Oct 08 2008
خطرناک تر از بمب اتم
عدهای بر این باورند که حکومتگران بمب اتم را برای کشور گشایی و صدور انقلاب اسلامی می خواهند. نظر من درست برعکس است. رژیم بمب اتم را برای مردم ایران می خواهد. رژیم می داند که برای ماندن باید در داخل جو ترور و سرکوب را به همین شکل و اندازه نگاه دارد در غیر این صورت طغیانهای اجتماعی دودمانشان را برباد خواهد داد. برای اینکه بتواند در داخل هر جنایتی بکند و صدای دیگر کشورها در نیاید و به این خاطر باج خواهی نکنند، بمباتم را میخواهد تا بتواند در چنین شرایطی فقط دندانی به چنین کشورهای فضول نشان دهد و ساکتشان کند.
در عوض خطرناک تر از بمباتم برای رژیم گلشیفتههایی است که در دامان اسلام پرورش یافتهاند و همین که فضای بازی ببینند، زنجیر بردگی از دست و پا باز میکنند و دندان واقعی به رژیم نشان میدهند.
حضور گلشیفته فراهانی در روزهای اخیر زلزلهای فرهنگی بود که جان آخوندهای رژیم را به لرزه در آورد تکانهای این زلزله را بعدا خواهید دید.
آقایان بعد از 30 سال جو ترور و وحشت هنوز نتوانستهاند، حتی آنهایی که در این رژیم به دنیا آمدهاند را رام کنند چه رسد به آنهایی که قبل از این رژیم به دنیا آمدهاند.
یادم میآید در روزهای اول انقلاب خواهرم بر سر نام دخترش با مشکل روبرو شده بود و هر اسمی را که برای او انتخاب میکرد مسئولین ثبت احوال ایراد میگرفتند و از او میخواستند که نامی اسلامی برای دخترش انتخاب کند. کار به جایی رسید که خواهرم از همه فامیل استمداد خواست تا نامی پیدا کنیم که نه مذهبی باشد و نه آخوندها را تحریک کند. عاقبت نامی ایرانی برای دخترش یافتیم. حالا وقتی که نامهایی مثل گلشیفته، شیرین و بنفشه و از این دست را میشنوم، یادم میافتد به آن روزها که رژیم چه زحمتی میکشید تا بلکه همه نام فرزندان خود را فاطمه، زهرا و زهر مار بگذارند، هرچه رژیم بیشتر تلاش کرد کمتر موفق شد. حالا داریم نتیجه آن تلاشهای پراکنده و کوچک فرهنگی را میبینیم.
گلشیفتهای که امروز میبینید یقینا ثمره تلاش سالهای طولانی پدر و مادری است که به آن آب و خاک عشق میروزیدهاند و با حفظ آثار فرهنگی ایران زمین و تلاش برای نجات آن از دست بی فرهنگی اسلامی زجرها کشیدهاند. این تلاشها را باید ارج نهاد تا پرورش یابند و ایران را احیا کنند.
این را هم ببینید: Generation Tehran
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 10:00 am در بخش: فرهنگ و هنر
16 پیام |
دقیقا باهاتون موافقم این همه جداسازی جنسیتی توی دانشگاه توی مهد کودک توی خیابون توی اداره چی شد آخر؟؟؟ به کجا میریم ؟؟؟ اینها ثمره انقلاب فرهنگی اقایان است دست گلشیفته هم با این کارش درد نکنه
تو هنوز از خیلی چیزا بی خبری چون ایران نیستی . حالا من یکی از نتایج حجاب زن های ایرانی رو بهت نشون میدم تا ببینی همین خجاب چی به روز اسلام آورده و جوون های ایرانی چه لذتی از حجاب میبرن :
این لینک رو نگاه کن :
http://www.payeirani.blogspot.com
این وبلاگ برای جوون های ایران ای هست که عاشق پای زنهای ایرانی توی جوراب زنونه مشکی هستن . همونی که 30 سال به زور پای زن ها کردن . سر زنها رو پوشوندن و پای اونها رو پوشش دادن تا جلوی فساد رو بگیرن غافل از اینکه همین حجاب و همین جوراب و همین پوشش خودش فساده !!!!!!! حالا جوون ایرانی از دیدن پای یک زن چادری و محجبه چنان لذتی میبره که انگار یه زن لخت رو دیده ! چه دستاورد و هدیه ای بهتر از این که نسیب اسلام و جامعه به ظاهر اسلامی ایران شده ؟ امروز تو ایران جوراب پات کن و برو خیابون و ببین مردها چطور نگاهت میکنن … حالا سردار رادان مادر به خطا بیاد چکمه از پای زن ها در بیاره و سگ های نیروی انتظامی بیان سر گذرها پاچه بگیرن که خانم جوراب پات کن ! آخ جووون جه خوب . اگه همین یه تیکه نایلون سیاه میتونه اینقدر باعث فساد در جامعه بشه چرا که نه ؟ بر هر زنی واجبه پس …
یه ضرب المثل میگه : فنر رو هر چقدر فشار بدی , موقع رها شدن قدرت بیشتری پیدا میکنه و اینه نتیجه زور و خفقان و محدودیت و فشار . باشد روزهایی که هنرپیشه های زن ایرانی در فیلم های پورنو هم بازی کنن ..
