Sep 30 2008
انشای دوم خُسن آقا “چرا خاتمی بیاید؟» یا/و «خاتمی چگونه بیاید؟!!”
اسهال طلبها دوباره راه افتادهاند تا بلکه ملت بیچاره از همه جا رانده شده را هشت سال دیگر سرکار بگذارند. به همین منظور هم چند سایت اینترنتی راه انداختهاند و از همه خنده دار تر تازگیها ترانه هم ساختهاند تا بلکه مجددا ملت بیچاره را سرکار بگذارند. در همین راستا از وبلاگ نویسها هم خواستهاند تا مطلب بنویسند و توضیح بدهند که خاتمی چگونه بیاید!
ما هم که از هر نوع انشاء نویسی خوشمان میآید، دعوت اسهال طلبها را لبک میگوییم و انشاء مینویسیم.
راستش را بخواهید وقتی که مطلب را خواندم یادم افتاد به انشاءهای دوران دبستان که همیشه هم یک موضوع یکنواخت و بی ارزش داشت به این مضمون “علم بهتر است یا ثروت” حقیر هم که همیشه حتی در دوران کودکی دندهام میخواریده و دوست داشتهام با ارباب قدرت دست به یقه بشوم این بار هم به روال گذشته انشاء مینویسم تا کور شود هر آن که نتواند دید.
چرا خاتمی باید بیاید!؟ چونکه اگر او نیاید پس چه کسی بیاید تا بهتر از او بتواند بیضه اسلام (بخوانید بیضه نداشته سید علی) را حفظ کند. اگر خاتمی نیاید ملت یقینا چنان فشار به آن چه نه بدترش خواهد آمد و یک وقتی دیدی ریخت توی خیابون و آنوقت است که باز هم بیضه اسلام ناب محمدی (باز هم بخوانید بیضه نداشته سید علی) به خطر خواهد افتاد، شاید هم بیضه چنان به خطر بیفتد که یک وقتی دیدی خدای ناکرده زرده و سفیده این بیضه با هم قاطی بشود و آنوقت است که دیدی هر چی عمامه به سر هست را توی خیابان پهلوی سابق قطار کنند کنار خیابان و یکی یکی از درخت آویزون بکنند درست مثل پاندول ساعت.
اگر خاتمی نیاید چه کسی بیاید که بهتر از او بتواند منافع غرب و بخصوص اروپاییها را حفظ کند، درست مثل همان 8 سال قبل که ایشان آمد و خنده تحویل مردم داد و هی رفت اروپا و قرار داد امضا کرد و هی پول نفت را بجای آوردن سر سفره مردم برد سر سفره اروپاییها.
خدا وکیلی اگر سید مممد چاخان نیاید، پس چه کسی بیاید تا بتواند به این خوبی ملت را سرکار بگذارد و بعد از 8 سال سرکار گذاشتن مردم، باز مثل دوران قبل بگوید عدهای نمیگذارند!
حالا خدا وکیلی یکی برود به این الاغهای اسهال طلب بگوید، خوب الاغها اگر سید مممد بی خایه غلطی میتوانست بکند در آن 8 سال قبلی کرده بود، چرا باید دوباره ملت 8 سال دیگر سرکار گذاشته شود.
آهان یادم رفت بنویسم خاتمی چگونه بیاید!
به نظر بنده خاتمی اگر با الاغ بیاید خیلی بهتر است، چونکه این طوری هم با محیط زیست سازگاری دارد و هم میتواند وقتی رفت در طویله ولایت خرش را همانجا ببندد در آخور ولایت.
23 پیام |
ان مرد بيايد؟؟!!!
ان مرد باعباي توري و شكلاتي بيايد؟؟!!!
ان مرد با لبخند شيطاني بيايد؟؟!!!
ان مرد كه بيضه هاي سيد علي چولاق راليس ميزندبيايد؟؟!!
ان مرد كه سيد و اولادپيغمبر ايسلام است بيايد؟؟!!!
لعنت بر هركه خرو گوسپندي كه فريب اين رژيم كثيف و جاني رابخورد
حقا که شیر پاک خورده ای، ای عزیز.
1.يادمون نره که بسياری از قاتلین رژيم پست اسلامی در دهه ی 60 بعدها جزو همين گروه اسهال طلب شدند و لباسی نو و زيباتر پوشيدند تا بلکه بتوانند خود را در لباس گورخر مخفی کنند.
2.خاتمی از همان اوايل انقلاب پاي منبر همين خمينی تخم حروم دجال مي نشست و شاهد همه ی قتل ها و کثافتکاريهاي خمينی بود پس تافته ی جدا بافته نيست …ضمن اينکه قبل از رياست جمهوری هم پستهاي مهم داشت…از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد که در آن زمان به شدت وظیفه ی خطیرش یعنی سانسور را پیگیری میکرد.
3.نمودار وضعيت اين حکومت مثل موج سينوسی ميماند به اين صورت که خاتمی را مي آورند که جامعه ی از همه جا بی خبر فکر کند آزاد شده است و احمدي نژاد را مياورند که جامعه با همان آزادي کاذب از دست نرود و به همين منوال الی آخر…(چقدر اين رژيم سست پايه است) غافل از اينکه متوسط اين نمودار صفر است و بيچاره مردمی که فريب ميخورند!…اين بند 3 منو ياد اين ضرب المثل ميندازه که “گهی پشت به زين و گهی زين به پشت” حالا هم گهی خاتمی به پشت و گهی پشت به خاتمی …
4.فکر نکنيد اگر سال 76 سيد علي چلاق نميخواست خاتمی رئيس جمهور بشه اون رئيس جمهور مي شد… نه !… رژيم بعد از دوران رفسنجانی بدش نمي اومد که يک آدم خوش خنده را که ظاهر و باطن کثيف رژيم حرومزاده ی اسلامي رو زيبا جلوه بده بیاره سر کار مطمئن باشيد اگر رهبر کون کش نميخواست اين کس کش نمي شد رئيس جمهور.
5.حالا اينکه چرا سيد علی ميخواست همانطور که گفتم دليلش اين بود که بعد از رفسنجانی برآورد کردن و ديدن که اگر مثل سابق همونطور جنایتهاشون یکرنگ و زشت جلوه بده موجوديت رژيم به خطر مي افته براي همين به ظاهر شلش کردن و مردم هم که چوب دوران رفسنجانی تو کونشون بود فکر کردن که این یعنی آزادی…
6.يادمون باشه که همين کروبي مادر قحبه ی فريب کار (که شخصاً ازش متنفرم) بود که نطق رهبر چلاق رو تو مجلس در مورد اصلاح قانون مطبوعات خواند….اگه تخم داشت اون موقع در دهنشو وا ميکرد که البته ديديم که نداره…
7.قتلهاي زنجيره اي و کشتار 18 تير که جزو کثيف ترين جنایتهای رژيم است و بسياری از دستگيريها و اعدامهای ديگر در زمان همين خاتمی اتفاق افتاد…و هر چند کس شعری مبنی بر تحقيق صورت گرفت اما در نهايت کيری زد به ملّت که تا چندين سال بر سر و صورت پيروانش باقی مانده…
8.در حالی که قتلهاي زنجيره اي يکی پس از ديگری انجام ميشد همين کس کش در دنيا بحث گفتگوي تمدنهارا راه انداخت تا نه تنها چهره ی جمهوری اسلامی را زيبا جلوه دهد بلکه توجه سازمانهاي بين المللی را در مورد ايران معطوف اين مسئله بکند
9.همانطور که از اسم اين جا کش ها برميآد اينها اصلاح طلب هستند يعنی به اساس جمهوري اسلامی و ولايت فقيه و خمينی و کثافت هاي ديگر اعتقاد دارند و اصلاً هم مشکلی با کليت نظام و افکار کثيف خمينی و قانون اساسی ندارند .
