Nov 13 2008
چپولهای نوستالژیک
یک خانم نروژی رو سالهاست که میشناسم. شغل این خانم معلمی است و از سر اتفاق دروسی را که تدریس میکند، تاریخ، علوم اجتماعی و سیاست و گاهی هم زبان است.
مدتها ست که او را می شناسم، اون روزهایی که توحش مسلمانان به اوج خود رسیده بود، ایشان بی محابا از مسلمانان دفاع میکرد، در دفاعیاتش هم مدعی میشد که این نژاد پرستی است که بدون دلیل به خاطر چند مسلمان جنگ طلب همه مسلمانان را با همان چوب برانیم و الخ.
یک روز تصمیم گرفتم بجای بحث کردن بی نتیجه با او هرچه بر علیه اسلام پیدا میکنم به خوردش بدهم، بدون اینکه با او بحث کنم. میدونید گاهی اوقات بعضی از این رادیکالها، نوستالژیک هم هستند و درست مثل کمونیستهایی که نا آگاهانه از عمو استالین و مائو دفاع میکردند به این خیال خوش که دارند در راه آزادی طبقه کارگر و زحمت کش جامعه و الخ، جان فشانی میکنند. غافل از اینکه این احساسات نوستالژیک و چپ رویهای چپول گونه، بیشتر تیشه به ریشه کارگر و طبقه زجر کشیده میزند تا آنها را نجات دهد. دفاعهای بی حساب و کتاب این خانم از مسلمونها هم درست به همان شکل، بیشتر یک حالت نوستالژیک و کورکورانه داشت تا از روی شناخت واقعیات.
داستان را کوتاه کنم. با خودم استدلال میکردم که این خانم حداقل روزانه به 30 تا 40 دانش آموز دبیرستانی را درس میدهد و با این تفکری که او دارد بطور کلی انسانی خطرناک است و میتواند افکاری را در مغز جوانهای دبیرستانی بکند که بعدها غیرقابل اصلاح باشد.
از همان روز تصمیم گرفتم بطور مدام این بانوی، چپ، نوستالژیک و ضد نژاد پرستی را کمی با فکتهای دنیای اسلام آشنا کنم بلکه چشمانش باز شود.
هر نوع نوشته و فیلم و خلاصه هر چیزی که بدستم میرسید که میتوانست مغز این خانم را کمی بر روی واقعیات باز کند برایش تهیه میکردم و به خوردش میدادم. هر نوشتهای که می توانست موثر واقع شود را برایش میل میکردم، حتی بعضی نوشتههایی که به زبان فارسی بود را هم برایش ترجمه میکردم و به خوردش میدادم. این پشتکار و پیگیریها این روزها شدیدا اثرگذار شده و او چنان دنیای اسلام را پیگیری میکند تو گویی که یک پزشک است و دنبال ویروس خطرناکی میگردد.
باور کنید هر کسی را میتوان تغییر داد، حتی آنهایی که در باورهایشان نشان از هیچ سستی پیدا نمیکنیم. رادیکالترین انسانها را میتوان با کار منطقی و پیگیری مدام تغییر داد و آنها را تبدیل کرد به انسانهایی منطقی.
به زبان ساده هر انسان رادیکال نوستالژیک و بی منطقی را میتوان تبدیل کرد به انسانی آگاه و هم زمان رادیکال.
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 9:04 pm در بخش: مبارزه با رژیم
14 پیام |
چرا فقط مطالب علیه اسلام رو به ایشون می دادی؟ مطالب موافق رو هم بده. گاهی اونها اثرگذارتر هستن.
