Dec 28 2008
غلط نامه فرهنگی
دلم میخواست یک نفر از وبلاگ نویسها که علاقمند به فرهنگ عامه است یک وبلاگی چیزی به این نام راه میانداخت و غلط نامهای برای فرهنگ و آداب و رسومات (رسوبات) مینوشت تا بتوان با نگاهی انتقادی به این پدیدههای فرهنگی یا همان رسوبات فرهنگی آنها را شناخت و در صورت امکان فرهنگ مستهلک شده را از فرهنگ پویا جدا کرد.
مدتی بود از جلو یک آرایشگاه رد میشدم، صاحب آرایشگاه یک کرد عراقی است، عراقی و کرد بودنش را بعدا فهمیدم، میدانستم باید مال طرفهای خودمان باشد ولی نمیدانستم مال کجای اونجاها ست. با اینکه اینجا آرایشگاهها زنانه مردانه با هم مخلوط هستند ولی این اواخر خارجیها (منظورم همان خارجیهای طرفهای خودمان هست) آرایشگاههای زنانه مردانه جدا از هم راه انداختهاند. خدا خیرشان بدهد!! اینجا دارند فرهنگ ما را رشد و نمو میدهند! یکی نیست از اینها بپرسد خوب پس چرا از آن فرهنگ در رفتی آمدی اینجا!؟ بماند.
چیزی که نظر مرا به این آرایشگاه جلب کرده بود این بود که یک چیزهایی از پشت پنجره میدیدم، ولی به علت انعکاس نور روی پنجره نمیتوانستم ته مغازه را به خوبی ببینم. با اینکه یقین داشتم مردانه است ولی به نظر میرسید که بعضی وقتها ته مغازه یک کسی دارد مشتریها را بند میاندازد. اوایل با خودم فکر میکردم که خوب شاید این یکی مردانه زنانه باشد. عاقبت یک روز تصمیم گرفتم بروم داخل.
یک روز عصر همین که دیدم یک نفر را دارند اون ته بند میاندازند رفتم داخل، با کمال تعجب دیدم یک آقای سبیل کلفت را دارند اون ته مغازه بند میاندازند. نزدیک بود از خنده روده بر بشوم. برای ما ها که در فرهنگ سی چهل سال پیش توی ایران بزرگ شدهایم هنوز این پدیده بند انداختن مردها آنچنان جا افتاده نیست! همین طور که نشسته بودم منتظر اینکه سر مرا هم اصلاح کنند، در افکارم فرو رفته بودم به اون سالهای قدیم، فکر میکردم که مردهای سبیل از بناگوش در رفته با گرو گذاشتن یک نخ سبیل خود شهری را میخریدند. با خودم فکر میکردم، اگر آن سبیل کلفتهای داش مشتی دوران عهد تربچه چنین صحنهای را میدیدند چه میگفتند!؟
نوبت که به من رسید وقتی آقای سلمانی مشغول اصلاح سرم شد، خودم را زدم به کوچه علی چپ و با احتیاط پرسیدم، این کاری که شما روی صورت مشتری قبلی کردی چی بود. توضیح داد که موهای زائد را با نخ از روی صورت حذف میکند و ادامه داد، اگر خواستید میتوانم صورت شما را هم با همین روش مو برداری کنم. بعد از چند دقیقا باز هم با احتیاط گفتم، توی ایران من شنیده بودم که خانمها صورت خود را بند میاندازند ولی هیچوقت با چشمان خودم ندیده بودم. آرایشگر با نگاهی عاقل اندر سفیه پرسید، مگر در ایران مردها این کار را نمیکنند. وقتی این جمله را گفت نزدیک بود از خنده بترکم! با احتیاط گفتم آخه این کار در ایران فقط مختص خانمها هست و آقایان سبیل خودشان و دیگر موهای روی صورتشان را به این صورت نمیزنند. بعد هم شروع کردم به تشریح ارزش یک نخ سبیل مردها و توضیح دادم و گفتم که در فرهنگ ما پشم مردم ارزش اش زیاد است! مگر نمیبینی در ایران هر که پشم اش بیش ارزش اش بیشتر است و بعد هم داستان داش مشتیهای قدیم را برایش توضیح دادم و اینکه یک نخ سبیل که گرو میگذاشتند میتوانستند شهری را با آن بخرند و الخ.