————-
پاسخ:
ای بابا هنرپیشه های پورنوی ایرانی که فراوان شده
برش چاقو از دسته خود!!
————–
اكبر گنجي وجود امام مهدي(عج) را انكار كرد …..
گنجي كه پيش از اين ابراز عقيده كرده بود كه غزوات پيامبر اسلام(ص)، ترويج خشونت بوده و فاجعه كربلا ناشي از شمشير زني پيامبر(ص) و امام علي(ع) در جنگهاي بدر و حنين بوده است، در مقالهاي جديد در سايت آمريكايي “راديو زمانه” با جدا كردن خود از خيل مسلمانان شيعه، نوشت: «دليل وجود “امام دوازدهمِ شيعيان” چيست؟»
وي كه در سراسر اين مقاله مفصل كوشيده است انتساب قرآن را به خداوند انكار كند، افزوده است: «چگونه ميتوان حيات فردي به طول چند قرن را موجه نمود در حالي كه مطابق مستندات تاريخي ارائهشده از سوي محقق ارجمند، جناب مدرسي طباطبايي، اين باور برخاسته از نزاعهاي خانوادگي بر سر ارث و ميراث و جانشيني است.»
اين روزنامهنگار كه در روزنامههاي زنجيرهاي جامعه، طوس، خرداد، صبح امروز، نشاط و ديگر نشريات اصلاحطلب قلم ميزد، پيش از اين در مقاله پيشين خود درباره ساختگيبودن قرآن مجيد به دست پيامبر(ص) تحت عنوان “قرآن محمدي”، ضمن ساختگيخواندن مذهب حقه تشيع آورده بود: «مدرسي طباطبايي، در كتاب خود، فرآيند ساختهشدن تشيع را تبيين ميكند. به عنوان مثال، وي با مستندات تاريخي نشان ميدهد كه چگونه گروه كوچكي از ياران امام يازدهم، امام دوازدهم را برساختند. وي مستندات تاريخي بسياري در كتاباش آورده كه مدلولش اين است: دوازدهمين امام شيعيان (حضرت مهدي[عج]) وجود خارجي ندارد، امام غايب[عج]، برساخته نزاعهاي خانوادگي بر سر ارث و ميراث است.»!
گنجي سپس نتيجهگيري كرده است كه « “وجود نداشتن امام دوازدهم شيعيان[عج]”، نتيجه منطقي مستندات تاريخي كتاب طباطبايي است. به تعبير ديگر، نيت مؤلف و باورهاي كلامي او يك چيز است، و “مقتضيات درون متني” چيزي ديگر. مدرسي طباطبايي مينويسد: “در وصيتنامهاي كه از حضرت عسكري (ع) به جاي مانده بود؛ ايشان تنها از مادر خود نام برده بودند… مدرسي مدعاي خود در خصوص وجود نداشتن امام دوازدهم[ع] را از راه ديگري هم تثبيت ميكند و ميگويد: تنها خواهر امام يازدهم، كه جز جعفر [كذاب]، تنها بازمانده از حضرت هادي[ع] بود از جعفر پشتيباني كرد و اين يعني خواهر امام[ع] هم منكر وجود فرزند امام يازدهم[ع](حضرت مهدي[عج]) بود. مدرسي طباطبايي نكات ديگري هم در تأييد مدعاي خويش عرضه ميدارد و مينويسد: …از نظر شيعيان، امام، حتماً بايد داراي فرزند باشد، از اينرو، برخي از شيعيان حضرت عسكري[ع]، به دليل آنكه ايشان بدون فرزند درگذشته است، اصل امامت ايشان را انكار كردند… گروه ديگري از شيعيان هم به وجود امام دوازدهم[عج] اعتقاد يافتند و نزاعشان بر سر مدت غيبت امام دوازدهم[عج] آغاز شد. آنها، طول مدت غيبت را شش روز، يا شش ماه يا حداكثر شش سال تلقي ميكردند.»