اخبار:
صبح روز گذشته (پنجشنبه) با ورود بیش از 30 هزار نفر از ماموران نیروی انتظامی به خیابانهای تهران، مرحله دیگری از مانور آنها به نام “امنیت و آرامش” آغاز شد. در این مرحله که به مدت سه روز ادامه خواهد یافت، 55 گردان نیروی انتظامی همراه با 50 هلیکوپتر شرکت دارند که با 4 هزار دستگاه خودروهای سبک و سنگین در میدانهای شهر تهران مستقر خواهند شد. سرتیپ عزیزالله رجب زاده، فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ در شروع این مانور گفت: “نیروی انتظامی آمادگی برخورد با هر بحرانی را دارد.” او همچنین تصریح کرد که “نیروی انتظامی قادر است به صورت کارآمد و اثر بخش در حوادث، بحرانها، ناهنجاریها، انحرافات و سایر پدیده های اجتماعی مداخله کند.”
کار هدف داری کردهای نه کار روشنفکرانهای. در ضمن برعکساش هم ممکن است اتفاق بیافتد که هر انسان آگاه و روشنفکر را به انسانی رادیکال و کور تبدیل کرد. مساله این است که آدمی مثل خمیر است، بسته به اینکه به چه کسی اجازه دهیم ما را ورز دهد شکلمان عوض میشود. مقاومت و تغییر ناپذیری از آنجاست که به ورز دهنده به خاطر پیشزمینههایمان اجازهی بازی با خود را نمیدهیم.
لپ کلام این است قربان: هر اعتقادی را میتوان به بیاعتقادی تبدیل کرد. و هر بیاعتقادی را به اعتقادی. مساله انرژی و زمینهی لازم است که باید فراهم شود.
حسن آقا جان:
بعد از انهدام كمونيسم و تارومار شدن اونها، پس مانده ها و واپس خورده هاي اونها در كشورهاي غربي به چهار گروه پيوستند:
آموزش، حقوق بشر، زمين سبز و Global warming.
Global warming رو كه مي خواهند به گردن سرمايه داري بندازن و سعي دارن كه مردم رو به اين نحو از كشور هاي غربي بيزار كنند. Global warming وجود خارجي نداره، بارها كره زمين سرد و گرم شده و درحال حاضر حرارت زمين از 1000 سال پيش كمتره.
Green Planet هم همينطور. در واقع اين كشورهاي كمونيست سابق و جهان سوم هستند كه بدون هيچ برنامه و ملاحظه اي دارند زمين رو از بين ميبرند.
از طرف ديگه نه زورشون به ديكتاتور ها ميرسه و نه جرآتش رو دارن كه با اونها در مورد ” حقوق بشر ” حرف بزنند. در نتيجه در كشورهاي غربي دفتري باز ميكنند و هارت و پورت راه ميندازند.
ميدونيم كه معلم هاي نخبه و اكثر استادان دانشگاه افكار كمونيستي داشته و سعي دارن كه اونها رو به دانشجويان بي تجربه تزريق كنند. ولي آيا براستي اينها نخبه و زرنگند؟ چه كساني معلم ميشوند؟ شاگردان باسواد تر و زرنگتر همه يا دكتري ميخونند يا مهندسي. ميمونه اونهايي كه توي رديفهاي پايينتر و يا آخر هستند، اونها هم از روي ناچاري و ترس از بيكاري به معلمي رو ميكنند.
اميدوارم كه نظرتون رو در مورد “مقام والاي معلم” عوض كرده باشم.
من خودم هم معلم بودم ولي بعدآ باز هم درس خوندم.
در خاتمه، حسن آقا، چون انگليسي من خوبه، اگه خواستي مطالب و سايتهاي انگليسي زبان رو بشما معرفي كنم تا به دوستتون بديد شايد كه فهمش بره بالا !
آقا داوید در مورد معلم ها شاید گفته شما در کشورهای جهان سوم درست باشد ولی در کشوری مثل نروژ چنین نیست و اتفاقا برای معلم شدن شرایط بسیار سخت است و خصوصا برای اینکه بتوان معلم ثابت شد باید سالها تجربه کسب کرده باشد تا بتواند شغل ثابت معلمی داشته باشد حالا ممکن است چند تایی از این سیستم سخت هم عبور کنند ولی بطور کلی اکثریت معلمهای نروژ آدمهای با سواد و روشنی هستند.
