress. Vdrakhryn summoned his intelligence, he threatened to have arrested.
Blogger jailed diseases such as acute physical; kidney failure, sinusitis, back pain and suffering, but prevented intelligence investigators are treating him.
Sub-paragraph 6 Gohardasht prison conditions are unbearable and inhuman torture by the wiki Gohardasht prison is.
Human Rights and Democracy in Iran, creating unbearable and inhuman conditions and preparing the groundwork for the death sentence against imprisoned blogger and warns of the High Commissioner for Human Rights, Reporters Without Borders and other international bodies referred file called a crime against Humanity Supreme Leader Ali Khamenei’s regime to the UN Security Council to take necessary decisions are implemented.
Human Rights and Democracy in Iran
26 equal to Persian date Farvardin 1390 April 15, 2011
The above report was submitted to the following organizations:
High Commissioner for Human Rights
Reporters Without Borders
EU Europe Human Rights Commission
Amnesty International
info@hrdai.net
http://hrdai.blogspot.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
Tel.: 0031620720193
Reports of Human Rights and Democracy in Iran is the only registered trademark
http://www.facebook.com/note.php?note_id=177838475596516&comments#!/Siamak.Mehr