10.وجود احمدي نژاد ها لازم است تا چهره ی ناب جمهوري اسلامی و اسلام در کنار آن به جهان بيشتر معرفی شود و نقاب سانسورو زيبا نمايي برداشته شود…
11.در پايان هم مخاطب عزيز اگر ميبينی اين کس کش ها انتقادی از هم ميکنند يا يکديگر را مورد سرزنش قرار ميدهند فکر نکن ايران آزاد شده و گل و بلبل ميخونند ….. فقط و فقط منفعت حزبي خودشونه که باعث ميشه همچين کارايي بکنن وهمچین کس شعرایی بگن نه رفاه و دلسوزی برای مردم …حالا مگه خاتمی و دار و دستش که 8 سال حکومت کردن چه گهی خوردن که از اين به بعد بخوان بخورن…
راستی داشت یادم میرفت قاطر هم وسیله ی خوبیه… با قاطر بیاد بهتره چون کم مصرفه و از این لحاظ از خر با محیط زیست سازگار تر به نظر میرسه…
به علت دادن اطلاعات غلط و اغراق آمیز حذف شد
به علت دادن اطلاعات غلط، اغراق آمیز و نژادپرستانه حذف شد
حوا و سیب و خاتمی !!!!!!
سید محمد خاتمی ٬ بدون هیچ تردیدی در نگاه من تو فردی
بسیار بی شرف تر و بی ناموس تر و جانی تر و کثیف تر و
خطرناک تر از شخص سید علی خامنه ای هستی پریود
چرا ؟
زیرا تو با ماسکی به صورت خود را میان مردم فرو کرده ای با
فریبی به نام ((اصلاحات)) در میانه سلاخ خانه ای به نام نظام
جمهوری اسلامی ایران مشغول گول زدن مردم و دعوت آنان
به خواب رفتن ….هستی تا منافع مالی و کیر اسلام سفلیسی
را در کون های مردم ایران باقی بگذاری
ترا نابود خواهم کرد خلاص
میدانی که میتوانم…. تف به روی تو و باند رفرمیست مادرجنده ات که
به دانشجویان ایرانی میگوئي – راه حل های انترنتی – توهمی بیش
نیست !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
حقیقتا تف به رویت و شاشیدم به دهان خندانت جاکش قرمساق
دشمن مردم ایران
یارانم خودمان هستیم و خودمان و ریشه کنی اسلام از ایران
هیچ کاری جز این برای ما مردم بی دفاع ….ما را نجات نخواهد داد
خودتان هم از من بهتر میدانید
این ملایان و نظامیان متعفنشان همگی روی هم در نمایشی ترسناک
به نام دخالت اسلام در سیاست ما بسیار – مصر – هستند
همان گونه که می بینید
اینان از وحشت بپا خاستن شما جوانان و دانشجویان ناگهان اعلام میکنند
که دانشجویان دیگر سیاسی نیستند !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چرا؟
برای مفلوج کردن کل نیروهای جوانی که به آنان باور دارند
بدبخت های مفلوک خبر ندارند که نانا زولا و تلاش و سخنانش که حقیقت
مطلق درخشان است مانند همان سیبی بود که حوا و آدم گاز زدند و
ناگهان خرد به آنان راه یافت و از خواب ٬
بهشتی کیری و گهی که خدائي
خیالی برایشان به وجود آورده بود بیدار و هشیار شدند ……….است که
هنگامی که کسی شنید دیگر گوشی برای زمزمه های خواب آور ندارد
این سخنان به دلیل حقیقت تلخ محض بودن در مردم ایران خاصه جوانان
چیزی را زنده و بیدار میکند که نامش وجدان و مسئولیت است
خاتمی بدبخت مفلوک گهی فلکزده ………به تمامی برنامه ریزی های
یکی دو ساله تو و باندت که خود را چون فاحشگان به هلند نمایانیده و
گفته اید ما آلترناتیو …..فاندمنتالها هستیم ریده و شاشیدم مگه نه ؟
هم زمان با آنان شمایان را هم کوبیدم مگه نه ؟
تو تصور میکنی اگر از طریق دفتر تحکیم وحدت یک شبه دانشجویان را
آرام و رام و ببعی کنی موفق هستی ؟
حاشا و کلا که هرچه از این فریب ها بکار ببرید عزم من و لشگریانم
مصمم تر میشود
بدبخت فلک زده تمامی در شاش و نمک خوابانیدگان شما را با دو سه
مطلب بر گوز فنا دادم مگه نه ؟
از گنجی و عبدی و مهر ان گه کار و بگیر و برو
توان روبروئی و فریب من یک نفر را ندارید میدانی چرا ؟
زیرا من جادوگرم و بی چاک و دهان و بی رحم و بی هیچ سازشی بر
سر سرنوشت مردم اسیر و برده میهنم با هیچ کسی منجمله غرب
خرفهم شدی ؟
من منتظر نمیشوم که امریکا خاک ما را اشغال کند من از همان قدم اول
مبارزه خشن با شمایان به امریکا هم میگویم کنترل دست ما مردم خواهد
بود و ایران عینهون امریکا و برادر کوچک شما
بنابراین اشغال بی اشغال ما یاران هم هستیم
او با دموکراتیک بودن سیستم اسرائیل در خاورمیانه عینهون خودش هیچ
مخالفتی ندارد مگر نه ؟
خوب مایت از ول ……….که جلوی ما کلاهش را به احترام بر میدارد
نقشه های من برای ایران ابدا توهم اینترنتی نیست این نقشه ها میماند
و اگر مردم از این شانس تاریخی اول اکتبر هم استفاده نکنند
بعدتر قطعا خواهند کرد و در همان جاده ای که من برایشان تصویر و تجسم
کرده ام خواهند رفت و همگی شمایان را چونان بادی در گوز محو خواهند
نمود
بعله لشگریان جوانم تلاشی دیگر برای فریب جوانان و دانشجویان ایرانی
از جانب مزوران و فریبکارانی که تسمه را سی سال است بر گردن شما با
تساهل و تامل و تعامل همراه با کیری سفلیسی در کون های تک تکتان
محکم نگاه داشته اند ……………………………………نانا زولا
آقا یا خانم فعال آذری آمدی و نسازیها برادر!
سید علی و بیشتر مسئولین رژیم ترک زبان هستند، لطفا آب را گل آلود نکن برادر جان!
در ضمن برادر جان گویا حساب و کتاب هم سرت نمیشود! قربانت گردم هرچی بودجه بود این سید علی عرب زاده خرج زبان عربی و دین عربی اسهالی کرد، چطور میتوانید مدعی شوید که صد در صد آنرا خرج زبان فارسی کرده باشد.
