Dec 08 2008
پارادوکس جالبی است!
آنها که در دوران اولیه انقلاب جزو نیروهای سرکوب گر بودند و در خط مقدم سرکوبگری رتبه اول داشتند، این روزها سعی می کنند خود را انقلابی های دو آتشه نشان دهند.
نیروهای پیرو خط امام و تحکیم وحدت دو نیرویی بودند که در سالهای اولیه انقلاب به بازوی سرکوب رژیم تبدیل شده بودند.
این دو نیرو بقدری در ساختار قدرت و سرکوب فرو رفته بودند که در بین مردم نامهایی بر آنها گذاشته شده بود.
تحکیم وحدت را تحکیم وحشت مینامیدند و نیروهای پرو خط امام را هم نیروهای خط الاغ.
پس از مد شدن اصلاح طلبی دفتر تحکیم وحشت هم شد بازوی دانشجویی پیروان خط الاغ(خاتمی چیها). گرچه از روزهای اول هم این دو نیرو در حقیقت یکی بودند.
جالب اینجاست که دفتر تحکیم وحدت در گرد هماییهای دانشجویی همیشه نقش قبلی خود یعنی نیروی کنترل کنند را اجرا کرده. به این معنی که هر زمان که نشان از یک تظاهرات خود جوش و در نتیجه غیرقابل کنترل شدن جمعیت جوان باشد، تحکیم وحدت با اجرا نقش خود، ترمزی میشود برای کنترل نیروهای جوان تا مبادا کنترل از دست خارج شود و یک مرتبه جرقهای که باعث یک انقلاب تمام عیار شود زده شود.
با اینکه حکومت و خصوصا جناح اسهال طلب آن گمان میکنند که میتوانند نیروهای دانشجویی را از این طریق کنترل کنند ولی در همه حرکتهای اجتماعی دیده شده که گاهی برنامه ریزیها دقیقا آن گونه که برنامه ریزان میخواستهاند نشده و یک مرتبه تیر از ترشک خارج میشود و دیگر واویلا آخوند بیار و باقالی بار کن.
این خط این هم نشان یک روز این عشوه گریهای تحکیم وحدت (تظاهرات های کنترل شده) از کنترل خارج خواهد شد و دیگر هیچ کس را یارای کنترل نخواهد داشت.
پ.ن.:
توضیحات ملاحسنی:
حسن آقاجون
با عرض معذرت باید بگویم اصلا اطلاعاتت در مورد دفتر تحکیم درست نیست.
البته توضیح آن مفصل است و من سر فرصت آنرا در وبلاگم خواهم نوشت ولی خلاصه اش این است که دفتر تحکیم سه دوران متفاوت را پشت سر گذاشته و وارد مرحله چهارمش شده که یک نیروی ناب جمهوری خواه است و شدیدا هم علیه جناح خاتمی و یاران شل تنبان او هست.
از زمانی که آقای خامنه ای به مقام رهبری رسید اولین کاری که کرد برخورد با دفتر تحکیم بود. خامنه ای از این بچه های تحکیم کینه دیرینه ای داشت. این کینه برمیگردد به زمان دوران ریاست جمهوری خودش و اختلافاتی که با میرحسین موسوی (نخست وزیر آن زمان) که دفتر تحکیم علیه خامنه ای موضع میگرفت.
آقای خامنه ای برای اینکه دفتر تحکیم را کلا ریشه کن کند از طریق همین احمدی نژاد و دار و دسته علم و صنعتی اش یک تشکل موازی در دانشگاهها درست کردند به نام اتحادیه انجمن های دانشجویی که این از نظر اسمی با اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان سراسر کشور فرق میکرد.
بودجه این تشکیلات مستقیما از طرف بیت رهبری تامین میشد و کارش فقط تخریب تحکیم در بین دانشگاهیان بود. همین آقای … هم عضو این گروه فشار بود.
بهرحال تغییراتی که در مقطع های زمانی افتاده باعث گردیده که دفتر تحکیم تبدیل شود به یک گروه اپوزیسیون داخل کشور که نه ولایت فقیه را قبول دارند و نه شرکت در انتخابات فرمایشی.
لطفا برای اینکه اذهان دیگران خراب نشود اگر دوست داری این توضیحات مرا در ذیل نوشته ات اضافه کن.