گنجي سپس به نقل افسانههايي مبني بر دنياپرستي و مالدوستي و قاتلبودن امام حسن عسكري(ع) پرداخته و ميافزايد: «نزاعهاي مالي در زمان حيات امام يازدهم[ع] آغاز شد. در اين نزاعها، امام يازدهم[ع] حكم قتل نماينده مالي پيشين خود (فارِس) را صادر كرد و يكي از پيروان آن حضرت فارِس را به قتل رساند و قاتل، تا زمان فوت خود از امام يازدهم[ع] مستمري دريافت ميكرد.»
كتاب منتشرشده از سوي مدرسي طباطبايي كه در آمريكا ترجمه شده است پيش از اين به علت طرح مسائل تشكيكي در دين، انتقادات بسياري را برانگيخته بود.
اين در حالي است كه نويسنده خود در مقدمه كتابش اذعان كرده است: «به خاطر همين مسائل جنبي مطرح شده در كتاب، برگردان فارسي آن سودمند نيست چه برخي از مباحث زمينهساز تدوين آن، در جوامع ما مطرح نبود و تحريك ساكن، موجبي نداشت.»
مدرسي طباطبايي از سال 1355 متناوباً و از سال1358 مستمراً براي ادامه تحصيلات جديد در كشور انگليس به سر برد و از سال 1361 تا كنون مقيم آمريكاست.
اكبر گنجي كه پيش از اين خواستار به رسميت شناختن زنا و همجنسبازي در قالب دين شده بود، قصد دارد قسمت دوم و سوم مقاله اخير خود درباره تشكيك در الهيبودن قرآن مجيد را ظرف روزهاي آينده منتشر كند.
انتهاي پيام/خ
چگونه 160 سال پیش در تبریز ” گاو صاحب الزمان” کشف شد، چراغانی کردند و این شهر ” شهر صاحب الامر ” شد!
در سال 1265 هجری مطابق با مارس 1849 میلادی در شهر تبریز قصابی گاوی را برای کشتن به سلاخ خانه می برد . گاو زبان بسته که الهامی به او رسیده بود از دست مرد قصاب فرار می کند و به « دهلیز بقعه صاحب الامر » که در میدان « صاحب الزمان » در نزدیکی سلاخ خانه است ، به رسم بست نشستن « رفت و به خفت » .
مردم تبریز که معتقدند یکی از « بزرگان طریقت در خواب و اگر نه در بیداری آن حضرت [ صاحب الزمان ] را در آن مقام بگذاشتن نماز » دیده و مردم خرافاتی آن زمان با شنیدن این « قصه » آن محل را « میدان صاحب الزمان » نام کردند و جعفر قلی خان دنبلی … در آنجا بقعه کرد و از کارداران دولت ایران خادم و متولی گماشته آمد » .
« میرزا علی اکبر » نامی که « به سفارت روس مترجم باشی بود » ، احتمالا به دستور روس ها که در تبریز بودند و برای آنکه در دل مردمان عامی و خرافاتی و ملایان تبریز جائی باز کنند ، آن بقعه را « با آئینه مزین کرد » ، مردم تبریز در گذشته « بیشتر در لیالی جمعه » به زیارت آن بقعه می رفتند و برای رفع حاجات خود شمعی روشن و گاه قربانی می کردند . و اما بقیه ماجرا :
« قصاب ریسمانی آنجا برد و به گردن گاو نهاد و بیرون کشید » اما با معجزه حضرت صاحب الزمان مرد قصاب « ناگاه از پای در افتاد و چند قطره خون از بینی او برفت و جان بداد » .
شاهزاده نادر میرزا که همان زمان در تبریز بوده مشاهدات خود را در « تاریخ و جفرافیای دارالسلطنه تبریز » چنین آورده است :
« به تبریز بودم به سال یکهزارو دویست و شصت و پنج از هجرت » روزی با « شاهزاده محمد رحیم میرزا » به عزم شکار « آهو » از شهر خارج شدیم در مراجعت « پاسی از شب گذشته بود که به پردرود رسیدیم ، از فراز پل روشنائی های بسیار از سوی شهر پدیدار شد و هیاهوئی بود . گفتیم شاید جائی آتش افتاده و آن روشنائی از آن است » و آن هیاهو به این سبب است « که به فرو نشاندن آتش گرد آمده اند . عنان سبک کردیم ، فراشی چند از شاهزاده برسیدند . تهنیت گفتند که حضرت صاحب الامر علیه السلام معجزی کرد . شهر و بازار چراغان کرده اند … به بازار رسیدیم همه دکان ها پر چراغ و بانک صلوات بود و تهنیت ، همی گفتند که تبریز شهر صاحب الامر شد از مالیات و حکم حکام معاف است . پس از این حکم با [ گاو ] بزرگ مقام است . بدان سوی شدیم مسجد و مقام سراسر پر چراغ بود و لولیان [ روسپیان ] بر بام بودند ، کوس همی زدند ، آنجا سجده کردیم و به درگاه شدیم .