شما فرموده اید:
“زبان فارسي مظلوم سيدعلي حسيني ملقب به خامنه اي، زبان اقليتي قومي در ايران ميباشد”
باز هم فرافکنی فرموده اید: عزیز دل!! چطور شده که فارسها در سرزمین ایران اقلیت شدهاند!؟ سرزمینی که تا بوده و نبوده پارس یا فارس نام داشته، حالا به چه علت فارسها اقلیت شدهاند این را دیگر یا شما باید توضیح دهید که مدعی این آمار هستید، یا سید علی که مسئول این همه نابسامانی است.
هموطن عزیز در ایران امروز همه ملت یک جا در حال زجر کشیدن هستند، اگر بخواهیم حساب و کتاب برای اقوام ایرانی باز کنیم از همه بیشتر بلوچ ها و کردها زجر کشیدهاند و حتی میتوان مدعی شد که از همه کمتر فارسها و ترکها مورد ستم قرار گرفته اند پس لطفا فرافکنی نفرمایید.
تازه گویا شما یادتان رفته پایه گذاری حکومت شیعی را و ریشه این همه بدبختی را چه کسانی در ایران گذاشتند که امیدوارم دودمانشان به فنا برود که چنین بلایی سر ملت ایران آوردند.
در بلاگ نیوز لینک داده شد
اول آخوند شدی و حالا در انتخابات شرکت میکنی و رای میدی
معلومه از حالا برای مقام عظمای ولایت و رهبری نقشه کشیدی
به یزدان که گَر ما خِرد داشتیم ، کجا این سرانجامِ بد داشتیم؟!!!
بی پایگی دلايل احراز منطق در اصول اسلامي
به اعتقاد من پاسيو(منفعل) بودن ,وتبعيت كوركورانه يكي از دلايل جلوگيري از ذهنيتگرائي در شناخت “حقيقت ” بوده و آثار آن در مكاتب كلاسيك و واپسگرا و نه فقط اسلام ديده ميشود ، من در نوشته هايم سعي نمودم قرائن بسيار واضحي را كه جلوي چشمانمان هست ، را بصورن متون حقيقي اما اگرمانديسمان شده منعكس كنم ….دلايل زير به نظرم رسيد كه بعنوان آسيب شناسي 1400 سال پيش تاكنون باعث ايستائي اين مكتب فساد آور احمق پرور اسلام شده است :
1- خشم مقدس : تمام سطوح تصميم سازي رهرو را فرا گرفته است( خون امام حسين..)
2- تابو و تابو گذاري حرام كردن آنچه به ضرر مادي تيرو طايفه محمدو غرايض شهواني ايشان بوده ( هر زني كه محمد بر او نگاه ميكرد بر شوهرش حرام ميشد!!!.. ) و اين تاثيرو به رهروان خود انتقال داده…..
3- تفكر غريزي در جاي جاي احكام مثل كنيز مالكيت ، افزايش مالكيت ، تقليد ،…وجود دارد
4- مبهم بافي اصولي: كوهها ميخهاي زمينند – عمر زمين 6000 سال است – علي شق القمر كرده و دانشمندان ناسا اثر اين شكافو روي ماه پيدا كردند! جن و فرشته…اينا معماري ذهن رهرو را شكل داده
5- ولايت سلفي : ولايت اينان از پدر به پسر در 13 نسل – در هيچ حكومت مستبدي سلسله اينقدر بهم چسبيده و طولاني نبوده است و حالا هم ولايت فقيه
6- عدم رعايت نظام سازماني: خمس و ذكات باجِ سيبيل فرقه محمد جهت مفتخواري به قيمت تضعيف ديگران….
7- نفي ذهن: تقليد به جاي ذهنيت گرائي …..( باپاي چپ داخل دستشوئي شدن ….)
8- حكم پذيرش كوركورانه مخاطب : اصول دين تقليدي وفروع اجباري كوچكترين اثار كاكردي اين استراتژي پرورش احمق ، آماده بخوري ، و نا آگاهي است( ختنه كردن پسر – نگاه شهواني به شير خواره دختر)
9- رشد معنوي شيطان صفتانه (نماز يوميه تضرع و تحقير بنده و ادعيه مانند زيارت عاشورا كه يك مرگنامه است…تظاهر عمومي به رسومات و رشد مكر و دروغ)
10-پاليسيِ حذف مخالف( ارتداد – حد – وحشت ..مرگ پاسخ انتقاد به اسلام..)
اينها دكترين اسلام هستند !!!!!!!!!!!!!!!!!
* در زير هم متن محقق بزرگ و استاد عاليقدر، دكتر علي سينا را بعنوان مرجعي جالب توجه درج نموده ام توصيه ام به دوستانِ هم انديشي خُسن آقا اين است كه نوشته ذيل را بخوانند و با پست الكترونيك جهت دوستان ديگر در راستاي روشنگري ارسال و همياري فرمائيد…..به اميد اينكه روزگاري برسد كه ايراني ديگر گوسفند نباشد………
جستار نويسي _چكامه رهائي(دكتر لائيك)
————————————
نوشتاري از استاد ، دکتر علی سينا
اغلب ازمن پرسيده مي شود چرا اسلام را ترك كرد م ؟ اين كه اغلب مسلمانان به خود اجازه نمي دهند كه درباره امكان ترك اسلام فكر كنند ، خيلي نامعقول بنظر ميرسد.انها ترجيع مي دهند اين گونه فكر كنند كه كساني كه از اسلام بريده اند بوسيله اژانس هاي يهود به انها پول داده شده است.تا اين حقيقت را بپذيرند كه انسان ها ازادي انديشه دارند وبعضي ممكن است فكر كنند كه اسلام دين مورد نظر انها نيست.
اينها دلايل من براي ترك اسلام هستند:
تا چند سال پيش من فكر مي كردم كه ايمان من به اسلام كوركورانه نيست بلكه نتيجه سالها بررسي وتحقيق است.درحقيقت من كتاب هاي زيادي كه بوسيله كساني نوشته شده بودند كه من افكارشان را قبول داشتم، درباره اسلام خوانده بودم واعتقاد راسخ داشتم كه حقيقت را يافته ام.تمام تحقيقات پيش انتخاب شده ام ايمانم را تاييد مي كرد.مانند بقيه مسلمانان معتقد بودم براي دانستن هرچيز بايد به منابع اوليه مراجعه كنم .والبته منابع اسلام قران وكتبي است كه بوسيله محققين مسلمان نوشته شده است.بنابراين احساس مي كردم نيازي به اينكه حقيقت را در جاي ديگر بجويم نيست چراكه مطمين بودم حقيقت را يافته ام. مسلمانان مي گويند:طلب العلم بعد الوصول المعلوم مذموم.يعني بررسي علم بعد از رسيدن به يقين نكوهيده است.