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 2:09 pm در بخش: اعتراض و تظاهرات
32 پیام |
آقا یا خانم محترمی که به اسم من کامنت گذاشته ای. لطفا کمی به وجدان خودت رجوع کن.
اینجانب طلبه ی بسیجی سید رسول بنی هاشمی، شرعا و رسما و در سلامت کامل عقلی اعلام می دارم که اسلام دینی ساختگی و کثیف بوده و محمد حرامزاده ی زنباره ای بیش نیست. همچنین آیت الله خامنه ای یک دیکتاتور و جنایت کار بی شرف می باشد.
خسن آقا، وقتی یاد اون زمانی که مسلمون بودم، می افتم؛ از خودم خجالت می کشم. امیدوارم هموطنانم من رو به سبب این گناه ببخشند. نفرین ابدی بر آیت الله خامنه ای که باعث فقر و فلاکت ایرانیان شده.
خدمتتون عرض شود که پیه این دفتر تحکیم که در اول ان قلاب به اسم انجمن اسلامی بودند و همه کاره دانشگاهها شده بودند به تن بنده خورده است و اون هم چه جور ! اونها قسمتی از همین هایی بودند که از دیوار سفارت بالا رفتند.
دستگیری دانشجویان و استادان دانشگاهها و حتی ارسال اونها به زندان و اخراج دانشجو و استاد همگی به دست همین افرادی است که الآن مثلا اصلاح طلب هستند .
خلاصه بگم که شانس آوردم و حب جیم را خوردم وگرنه الآن در دنیای دیگر با حوریان و پریان مشغول مهرورزی بودم
من حدود شش ساله که دوره دانشجوییم تموم شده، اما با توجه به اونچه خودم دیدم گمان نکنم حرفت درست باشه. دفتر تحکیم در واقع اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویانه که هر سال با انتخابات برگزیده می شن. دانشجوها هم همیشه اونقدر شورشی و سر به هوا بوده و هستن که به حرف هیچ عاملی که «از بالا» باشه گوش نکنن. حالا اگر می گی همه دانشجوها هر سال گول می خورن و به همفکران همون تحکیمی های 30 سال پیش رای می دن این حرف دیگه ایه که باز در اون صورت بحث تظاهرات خودجوش دیگه معنی پیدا نمی کنه. تحکیمی ها الان بیشتر خودشون رو مسؤول می دونن و شاید برای همینه که نقش کنترل کننده پیدا می کنن.
مقایسه تحکیم وحدت امروز با اوایل انقلاب به دور از واقعیت و انصاف است. چیزی به اسم تغییر هم وجود دارد.
مژدگانی كه گربه تائب شد
زاهد و عابد و مسلمانا
کامنت سید رسول رو برم. برو سید رسول جان خدا روزیت رو جای دیگه حواله کنه.
آلتت برقرار باد
سید رسول، بابا تو که هر دفعه یه حرفی می زنی. مطمئنی که حالت خوبه؟
من عضو انجمن اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد بودم ولی وقتی فهمیدم که بودجه انجمن رو نهاد رهبری میده اومدم بیرون به نظر شما کسانی از کون رهبر می خورند می تونند انقلاب کنند؟
آره الان خوبم …ولي بعدا نميدونم!؟
اينجانب حاج سید رسول بنی هاشمی در اول به اون ضعيف النفسي كه از اسم بنده استفاده نموده بود و پيغام جعلي را از طرفم نوشته هشدار ميدهم كه دست از اين كار هاي كثيف بردارد وگرنه بنده فتواي حضرت امام را در سال 1357 را بعنوان حكم جهاد تلقي كرده و خون به پا ميكنم ، ترور ميكنم و سپس شهيد ميشوم…
البته بنده با كمي تعمق كه براي اولين بار در عمرم انجام دادم! متوجه شدم كه عمري را با حماقت و رزالت سپري كردم كه مسلمون بودم…..يادم مياد معلم نهضت سواد آموزي من مثلي انگليسي را گفت كه مضمون آن چنين بود: گذشته ، مادر آينده است و كسي كه گذشته خوبي ندارد آينده خوبي هم نخواهد داشت …..حالا من نگران گذشته نكبت بار خودم هستم…گذشته اي كه مثل همه مسلونا پر از فسق و فجور دروغ و تقيه ، لواط و زناست …
گذشته من بسيجي ، هسته گزينشي، تيير خلاص زن، مسئول بسيج سازمان ،محافظ حاج آقا…..
