Aug 28 2009
آزادی بیان از نان شب واجب تر
وقتی میگوییم باید از آزادی بیان به هر قیمت و بدون قید و شرط دفاع کرد و اما و اگر در این مقوله وارد نکرد، دلایل زیادی برای آن داریم. اینکه عدهای تا گفتار یا نوشتاری کمی به طبع شان خوش نمیاید داد وانفسا سر میدهند و فریاد میزنند که توهین به این یا آن شده. عمق و ارزش واقعی آزادی بیان را درک نمیکنند. فرض بفرمایید کسی برای ابراز عقیدهاش به من یا شما توهین کرد، خوب مگر آسمان به زمین آمده!؟ در عوض وقتی که با تنگ نظری جلو گفتار و نوشتار آزاد را میگیریم، جامعه ما دچار بیماری حادی میشود که عواقب آن هزاران مرتبه بدتر از این است که به کسی مثلا توهین شده باشد.
نگاه کنید به وضع اسفبار آزادی بیان در ایران! هنوز کسی چیزی نگفته یا ننوشته، کفن پوشان راه میافتد که چه شده!؟ به اسب شاه گفتهاند یابود!
روزی که خمینی فرمان شکستن قلم را صادر کرد، ستون فقرات من به لرزه افتاد و از همان ثانیه فهمیدم که راه ما به ناکجا آباد ختم خواهد شد. دیدیم همگی که گرفتار جایی شدیم صد مرتبه بدتر از ناکجا آباد.
اوضاع امروز بیچاره ملت که نگو و نپرس! کار به جایی رسیده که اگر کسی به خر آخوند هم بگوید بالای چشمت ابروست چنان بلایی سر آن بیچاره که جرات چنین گفتاری را داشته خواهند آورد، که در بهترین حالت باید برود چند سالی زندان آب خنک بخورد.
مطلب افشاگرانهای را امروز در رابطه با مدارک تحصیلی کامران دانشجو خواندم که مرا به نوشتن این مطلب ترغیب کرد. در این نوشته نگارند با استفاده از روش های جورنالیستی ثابت کرده که آقای دانشجو هم مثل کردان دروغ گفته و مدرک او نیز از زیر عبای ملا بیرون آمده و نه از دانشگاههای معتبری که خودش مدعی است.
فرض را بر این بگذاریم که نوشته این خبرنگار کاملا دروغ و کذب باشد! خوب مگر آسمان به زمین آمده که باید او را به سلابه بکشیم یا به غل و زنحیرش کنیم که به اسب شاه توهین کرده!؟
خیر عزیز دلم! حتی اگر در این نوشته عیب و ایرادی هم وجود داشته باشد در یک کشور آزاد آقای دانشجو میتواند به سادگی با ارائه مدارک ادله پسند، هم مدرک خودش را ثابت کند و هم مچ خبرنگار را بگیرد. در عوض در ایران چه اتفاقی میافتد؟ اگر این روزنامه نگار با نام و نشان مینوشت، آنوقت باید مثل دیگران که به لقا الله پیوستند او هم با زندگی وداع می گفت.
خلاصه مطلب اینکه، اگر میخواهیم جامعه ما از این همه کلاشی و فریب، دزدی و نیرنگ و جعلیات و هزار عیب و ایراد دیگر رهایی یابد، باید با چنگ و دندان از آزادی بیان دفاع کنیم و پاسخ یاوه گویانی را که مدام مثل مگس وز وز میکنند و سعی دارند جلو جریان آزاد اطلاعات را با انگ زدن بگیرند را به یک تو دهنی محکم بگیریم.
پاسخی هم به یک استدلال دندان شکن:
آقای سروش در پای مطلب قبلی پیامی نوشتهاند و به جمله بالای وبلاگ حقیر که نوشتهام “من یک وبلاگ نویس ملحدام و به الحاد خود افتخار میکنم” اعتراض کردهاند و نوشتهاند “اصولا کافر دیگر کدام صیغه ای است؟ مهدور الدم کدام است؟”
درپاسخ باید به ایشان بگویم که حق با شماست دوست عزیز اگر و تنها اگر حکومتهای خودکامه وجود نمیداشتند. تا وقتی این حکومتهای خودکامه هستند ما هم مجبوریم با ادبیات آنها به جدالشان برویم.
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 2:10 pm در بخش: آزادی بیان
13 پیام |
سلام خُسن آقای نازنین. به نظر من فقط یک چیز در این دنیا مقدس هست و بس. اونم آزادی بیان
موفق باشید
زهراهستم لطفا به وبلاگ من سر بزنید تا ارشاد شوید
حسن آقا شما خیلی پرتوقع هستید اینها میگن ما اگه … شما رو پاره کردیم اعتراض نکنید که ابروی نظام به خطر نیفته, اونوقت شما آزادی بیان میخواید.
قربون دهنت-حرف دل ما رازدی.
