Jul 31 2008
چگونه سه سوت حضرت عباس تولید کنیم!
داستان غنی سازی اورانیوم به دست یک دختر نوجوان ایرانی در زیر زمین خانه شان را یادتون هست! تولید حضرت عباس هم به همان طریق انجام میشود!
اول قبل از اینکه روش تهیه حضرت عباس را یادتان بدهم، به سبک آخوندی یک کمی پیش زمینه وراجی کنم، تا زمینهها (پیش پردهها) مهیا شود.
داستان صحرای کربلا و گریه و شیون مادر بزرگ مادرم را گمان میکنم یک بار پیشتر برایتان تعریف کردهام ولی برای مهیا کردن پیش زمینه به آن نیاز دارم در نتیجه دوباره تعریف میکنم (مثل آخوندها).
عمویی داشتم که هفتهای یک بار یک آخوند مافنگی میآمد منزلشان و روضه میخواند. معمولا وقتی طرف روضه میخواند هیچ کس بجز زن و بچهها در منزل نبودند و بچهها هم که معمولا یا مدرسه بودند یا توی کوچه بازی میکردند. یکی از این روزها که من هم منزل عمو بودم، آخوند آمد و در یکی از اطاقها نشست و روضه را خواند. مادر بزرگ مادر من هم که توی اتاق بقلی نشسته بود، شروع کرد به گریه کردن. پس از اینکه آخوند پولش را گرفت و رفت پی کارش، بعد از چند دقیقه که آخوند رفته بود، دیدم هنوز مادر بزرگ مادرم گریه میکند. رفتم و به او با خنده گفتم “بی بی روضه تمام شد! حتی آخوند هم پولش را گرفت و رفت، شما هنوز گریه میکنید!؟”
همین طور که اشکهایش را پاک میکرد گفت: “ننه گوشم که نمیشنود!”
در جوابش گفتم: اگر گوشتان نمیشنود پس بخاطر چی گریه میکنید. در پاسخم گفت: “همین که این آخوند را میبینم یادم به صحرای کربلا میافتد و به این خاطر گریه میکنم”.
سایت عصر ایران در مطلبی یادی از دوران جنگ کرده (زده به صحرای کربلا) و داستان سرایی کرده. پیشنهاد میکنم خودتان آنرا بخوانید. من فقط قسمتهایی از نوشته را که نیاز دارم اینجا منعکس میکنم.
سرهنگ خلبان “عباس دوران” (خُسن آقا: بخوانید حضرت عباس) برای جلوگیری از تشکیل کنفرانس سران غیرمتعهدها در تاریخ بیستم تیر سال 1361 مأموریت یافت تا پایتخت عراق را ناامن نماید.
…
تا 15 کیلومترى بغداد هیچ خبری نبود که ناگهان جنگنده ها با دیوار آتش و پدافند دشمن روبهرو میشوند و در همین فاصله چند گلوله به یکی از هواپیماها برخورد می کند.
با اصابت این گلوله ها، موتور سمت راست هواپیمای دوران از کار می افتد که او بازهم تصمیم به ادامه عملیات می گیرد.
…
در همین زمان عقب هواپیمای دوران نیز مورد اصابت چندین گلوله ضدهوایی قرار می گیرد؛ به طوری که قسمت عقب جنگنده از بین می رود. در این لحظه هواپیما در آتش می سوخت عباس از خلبان عقب (سرتیپ آزاده منصور کاظمیان) می خواهد که هواپیما را ترک کند و به دلیل این که جوابی نمی شنود، دکمه خروج اضطراری کابین عقب را می زند و کاظمیان به بیرون پرتاب می شود زنده می ماند و به اسارت در می آید.
…
شعله های آتش هرلحظه شدیدتر می شد ولی عباس می خواست پروازی دیگر را شروع کند. هواپیما هر لحظه ارتفاع کم می کرد. عباس در این لحظات هتل محل برگزاری اجلاس را می بیند و شاید با خود زمزمه می کند چه هدفی بهتر از آن جا؟ به سوی هتل حرکت کرده و هواپیما را درحالی که هنوز هدایت آن را برعهده داشت به ساختمان هتل می کوبد و پروازی دیگر را آغاز می کند.
شاید بهتر بود برای این خبر تیتر میزدند “چگونه جمهوری اسلامی حضرت عباس خلق میکند!” درست مثل دروغ پردازیهای آخوندی که در رابطه با حضرت عباس میکنند همین نوع دروغها را هم برای خلبان دوران به خورد مردم میدهند. یکی نیست بپرسد، چگونه یک هواپیما بدون یک موتور و قسمت عقبه قادر است به پرواز ادامه دهد!؟ آنهم بین جنگندهها و پدافند قوی دشمن!! اصلا باید دید کسی بنام عباس دوران وجود داشته یا این هم داستان سراییهای آخوندی، از نوع صحرای کربلاست.