حکمران حشمت الدوله بنشسته بود کجا یارای دم زدن داشت … مردم از هر سوئی گرد آمدند که جای ارزن [ انداختن ] نبود . آن گاو را آقا میر فتاح [ مجتهد تبریزی ] برده بود ، جلی از بافته کشمیر بر او انداخته ، فوج فوج [ دسته دسته ] همی رفتند و بر سم آن حیوان بوسه همی زدند ، وقیعه [ در این جا معنی مدفوع گاو می دهد ] آن [ گاو ] همی ربودند . بزرگان بدانجا چراغدان ها و پرده ها به نذر همی بردند نا به جائیکه سفیر انگلیس چهل چراغ بلور بفرستاد و بیاویختند . آنجا خدام و فراش ها بگماشتند .
مردم نواحی فوج فوج با چاوش به زیارت همی آمدند . همه روزه معجزه ای دیگر همی گفتند که فلان کور بینا شد و فلان گنگ به زبان آمد و فلان لنگ پای کوفت . برخی از بزرگان بدینکار بیشتر قوت همی دادند تا یک ماه کس را قدرت نبود سخنی در این کند . مردم غوغا هریک هر چه می خواست می کرد و می گفت و به تن آن گاو موی نمانده همه برکنده بودند . یک تن دیدم از بزرگ زادگان تبریز ضعفی در باصره داشت ، یک ماه به غرفه از آن غرف مسجد نشسته بود که شفا یابد تا از قضای ایزدی گاو بمرد و از دیوان اندک تبری کردند [ اما ] مردم غوغا اندکی از آن صولت نیافتادند تا دیر باز همی آمدند . خداوند روزی جمعی بدان جای حوالت فرموده بود که سخت بینوا بودند » . [ تاریخ و جغرافیای دارالسلطنه تبریز ، از شاهزاده نادر میرزا ، چاپ اقبال ، تهران 1323 قمری ، صفحه 109 و 110 ]
لسان الملک سپهر همین ماجرا را تائید می کند و می نویسد :
« مردمان از این حدیث شگفت ، بدان گرد آمدند و نقاره و کرنا که از بهر نوبت آن شهر بود بدان مقام حمل دادند [ در قدیم نقاره و کرنا فقط برای حکام و سلاطین می زدند و نشانه ای از قدرت و حکومت و دولت بود ] و روزی چند کرت همی بنواختند وتمامت بازار و حجرات آن شهر را به زینت کردند و چراغدان های بلور افروخته داشتند و بزرگان شهر از بذل دینار و درهم و قربانی گاو و غنم خود داری نکردند و از هر دیه و قصبه و بلدان دور و نزدیک از بهر زیارت آن مقام زن و مرد به انبوه برسیدند . چندان غوغا برخاست که عقلای بلد از ازدحام و اقتحام [ بی اندیشه در امری داخل شدن ] عوام در آن مقام در بیم شدند که مبادا از آن جنبش و شورش فتنه حدیث شود که اصلاح آن نتوان کرد » .
اخبار گاو مقدس به پایتخت رسید . امیر کبیر صدراعظم ناصرالدین شاه که اصولا با دخالت ملایان و فقها در کار سیاست و مملکت مخالف و حقیقت ماجرا را از مامورین خفیه خود شنیده بود ، بعد از کاوش ها به این نتیجه رسید که این بار دست کنسول دولت انگلیس در کار است و جناب مستر استیونس ، در ماجرای گاو مقدس دخالتی آشکار دارد . در نامه ای به خانم شیل همسر کنسول انگلیس در ایران از دخالت های بیجا و شیطنت آمیز کنسول انگلیس در تبریز گله می کند و می نویسد :
« بعد از آنکه مردم اجامره و اوباش تبریز به جهت شرارت های خودشان در امور ملکی و اتلاف مالیات دیوانی از برای خود مأمن و بستی قرار گذاشته و خود سری ها کنند عالیجاه مشارالیه [ جرج استیونس کنسول انگلیس ] به جهت تقویت آنها و استحکام خیالاتشان چهل چراغی به مسجد صاحب الزمان فرستاد و بر آنجا وقف کرده زیاد از حد باعث جرأت عوام و اشرار گشته پای جسارت را بیشتر گذارده اند تا از این خیالات عوام خدا داند چه حادثات بروز و ظهور کند … » . [ امیر کبیر و ایران ، تألیف فریدون آدمیت ، صفحه 428 – 429 . همچنین رجوع کنید به جلد سوم ناسخ التواریخ ، تأالیف لسان الملک سپهر ، خانم شیل در خاطرات خود مفصلا از گاو صاحب الزمان و آشوب تبریز گزارش داده است ]
میر فتاح مجتهد تبریزی عامل اصلی « فتنه تبریز و غوغای عامه » بود و شورش بظاهر مذهبی ، که در بوسیدن « سم گاو مقدس » بر دیگران پیشی گرفته بود . عوام مردم را واداشت تا در شهرهای آذربایجان بر سر کوچه و بازار از معجزات حضرت گاو داستان ها بسازند و نعره زنند که شهر تبریز مقدس و از مالیات دیوان و حکم معاف است . حتی چهره گاو را نقاشان زبر دست ترسیم کردند و به زائرین بقعه مبارکه فروختند و مردم نادان در خانه های خود شمایل گاو صاحب الزمان را آویختند . متولیان حضرت گاو از سر نادانی به جای کاه و یونجه به او نقل و نبات دادند و بعد از چندی گاو مقدس بیمار و بمرد . مردم با حزن و اندوه فراوان در حالیکه بر سینه خود می کوفتند تشییع جنازه مفصلی از آن « بزرگ مقام » کردند و در مکانی به خاک سپردند که هنوز به آرامگاه گاو صاحب الزمان برای اهل منبر معروف است .