البته اين عقيده اي احمقانه است.ايا اگر ما بخواهيم درباره يكي ازاين ايين هاي ديني خطرناك تحقيق كنيم فقط كافي است ببينيم رهبر اين ايين وپيروانش چه مي گويند؟ايا عاقلانه تر نيست دامنه تحقيقاتمان را گسترش بدهيم وببينم ديگران درباره انها چه ميگويند؟به سراغ منابعي برويم كه موضوعات را علمي بررسي مي كنند .چرا كه دانشمندان مومنان نيستند انها چيزهاي را كه به ان ايمان كوركورانه دارند، نمي گويند.دانشمندان مدارك را نقادانه بررسي مي كنند.اين با مشي مذهبي كه برپايه ايمان وباوراست خيلي تفاوت دارد.
فكر مي كنم اشناييم با ارزش هاي انساني غرب مرا حساس تر كردواشتياقم رابراي آزادي ا نديشه، دمكراسي
برابري و حقوق انسان برا نگيخت. بعد ازاين وقتي كه قران را مي خواندم آن را با ارزش هاي انساني نو يافته ام مغاير مي ديدم .من وقتي اموزه هايي مثل انچه درپي مي آيد مي خواندم غمگين مي شدم.
سورة انعام /90
توبه آنان كه پس از ايمان آوردن كافرشدند وبر كفرشان افزودند پذيرفته نخواهد شد واينان گمراهانند.
نحل/106-108
كسي كه پس ازايمان به خدا كافر ميشود( نه اينكه اورا به زور واداشته اندوحال انكه دلش به ايمان باقي است)بلكه انانكه دردلشان را بركفر گشوده اند مورد خشم خدايند وعذابي بزرگ برايشان مهياست.
اين براي اين است كه انها دنيا را بيش از آخرت دوست دارند و خدا مردم كافر را هدايت نمي كند.
خدا بردل وگوشها وچشمهايشان مهر نهاده وخود نمي دانند.
ممكن است فكر كنيد اين مجازات هاي دردناك مربوط به آخرت است.اما محمد فرمان داده اين انسان ها مجازاتشان را در همين دنيابايد بينند:
صحيح بخاري جلد6 كتاب 61 حديث 577:
من از پيامبر شنيدم كه فرمود: در آخرزمان جواناني با افكار وعقيده هاي احمقانه پيدا مي شوند،انها خوب حرف مي زنند اما انها همانند تير كه ازكمان مي رود از اسلام خارج مي شوند،ايمانشان از گلويشان رد نمي شود.پس هر جا آنها را يافتيد بكشيدشان ،درروز رستاخيز براي كشنده آنها پاداش خواهد بود.
صحيح بخاري جلد4 كتاب 63 حديث 260:
علي چند نفر را سوزاند وقتي خبر به ابن عباس رسيد گفت:اگر من جاي او بودم انها را نمي سوزاندم زيرا پيامبر فرموده هيچ كس را مانند خداوند مجازات نكنيد.اما بدون شك انها را مي كشتم چون پيامبر فرموده:هرمسلماني كه از دين بر گردد بايد كشته شود.
برگزيده سنن ابوداوود كتاب 38 حديث4349:
عبدالله ابن عباس روايت مي كند: مرد كوري همسر كنيزي داشت كه به پيامبر ناسزا مي گفت او را نهي مي كرد اما او دست بر نمي داشت .يك شب كنيز شروع به ناسزا گفتن به پيامبر كرد مرد اورا برحذر داشت او دست بر نداشت.مرد خنجري بر داشت و درشكم زن فرو برد وشكم اورا پاره كرد وبچه اي كه در شكم داشت بين پاهايش افتاد وغرق خون شد.فرداي انروز وقتي به پيامبر خبر دادند.او مردم راجمع كردو فرمود : شما را بخدا سوگند مي دهم وبحق خودم سوگند مي دهم كسي كه اين كار را كرده جلو بيايد .مرد درحالي كه مي لرزيد برخاست وجلوي پيامبر ايستادوگفت: يا رسول الله من ارباب او هستم او بشما ناسزا مي گفت وشما را انكار ميكرد من اورا نهي كردم اما فايده اي نداشت .او همسر من است ومن ازاو دو پسر همچون مرواريد دارم.ديشب كه دوباره شروع كرد خنجري درشكمش فرو كردم واوراكشتم .پيامبر فرمود من شهادت مي دهم كه نبايد هيچ خون بهايي براي او پرداخت.
من احساس ميكردم كه داستان بالا يك مانيفيست غير عادلانه است.محمد ازمجازات قاتل يك زن حامله وطفل بدنيا نيامده چشم پوشي مي كند ،زيرا قاتل گفته كه مقتول به پيامبر دشنام داده است.
(اعراب با كنيزان بدون ازدواج هم خوابه مي شدند. قران اين سنت را تاييدكرد .احزاب/52: بعد از اين هيچ زني برتوحلال نيست ونيز زني به جايشان اختياركردن،هرچندتواز زيبايي او خوشت آيد،مگر زناني كه به غنيمت بدست تو افتد.
نسا/24:نيز زنان شوهر دار برشما حرام شده اند مگر انانكه به تصرف شما در امده اند.
محمد خود نيز باماريه كنيز حفصه بدون ازدواج هم خوابه شد)
بخشيدن قاتل بخاطر اين كه قاتل گفته، مقتول به پيامبر دشنام داده غير قابل قبول است.اگر قاتل براي نجات خود از مجازات دروغ گفته باشد چه؟ اين داستان درباره عدالت محمد چه مي گويد؟درطول 1400 سال چند مرد با استناد به اين حديث از مجازات كشتن زنان بي گناهشان فرار كرده اند؟
يكي ديگر.سنن ابوداوود/كتاب 38 حديث4349:
علي بن ابوطالب روايت مي كند:يهوديي به پيامبر دشنام داد.مردي بااوگلاويز شد تا اورا كشت .محمد اعلام كرد كه او خون بها ندارد.
اين اسان نيست كه اين داستان ها راكسي بخواند وتكان نخورد.اين غيرقابل قبول است كه اين داستانها ساختگي باشند .چرا مؤمنين،كه مي كوشند پيامبر را مهربان وبا ترحم نشان دهند، براي پيامبرشان اين داستانها را ساخته اند كه اورا حاكمي بي رحم نشان مي دهد؟
من ديگر نمي تواستم اين رفتار ظالمانه را باكساني كه اسلا م را نياورده اند،بپذيرم. ايمان يك امر شخصي است.من ديگر نمي توانستم بپذيرم كه مجازات كساني كه به اسلام انتقاد دارند مرگ است.ببينيد محمد باكساني كه ايمان نمي آوردند چگونه رفتار مي كرد.
سنن ابوداوود/كتاب 38 حديث 4359:
عبدالله ابن عباس روايت مي كند: مجازات، كساني كه با خدا وپيامبرش مي جنگند وبا نيرو وقدرتشان درزمين شرارت مي كنند، اعدام،مصلوب كردن،يا بريدن دست وپا از جهت مخالف(مثلا دست راست وپاي چپ)،ويا تبعيد (بيشترين بخشش در مورد مشركين ) است.حتي اگر قبل از دستگيري توبه كنند اين مانع اجرا مجازاتي كه شايسته آنند نمي شود.
چگونه پيامبر خدا انسان هايي كه درمقابل پذيرش او مقاومت مي كنند مصلوب يا ناقص العضو مي كند؟آبا اين چنين شخصي مي تواند پيامبر خدا باشد؟چه بهتر بود كه او مردي اخلاقي تر وداراي شهامت اخلاق و تحمل مسؤليت بود.