آقای ساتکین این حرف شما را من قبول ندارم. اگر کسی پایه باورهایش سست باشد، یا از روی نا آگاهی به باوری رسیده باشد، ممکن است بتوان مثل خمیر او را ورز داد. ولی اگر کسی با مطالعه و دانش کافی به باوری رسیده باشد، تغییر او از جابجایی کوه هم مشکل تر است.
تازه بعضی از باورمندان بی دانش هم هستند که تغریبا تغییر عقیده دادنشان کار حضرت فیل است.
شما یک نگاه به بعضی از مسلمانها بکنید تغییر عقیده و باور دادن اینها به سادگی ممکن نیست.
مار بسیار حالبی میکنی . منهم سالیان هست با این روش رو شروع کرده ام . آگاهی دادن در حد توان خودمون بهتر تاثیر رو داره و از 100 تا فحش دادن و عصبانی شدن و جبهه گرقتن بهتر اثر میکنه. به دوستی به نام ” دیوید ” فکر کنم کمی بی انصافی کردی من 3 تا معلم رو خودم میشناسم که با عشق و علاقه این شعل رو انتخاب کردن یکی از اونها لیسانس فرست کلاش در رشته فیزیک از دانشگاه خودمون داشت ( یو سی ال لندن )این یعنی هر کجا که میخواست میتونست کار خوب گیر بیاره ولی 1 سال دیکه هم رقت کالج تا معلم بشه و الان هم بسیار راضی هست . دختر دیگه ای رو میشناسم که هم مادرش و هم مادر بزرگش معلم هستند و اون تنها آرزوش معلمی بچه های کوجک هست که ا لان هم همون شقل رو داره ! من در مورد ایران اصلا نمیدنوم ولی در اروپا و امریکا که خبر دارم انطوری نیست . این تفکر شرقی که فکر میکنه همه باید یا دکتر بشن و یا مهندس انگار هنوز با جدیت پابرجاست !!! مگه جامعه معلم و نقاش و چوبکار و اهنگر و میز و صندلی درست کن و سوپر مارکت و راننده قطار و لوله کش و رفتگر و ……لازم نداره ؟
چقدر غلط فارسی ! آبروم رفت ! حسن جان لطفن قبلی رو دیلیت بکن مرسی
من با دويد موافق نيستم. هر انسانى بايد يك سرى اصول در زندگى داشته باشد. اين اصول قابله تغيير نيستند. Barayandeh آنها ميتوانند تغيير كند.
تخت جمشيد سرود جاودانه سنگها
اينك دارم گفتاري
اينك بشنويد
اينك گوش فراسپاريد
و به ياد بسپاريد همه گفتار آشكار مرا
اي گرد آمدگان از دور و نزديك
اي خواستاران شنيدن
بشود تا در پرتو انيشه نيك
راستي و دانش نيك
براي پيشرفت همه مردمان جهان بكوشيم.
(سخنان زرتشت)
راستي بهترين خوشبختي است, خوشبخت كسي است كه خواهان خوشبختي ديگران باشد. (دعاي ايرانيان باستان)
گذشته چندين هزار ساله اين مرز و بوم كهن حكايتي است ماندگار از تاريخ پرفراز و نشيب ملتي با روحي جاودانه.
اجداد ما ايرانيان همواره در عرصه تمدن بشري يادگارهاي شگفت انگيزي از فرهنگ مادي و معنوي آفريده و سهم بالايي در تمدن جهاني داشته اند.
در اين ميان تمدن هخامنشيان كه تجلي بي بدليل آن در بناي جاودانه تخت جمشيد رخ مي نمايد منبعي الهام بخش و سرچشمه اي ماندگار در نشان دادن باورهاي ايرانيان در وسعتي به اندازه تاريخ حيات ايران قلمداد مي گردد.