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 11:13 am در بخش: فرهنگ و هنر
18 پیام |
درسته که هم پشم و هم پیلی واسه خودش ارزش و قربی داشت و شاید و شاید که امروز هم داشته باشه اما بستگی داره که این پشم در کجا باشه و و اون کجا هم مربوط به کی باشه !
اگه رو صورت کلم پیچ ها باشه موافقم که با مواد بهداشتی سعید خان امامی زدوده بشه تا کمتر نحسیشون ملت رو خفت کنه .
خُسن آقا گل!
اول سال نو شما مبارک و سالی خوب و خوش برای همه در دنیا خواستارم!
فرهنگ مثل همه پدیده های جهان هستی، درخت تنومندی است که پوست می اندازد و بمرور تغییر می کند همین پشم و ریش بقول شما قابل اعتبار، بلطف و وجود پشم و ریش مرسوم اخوندی به پدیده نفرت انگیزی تبدیل شده که وجهه تمایزی برای قضاوت اولیه جایگاه افراداست. از اینها گذشته رابطه فرهنگی با مهاجرت از همه جای دنیا تغییر اساسی کرده بگذریم که در ایران مخصوصن تهران، جوانان همانتور که ریش خود را می تراشند ابروهای خود را هم مدل می دهند و تمیز می کنند ( موهای اضافه را برمی دارند) و موهای زائد صورت را هم پاک می کنند آیا بینی های جراحی شده جوانان اعم از پسر و دختر را نمی بینی؟؟؟ تبلیغات برای زیبایی را نمی بینی ؟؟؟البته من وارد مقوله علت این همه اهمیت به ظاهر نمی شوم که بحثی و فرصتی دیگر لازم دارد.
پ ن. اصلن فکر نمی کردم انقدر پشمالو باشی که سلمانی پیشنهاد بند انداختن بهت بده:))
شاد و تندرست باشی
ترانه خانم سال نو شما هم مبارک.
در مورد پشم و اینجور چیزا هم، راستش را بخواهی اگر میشد این پشمها را برای همیشه حذف کرد میکردم تا بلکه هر روز صبح مجبور نباشم با تیغ بیفتم به جانش.
خسن آقا همۀ ما ایرانیهااز این نعمت الهی پشم در عذابیم.
اینم از اون نعمت هاییه که خدا فقط به بندگان عزیزش در خاور میانه اهداء کرده
کلا که چیز مزخرفیه!
الله اینجا هم تو آفرینشش ریده…
داشتم چند روز پیش یک میمونرو از تی وی می دیدم دیدم چقدر شبیه ما آدمان و ما خبر نداشتیم فقط یک ذره پشماشون از ما بیشتره و به قول فلاسفه یک ذره عقلشون کمتر! اگه یک دست اپیلاسیون کنن چه بسا از آخوند های انسان نما هم در زیبایی پیشی بگیرن…
از این گذشته پشم در تاریخ معاصرایران و مخصوصا تصاحب پست های دولتی بعد از انقلاب نقش ارزنده ای ایفا کرده…باید ازش به عنوان عامل اشتغال زایی تقدیر کرد.
حسن آقا منظورتون از پروانه خانم همان ترانه خانم بود؟
پ.ن: به الله قاسم الجبارین قسم که من ملالغتی نیستم ولی غلط گرفتن از حسن آقا خیلی میچسبه
:))))
——-
حق با شماست! گاهی اوقات انگشتان روی کیبرد سریعتر از مغز عمل میکنند در نتیجه چنین لکنت قلم هایی بوجود میآید.
حسن آقا عزيز
شمارش معكوس نابودي حكومت آخوندي شروع شد.
http://junbish.blogspot.com/
عجب داستانی
امان از آقایون ایرانی (اونهائی) که مردونگیشون در سـبیلشـون خلاصه می شه :))
خُسن آقا عزیز خانم ی منو چتوری متوجه شدی:))
اینم یه نگاهی بکن به مطلبت بی ربط نیست
http://hees2.blogspot.com/2008/12/blog-post.html
حسن آقا
سايت حكومتي تابناك و عصر ايران لينك خبر مرتبط به حمله انتحاري در سراوان را برداشته است نماينده خودفروخته سراوان تعداد كشته ها را فقط 6 نفر اعلام كرده است در حالي كه ما اينجا در بلوچستان هستيم ميدانيم بيشتر از 100 نفر كشته شده اند جمهوري اسلامي براي سر پوش گذاشتن به شكست هايش و همچنين براي منحرف كردن افكار عمومي اين دروغ ها را سر هم ميكند حتي كوچكترين اشاره اي به اين خبر در تلويزيون آخوندي نكردند اين يعني اينكه مردم ايران به اندازه تروريستهاي حماس ارز ش ندارند. از شما خواهش ميكنم حداقل شما متني براي اطلاع رساني بيشتر در وبلاگتان بنويسيد.