يادم است 4 سال پيش در اولين دوره انتخاباب احمدي نژاد مطلبي نوشته بودم كه خسن آقا لطف كرده بود و لينك كنار وبلاگش اضافه كرده بود بالاي نوشته يك سخن نغز از آلبركامو بود:
“باید عدالت را همراه با آزادی انتخاب کرد . این یکی بدون دیگری بی معنی است و بر عکس … و اگر کسی آزادی شما را برباید ، مطمئن باشید که نان شما نیز در معرض تهدید است .” آلبر کامو
خُسن آقا عزیز این تحیل را اگر نخواندی ببین
تحلیلی جامعه شناختی از اعتراضات اخیر ایرانیان و دست آوردهای آن
دکتر رضا آیرملو
پروفسور جامعه شناسی در دانشگاه های سوئد
http://www.didgah.net/maghalehMatnKamel.php?id=18239
حسن آقا یادم نمیره چند سال پیش یه مطلب درباره چگوارا نوشتی درباره یه نفری که زندگینامه چگوارا را نوشته بود و در آخرش گفته بود چگوارا بدلیل اینکه فکر میکرد انقلاب به خونها و کشته ها و قربانی کردن بیشتری نیاز دارد کوبا را ترک کرد و فیدل خوش قلب را تنها گذاشت و رفت برای خودش یه پروژه انقلاب یه نفری تشکیل بده. (همونطوریکه اینهمه ارتشی و… را بی دلیل آخوندها بهمراه این ارنستوهای کثیف و چپی کشتند)
این سخن شما مرا که در جوانی بودم به فکر انداخت.من در اون موقع از سر ناآگاهی تمایل به چپ داشتم و توی دانشگاه هم یه کارههای میکردم…سخن شما مرا به فکر انداخت و من از هر فرصتی برای خواندن کتاب استفاده کردم و تا حدی تونستم مسائل را درک کنم.
من روی سخنم با تمامی ارنستوهای پیر وپاتال این است…
شما یه عمر گند زدید به زنگی مردم.هدفم دفاع از سرمایه داری و این چیزا نیست.ولی به این نتیجه رسیدم که شما که یه عمر اینکاره بودید سختتون است که تغییر جهت بدهید…
کدوم کمونیست ایرانی را میشناسی که بفهمه کمونیست چی است و به دمکراسی و حقوق بشر بدون تقیه احترام بگذاره و یا مثلا به ایرانی بودنش افتخار کنه و منصور حکمت وار ملیت خودش را انکار نکنه حالا چه عراقی چه ایرانی
من تنها سوسیال دمکراتی را که میتونم براش یه ذره احترام قائل شم دکتر بختیار بود که سلطنت به ممراه آخوند و تودای مجاهد چریک بهش فرصت ندادید…
من نه این آقای حسن آقا را میشناسم و نه رفاقتی با ایشان دارم ولی به خاطر کاری که من دارم روزانه 7 تا 8 ساعت در اینترنت بسر میبرم.به جرات اعلام میکنم وبلاگ ایشان تنها وبلاگی است که آزادی و دمکراسی خواهی را از خودشان شروع کرده اند و من از فعالیت اولیه وبلاگشان تنها یادم است ایشان نه تنها کامنتی را پاک نکرد و تنها یکی دو بار به یه نوسینده هرزه نگار تذکر دادند و طرف هم گورش را گم کرد.
ولی اگه از وبلاگهای غیر جدی و لوس و بیمزه ای مثل شمیا و زیتون و اون بی تربیت نانا بگذریم همشون اجازه کوچکنرین انتقادی را نمیدهند و این آخری زیتون ژست دمکراسی هم میگیرد.
شما چگوارا چندین کامنت من را به خاطر انقاد از تروتسکی توحین به خود قلمداد کردید و من استثنائا چون از ایمیل اصلیم استفاده کرده بودم روزانه چندین نامه فحش و تهدید به من میفرستادید.
شمایی که شعار انقلاب انقلاب و امپریالیسم جهانخوار را میدهی جایی توی قرن بیستم نداری
ما نه دیکتاتوری پرولتاریا میخواهیم نه چکه نه نعلین
جمهوری و دمکراسی لیبرال تمام…
دوستِ گرامیْ خسن آقا.در این چند سالی که نوشته های شما را میخوانم؛متوجه شده ام که شما ختمِ کامپیوتر هستید.متاسفانه من چیزِ زیادی در این مورد نمیدانم.و اما مشکل من این است که من هر روز به سایتِ این مادر کوسده های پاسدار میرفتم(گرداب) و کوس و کونشان را هوا میکردمْ ولی از هفتهء پیش بنظر می آید که آی.پی مرا بلاک کرده اند.لطفا اگر برایتان مقدور استْ بزبان ساده برایم توضیح بدهید که چگونه میتوانم دوباره وارد این سایتْ بشوم
جناب بزي
هيچكس تا حالا در وبلاگ من در مورد تروتسكي كامنت نگذاشته . دوست گرامي تعداد بسيار زيادي از افراد در محيط وب به اسم ارنستو مي نويسند . من اصولآ براي كسي ايميل نمي فرستم چه برسد به ايميل توهين آميز
آدرس وبلاگ من در كامنت موجود است و آدرس ايميل من در وبلاگم. بهر حال دوست عزيز اشتباهي گرفته ايد.