من اين حقيقت را نمي توانم بپذيرم كه محمد در يك روز 900 يهودي را كه در حمله اي كه خود شروع كرده بود اسير وسپس قتل عام كرد.
سنن ابوداوود كتاب38 حديث4390
عطيه القريضي روايت ميكند: من درميان اسيراني بودم كه از بني قريضه دستگير شده بودند.انها مارا آزمايش مي كردند هركس موي زهارش در آمده بود مي كشتند و هركس در نيامده بود نمي كشتند .من موي زهارم در نيامده بود مرا نكشتند.
هم چنين من اين روايت را تكان دهنده يافتم
سنن ابوداوود كتاب38 حديث4396:
جابر بن عبدالله روايت مي كند: دزدي را نزد پيامبر آوردند فرمود اورا بكشيد.گفتند يا رسول الله او مرتكب دزدي شده.پس فرمود:دست اورا ببريد.پس دست راستش را قطع كردند.بار ديگر همان دزد را نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد گفتند يا رسول الله او مرتكب دزدي شده پس فرمود پاي اورا قطع كنيد.پاي چپش را قطع كردند.بار سوم اورا نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد گفتند يا رسول الله او مرتكب دزدي شده پس فرمود دست اورا قطع كنيد.دست چپش را قطع كردند.بار چهارم او را نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد گفتند يا رسول الله او مرتكب دزدي شده پس فرمود پاي اورا قطع كنيد.پس پاي راستش را قطع كردند
بار پنجم او را نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد .بنابراين ما اورا برديم وكشتيم واوراكشيده ودر چاهي انداختيم وروي او سنگ ريختيم.
بنظر مي رسد محمد قبل از شنيدن قضيه حكم مي كرده است.وهم چنين با قطع دست يك دزد هيچ راهي غير از گدايي براي او نمي ماند.همچنين با بدنام شدن بعنوان يك دزد مردم از او متنفر مي شوند.وتنها راه امرار معاش براي او دزدي مي ماند.
بعد از سالها زندگي درغرب و ديدن انسانيت ومهرباني از پيروان ديگراديان يا بي دينان كه مرا دوست مي داشتند ومرا بعنوان دوست مي پذيرفتند و مرا در قلب وزندگيشان جاي مي دادند ديگر نمي توانستم بپذيريم كه اين احكام كه در قران آمده سخنان خدا هستند.
مجادله/22:
نمي يابي مردمي را كه به خدا وروز قيامت ايمان آورده اند ولي با كساني كه با خدا وپيامبرش مخالفت مي ورزند دوستي كنند هرچند آن مخالفان پدران يا برادران يا فرزندانشان يا قبيله انها باشند
ال عمران/118-120:
اي كساني كه ايمان اورده ايد،دوست وهمرازي جزهم كيشان مگيريد،كه ديگران از هيچ فسادي در حق شما كوتاهي نمي كنند و خواستار رنج شمايندو كينه توزي از گفتارشان اشكار است و ان كينه كه در دل دارند بيشتر از انست كه بر زبان مي اورند. آيات را برايتان اشكار كرديم اگر عاقل باشيد.
اگاه باشيد شما انانرا دوست داريد وانان شمارا دوست ندارند.شما به همه اين كتاب ايمان اورده ايد .چون شما را ببينند گويند :ايمان اورده ايم چون به خلوت روند از كينه انگشت بدهن مي گزند .بگو بميريد هر اينه خدا انچه در دل داريد اشكار مي كند
اگر خيري بشما رسد اندوهگين شوند واگر مصيبتي رسد شاد شوند اگر برد بار باشيد از مكرشان در امانيد كه خدا برهمه چيز احاطه دارد.
مايدة/51:
اي كساني كه ايمان آورده ايد يهود ونصارا را به دوستي نگيريد .انان دوستان همديگرند.هركس از شما انها را به دوستي گيرد در زمره انهاست وخدا ستمگران را راهنمايي نمي كند.
من گفته هاي بالا را بي پايه يافتم.شاهد من بحران بوسني و كوسوو است؛زماني كه كشورهاي مسيحي براي آزادي مسلمانان با يك كشور مسيحي جنگيدند.تعداد زيادي دكتر يهودي داوطلبانه به پناهندگان كوسوو كمك مي كردند.عليرغم اين حقيقت كه در جنگ دوم جهاني مسلمانان البانيايي طرف هيتلر را گرفتند واورا در كشتار همگاني يهود كمك كردند.برمن معلوم شده است كه مسلمانان بوسيله انسان هايي كه پيامبر ما از ما خواسته كه از انها نفرت داشته باشيم ،خود را از ازانها جدا كنيم،انها را بزور براه خود بياوريم ويا انها را بكشيم يا مطيع خود كنيم واز انها جزيه بگيريم،پذيرفته شده اند.چه احمقانه است!چه رقت انگيز است!چقدر غير انساني است!تعجب نيست كه اين همه نفرت غير قابل باور از غرب ويهود در ميان مسلمانان وجود دارد.اين محمد بود كه تخم كينه ونفرت وبي اعتمادي از غير مسلمين را دردل پيروانش كاشت.مسلمانان با اين همه پيام نفرت كه از زبان خدا در قران است چگونه مي توانند با ديگر مليت ها معاشرت كنند؟
بسياري از مسلمانان به كشورهاي غير مسلمان مهاجرت كردند وبا آغوش باز پذيرفته شدند. بسياري وارد سياست شده وجزء نخبگان حاكميت شدند. ما از تبعيض در كشورهاي غير مسلمان رنج نمي بريم .ا ما ببينيد پيامبر خدا در مورد رفتار با غير مسمانان وقتي ما در اكثريت هستيم چه مي گويد:
توبه/29:
با كساني از اهل كتاب كه به خدا و روز قيامت ايمان نمي اورند و چيزهايي كه خدا وپيامبرش حرام كرده اند برخود حرام نمي كنند و دين حق را نمي پذيرند جنگ كنيد تا انگاه كه به دست خود در عين مذلت جزيه بدهند.
همچنين اين ايات را مغاير با وجدان يافتم .من همه انساتها را دوست دارم و ارزو دارم دراين دنيا همه خوشحال باشند و در دنياي ديگر بخشيده شوند.اما پيامبر بمن امر مي كند كه براي غير مسلمين حتي اگر پدر و مادر من باشند و مرا دوست داشته باشند ، طلب بخشش نكنم.
توبه/119
اين براي پيامبر ومومنين شايسته نيست كه براي مشركين طلب بخشش كنند حتي اگر خويشاوندشان باشند…..