اين بنا را تخت جمشيد يا قصر شاهي جمشيد پادشاه اسطوره اي ايران مي نامند كه در شاهنامه فردوسي بزرگ ساختن كاخهاي باشكوه به او كه ديو و جنها تختش را حمل مي كردند نسبت داده شده.
بر اساس سنگ نبشته هاي كشف شده نام اصلي تخت جمشيد پارسه بوده است. اروپاييان آنجا را پرسپوليس ناميده اند مركز تمدن پارس شهر پارسيان. صدف كهنسالي كه جاي جاي آن در نهايت صلابت, استواري و سكوت فرياد فرياد انساندوستي, صلح, دانش, هنر و زيبايي را به گوش جهانيان مي رساند
http://geocities.com/persepolisguide/
ای حسن آقای عزیز! همهی این باورها بر روی چه چیزی پایه نهاده شده است؟ بر روی هیچ عزیز من. پس اگر به جای این هیچ یک هیچ دیگر به هر کسی بدهی به شرط اینکه به طرز خوب و حساب شده بدهی، باور او هم عوض میشود.
از کدام دانش و آگاهی در این دنیا حرف میزنید وقتی که همهی دانشها و آگاهیها سئوال برانگیزند! پس آن باوری که بر روی دانش و آگاهی و مطالعه هم بنا نهاده شده باشد نیز سئوال برانگیز است جان من.
مساله این است که هر کس تنها سعی کرده است خود را با ابزاری آنقدر مسلح کند که در مقابل طیف مخالف آن عقیده آسیب پذیر نباشد، درست مثل شما، درست مثل من. همه سفسطه است جان من، نه دلیل و بحث. کاری به کسانی که دنباله روی گله هستند ندارم، که این خانم یکی از آنها بوده گویا، حتی کارم به بالاتر از آنهاست. حتی میتوان کاری کرد که آنهایی که در سیاهی شب شک نمیکنند، آن سیاهی را همان روشنایی روز بداند، چه رسد به اینکه باور به خدا یا به طور خاص دین اسلام را از دست دهد یا آن را به دست آورد.
با سلام .
من صنعت كاري هستم كه سالهاست در خدمت اين مرز و بوم مشغول به كارم و با ساخت انواع آفتابه به چرخش چرخ صنعت اين كشور كمك ميكنم.. آقاي احمدي نژاد از شما به عنوان يك رييس جمهور ( كه حتما تا به حال مشتري يكي از آفتابه هاي من بوده ايد ) تقاضا مي كنم كه به صنعت آفتابه سازي اين كشور كمك كنيد چون آفتابه سازان هم اكنون نيازمند ياري سبز شما هستند. من وقتي در جواني خواستم مشغول به كاري شوم پدرم نصيحتم كرد و گفت ” پسرم نون تو آفتابه است! مسلمونا سه برابر حجم مغزشون می رینند و به اين وسيله نياز دارن، از همه مهمتر چيني ها چون از آفتابه استفاده نمي كنن و نمي سازنش، تو هم بدون هيچ ريسكي مي توني به اين كار مشغول بشي ” من هم پس از اين نصيحت پدرم مشغول به خدمت جامعه مسلمين شدم. از همه مهمتر اينكه با توجه به شعار دولت مبني بر نوآوري و شكوفايي ملي ، شركت ياران آفتابه ما هم براي ايجاد نوآوري، به دست نيروهاي بومي اقدام به ساخت آفتابه هايي به رنگ سبز فسفري كرده و نيز براي نيل به شكوفايي ملي از اين پس بر روي آفتابه هاي خود شكوفه هايي حك كرديم كه در وسط آن نوشته شده بود ” ملي ” تا بدين وسيله ما هم به نوبه خود در نوآوري و شكوفايي ملي سهمي داشته باشيم.