آیا شباهتی میان چاه صاحب الزمان در مسجد جمکران و گاو صاحب الزمان در مسجد صاحب الزمان در تبریز دیده نمی شود …
دوست عزیز دكتر لائيك لطف کنید همیشه برای اینکه کسی نتواند از ما ایراد بگیرد مطالب را مستند سازید.
در دنیای امروز که اینترنتی شده یک لینک به مطلب کار بسیار ساده ای است.
در ضمن اگر میخواهید این ملب در وبلاگ گفتگو قرار بگیرد لطف کنید حتما مطلب را مستند کنید.
من هر چه سعی کردم نتوانستم مطلب مورد اشاره شما را از گنجی پیدا کنم.
بسیار کار خوب وشایسته ای بود.بر زنان است که در میادین وخیابانها حجاب برگیرند.در میادین آتش درست کنند وحجاب خود را درآن بیفکنند وبه این وسیله اعتراض خود را نسبت به این سمبل ارتجاع آخوندی نشان دهند.
ای خواهر و مام و دخت ایران که چنین
کردند رخ ِ ترا به خونت رنگین
تنها نه به ما ، که بر خدا می کوبند
این تیغ ِ ستم ، دشنهء کین ، خنجر دین !
مگر مخالفان جمهوري اسلامي وحشي هستند که جمهوري اسلامي بخواهد رامشان کند؟
بر عکس اين ملت هست که هنوزنتوانسته مسلمانان را رام کند!
باید رید به اسلام ناب محمدی
هیچ انسان سالمی حجاب رو تایید نمیکنه…
حجاب دقیقا یکی از موارد مسخره ایست که اسلام برای زنان قرار داده…
هیچ ربطی هم به اخلاق و اینها ندارد…
بلکه باعث فساد و اعصاب خوردی میشههه
خسن آقا گلشیفته اسم مستعار این بازیگره.خودش بارها این موضوع رو گفته که اسم شناسنامه ای دیگه ای داره که حتی حاظر نشد که بگه چی هست؟راستی این چه وضع آپ کردنه؟ میری حاجی حاجی مکه؟؟؟
پیامک روز در تهران
—————
مادر دکتر کردان در پی وزیر شدن فرزندش: اگه میدونستم یک روز وزیر میشی، حتما میفرستادمت مدرسه!
خسن آقاي عزير اين كه ميفرمائيد كاملا درست است ، من هم اعتقاد به استدلال قوي در خصوص تنفير افكار و روشنگري دارم – اما اين متن روشن بود! در سطر سوم خود اشاره به رفرنس كرده !!!
…”راديو زمانه”…
در ضمن در اخبار چندين سايت هم اين موضوع رامتذكر شده اند….(اخبار ديروز)
مانند
http://todaylink.ir
خسن اقا جان در كانت قبلي اشتباه تايپي لپي دارم …اين درست هست
خسن آقاي عزير اين كه ميفرمائيد كاملا درست است ، من هم اعتقاد به استدلال قوي در خصوص تنوير افكار و روشنگري دارم – اما اين متن روشن بود! در سطر سوم خود اشاره به رفرنس كرده !!!