قران و احاديث پر از اين گونه آيات ظالمانه است كه براي من دليل روشني براين است كه محمد پيامبر نيست بلكه رهبر يك آيين افراطي است.فشار آوردن به مردم كه خويشاوندانشان راتقبيح كنند كار ايين هاي
افراطي است.اويك شارلاتان بود كه اشكارا و با قدرت دروغ مي گفت ومردمان ساده ان عصر او را باور مي كردند.بعد نسلهاي بعد اين دروغ هارا منتقل كردند.فيلسوفان ونويسندگان پرورش يافته دراين جو دروغ و خوش ظاهر،انها را زينت داده وبه انها اعتبار دادند.اما وقتي به اصل اين مذهب رجوع مي كني و قران و احاديث را مي خواني ، متوجه مي شوي انها غير ازمقداري ياوه گويي چيزيي نيستند. مولوي رومي يك عارف وشاعر بزرگ بود. او سعي كرد كه به اسلام معني عارفانه ، كه فاقد آن بود، بدهداما آنچه مولوي مي گويد افكار مولوي است.قران فاقد معاني عرفاني است.ايين وعقيده محمد كاملا بنيادگرايانه است.چرا مولوي،
عطار سهروردي وديگر عارفان سعي مي كردند به آيات بي معني قران معناي عارفانه دهند؟؟؟؟؟ چون بعنوان فرزندان اسلام تربيت شده بودند.از طرف ديگر ، برخلا ف اغلب متفكرين مكتب عقلا ني (راسيوناليست ها)مانند رازي ،نمي توانستند عليه اسلام اظهار نظر كنند ، چون اسلام در ضمير ناخود آگاهشان بود.هيچ چيز از بريدن از اسلام برايشان سخت تر نبود.اين در حقيقت قوي ترين مخدر است اگر از ايام طفوليت در يك شخص نهادينه شود. براي مغز هاي بزرگ اين مردم باهوش غير ممكن بود كه وجه خاكي قران را بپذيرند.بنابر اين مي كوشيدند براي ايه هاي بي معني قران معاني ديگري پيدا كنند.اينگونه انها مذهبي جديد بوجود آوردند كه با انچه محمد فكر مي كرد متفاوت بود.اين مذهب براي عقل هاي انها دلپذيرتر بود.
بنابرين ما دو نوع اسلام داريم.يكي اسلامي كه سعي شده به ان معاني عارفانه داده شود واسلام ديگري كه هر نوع تفسير برآيات رارد مي كند. اغلب مسلمانان از اين نوع اسلام كه بوسيله وهابيون سعودي تبليغ
مي شود ، پيروي مي كنند . البته تعداد بي شماري فرق گوناگون اسلامي وجود دارند كه هركدام ايات قران را طبق تمايل وهوس خود تفسير مي كنند وديگران را مرتد و رافضي مي خوانند وبراي قبولاندن عقايد حقه خود در باره اسلام ناب بديگران، مبارزه وجنگ راه مي اندازند.
بهر حال اسلام حقيقي اسلامي نيست كه فلاسفه وعرفاء استنتاج كردهاند ،بلكه اسلام حقيقي ان چيزي است كه در قران است وبنياد گرايان وتروريست هاي اسلامي مي گويند.اسلام واقعي حقوق زنان را ناديده مي گيرد، به مرد اين اجازه را مي دهد كه زنانش را كتك بزند، براي اقليت هاي غير مسلمانان جزيه مقرر مي كند ،مي خواهد با مطيع كردن غير مسلمانان بر دنيا مسلط شود وفرمان جهاد وكشتار غير مسلمانان را تا پيروزي كامل اسلام در جهان مي دهد.
جدايي من از دين اسلام بخاطر رفتار بد مسلمانان نيست بلكه بخاطر آموزش هاي بد كتاب مقدس وبنيانگزار ان است. بسياري از جنايات وظلم هايي كه با خشونت توسط مسلمين طي قرن هاي متمادي انجام شده بسسب آموزش هاي قران وسنت بوده است.بدين علت من اسلام را بخاطر اعمالي كه مسلمين انجام مي دهند محكوم مي كنم. هر نوع تلاش براي انساني كردن ا سلام وقت هدر كرد ن است .وقران مانعي هرراه هر نوع رفرم است.دشمن اسلام است وان هدف حمله من است.با اينكه من مي دانم مورد كينه بنياد گرايان قرار دارم و زندگيم در خطر است ،به مبارزه خود ادامه مي دهم.زيرا مي دانم با ريشه كردن اسلام ما مي توانيم دنيا را ازخطر فاجعه اي كه دور سر ما است وممكن است از جنگ اول و دوم جهاني فاجعه بارتر باشد جلو گيري كنيم.نابودي اسلام آوردن صلح، انسانيت ، دمكراسي ، مدنيت وكاميابي دنياي مسلمانان است.
دوست عزيز جناب آقاي فعال آذري…..
از شما كه اهل قلم و گفتمانيد بعيد بود كه واكنشي به ارزشهاي كلاسيك مانند زبان قومي و…به اين شدت و ، حدت بدهيد!! ببين دوستِ من ، قبيله گرائيTribalism يكي از مراحل تمدن در اوان رشد نيافتگيست ….هيچ قومي با اتكال به اين ناسيوناليسم استيلا نيافته است ….يه بررسي بكن ….البته چون خسن آقا خيلي خوب موضوع را باز كرد و تذكرات بجا را دادند ، من ديگه حرف تكراري نميزنم…. اما :
1- اون چيزي كه بعنوان زبان محاوره و ادبيات نوشتاري بكار ميره ( حتي همين متن) 60 درصدش عربي بقول صادق هدايت زبان فارسيه معاصر ، زبانه عربيه كه به طور احمقانه گ پ ژ چ توش چمونده شد!
2- اگر منظور حضرتعالي پارسي و پارسيداني است! كه، خوب تاريخ ميگه اينجا سرزمين پارسيان هست و
زبانهاي ديگه يا “اثر حاشيه اي ” از لحاظ لينگوستيك يا ادبيات “تهاجمي” اند…..
((((ميدوني بحث آپارتايد زباني و خط نشون كشيدن جاشو به شهر جهاني و جهاني فكر كردن بايد بده، منظورم پذيرش يورش امپرياليسم نيست، منظورم بلوغ بشريت كه توش آدما بهم كمك ميكنن ، تعصبات و تعصبات دينو جدٌا كنار ميزارن ، به چاي سيم خاردارِ خط مرز، فكر سالاري ميكنن و نگران سرنوشت همديگن و بهم عشق ميورزن….پس باهم دوست باشيم و با زبان دل صحبت كنيم.
فرض كن خطه آذربايجان روزنامشون تركي شد! همه چي حلٌه؟!؟!؟!؟ ديگه مشكلي نداريد؟؟!! يعني ديگه تبعيض و فقر و نامرديِ استبدادي تموم ميشه با تغيير زبان .!!!؟!!؟؟!…
نكته بعد اينكه ما تو شهرمون تاكسي و اتوبوس و سازمان جاي جاي ديگه 70 درصدو ترك زبان پيدا ميكنيم كه باهم با زبان نيتيو خودشون صحبت ميكنن!! ……مثل اينه كه تو آمريكا، مكزيكي ها انگليس ياد نميگيرن و ميگن امريكائي ها بايد زبان مكزيكي باد بگيرن و اونا با زبان مكزيكان صحبت ميكنن فقط ، اما اثر بدي از خودشون جا گذاشتند نه ، اقتدار و استيلا!!!! …مشكل ما حفظ زبان نيست بلكه رسيدن به ذهن توسعه يافته است……))))
به اميد نزديك شدن دلها………………………………….