داشتم فكر ميكردم كه چه كردم؟ ياد زماني افتادم كه به گفته پدرم رفته بودم كلاسهاي بسيج و قران كه تو مسجد محلمون بود .اون موقع كلاس اول راهنمائي بودم.. اولش خوشم ميومد با بچه ها بازي ميكرديم و فيلم نبرد اژدها بوروسلي را هرشب برامون با ويدئو T7 پخش ميكردم ، اما بعدش يه جور ديگه خوشم اومد چون معلم ريشو قرآنمون اول انگولك بازي ميكرد باهام بعدشم خلاصه كونكونك بازي وترتيبمو ميداد …..ميدونيد ؟از اون به بعد من تصميم گرفتم ، مثل معلم قرآنمون كه وصفشو گفتم خدمت حضرات ، ريش بزارم و دكمه يقه ام را ببندم ، وهميشه پيراهن مشكي بپوشم كه زير بفلش شوره زده و بوي بد بده ….و با اين آرزو بزرگ شدم
بعد ش يادمه شبها با تفنگ كلاش خشاب خالي جلوي مردمو ميگرفتيم و چراغ قوه تو چشمشون مينداختيم اون شبها هم شبهاي خوبي بود ، اي اي اي يادش بخير ، با ديگر بچه هاي بسيج محلمون كون كونك بازي ميكرديم تا صبح و با مادرمون ميگفتيم رفته بوديم پاسداري و نماز شب، اسم بازيمون هم گذاشته بوديم …ركوع و روكون !
خلاصه چون بچه بسيجي بودم تو سن 17 سالگي رفتم خدمت سربازي و كسر خدمت 12 ماه گرفتم…. اونجا مسئول ف حا بودم ريش و پشمي هم بهم زده بودم شده بوده عين بن لادن…آخر خوف و خطر!!
البته بديه سربازي اين بود كه كافور تو غذامون ميرختن و ابولي ( ما بهش ميگفتيم حضرت ابوالفضل) خلاصه نيمه بر افراشته بود و /كمتر كون كونك بازي ميكرديم…..خلاصه سربازا را از اضافه خدمت نرفتن به نماز جماعت ميترسونديم ……
بعدش اومديم تو اداره شديم مسئول هسته گزينش سازمان …كارم شده برم سروقت پرونده هاي خانومهاي اداره با عكس شون حال ميكردم و پشت سر هم مياوردموشون تو اطاق گزينش و سئوالات نحوه انجام غسل جنابت را از شون ميپرسدم با چند نفرشون هم موقعي كه ميرفتم سفرهاي زياتي كربلا و مشهد و قم جمكرون ريختم رو هم…ووو…..خلاصه كلي كاراي عقيدتي و ترويجي فرهنگي كرديم….اونجا يه خانمي همكار هم مشغول بود تو اطاق گزينش …همسر حاج آقا پيشنماز اداره بود خلاصه صبح ميرفتيم تو اطاق و در ميبتستيمو و مشغول ميشديم و كارا ي فرهنگي ميكرديم با هم ! شايد باورتوم نشه ولي من 83 نفر را لو دادم .اخراج و زنداني و اعدام شدن ……هرچند ميدونستم بي گناهند!!…
خسن آقا ، من هي فحش و لعنت ميكنم ….ميگم لعنت بر سید رسول بنی هاشمی كثيف ، لعنت بر اسلام كه منو به اين روز انداخت
ولي گذشته ام را چه كنم؟؟؟؟
حالا ميگم لعنت بر محموق احمقي گشاد……نفرين بر روالاغ الموسوي الخميني …..مرده با اسلام ، و فهميدم تا ديروز عجب آدم جا كشي بودم ، جاكش كه به ننه و خواهر خودش رحم نكرد!!
از فردا صبح ميهوام 5 تا چله برم و صبحها بلند شم زيارت عاشورا بخونم .. منتها بجاي لعنت بر يزيد و مرجانه و معاويه …لعنت بر محمد( ع ) و حسين ( ع ) و علي ( ع ) و الله بگم …..