…”راديو زمانه”…
در ضمن در اخبار چندين سايت هم اين موضوع رامتذكر شده اند….(اخبار ديروز)
مانند
http://todaylink.ir
خبر را دوباره سرچ كردم لينك زياد داره اما اين متن خودش حاوي لينك و رفرنس هست .. لطفا بخشي از اين متن را در گوگل سرچ بفرمايئد…
——
درج مقاله اي در سايت آمريكايي “راديو زمانه”
اكبر گنجي وجود امام مهدي(عج) را انكار كرد
خبرگزاري فارس: اكبر گنجي در مقاله جديد خود كه در سايت آمريكايي “راديو زمانه” منتشر شده وجود امام دوازدهم(ع) را انكار كرد.
به گزارش خبرگزاري فارس، گنجي كه پيش از اين ابراز عقيده كرده بود كه غزوات پيامبر اسلام(ص)، ترويج خشونت بوده و فاجعه كربلا ناشي از شمشير زني پيامبر(ص) و امام علي(ع) در جنگهاي بدر و حنين بوده است، در مقالهاي جديد در سايت آمريكايي “راديو زمانه” با جدا كردن خود از خيل مسلمانان شيعه، نوشت: «دليل وجود “امام دوازدهمِ شيعيان” چيست؟»
وي كه در سراسر اين مقاله مفصل كوشيده است انتساب قرآن را به خداوند انكار كند، افزوده است: «چگونه ميتوان حيات فردي به طول چند قرن را موجه نمود در…………………………
خُسن اقا:
مطلب اصلی را که فارس نیوز مدعی شده در سایت زمانه است را من پیدا نکردم. توجه داشته باشیدکه خبرگزاری فارس نیوز در جعل کردن خبرها استاد است. همین پریروز بود که مدعی شد یک هواپیمای آمریکایی را در ایران مجبور به فرود اجباری کردهاند که روز بعد مشخص شد فارس نیوز دروغ گفته است.
این یک لینک تنها جایی بود که من پیدا کردم باقی لینک ها از سایت فارس نیوز نقل قول کرده اند:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8707150346
ミミريشه يابي مقوله حجاب در اسلام ミミ
پيدا كنيد پرتقال فروش را !
حجاب به معناى پوشاندن بدن زن در برابر نامحرم از احكام ضرورى دين اسلام است، اما جالب اينجاست بدانيد در 20 سال اول اسلام ، الله فراموش كرده بود از اول مسئله حجاب را به پيامبر ابلاغ واز طريق ايشان ترويج نمايند….خلاصه اون موقع بي حجابي بوده مثل زمان شاه!
جالبتر اينكه(اگر كتاب عايشه را خوانده باشيد؟) عايشه دختر عمر ، دختر دورگه (وايلد تيپ اروپائي /عرب) ولي زيبا (پوست سفيد و موي قرمز!!) بوده خلاصه همه مرد هاي عرب سوسكخور تو كَفِش بودن!! از همه زرنگتر يعني محمد مياد تو 6 سالگي ( يعني در سن41 سالگي محمد) اين تيكرو ،عقد و در 43 سالگي با عايشه 7/8 ساله(355 روز قمري ضرب در 9 سال ميشه هشت سال و هفت ماه فيزيولوژيك!!) با ايشون همبستر ميشه ….( اشاره به بيماري پدوفيليسم يا بچه بازي!) … از اونجائي كه محمد در حرمسراي خود 300 كنيز داشته كه خلاصه وقت به عايشه زياد نميرسيده(موضوعات 18+) سپس ميگن به محمد كه قافيه رو باختي ! عايشه تريپ ميره با اين و اون ….
يكهو رگ عرب سوسكخوري محمد گل ميكنه و بندگان خدا را ميبنده با آيات برائت از فساد عايشه و ارتباط ثابت شده با صفوان سياه پوست!!(اونم از طرف اوس كريم)!!…………….اما ميبينه چاره ساز نيست ! از اون به بعد براي اينكه مردانِ عربِ حشري نگاهشون به موهاي قرمز عايشه نيوفته آيه حجاب صادر ميشه يكهو!!…….عجججب!!!….. استاد احمد كسروي با استدلال متغن دلايلي رفرنشيال را متذكر شدند ،كه بد نديدم اشاره اي به نتايج تفحصات ايشان داشته باشيم و يادي از ايشون هم كرده باشيم…….
يا أَيهَا النَّبِى قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يدْنِينَ عَلَيهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يعْرَفْنَ فَلَا يؤْذَينَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا; اى پيامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوشش هاى خود را بر خود فروتر گيرند اين براى آن كه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند(!)
يا نِسَاء النَّبِى لَسْتُنَّ كَأَحَد مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا* وَقَرْنَ فِى بُيوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيةِ الْأُولَى; اى همسران پيامبر شما مانند هيچ يك از زنان [ديگر ]نيستيد اگر سر پروا داريد پس به ناز سخن مگوييد تا آن كه در دلش بيمارى است طمع ورزد و گفتارى شايسته گوييد. و در خانه هايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينت هاى خود را آشكار مكنيد(!)
