Aug 12 2010
سه کوتوله سه یار غار
مطهری پس از حمله به رحیم مشایی و خط و نشان کشیدن برای او گفته:
علی مطهری با اشاره به سخنان اسفندیار رحیم مشایی که گفته بود، «تک تک ایرانیان یک رستم، سیاوش و یک رزمنده دلاور هستند»، گفته است: «آیا قرار است به جای حمزه سید الشهدا و علی علیه السلام و حسین بن علی علیهالسلام و مالک اشتر و عمار یاسر و ابوالفضل العباس و سلمان و ابوذر و مقداد، از این پس رستم و اسفندیار و آرش و سیاوش الگوی ما باشند؟»
چند مدتی است که این درگیریها بین اصولگرایان یعنی بعضی از اطرافیان احمدی نژاد و بعضی دیگر از اصولگرایان شدت گرفته است. در این درگیریها سیبل حمله هم اول از همه رحیم مشایی است، بعد هم رحیمی و خود احمدی نژاد. نکته جالب در این درگیریها این است که کار دارد یواش یواش بیخ پیدا میکند و با آخرین دردسرهایی که رحیم مشایی بر سر مساله اسلام ایرانی و نه اسلام بوجود آورد، به نظر من این آقایان دولت کودتایی منظورم احمدی نژاد، رحیم مشایی و رحیمی و عقبه دولت کودتاست، اینها مدتی است دارند یواش یواش از اسلام(آلت اللهها) فاصله میگیرند و میخواهند به مرور زمان نقش آلت اللهها را کم کنند و با طرح مسائلی که میتواند کمی جنبه کشش ناسیونالیستی داشته باشد، بخشی از جامعه را به خود جلب کنند تا به خیال خودشان با بدست آوردن این پشتوانه بتوانند ملاها را کم کم عقب بزنند و دولت را تبدیل کنند به یک دولت سیاسی متصل به سپاه و بدون عمامه. حالا چرا در این قضیه سردار فیروزآبادی برعلیه آقایان جبهه گرفت!؟ این دیگر بر من مشخص نیست، شاید هم بخشی از سپاه دارد از بخشی دیگر از سپاه هم در این مناقشات از هم جدا میشود. مطرح کردن مسائل بو دار که صدای آلت اللهها را در بیاورد اولین بار نیست که مطرح میشود، پیش تر هم احمدی نژاد بر سر مساله حجاب و پیش تر از آن در مساله ورود خانمها به استادیوم های ورزشی هم از این گونه مسائل بودار را مطرح کرده بود. داستان مشایی اما از همه بودار تر است او که حتی در اوایل دولت دهم گفته شد که به دستور خامنهای کنار گذاشته خواهد شد، باز هم از این چالش جان سالم بدر برد و هنوز که هنوز است با مطرح کردن مسائل جنجالی خبر ساز میشود.
یقینا مقدار زیادی از این جنجالها برای هرچه بیشتر معروف و مطرح شدن مشایی است. به گمان من این سه نفر (احمدی نژاد، مشایی و رحیمی) تصمیم دارند در انتخابات آینده مشایی را جلو بیندازند تا باز هم این سه به کمک یکدیگر بتوانند قدرت را در کنترل داشته باشند. یقینا مدل پوتین، مدوف برای آقایان سرمشقی شده که بتوانند با این شامورتی بازیها قوانین دست و پاگیر که اجازه نمیدهد قدرت ریاست جمهوری بیشتر از دو دوره در دست یک نفر باقی بماند را دور بزنند. هر چه باشد برای احمدی نژاد بهتر است که پدر زن آقازاده رئیس جمهور شود تا شخص دیگری! بهتر است قدرت در فامیل باقی بماند. شاید به همین دلیل و وحشت از چنین پروژهای است که جناح مقابل در پوست خانم فاطمه رجبی نفوذ کرده و به او القا کردهاند که بگوید:
فاطمه رجبی با تاکید بر اینکه یکی از معضلات نظام جمهوری، همین رای گرفتن ها می باشد”، خواستار حذف پست ریاست جمهوری از کشور شد و اظهار عقیده کرد “کشوری که رهبر و به خصوص رهبری ولایت فقیه با اختیارات تام دارد، رئیسجمهور همیشه یک معضل است، چرا که وقتی رهبری سیاستها و چهارچوب حرکت نظام را مشخص میکند، یک قدرت اجرایی به نام نخستوزیری باید این سیاستها را دنبال کند.”
این بدان معنی است که کسانی هم در ارکان قدرت از مانورهای احمدی نژاد و مشایی چنان وحشت زده شدهاند که فاطی خانم را فرستادهاند چنین چیزهایی را بگوید، تا شاید بتوانند که دم و دستگاه ریاست جمهوری را بکل جمع و خیال خودشان و دیگران را راحت کنند.