خسن آقاي وقتي با بخش گفتگوي بلاگ شما آشنا شدم اولش احساس كردم نيمسوز تو كونم ميكنند ولي چون مقعد بنده به چيز و.ارد شدن بهش عادت داشت ، خوشم اومد …
راستي اين مرتضي هم بچه با حاليه فقط يكم زيادي كوس خل هست ولي دلش پاكه هي ميگه مرتضي سكولار ، اخه يكي هم نيست بهش بگه كون كش ، اسلام ضد سكورلار و سكلار ضد اسلامه ! هنوز نميدوني؟؟ …ولي يه پيشنهاد داشتم براش ..اون موقعي كه آي دي يا هوش بلند كردم ديديم عضو 34 سايت همو سكسوال هست … از اونجا فهميدم بچه باحال و با معرفتي است…شايد اگه به من تل بده بتونيم حسابي بهم قرآن ياد بديم با هم نماز بخونيم و هي روكون بريم سجده و……..دوباره از مرتضي عذر خواهي ميكنم كه بهش گفتم بي دين و…
من فکر نمیکنم دانشجوی امروزی فریب بخورد و با دانشجوی چند سال پیش قابل مقایسه باشد امروزه اینقدر وسایل ارتباطی پیشرفت کرده که کسی که یک مقدار شعور و فهم داشته باشد گول این دقل بازیها را نخورد یک مقدار اعتماد هم بعد نیست حسن اقا
دوستان نتیجه گیری من از رفتار دفتر تحکیم سرچشمه می گیره و نه از اینکه چه کسی چه گفته یا چه کرده.
این آقایون هر وقت آتش داره گرم میشه، فیتله رو میکشن پائین. این روزها هم اگر میبینید کمی زیاده روی میکنند و فیتیله رو کمی کشیدن بالا چونکه نزدیک انتخابات است و از اسهال طلبها که خط میدهند هستند دستور آمده که کمی از پائین فشار بیاورید تا ما از بالا بتوانید گفتمان(!!) کنیم.
خلاصه اینکه گیریم که نیروهای پائین تحکیم خالص باشند ولی سران که کنترل و فرمان این جنبش را در دست دارند از بیخ و بن اسهال طلب هستند. میگویید نه حالا باشید تا بعد نتیجه را با چشمان خود ببینید.
امیدوارم در تحلیل ام اشتباه کرده باشم، ولی متاسفانه تجربه به من میگوید زیاد خوشبین نباش. بازیهای سیاسی را ما خوب یادگرفتهایم و به این سادگیها فریب سیاست بازان را نمیخوریم.
متاسفانه در این میان عدهای از جوانان پاک فریب میخورند و بعضی حتی فدای این بازیها میشوند.
حسن آقاجون
با عرض معذرت باید بگویم اصلا اطلاعاتت در مورد دفتر تحکیم درست نیست.
البته توضیح آن مفصل است و من سر فرصت آنرا در وبلاگم خواهم نوشت ولی خلاصه اش این است که دفتر تحکیم سه دوران متفاوت را پشت سر گذاشته و وارد مرحله چهارمش شده که یک نیروی ناب جمهوری خواه است و شدیدا هم علیه جناح خاتمی و یاران شل تنبان او هست.
از زمانی که آقای خامنه ای به مقام رهبری رسید اولین کاری که کرد برخورد با دفتر تحکیم بود. خامنه ای از این بچه های تحکیم کینه دیرینه ای داشت. این کینه برمیگردد به زمان دوران ریاست جمهوری خودش و اختلافاتی که با میرحسین موسوی (نخست وزیر آن زمان) که دفتر تحکیم علیه خامنه ای موضع میگرفت.
آقای خامنه ای برای اینکه دفتر تحکیم را کلا ریشه کن کند از طریق همین احمدی نژاد و دار و دسته علم و صنعتی اش یک تشکل موازی در دانشگاهها درست کردند به نام اتحادیه انجمن های دانشجویی که این از نظر اسمی با اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان سراسر کشور فرق میکرد.
بودجه این تشکیلات مستقیما از طرف بیت رهبری تامین میشد و کارش فقط تخریب تحکیم در بین دانشگاهیان بود. همین آقای … هم عضو این گروه فشار بود.
بهرحال تغییراتی که در مقطع های زمانی افتاده باعث گردیده که دفتر تحکیم تبدیل شود به یک گروه اپوزیسیون داخل کشور که نه ولایت فقیه را قبول دارند و نه شرکت در انتخابات فرمایشی.