ترانه جان تا آنجایی که فارسی ما قد میدهد ترانه نام زنانه است حالا اگر شما برای انتخاب نام هم با ما جفا کردهاید دیگر حرف دیگری است.
تو یک نویسنده ملحد نیستی . دروغ نگو پست فطرت .فکر کردی با این حرفت میشی صادق؟ خاک بر سرت. تو اینجا بساط دین ستیزی راه انداختی و این با ملحد بودن فرق داره . آدم ملحد میتونه آزاده باشه و لی تو نیستی . تو از اینکه حرفهای ضد دینی و ضد خدا ترویج کنی خوشحالی . معلوم نیست چه هدفی داری . ملحد بودن چه افتخاری داره؟
امیدوارم کارت به طپانچه نکشه . اگر نکشه مطمئن باش بالاخره بر می گردی.دوراهی بهشت و جهنم می بینمت.
سلام خدمت همه دوستان میهن دوستم نخسوزن حسن آقا. این نیک آهنگ در پایین نوشته ای تحت عنوان تاخیر 19 ساله نوشته بود آقامون مریض شده و ان شاء الله 20 سال آینده سایه همایونیشان را از سرمان کم می کنند. شما که سرتان در کتاب و دعاست چیزی نشنیده اید؟ (ان شاء الله از روی عادت ماهانه است). چند ساله پیش چنین خبری پخش شد و ما بسیار خوشحال شدیم که بعد فهمیدیم …
عسلی خانم شما چرا ترش کردی آبجی!؟
مگر ملحد بودن شاخ و دم داره!؟ می خوای برات برینم روی قران مجید تا باور کنی من ملحدم.
دین ستیزی با ملحد بودن فرق داره!؟ حالا که شما آیت الله شدید لطف کنید توضیح بدید ما بفهمیم ملحد یعنی چی!؟
عسلی من میریدنم توی برگ برگه قرانت و از تو میخواهیم که برای اینکه خدا یک در این دنیا و صد در اون دنیا کیره کلفتی بهت اطاع کنه بیای برگ برگی قرانی که من ریدم توتش لیس بزنی و تمیزش بکنی و امام زمان را خوشحال بکنی طوریکه شب بیاد یک سیخی بهت بزنه که بدانی در بهشت چه چیزی انتظارت را میکشد.. عسلی گه زیادی خوردی جانم اینجا کیر گیرت نمیاد
حسن باور کن این زنان باورمنده اسلام حقشان همان نصف مرد بودن صیغه شدنن ووووووو…… سنگسار هست زنانی مثل عسلی سزاوار اخوند هستن برای من از گه هم بی ارزشتر هستن
حسن آقای عزیز
به این جمله دقت کن: “امیدوارم کارت به طپانچه نکشه”. فکر کنم این سرکار علیه عسلی می خواد طپانچه ات رو گاز بگیره. قبل از هر اقدامی دندونهای طرف رو بکش.
طپانچه ات برقرار باد.
درود خسن آقا
سال نو مبارک و برف پشت بومت برقرار که سال پر باری داشته باشی.. 🙂
این هم تقدیم به طرفدار طپانچه زندیقیان این محفل.
آدم کشید یک دو سه بستی چو در بهشت
عصیان گزید و دسته طاعات را گسست
نوح نبی گر دو سه بستی نمی کشید
با وجد و شوق به کشتی نمی نشست
در کوه طور آتش وافور جلوه کرد
موسی بر او فتاد و از آن نشئه گشت و مست
چوب صلیب اگر دسته وافور او نبود
عیسی به طاق چرخ چهارم نمی نشست
احمد کشید یک دو سه بستی و نشئه شد
با یار خویش در شب معراج عهد بست
در جنگ بدر هم یک دو سه بستی علی کشید
نیرو گرفت از آن پشت همه کافران شکست (مفتون همدانی)
———-
پاسخ:
سال نو شما هم مبارک و پربار باد
تصحیحش کن خسن آقا خواهش میکنم به ” مفتون همدانی” حواسم نبود اشتباه نوشتم