5 پیام |
درود
آقا این را خوندی؟
http://www.greencorrespondents.com/2010/08/blog-post_3533.html
“از ميرحسين انتظار داشتم به جای اينکه بيانيه بدهد و بگويد بشکنيد که بیپردهاش يعنی اينکه من مخالفم با اين کارتان و پشتتان نخواهم بود، بايد بيانيه میداد و میگفت من هم اعتصاب میکنم، مردم شما هم اعتصاب کنيد. بايد موج اعتراض را در جامعه گسترش می داد، نه اينکه تنها حربه زندانی را هم از دستش بگيرد و در برابر زندانبان رسمن خلع سلاحش کند.”
——-
پاسخ:
فقط تیتر رو خوندم، ارزش خوان نداشت! اینهایی که اینجوری دستورالعمل صادر میکنند خبر ندارند که بطور کلی جریان این اعتصاب غذا و به گفته مذهبیون روزه سیاسی برای این بود که بعد آقای موسوی دستور توقف صادر کند و آنها هم قبول کنند، این بدان معنی است که سیاسیون اعتصاب کنند مرید و فرمانبردار آقای موسوی هستند. این کنش و واکنش هیچ معنای سیاسی دیگری نداشت بجز اینکه به جامعه بفهماند که موسوی فرمانرای این ماجراست.
این فاطی خانوم همانی نبود که احمدی نژاد را مجزه هزاره سوم معرفی کرد و چنان او را بزرگ کرده بود که گوئی احمدی نژاد امام زمان دروغینشان است پس میبینیم که تمام این حرفها دروغی بیش نیست و فقط آئین مذهب شیعه را به اجرا درمیاورند که برای رسیدن به هدف خود تقیه کن یعنی دروغ بگو همانکاری که ان جنایتکاره بزرگشان یعنی خمینی انجام داد حالا خواهیم دید که به جان هم خواهند افتاد و سعی در نابودی همدیگر خواهند کرد و بعد ان را به امریکا و اسرائیل وصل خواهند کرد کاری که در این ٣١ سال گذشته کرده اند و ما فقط باید نظاره گره این دعواها باشیم تا خوده شان هم دینشان و هم خوده شان را نابود بکنند کی تصور میکرد فاطی کوماندو یک روزی علیه احمدی نژاد مجزه هزاره سومش بنویسد. لعنت بر ملسمانان افراطی و امام زمانی شیعه که ایران را در مرزه نابودی قرار داده اند در ضمن خسن اقا گرامی من با پاسخی که به کامنت اردی خان داده یی موفق نیستم به نظره من موسوی باید همان کاری را میکرد که در کامنت اردی خان به ان اشاره شده است باید خود و خانومش هم اعتصاب غذا میکردند و از همه ی جنبش سبز میخواستند همراهی کنند تا حکومت را وادار به ازادی همه ی زندانیان سیاسی میکردند نه اینکه تنها حربه زندانی را هم از دستش بگيرد حالا انها برای رسیدن به خواستهایشان چه کاری دیگر میتوانند بکنند در ضمن جنبش سبز که موسوی را به عنوان رهبر خود میدانسته چه دلیل داره موسوی بخواهد ان را ثابت کند
این ها بخشی از فرایند فروپاشی نظام مقدسه طی چند سال آینده اتفاقات زیادی می افته که بساط ملا و پاسدار رو یکجا جمع کنه
خسناقای عزیز٬
به نکتهی خوبی اشاره کردی. البته میدانی که مشایی در واقع رهبر و مراد و مرشد احمدینژاد است و اعتقاد دارند که به آقای اصلی آقای غایب وصل است و مستقیم از او دستور میگیرد. بساط مضحکی بپا کردهاند.
مشائی، شاگرد احمدینژاد است و در خدمت عوامفریبی سیاسی وی. همان گونه که احمدینژاد میکوشد تمام فجایعی را که در ایران رخ داده و میدهد، به گروههای دیگر نسبت دهد و خود را حتا مخالف آنها وانمود کند، مشائی نیز میکوشد با طرح “مکتب ایرانی” بر وحشیگری، شکست و رسوایی اسلامگرایی و حکومت اسلامی در ایران سرپوش بگذارد و تودههای مردمی را که از حکومت اسلامی بیزاند، فریب دهد. از اینروست که وی در استدلالهای خود برای قرار دادن “مکتب ایران” به جای “مکتب اسلام” میگوید: آنچه که از اسلام به دنیا معرفی میشود، اسلامی تاریک و سیاه است. عمده تصاویر ارائه شده از اسلام در رسانهها به خانههای خراب، فقر عمیق و لباسهای سیاه و خاکآلود، صدها خبر از فقر و فلاکت در سرزمینهای اسلامی، افرادی که از بریدن سر انسان لذت میبرند، زنانی که شهروند درجه دوماند و از حقوق یکسانی با مردان برخوردار نیستند، اختصاص دارد.
گویا که امثال احمدینژاد و مشائی از این صحنههای فجیع بیزارند، با آنها مخالفند و حالا میخواهند با قرار دادن “مکتب ایرانی – اسلامی” به جای “مکتب اسلامی – ایرانی” اوضاع را دگرگون کنند. اما هدف این عوامفریبی نیز چیزی جز تلاش احمدینژاد برای نجات جمهوری اسلامی نیست.