لطفا برای اینکه اذهان دیگران خراب نشود اگر دوست داری این توضیحات مرا در ذیل نوشته ات اضافه کن.
به… سلام آقا مجتبی. مجتبی جون دیدی که با توهین کردن به مقدساتت هیچکدوممون نه سوسک شدیم و نه سنگ؟ آیا در این سخن عبرتی برای احمقان نمی یابی؟
ما همچنان سربلند و سرفراز به روشنگری خودمون ادامه می دهیم و با سعه ی صدر کلیه ی ناسزاگویی های جنابعالی رو به حساب پس انداز حضرت فاطمه ی زهرا و امام حسین حواله می کنیم. چراکه معتقدیم هیچ جایی به اندازه ی واژن حضرت فاطمه گنجایش پذیرایی از میهمانان خوانده و ناخوانده را ندارد.
من با صحبت های ملا حسنی موافقم . به هر حال از اپوزیسیون داخل نباید بیشتر از این که هست انتظار داشت . شنیدم که انان به طرفداران لغو حکم اعدام پیوستند و این قدم مثبتی است .
در مورد دفتر تحکیم بی انصافی نکنید.اگر در ایران بودید این بدبینی و برداشت رانداشتید.خداییش اینها از همه شجاع ترند.
اولین کسی هم که گفت دوباره از خاتمی کاری نمی آید همینها بودند.همین که از دستشان بر می آید.مگر چه قدر می شه از اینا انتظار داشت؟
دوستان يه نگاه هم به اين عكسها بندازين
در مورد ِ ۱۶ اذر است .
http://www.melliun.org/galeri/08/16azar1387/m1.htm
راستی اگر من را دوست داری این کامنت را فقط بخوان و زیر نوشته ات اضافه نکن!
http://ca.youtube.com/watch?v=okhXiJ4fVYI
بازهم هوس کتک خوردن مثل سگ کردید منافقا
خوار همتون و ریستون امریکا سرویسه
مزدورها اسراییل کیو س کش
احمدي نژاد خواب ميبينه که يک گاو لاغر هفتاد ميليون الاغ را مي خورد
يوزارسيف تعبير مي کند که دوباره رئيس جمهور مي شوي وایشان از خوشحالی غش می کند
رهبر فقط آقا کاظمینی بروجردی.
بنیانگزار سکولاریسم در جهان.
اينجانب حاج سید رسول بنی هاشمی متن كامنت زير را كه خواندم تا چند ساعت فكر ميكردم دارم آيه قرآن ميخونم ، چون فقط قرآن اينقدر جفنگ كس شعر هست ، تنها قرآن محمدِ كه سرتاپاس غلط و دري وري و هجو است خودتان قضاوت كنيد :
((بازهم هوس کتک خوردن مثل سگ کردید منافقا
خوار همتون و ریستون امریکا سرویسه
مزدورها اسراییل کیو س کش
Posted by: خلیل سوسل کش))
نگاه كنيد 18 كلمه است 12 تا غلط داره ….ضريب هوش نگارنده در حد رئيس بنياد مستضعفان و يا سپاهه ….( در حدود 30 از 100)
يادم مياد وقتي منم تو سپاه بودم يه يگان 256 بود و يه سپاه قدس كه همشون منحرفين جنسي و عقب افتاده ها و قاتلين ِ بالفطره مثل اين ” خلیل سوسل کش ” ( احتمالا ميحواسته بگه خليل سوسول كش)بود! ….منتها ين احمق نميدونه سوسول اون رهبر و محموق احمقي نژاد هست كه تا حالا كار نكردن و فقط خوردن و خوابيدن و كون دادند…
خليل ، منهم تا چند روز پيش مريد محمد طرار بودم ولي اتفاقي در زندگيم افتاد و باعث به چرخش 180 درجه اي بزنم .. وآن اينكه براي اولين بار تو عمرم فكر كردم….. البته بخش گفتگوي سايت خسن آقا هم تكونم داد…
خليل ، از خواب غفلت بيدار شو تاكي ميخواهي خودت را به حماقت بزني ؟؟
تاكي ميخواي جاكش بازي در بياري؟؟؟؟ بنده حاج سید رسول بنی هاشمی با اين اسم خفن الان زدم به سيم آخر …( ديگر مثل تو، لواط مبناي زندگيم نيست ، ديگر تقيه نميكنم كه دروغ بگم، ديگر صيغه نميكنم ، ديگر با عمه خودم زنا نميكنم تا براي اينكه دخترش را صيغه كنم مجبور باشم 2 نخود طلا كفاره به آخوند شپشو مسجدمان بدهم ، ديگر حكم اعدام صادر نميكنم براي دانشجو ها،…………………….
