Jul 24 2010
شاعری که ادبیات را به من شناساند
نوزده سال داشتم و مثل تقریبا اکثر هم سن و سال هایم هیچ از ادبیات فارسی نمیدانستم. دوستی داشتم از اعراب اهوازی، برخلاف من بسیار زیاد از ادبیات ایران میدانست. یک روز آمد پیشم و سه تا کاست داد دستم و گفت بیا حالا که حوصله و علاقه مطالعه ادبی نداری اینها را گوش کن شاید رستگار شدی!
کاستها را برداشتم دیدم نوشته، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، احمد شاملو، خیام، حافظ، نیما و…
خودش یکی از کاستها را چپاند توی ضبط صوت، پرسید عرق داری؟ گفتم آره، گفت بیار بخوریم و دکمه ضبط را فشار داد.
عرق را آوردم ریختم و خوردیم. کاست خیام بود. پر کن پیاله را که شنیدم تو گویی همان رباعی کافی بود تا جرقهای در ذهنم زده شود. کسی که مشکل خواندن و نوشتن داشت یک مرتبه به گنجینهای رسیده بود که به مرور زمان او را با ادبیات ایران آشنا میکرد.
از آن تاریخ تا امروز گمان میکنم همان کاستها را هشت نه بار کپی کردهام و همین دو سال پیش همه آن سه کاست را تبدیل کردم به فایل های ام پی تری و همیشه روی کامپیوترم هستند. نمیدانم چند بار این سه کاست را شنیدهام، فقط میدانم که در دورانی که در فرانسه تنها بودم، حتی یک شب هم نمیشد که یکی دو ساعت به آنها گوش ندهم. بدون این سه کاست نمیخوابیدم.
به گمان من هنوز زمان نیاز است تا ایران و ایرانی با معجزه شاملو آشنا شوند، باید زمان بگذرد تا او هم مثل حافظ و خیام قوام یابد، کارهایش صیقل یابند و شناخته شوند.
شاعری مردمی که قلباش برای ایران، ادبیات و فرهنگ ایران میتپید.
شاملو از اندک روشنفکرانی بود که صدای چکمه فاشیزم را شنیده بود، ولی افسوس که کسی گوش شنوا نداشت.
بیچاره می دانست در کدام خراب آبادی به دنیا آمده که سرود:
هرگز از مرگ نهراسيدهام!
اگرچه دستانش، از ابتذال شكنندهتر بود!
هراس من باری،
همه از مردن در سرزمينی ست،
كه مزد گوركن،
از آزادی آدمی
افزون باشد
…
افسوس که هیچگاه دستگاههای حکومتی در ایران به کار او ارزشی نگذاشتند و بجای همیاری با او بر سر راهش هزاران مانع ایجاد کردند.
فقدان شاملو را به همه ایران دوستان تسلیت میگویم
پ.ن.:
شعر بالا را از زبان شاملو بشنوید
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 9:29 am در بخش: فرهنگ و هنر
11 پیام |
ریدم به کس ننه هر چی منافقه مادر جندها اگه جرات دارین بیاین ایران
اون بنده خدا که چیز بدی نگفته بود.
برین به . . . ننه خودت که بلد نیستی راحت و بدون هیجان فکر کنی ، حرف بزنی ، به انسان های دیگه احترام بزاری و بدونی که تو این دنیا همه آدم ها مثل هم فکر نمی کنند.
و مهمتر از اون اینه که توی اون سر گچی ات فرو کن که همه آدم ها مچبور نیستند مثل تو فکر کنند.
و آخر اینکه تهدید میکنی بیان ایران که چی؟
خوب بنده خدا از دست تو و امثال توی دیوانه کله گچی فرار کرده. چون تو و امثال تو با این نوع افکاری که همیشه سیاه و سفید است فعلا ایران رو کردین ارثیه پدری تون.
اینم جبر تاریخه. . .
خوب شما هم نخواهید موند و امثال شما البته
اما من نگران این همه بی تدبیری شمام که منجر به این همه جنایت شده و خواهد شد. ّ
زمانی که هر ایرانی ارزش شاملو رو بفهمه و پی به این ببره که شاملو یکی از سرمایه های ایران زمین هست …خاک قبرش میشه با ارزشترین تکه ایران زمین…هر کلامش رو باید با آب طلا نوشت
خُسن آقای عزیز، ادعا ندارم که شعر میشناسم، اما من هم شعر را با صدای شاملو اولین بار شناختم.
——
پاسخ:
اتفاقا من هم هیچ ادعایی در شناخت از ادبیات ندارم ولی همین اندک شناخی هم که دارم مدیون شاملو هستم.
احمد آقا جاکش من این متن رو نخواندم ونمیدانم در چه مورده من کلا محتوی این سایت کثیف رو میگم
حالا فهمیدی مادر جنده به کوری چشم تو نظام مقدس تا 10000 سال دیگم میمونه اینو بهت قول میدم
حسن اقا من هم به شعر و شاعری خیلی علاقه دارم و اینروزها شبا تنها تو خونه میشینم یه شمعی روشن میکنم و بخاطر سالگرد فوتش شعر شاملو میخونم به جای فاتحه چند ساله پیش هم ایران رفتم سر خاکش. روحش شاد باشه.
شاملو انسان وشاعر بزرگی بود اما صد حیف که در مقابل انهمه کشتار و جنایات رژیم که تاریخ ایران و جهان کمتر به خودش دیده فریاد نزد!. شاملو حتی برای ده ها هزار جانباخته راه ازادی که بدست رژیم اسلامی به خاک و خون افتادند یک شعر نسرود!. شاملو می توانست در خارج باشد و فریاد بزند و جنبش سرنگونی رژیم را رهبری کند.
خسن اقا ایران انسانهای بزرگی داشت که مردم ایران هیچ وقت قدرشان را ندانستند ولی در عوض خودشان را برای امام حسین و سگو سوتک جر دادن فکر میکنی برای چی ١٠٠ سال تلاش انسانهای دلسوز نتوانست از ایران یک کشور دموکرات بسازد اخرش مردم اسلام زده رفتند خمینی رو اوردن توی کامنت گذران این پستت خوب نگاه کن همان کسانی که باعث شدن و میشوند ایران امثال شاملو را پس بزنند و اسلام اسلام بکنند میبینی تا اینها را از بین نبریم ایران ایران نمیشود
خسن آقا جات خالی ننتو تا خرتناق کردیم هاهاهاهاهاهاهاها
اعراب فريبم داند . . . مرا بر نطع سياه نشاندند و گردن زندند . . .