به علط دادن اطلاعات غلط حذف شد
به علت دادن اطلاعات غلط حذف شد
شما که اطلاعات مرا غلط میدانی خوب بود همه حرفهایم را با ذکر جزئیات منتشر میکردی ودلایل خود را مبنی بر غلط بودنش مینوشتی.خسن آقای عزیز همانطور که خودت بارها تاکید کرده ای هوادار آزادی بیان هستی وکامنت هیچ کس حتی طرفداران رژیم را هم تاکنون حذف نکرده ای.حذف کردن اندیشه ها بدعت ناجوری است که ابتدا از این رژیم شروع شد ونباید به وبلاگستان کشیده شود.
————-
پاسخ:
غلط ترین ادعای شما فارس نامیدن خامنهای است که مرا عصبانی میکند.
آقای یا خانم عزیز قومیت خامنهای مثل دم خروس میماند که قابل انکار نیست، وقتی که شما چنین مساله ای را انکار میکنید و میخواهید گناهان حضرت امام امت را به گردن فارسها بیندازید، مجبورم میکنید مطلب شما را حذف کنم.
در ضمن همانطور که نوشتم اگر در ایران به اقوامی ظلم شده باشد به همه اقوام است و نه تنها به ترک زبانها،
پس این مسائل نژاد پرستی را کنار بگذارید و اجازه دهید حمله همه ما چه ترک و چه عرب و چه کرد و چه بلوچ و چه حتی فارسها متمرکز شود روی مساله اصلی که همان کل رژیم است.
در ضمن مطلب من در رابطه با انتخابات بود، چرا شما بدون توجه به این مساله میپرید وسط و مساله اصلی را که همانا خود حکومت است کنار میزنید و مسائل فرعی را مطرح میکنید!؟ اگر این عمل شما واقعا برای منحرف کردن افکار عمومی نیست پس چیست!؟
اطلاعاتی در رابطه به سید علی چلاق
تولد و خانواده
علی خامنهای در روز ۲۴ تیر ماه سال ۱۳۱۸ (برابر با ۲۸ صفر ۱۳۵۸ و ۱۶ ژوئیه ۱۹۳۹) در شهر مشهد در ایران به دنیا آمد. پدرش سید جواد حسینی خامنهای از مجتهدان مشهد به شمار میرفت و جدش سید حسین خامنهای از روحانیون آذربایجانی مقیم نجف بود.[۱]
منبع ویکی پدیا
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87_%D8%A7%DB%8C#.D8.AA.D9.88.D9.84.D8.AF_.D9.88_.D8.AE.D8.A7.D9.86.D9.88.D8.A7.D8.AF.D9.87
خسن آقا جان
من نگفتم که خامنه ای فارس است تنها گفتم که زبان مادری او فارسی است.خامنه ای دارای پدری ترک ومادری فارس میباشد.سیاستهای اوهم درمورد اقوام ایران اظهر من الشمس است وبه تفضیل توضیح داده بودم که متاسفانه شما حذفش کردید.همانطور که شما اشاره کردید ومن نیز نوشتم تمامی اقوام ایران تحت ستم هستند وبه یاد ندارم که گفته باشم تنها ترکها تحت ستم هستند.بلکه اشاره من به ظلم مضاعفی بود که بر ترکان به دلیل اکثریت بودنشان ونیز سیاستهای دول بعد مشروطه تحمیل میشود.هدف گرفتن کلیت رژیم ونفی مشروعیت آن امریست مشخص که تمامی مبارزین ایرانی بر آن تاکید دارند.ولی تنها با سخن گفتن بر ضد آن بدون ذکر مصادیق که نمیتوان به این امر نایل آمد.ترکان،کردان وسایر اقوام ایرانی اعضای اقلیتهای دینی ،افراد اهل سنت،زنان کودکان،افراد سکولار وافراد بیخدا وکلیه جامعه ایرانی که به نوعی تحت ظلم قرار دارند باید به نوعی اعتراض خود را از طریق وبلاگها سایتهاومجامع بین المللی بیان نمایند.تجربه نشان داده که سکوت ومماشات درمورد دول فاشیست نتیجه ای جز بدبختی برای ملتها نداشته است.در مورد انتخابات نیز نظر شما درمورد آن روشن است که تحریم وشرکت نکردن در آنست که مورد قبول تمام ایرانیان مخالف رژیم آپارتاید تهران است که برگزاری انتخابات فرمایشی را حربه ای از سوی رژیم برای نمایش چهره ای موجه از خود میدانند.وگرنه رژیم جنایتکار فاشیست را که دستش چنین به خون آزاادیخواهان ایرانی آلوده است وایرانی را به حضیض ذلت کشانده است چه به انتخابات ودمکراسی.هدف من از ذکر مصیبت برای اقوام ایرانی متوجه کردن کاربران به نقض وحشتناک حقوق بشر در مناطق قومی ایران بود وبس.وانگهی اگر مطلبی را غلط گفته ام بندوپاراگراف آن را بگویید وبا ذکر دلیل دلیل بخواهید.
سخنان زرتشت:گفتار نیک پندار نیک کردار نیک
که مهمترین قسمت این سخنان گفتار نیک است.بنابراین ازکاربران محترم میخواهم اگر سخنی را غلط تشخیص دادند آن را به اینجانب تذکر دهند.
به این امید که همگی گفتاری نیک داشته باشیم.
———-
پاسخ:
آیا این ظلم مضاعف فقط به ترک زبانها شده یا اینکه بلوچ ها صد مرتبه بیشتر از ترکها مورد ظلم واقع شدهاند و کردهای ده ها برابر بیشتر از ترکها و خلاصه این مساله تقسیم بندی قومی مرا آزار میدهد، اگر برابری طلب هستیم نباید اصلا حرف قومیت یا نژاد و مسلک و مرام را پیش بکشیم، اگر هم میخواهیم از همین حالا این مسائل را مطرح کنیم یعنی اینکه ما فقط دنبال منافع گروهی خود هستیم.
من همین مشکل را هم با زنان دارم که میآیند و مسائل زنان را مطرح میکنند.
بابا کی میخواهید بفهمید ملت ایران با این رژیم مشکل دارد و همه این اقوام و جنسیتهای و مذاهب و الخ. همگی جزیی از ملت ایران هستند و همگی با هم با این رژیم مشکل داریم.