واقعا خاك بر سرت كنند . منهم مانند تو گول خورده بودم در حماقت خودم غوطه ور بودم …ولي حالا چشمم باز شده….بيدار شو…
خسن آقا من الان دارم عکسای امید رو میبینم، فکر می کنم ملاحسنی حق داره. همین که تو این مملکت یه عده هنوز جرئت انجام چنین تجمعاتی رو دارن خودش جای تقدیر داره. البته نگرانی شما رو هم درک می کنم اما به هر حال کاچی به از هیچیه.
بنظرم جهل فوق مرکب به این اراجیفی میگویند که این آخوند گندیده (قرائتی)بالا آورده…فکرش را بکنید سالها این یارو در تلوزیون ج.ا باصطلاح برنامه آموزشی داشته و الان هم حتی عده ای یابوی انسان نما پای منبرش می نشینند و به سخنان سخیف وی گوش میدهند….میگوید :”چون مردم بم زکات ندادند زلزله بسراغشان آمد”…. یکی نیست بگوید آخه مردک مفتخور امروز اگر از یک بچه مدرسه ای شانزده ساله ی دبیرستانی هم بپرسی در سه جمله خواهد گفت که دلائل وقوع زلزله چیست! در ثانی این زلزله نیست که باعث ویرانی و مرگ و کشتار میشود بلکه آوار ساخت و سازهای غیراصولی و غیرعلمی هست که فجایعی مانند حادثه زلزله بم را ببار می آورد.اگر مفتخور ها و دزدانی مثل حق مردم رو بالا نمیکشیدید و کارها را بدست انسانهای مسئول و متعهد و متخصص میسپردید صد البته که آثار حوادثی مانند زلزله بم بسیار سبکتر از آن میشد که رخ داد.و هزار البته که تا در این دکان جهل باز است شما به مال مردم خوری ادامه خواهید داد و دهها و صدها اتفاق همانند زلزله بم را مستمسکی برای دزدی وهمچنین تحمیق مردم قرار خواهید داد.
خسن آقا و دوستان عزیزم در وبلاگ خسن آقا، امروز قصد دارم که دست به اعتراف بزرگی بزنم.
حقیقت اینست که من، طلبه ی بسیجی، سید رسول بنی هاشمی، در طول این مدتی که در این وبلاگ و سایر وبلاگ ها برای خوشایند نظام سخن می گفتم. هدفم تنها مطرح کردن نامم به عنوان کسی که با مرتدین و کفار به بحث و مخالفت می پردازد در میان سایر طلاب حوزه بود. آخه می دونید چیه؟ راستش به ما روزانه یکی دو ساعت سهمیه ی اینترنت می دهند. و هر از چند گاهی هم اساتیدمون اسممون رو در جستجوگر گوگل سرچ می کنند تا ببینند که تا چه حد توانسته ایم که از این فرصت برای ضربه زدن به پیکره ی آزادی خواهی ایرانیان استفاده کنیم. بعضی از طلاب تازه کار می روند و توی بلاگفا یه وبلاگی برای خودشون دست و پا می کنند و در اون به مدح و ثنای رهبری می پردازن. اما من برای مطرح کردن نامم راه حل بهتر و موثرتری رو پیدا کردم. و اون این بود که بیام و در وبلاگهای پر مخاطبی مثل وبلاگ شما به قربون صدقه رفتن رهبر بپردازم. بدیهیه که وقتی سر برج اسم طلبه ها تو گوگل سرچ میشد، نام من همیشه در صدر بود و به همین خاطر هم ارج و قربی بین اساتیدمون پیدا می کردم و هم سیبیلم کمی بیشتر از بقیه چرب می شد. به اصطلاح خودمون: جربزه ی خودم رو به همشون نشون داده بودم.