ضمنآ فيدل خوش قلب شما چنان ديكتاتوري در كوباي چه گوارا من بوجود آورده كه شرمندگي اش را ما چپي ها مي بايست بدوش بكشيم.
ضمنآ من طرفدار دو آتشه تروتسكي نيستم با خيلي نظرات تروتسكي از نظر فرهنگي مشكل دارم . تروتسكي معتقد به سنت كمونيستي است و من اصولآ سنتي نيستم.
ضمنا دوست عزيز شما(منظورم طيف فكري شما) اگر بتواند دموكراسي ليبرال در ايران راه بياندازد من دستتان را به گرمي فشار ميدهم . مخلص شما هم هستم ولي موضوع اينست كه شما اگر بخواهيد دموكراسي ليبرال داشته باشيد مجيوريد دستمزدها را با كشورهاي اروپايي سازگار كنيد مثل كاري كه تركيه در حال انجام دادن است . آنوقت قيمت كالاهاي ايراني ثابت است چون با افزايش دستمزد كه نميتوانيد قيمت كالا را در بازار جهاني و يا بازار ايران افزايش دهيد چون مسلمآ در آن هنگام كالاي ايراني چه در ايران و چه در خارج به هيچ وجهي به فروش نميرود چون قدرت رقابت ندارد در نتيجه تمامي سرمايه داري ايران ظرف مدت يكي دو سال به تمامي نابود مي شود.
دوست من ريشه استبداد در ايران بدليل جلوگيري از افزايش دستمزدها و جلوگيري از متعادل شدن دستمزدها با استانداردهاي جهاني است و نه بدليل اينكه مردم آگاهي ندارند كه دموكراسي ليبرال چه چيز مشتي و خوبي است. بله من هم معتقدم دموكراسي ليبرال شما خيلي خيلي خيلي بهتر از وضعي است كه ما داريم ولي شما چگونه ميخواهيد دموكراسي ليبرال داشته باشيد ولي دستمزدها را در سطح فعلي در ايران نگاه داريد . سهم دستمزد در قيمت تمام شده كالا در ايران كمتر از 10 درصد است ولي استاندارد سهم دستمزد در قيمت تمام شده كالا 50-60 درصد است . يعني قدرت سرمايه به قدرت نيروي كار در ايران 9 برابر استانداردهاي جهاني است . شما چگونه ميخواهيد از قدرت سرمايه را 9 برابر كم كنيد و سرمايه دار هم لام تا كام در ايران حرفي نزند؟
مثلآ من نميدانم اين خانم كه به اسم ترانه كامنت نوشته ترانه خودمان است و يا نه براي همين نميگويم سلام ترانه جان چون ميترسم بگويد خودشه به من چيكار داري برو جلو خونه خودتون بازي كن !!
پاسخ به آقای راد:
ختم کامپیوتر که چه عرض کنم، ولی یک چیزهایی از این ماشین سحر آمیز حالیمان میشود.
معمولا برای مسدود کردن کسی، آی پی او را مسدود میکنند، در نتیجه برای مقابله با این عمل شما باید ای پی خودتان را عوض کنید.
البته راههای دیگری هم برای مسدود کردن هست ولی یقینا اینها از همین طریق شما را مسدود کردهاند.
برای عوض کردن آی پی راه های مختلفی وجود دارد. یکی از آنها استفاده از پراکسی است.
برای اینکار میتوانید از پراکسی تور استفاده کنید. آدر پراکسی تور:
http://www.torproject.org/
اگر خواسته باشید صفحه فارسی هم دارند این هم آدرس فارسی آن:
http://www.torproject.org/index.html.fa
سلام.به نظر من تنها کسی که آزادی بیان رو به طور کامل در عرصه اینترنت رعایت میکنه همین حسن آقای عزیز هستش والا تمامی وبلاگ هایی که مطالب جنجال برانگیز می نویسند نظرات رو با سانسور و بازبینی منتشر میکنند.یه نمونه ش همین بی بی سی و صدای آمریکا و رادیو فردا هستند.نظرات رو با بهانه هایی چون توهین به مقامات،مغایرت با امنیت ملی آمریکا! و این جور چرت و پرت ها سانسور میکنند.خیلی از نظرات خلاف تفکر خودشون رو سانسور می کنند و بعد که اعتراض میکنی میگن حاوی توهین بوده!!!!معلوم هم نیست که ملاکشون برای توهین چیه.به علاوه با این رفتارها و بازبینی ها شما بفرمایید فرق این ها با خامنه ای و رفسنجانی و امثالهم چیه؟