اگر ما هدفمون از انتخابات ایجاد یه کشور متمدن و مرفه و آبرومند و مدرن و همواره پیشتاز باشه که مردمش مث بچه آدم زندگی کنن، در حال حاضر بهترین انتخاب اینه که خاتمی و اصلاح طلب و خامنه ای مامنه ای و نظام اسلامی و اسلام ناب محمدی و قرآن و انتری نژاد مژادو همرو با یه فرقون ببریم سرازیر کنیم تو چاه فاضلاب لادست ممد عربو اهل بیت قرمساقش تا این کشور بتونه یه هوای پاک استنشاق کنه و این امت کالانعام بتونه از همون فاضلاب خرافه و توحش و خریت و بی ناموسی و مسلمونی و جاکشی خودشو بیرون بکشه
اما اگه…
هدف از انتخابات خوابوندن کرم امت اسلامه خب الآن انتری نژاد هست، خاتمی هم بد نیس، سیده، تخم عربه، الحق کرم امتم بد نخوابوند سری قبل، مسلمونن دیگه این امت، حالا یکی حتماً از جنس همین خاتمی و انتری نژاد باید باشه که این کرمشونو بتونه بخوابونه واِلا اگه اشتباهی یه نفر از جنس آدم تو این کشور حکومتو بدست بگیره بعد از مدتی قضیه همون «خلو پاک کنه تو بازار عطر فروشها» اتفاق می افته و امت اسلام رم میکنه و احتیاج مبرم پیدا میکنه به چفیه رهبرو سرگین خرو خاتمی و…
به فعال آذری:
من قبل از اینکه خُسن آقا زحمت حذف کامنتتون رو بکشن صحبتهاتونو خوندم متوجه شدم شما با اسلام و مسلمونی همچین مشکلی هم ندارین و حتی بنظر مسلمون میآین! چون شما تو ایران دلخواهتون یه جائی هم برا آخوند و پرورش آخوند هم در نظر گرفتین و تازه اینکه به زبون ترکی تسلط بیشتری داشته باشن تا مخ ترک زبانها رو بیشتر و راحتتر کار بگیرن و …. پس بمن اجازه بدهید با منطق اسلام ارشادتان کنم:
در کجای قرآن و احادیث گفته شده زبان مادری دارای ارزشه و توصیه کرده که حفظش کنید؟؟
اسلام اصلاً واسه خود آدمها ارزش قائل نیست چه برسه به زبونشون، اسلام میگه «ان اکرمکم عندالله اتقاکُم» نمیگه اتراکُم، میگه عزیزترین شما نزد خدا با تقواترینتون هستند نمیگه اونائیکه زبان مادریشون رو حفظ کردن، یعنی شما وقتی میرین اون دنیا نکیر! و منکر ازتون تقوا می خوان، نماز و روزه و قرائت قرآن و ترس از خدا و عزاداری و تقلید از آخوند و جهاد و تو این مایه ها، شما اگه بگین من وقتمو صرف کردم که زبون مادریمو حفظ کنم پشم یه حوری هم بهتون تعلق نمی گیره
نمی دانم کی ما ایرانیها می خواهیم از این توهین و تحقیر به فکر و مرام و اندیشه و دین یکدیگر دست برداریم. من مدافع هیج فرقه یا گروهی نیستم ولی مطمئنم این شیوه به اصطلاح طنز به جز نفرت یک عده از عده دیگر، نتیجه دیگری به بار نخواهد آورد. آب در هاون کوفتن است و دودش هم به چشم همه ما خواهد رفت
به بی ادعا
پیشنهاد شما چیه؟
اگر شما مطالب بهتری دارید دریغ نکنید
نظر من این است که با شناختی که از فرهنگ مردم دارم ( اکثریت منظورم هست) بهترین سیستم برای این مردم همین حکومت جمهوری اسلامی هست. این حکومت می تونه دهها سال بلکه قرن ها در ایران دوام بیاره چون شاخصه های اون با شاخصه های فرهنگی مردم ایران همخوانی عجیبی دارد. من خودم با کلیت این نظام و اسلام مشکل دارم اما فردی واقع گرا هستم مردم ایران ( ایران کنونی) اکثرا از نظر سیاسی بسیار کم سواد و حتی بی سواد هستن حتی افراد داشنگاه رفته اون . اکثریت هم کج دار و مریض دنبال مذهب هستن و اکثرا هم فرهنگ دموکراتیک ندارن و اقتدارگرا هستن اهل گفتگو و منطق نیستند فقط دنباله رو و احساسی اند. و کلی شاخصه های فرهنگی دیگه دارن که این حکومت رو برازنده اونها کرده والا هر کجای دیگه دنیا بود مردم بخاظر این تورم و پایین اومدن سطح زندگی و فشار مضاعف حکومت رو سرنگون میکردن. کلا من امیدی به اصلاح این مردم نمیبینم و خواستی برای اصلاح شدن هم در بین مردم نیست. مردم فقط از حکومت آب و نان میخوان و کمی جلو و عقب رفت روسری ها که شخصی مثل خاتمی براحتی میتونه براشون فراهم کنه. اکثریت جامعه ایرانی الان آرزوی بازگشت به دوران خاتمی رو دارند اونها هیچ درکی از حقوق شهروندی که مثلا در کشورها غربی وجود داره ندارند. بنابراین به همین حداقلها راضی اند.
خوب حالا اگر اصلاح طلبها و خاتمی نیایند چی میشه؟مشکل شما اینه که خاتمی با احمدی نژاد براتون فرقی نداره
———–
پاسخ:
مساله آمدن احمدی نژاد نیست مساله از بین بردن مشروعیت کل رژیم است.
اگر شما رفتید و به خاتمی رای دادید هم زمان به حکومت اسلامی هم رای دادهاید و با همان یک رای شما مقداری هر چند کم به مشروعیت رژیم افزودهاید.
در عوض اگر بتوانیم از تعداد رای دهندگان بکاهیم، کل رژیم را از مشروعیت انداختهایم.
اگر رژیم نتواند مردم را پای صندوقهای رای بکشاند در جهان بیشتر برملا و منزوی میشود و با این ابزار میتوانیم از مجامع بین المللی بخواهیم تا در سرنگونی رژیم ملت ایران را یاری رسانند.
خاتمی! خاتمی! پهن به ارواح تو!
در اينجا مفيد است سخناني از سيدحسن تقيزاده نماينده تبريز در مجلس اول مشروطه – كه خود زماني مقهور پارسيگری شده اما در اواخر عمر از آن دست برداشته بود – خطاب به دولتيان و فرهنگستانيان واژه ساز عينا نقل شود. وي چنين مينويسد: «…. مردم آزربايجان يک اختلاف و مباينت دارند که جدايي زبان فارسي از ترکي است، لکن صد رشته اتحاد ديگر دارند … ولي وقتي که کلمهي «جواب» معمولي تمام ايران را تبديل به کلمه «پاسخ» کرديم، به دست خود يک رشته اتصال و الفت را بريديم و ديگر اهل تبريز زبان شما را از آن چه هم كه [است] کمتر ميفهمند و خودمان را از دوستي برادران تبريزي مسلمان و شيعه دور کردهايم. و اگر «امشاسپندان» را به جاي «ملائکه» اختيار کنيد و کلمهي ترکي الاصل «قشون» و «ساخلو» را براي اين که ترکي «منحوس و منفور» است، با اين که مفهوم عامه زبانان است، دور انداخته کلمه جعلي و بيمعناي «ارتش» و «پادگان» را که نه اهل آزربايجان ميفهمند و نه اهل گلپايگان به جاي آنها بگذاريد اين مباعدت و انفصال و بيگانگي را شدت دادهايد و به اين داداش بيگ قفقاز کمک کردهايد که دائماً ميگويد ما را با اين فارسها چه قرابتي است.»
ميزان سواد و انصاف و درك و فهم شما از همين نوشته معلومه!!!
اگر فحشها رو از توي نوشتتون برداريم چي مي مونه؟!
برو به فكر خودت باش كه ملت ما مي دونن دارن چكار مي كنن اگه جايي هم اشتباه كردن جبران مي كنن قشنگتر و محكمتر و بهتر از اون چيزي كه فكر مي كنين
به كوري چشم همه معاندين و مغرضين كور دل