اما امان از این وبلاگ گفتگو… از وقتی که شروع به خوندنش کردم، مثل این بود که طوفانی عظیم در من به وقوع پیوسته باشه. احساس کردم که واقعیت چیز دیگریست… آنوقت بود که دیگه نتونستم جلوی وجدانم رو بگیرم… و شد اونچه که نباید می شد…
بله من با تمام وجودم از اسلام و مسلمین و شخص رهبری متنفر شده ام. حاضرم جانم رو فدای راهم کنم و تا آخرین قطره ی خونم فریاد خواهم زد: مرگ بر خامنه ای رهبر فاشیست و جنایتکار ایران عزیز. ننگ بر آخوند و آخوند پرستی…
خسن آقا و دوستان، می دونم که به زودی مرا خواهند گرفت و بدون محاکمه دارم خواهند زد اما از کارم پشیمان نیستم… شاید این کفاره ی گناهان من باشد. شاید این سزای خیانتم به هم میهنانم باشد.
دوستت دارم ای مرز پر گهر… ایران من. دور از تو اندیشه ی بدان (خصوصا عربان)
خداوند تبارک و تعالی هرگز بخاطر ذکات مردم را دچار بلایای آسمانی نمی کند بلکه توهین به سید و خاندان عصمت و طهارت خشم خداوند را در پی دارد که به صورت زلزله جلوه می کند.
مرتضی دمت گرم، خیلی باهات حال می کنم. وجدانی اصلن فکرشو نمی کردم یه روزی برسه که اینقد باهات حال کنم.
رهبر فقط آقا کاظمینی بروجردی.
بنیانگزار سکولاریسم در جهان!!!
وای وای وای …
ما که نمیدونیم سکولاریسم چیه …حالا این که هیچی دلایل زلزله رو هم نمیدونیم چیه…
مرتضی هر وقت سر زدی اینجا یک لطفی به من بکن بلکه من بهت ایمان آوردم.
لطف کن و سکولاریسم رو همین جا در یک کامنت تعریف کن…بعد نتیجه بگیر که این یارو آخونده بنیانگذار سکولاریم در جهانه…
اگه تونستی از فرض مسئله به حکم مسئله برسی من خودم ریدیف میکنم که بنیانگذار جنبش سکولاریسم جهانی(!) بر مسند قدرت بشینه.
ممنونت میشم.
نظرم در مورد این آخوند کونی حاج آقا کاظمینی عوض شد حالا می بینم که چقدر خر بودم که می نشستم پای روضه این و کسشعرهاش گوش میکردم کیر علی چلاغ بره توی اون کون گشادش الهی کیر اکبر کوسه بره توی کوس زنش الهی.کیر پیامبر اعظم بره توی کس ننه امام محمد باقر و کیر مبارک حضرت جعفر صادق هم بره توی دهن زن امام خمینی کیر امام موسی کاظم توی کون زن امام خایه منی همچنین کیر مطهر حضرت علی النقی بره توی کون حضرت امام زین المقعدین و کیر امام حسین بره توی کسو کون و دهن مادر جنده حاج آقا کاظمینی بروجردی الهی. خلاصه شرمنده خُسن آقا الان که فکرشو میکنم خندم میگیره به حرفایی که می زدم از آخوند گوزوی محلمون شنیده بودم که اگه به سید توهین کنی تهران زلزله میاد!؟ آخه گوز به شقیقه چه ربطی داره!؟اوه اوه اوه چقدر خر بودم من.
درودی دگربار پس از مدتی بسیار بر تمام کفار و ازاد اندیشان جهان.