اما چند وقتيست كه اين صنعت مظلوم تحت شعاع واردات بي رويه كالاهاي مشابه خود از كشور چين ( اين چشم بربري هاي كمونيست لاييك از خدا بي خبر ) قرار گرفته بطوريكه هم داراي قيمت پايين و هم داراي امكانات بيشتر مي باشند.براي مثال به تبليغات زير كه مربوط به شركت چيني است توجه فرماييد :
آفتابه ژينگ فو، يار هميشگي و محرم اسرار شما در تنهايي
1- قابليت اتصال به كامپيوتر با كابل USB
2- نصب آسان بر روي ويندوز ايكس پي و ويستا ( پلاگ اند پلي )
3- پخش آهنگهاي دلخواه در هنگام خلا
4- حافظه داخلي 128و256 مگابايتي
5- قفل كودك
6- داراي نمايشگر رنگي همراه با هشدارهاي صوتي و تصويري زير:
* فكر نكن زور بزن ( هوشمند )
* آفتابه خاليه
* آب داغه نسوزي ! ( سنسور دما )
* تو ميتوني، بيشتر زور بزن ( مخصوص بيماران يبوستي )
* و…..
در طرحها و رنگهاي مختلف فقط 500 تومان!
در آخر من از طرف صنف آفتابه سازان از شما خواهش ميكنم كه با بستن ماليات مضاعف بر شركت هاي فلاش تانك سازي و جلوگيري از ورود اقلام مشابه آفتابه چيني ما را در اين امر مهم ياري فرماييد.
در ضمن يادآور مي شود كه شركت ياران آفتابه هيچ گونه شعبه ديگري ندارد و با شعار ” ريدن از شما ، بقيه اش با ما ” آمادگي عقد قرار داد با كليه ارگانهاي دولتي مي باشد.
به: دوست عزيز Jay
من نگفتم كه همه باید یا دکتر بشن و یا مهندس، و هيچوقت هم نگفتم كه معلمي شغل بديه، ولي قاعدتآ اونهايي كه نميتونن دکتر بشن و یا مهندس، به شغلهاي پايين تر رو ميآرند.
اونهايي هم كه ميتونستند شغلهاي بالاتر داشته باشند و به دنبال شغل پايينتر بروند انتخاب درستي نكرده اند و بايد به اونها هم شك كرد. پسر عموي ناتني من مهندسي الكترونيك خوند ولي رفت بسيجي شد. درست مثال كسي كه فوق ليسانس داره و بره كلاس اول درس بده. درسته كه شغل مورد علاقه اشه ولي آيا كار درستيه؟
حسن آقا جان،
نروژ هم كشور سوسياليستيه ، مردمش راحت طلب هستند و خيلي ها ميخوان شغل كم دردسر و پر از تعطيلي ي معلمي رو داشته باشند، ولي اينجا توي آمريكا نه كار مهميه و نه پر درآمد. چيزيه در حد پرستاري. پرستاري هم شغل خوب و با ارزشيه و خيلي ها هم ميخوان پرستار بشن، ولي يك دكتر كه عقلش خوب كار كنه آيا حاضره پرستار بشه؟
Salam, Hassan agha lotf kon begu Estalin jenayatkartar bood ya Sadam va khomeini? man nemidunam chera hame Estalin ro mesal mizanid? man chap nistam vali joz haghighat va haghighatgui chizi az jenahe chap nadidam, hame gheshri tahsilkardeh va ba poshtekar hastand va vaghan hami nejad zahmatkesh, ageh eshtebah mikonam shoma roshan befarmaid.
دوست عزیز آقا داریوش اول از همه چپ به معنی استالینیست بودن نیست. چپ معانی زیادی دارد که متاسفانه به غلط یکی از آن معانی هم به نام استالینیسم شناخته شده.
مشکل امروز ما این هست که دیگر چپ معنی بخصوصی نداره هر ننه قمری خودش را چپ مینامد، مثلا اسهال طلبها را هم بعضی چپ مینامند، در صورتی که به نظر من اینها از راست هم یک دنیا راست تر هستند.
به همین خاطر هم هست که من اینگونه چپها را چپول مینامم.