(كتاب همسر كودك محمد(عايشه) در دانمارك را نيز بخوانيد)
————–
احمد كسروي چنين ميگويد :
در اسلام زنان –و بطور كلي انسان ها- به دو دسته آزاد و برده تقسيم ميشوند. در صدر اسلام زن برده (كنيز) به كسي اطلاق ميشد كه يا يكي از واليدنش برده بوده يا بعنوان غنيمت در جنگ بدست ميآمد.
بسياري از ما در ذهن خود تصويري ساده از مدينه داريم؛ تصويري نادرست كه با دروس تاريخي در مدارس به ما القا شده. به ما آموخته اند كه پيامبر به مدينه هجرت كرد و وقتي بدانجا رسيد مورد استقبال بي شائبه مردم قرار گرفت. اما واقعيت اين است كه از سال سوم هجري (شكست جنگ احد) تا آغاز سال هشتم (فتح مكه) پيامبر اسلام تحت شديدترين فشارها از سوي مردم مدينه بود. كشته شدن بسياري از مردان جنگي مدينه در جنگ احد، بي نظمي هاي نظامي در غزوه ذات الرقاع، محاصره مدينه و … باعث ايجاد گروه معترض بزرگي در اين شهر شده بود كه در اسلام آنها را منافقين مي نامند. از سوي ديگر كم رنگ شدن نقش قبايل در اداره شهر و اختلاط مهاجرين – كه از نظر فرهنگي اندكي پايينتر از مردم مدينه (انصار) بودند- با ساكنان مدينه اين شهر را بسيار مغشوش و نا امن كرده بود.[1]
علاوه موارد ذكر شده بالا مسايلي چون تهمت رابطه نامشروع عايشه – همسر مورد علاقه پيامبر- با صحابهاي جوان بنام صفوان بن معطل[2]، اظهار علاقه آشكار بعضي از بزرگان قبايل مدينه به ازدواج با همسران پيامبر در زمان حيات و يا بعد از مرگ وي[3] ، نارضايتي بعضي از همسران پيامبر از وي كه جنبه اقتصادي يا زناشويي داشت و موجب ايجاد شايعات بسياري در مورد زندگي خصوصي پيامبر شده بود[4]، دو ازدواج بحث برانگيز پيامبر (ازدواج با زينب دختر عمو و همسر سابق پسرخوانده خود[5] و ازدواج با صفيه بنت حيي، اسير زيبا روي يهودي[6]) و بهانه جويي هاي بي پايان اعراب متعصب به اندك اهميتي كه در قوانين اسلام به زنان داده شده بود[7] پيامبر را مجبور كرد كه براي حفظ همسران خود و از دست نرفتن رشته امور، آزادي هاي نسبي اعطا شده به زنان در اوايل بعثت اش را يكي پس از ديگري در مدينه پسگرفته و با نزول آيات محدود كننده به حفظ زندگي شخصي خود، انسجام فكري مسلمانان و برقراري نظم در مدينه كمك كند.
با اينحال پيامبر عليرغم اصرار بعضي از نزديكانش چون عمر براي وضع قانون اجباري شدن پوشش زنان[8] در برابر اين پيشنهاد مقاومت ميكرد[9] اما ابتكار عمل سران منافقين مدينه نهايتن موجب پذيرش اين مساله از سوي پيامبر شد.
قضيه از اين قرار بود كه گروهي از منافقين و بيماردلان –به تحريك سران بعضي از قبايل- در اوج نا امني مدينه و درحاليكه شهر در آستانه جنگ داخلي قرار داشت براي مجبوركردن پيامبر به بازگرداندن قدرت قبيلهاي بعنوان نيروي پليسي شهر شروع به آزار و اذيت و تجاوز جنسي به زنان در كوچه و خيابان كردند. هر زني در معابر عمومي ظاهر ميشد، مورد آزار يا تعرض (زنا) قرار مي گرفت. اين امر در مورد زنان اشراف و حتي زنان پيامبر نيز اتفاق مي افتاد. پيامبر براي حل اين مشكل نمايندگاني نزد اين افراد فرستاد. آنها در توجيه رفتار خود گفتد:«ما فقط با كساني كه فكر مي كنيم برده هستند، عمل تعرض (زنا) را انجام مي دهيم»[10]. آنها اعمال خود را با اين بهانه كه هويت بردهها از سايرين مشخص نيست توجيه كردند[11]. به اين دليل، آيه 59 سوره احزاب نازل شد كه در آن به همسران پيامبر توصيه شده براي تمايز خود از بردگان، جلباب خود را روي سر بكشند. از آنجا كه حفظ امنيت همه مردم ديگر امكانپذير نبود، اجبارا برقراري امنيت – با پوشش حجاب[12]- منحصر به افراد آزاد شد.