شعری در وصف اسلام عزیز”
آن دیو که در زیر درختی بنشسته
بر دوش عبا و به سر عمامه ببسته
آن عامل ویرانی و بیماری ایران
آن باعث درد و ستم و زاری ایران
او اوج ستمکاری تازی منشان بود
بر ملت ایران ظلمات و خفقان بود
آن دیو که یک شب بشد او رهبر امت
دیدی چه سواری بگرفت از بر ملت
نفرین به امامی که پی جستن نام است
لعنت به سر گور تو و هرچه امام است
آن پیر ستم پیشه بیمار روانی
آواره بکرد ملت و ویرانه جهانی
در مکتب او بود جهاد راه سعادت
نفرین به تو و مکتب منفور شهادت
در بند تو شد ملت بیچاره ایران
زندان اوین پر شد از انبوه جوانان
هر کس که زآزادی سخن بر لب خود راند
یا اینکه به کاغذ زرهائی قلمی راند
در زیر شکنجه تن و جان را به خدا داد
یا سینه به اهریمن و جلاد زمان داد
جلاد زیاد است ولی در ره بیداد
خلخالی دیوانه کجا می رود از یاد
تا زانوی او خون بزرگان و دلیران
نفرین به تو ای قاتل بی شرم جوانان
خونهای فراوان زند از دست تو فریاد
نفرین به سر و ریش تو دیوانه جلاد
بعد از ستم صادق خلخالی بدکار
اینک سر احمدی نژاد گشته پدیدار
رویش بکند یاد زبوزینه و چیتا
البته که بوزینه ببخشد سخنم را
این جوجه بسیجی بداندیشه و بدریخت
با جنگ و ترور پایه این گیتی به هم ریخت
اندیشه او حیله و جادوی ولایت
عمق سخنش حرف جهاد است و شهادت
گفتا که به خواب گفته به او حضرت مولا
آئین من از بمب اتم بوده مهیا
پس جای درخت و بوته و شاخه گلها
باید که اورانیم شود زراعت ما
همراه نماز و روزه و ذکر مصیبت
با قدرت هسته ای رسیم به اوج عزت
در شب تولد ضعیفان و یتیمان
باید که گذاری کیک زرد بر سفره هاشان
ای وای از این شام و از این روز سیاهی
نفرین به چنین حاکم بوزینه نمائی
هر جان که گرفتی تو از این ملت ناکام
گفتی که همه بوده به فرموده اسلام
نفرین خدا بر تو نماینده اسلام
بر ریشه و بر پایه و بر مکتب اسلام
هر کس که کنون جامه بیداری بپوشد
یا در ره آزادی و آبادی بکوشد
یک قطره باران رهائی که ببارد
بر میهن ما نور طلائی که بتابد
دانشجو اگرنامی زآزادی بیارد
یا اینکه کشاورز گل آبادی بکارد
شمشیر علی گیرد از او جان عزیزش
یااینکه علی خامنه ای یار و رفیقش
قانون تو قران و دو سه تازی رئیست
قداره کش قافله زن یار عزیزت
شمشیر دو سر سنبل آئین پلیدت
نفرین به تو و کیش تو و سنبل دینت
میهن شده از فقر و ستم خانه بیداد
هر گوشه جوانان وطن خسته و معتاد
در محفل شیخ عرب این گرگ بیابان
ابزار طرب گشته زن و دختر ایران
از نقره گرانتر شده است قیمت هر نان
ارزانتر از آن بوده فقط جان جوانان
با این همه زجر و خاری و خفت مردم
در جیب فلسطینی بشد حقوق مردم
از کودک ایرانی گرفت نان شبش را
تا شیخک لبنانی کشد عربده اش را
بر میهن ما جای شکوه مهر یزدان
مالیده شده نام”حماس” و نام لبنان
آن پرچم ایرانی و آن رنگ و نگارش
خورشید فروزنده وآن شیر ژیانش
گردیده کنون پرچم بی فروغ الله
با چهره عنکبوتی و دشنه ملا
نفرین به چنین بیرق و هر چه آیت الله
بر خاتمی و هاشمی و هر آنچه ملا
نفرین به تو ای حاکم شهر وحشت الله
بر گنبد و بر گور امام رحمت الله
افسوس که این میهن ما یاری ندارد
کس با نفس خسته ما کاری ندارد
ایران شده ویرانه و غمخوار ندارد
ملت شده درمانده و سردار ندارد
گوئی که کسی جائی در این لانه ندارد
در قلب و دلش مهری به این خانه ندارد
نفرین به زبانی که زآزادی نگوید
این لکه بیگانه زایرانی نشوید
حسن آقا جان!
گمان می کنم سو تفاهم شده.
من منظورم این نبود که این کامنت را بخوان و پاک کن. منظورم این بود که زیر نوشته ی اصلی مثل کاری که با کامنت ملا حسنی کردی نگذارش. نمی خواستم از توی کامنت دانی هم پاکش کنی. الان همه فکر می کنند من حالا چی نوشته ام!
اگر پاک اش کرده ایبرای روشن کردن اذهان عمومی دوباره بنویسم. راجع به جو تحکیم وحدت و تغییرات آن در سال های اخیر بود و از سال های 1375 تا همین چند سال پیش که دورادور من در جریان اش بوده ام!
دب ادب ادب حضرات مدافع حقوق بشر و مدعیان دموکراسی