حجاب زنان را به دو دسته تقسيم كرد: زنان آزاد كه تجاوز و خشونت عليه آنان حرام بود و زنان برده كه تجاوز به آنان جايز بود.
حجاب، مظهر، نشانه و نماد عقب نشيني رسمي از اصول برابري بود كه محمد در ابتداي بعثت مژدهاش را مي داد….
حجاب -راه حل تحميلي عمر- كه بجاي تغيير طرز فكر، زنان را ميپوشاند و “بيماردلان“ را به زور از تغيير رفتارشان ناگزير مي كرد همچنان با گذشت 15 قرن اساسيترين دستورالعمل در مورد زنان مسلمان محسوب مي شود.
————مراجع ————–
[1] زنان پرده نشين و نخبگان جوشنپوش، فاطمه مرنيسي، نشر ني، صفحه 250
[2] براي حل اين مشكل و تبرئه عايشه 17 آيه “نازل شده است“
[3] روزي عُيَينه بن حِصن –رييس قبيله- به ديدن پيامبر (ص) آمد و در را فشار داد و بدون اجازه وارد خانه شد. پيامبر(ص) به او گفت: آيا نمي داني كه ادب حكم ميكند قبل از اينكه وارد خانه كسي شوي اجازه بگيري؟ او در پاسخ گفت: در زندگيم ياد ندارم از كسي براي اينكار اجازه گرفته باشم. سپس وي از پيامبر پرسيد: آن زن قشنگ كيست كه در كنار تو نشسته؟ … سپس پيشنهاد كرد كه پيامبر عايشه را در مقابل يك زن زيباتر، يعني همسر خود به او بدهد. (تفسير قرآن نيشابوري، دارالمعرفه. بيروت، چاپ دوم، ج22، ص 27)
[4] براي حل اين مشكل آيه 51 سوره احزاب “نازل شد“.
[5] براي حل اين مشكل آيه 37 سوره احزاب “نازل شد”.
[6] صفيه همسر بسيار زيباي كنانه يكي از روساي قبايل يهود بود كه در جنگ خندق عليه پيامبر مي جنگيدند.(تفسير طبري، ج3، ص 1148). تا قبل از آن زمان و بعد از آن مسلمانان، زنان اسير شده در جنگ را بعنوان برده استفاده كرده و بطور رسمي با آنان ازدواج نميكردند. اين مورد يكي از معدود مواردي در صدر اسلام است كه زن اسير شده به ازدواج رسمي رهبر مسلمين در مي آيد.
[7] مثلن در سنت جاهلي اعراب، نه تنها زن رسمي هيچگونه حقي بر ارث شوهر نداشت بلكه خود چون اموال شوهر به ارث ميرسيد و وقتي پيامبر –در برابر خواهش يكي از همسرانش- مقرر كرد كه سهم ناچيزي از ارث شوهر به زن برسد با مخالفتهاي شديد اعراب روبرو شد.
[8] نيشابوري، تفسير غرائب القرآن، در هامش تفسير طبري، ج 22، ص 9.
[9] زنان پرده نشين و نخبگان جوشنپوش، فاطمه مرنيسي، نشر ني، صفحه 27
[10] ابن سعد، طبقات، ج8، ص 176 – تفسير طبري، ح22، صص45 به بعد – بخاري، صحيح،ج3، صص 254 به بعد
[11] در آن زمان مرسوم بود كه اعراب زنان برده خود را به فاحشگي وادارند چراكه فرزندان يك برده خود برده محسوب شده و صاحبان آن مي توانستند آنها را بفروشند. بنابراين تجاوز به زنان برده قاعدتن عمل چندان ناشايستي بحساب نميآمده!
[12] نخستين آيه “نازل شده“ در مورد حجاب كه به آيه حجاب معروف است اصولا در مورد پوشش زنان نبوده و بمنظور جدا كردن محيط زندكي شخصي و عمومي پيامبر – كه تا قبل از اين يكي بود- نازل شده و كاهش آزادي ها و فعاليت هاي اجتماعي زنان پيامبر درپي داشت.
درود
با سلام، کلمه دکتر-doctor-به معنای پزشک و طبیب است، اگر ما اطباء از آن استفاده نکنیم، امثال کردان آن را به بازی می گیرند!
در زمان رضا شاه استفاده از عنوان دکتر برای غیر پزشکان منع شده بود .