وقتی مادر بزرگ مادر من با دیدن آخوند میگرید، شاید شما را هم میخواهند برای دورانی که پیش رو داریم آماده سازند. جنگی که حکومت آخوندی در پیش دارد دست کمی از صحرای کربلای خیالی آقایان ندارد و در چنین جنگی جوانان زیادی از آن دیار فلک زده باید فدای حقه بازیها، فریبکاریها و خودخواهیهای آخوندها شوند.
انتخاب با شما ست، یا مثل مادر بزرگ مادر من، فریب آخوندها را میخورید و همراه با این روضهخانیها گریه میکنید و یا از عقل و خرد خود استفاده میکنید و به این حقه بازیها میخندید.
21 پیام |
اشتباه کردی حسن آقا
خلبان صدر اسلام جعفر ابن ابی طالب برادر امام علی (زج) بود که به دلیل عملیات متهورانه اش با شکار بمب افکنهای صدر اسلام به جعفر طیار لقب گرفت.
آلتت برقرار باد
شیمبل جان اشتباه نکردهام!
به این خاطر با داستان حضرت عباس مقایسهاش کردم که حضرت عباس هم بعد از اینکه دو دستش را بریدند با دندان مشک آب را بلند کرد!!
این یارو هم با یک هواپیمای بدون موتور و عقبه زده به مهمترین ساختمانی که آن زمان یقینا نیروهای صدام با همه توان خود از آن دفاع میکرده.
درمورد اینکه این هم از جعلیات آخوندی است یا نه چیزی نمیدانم ولی فیلمی هم در مورد عباس دوران ساخته شده که شش هفت سال قبل از تلویزیون ایران دیدم.
با عرض سلام . خواستم بگم چه شما رای بدید چه ندید صندوق ها از قبل پر شده هست و هیچ وقت شرایطی بوجود نمی آید که به همه پرسی منجر شود . همیشه صندوق ها از قبل پر شده و توی یک اتاق در حوزه رای گیری قایم شده. البته منظور من این نیست که برید رای بدید. اما خواستم بگم الکی دلتون رو خوش نکنید که همه پرسی می شه . در مورد ملت ایران و اعتقادات و این که هنوز گرفتار این اوضاع هستند باید بگم که : چیزی که نهایت ندارد خریت است .
شاید بهتر بود برای این خبر تیتر میزدند “چگونه جمهوری اسلامی حضرت عباس خلق میکند!” درست مثل دروغ پردازیهای آخوندی که در رابطه با حضرت عباس میکنند همین نوع دروغها را هم برای خلبان دوران به خورد مردم میدهند. یکی نیست بپرسد، چگونه یک هواپیما بدون یک موتور و قسمت عقبه قادر است به پرواز ادامه دهد!؟ آنهم بین جنگندهها و پدافند قوی دشمن!! اصلا باید دید کسی بنام عباس دوران وجود داشته یا این هم داستان سراییهای آخوندی، از نوع صحرای کربلاست
—————-
جدن که مظهر حماقتی ! آدم بی شعور برو بگرد و فیلم تحویل بقایای جنازه ی دوران به ایران پس از ده سال را پیدا کن ببین درجه ی عراقی های شرکت کرده در مراسم چقدر است و این موضوع برای صدام چقدر مهم بود که دستکش و بقایای دوران را به عنوان مظهر شهادت حفظ کرده بود.
ضمن اینکه نتوانست به سالن برسد و در نزدیکی یک فرودگاه نظامی به زمین خورد . اما کارش حرف نداشت و به تنهایی آنهم با آن هواپیما کار صد لشگر کرد. کور بودی ندیدی اجلاس انجام نشد؟
———–
پاسخ:
شما چنان حرفهای رژیم را تایید میکنید که انگار در آنجا بودید وقتی این اتفاق افتاد. البته یک امکان دیگر هم هست که شما از رژیم پول گرفته اید تا رفتار آنرا تایید کنید.
اگر کسی برای وطنش جان باخت نیازی به شهید ساختن از او نیست. دیتگاه شهید سازی معمولا برای آنهایی است که باقی مانده اند وسعی دارند از این موضع به نان و آبی برسند. از آن جمله همه آن فریبکارانی که امروز این کار را می کنند.
ضمن اینکه ی دوم ! اگه اهانت بده نکن تا در حقت نکنند
حسن آقا جان
عباس دوران از خلبانان خوب نیروی هوایی بود و خاطره اش از یاد دوستداران نیروی هوایی پاک شدنی نیست. ایشان بدلیل شناخته شدن هویتش توسط خلبانان اسیر شده در دست عراقی ها بارها تاکید کرده بود که در صورت اصابت ترجیح میدهد که در کابین بماند و کشته شود. ایشان میدانست که در صورت اسارت سرنوشت بدی در انتظارش است. وی بهیچوجه آدم مذهبی نبود ولی ملاهای ریاکار که در دروغ پردازی لنگه ندارند در این چند سال اخیر کوشیده اند که وی را انسانی معتقد و مذهبی قلمداد کنند و در این راه ماجرای شهادت ایشان را هم با اغراق بیان کرده اند. شهید دوران برای ایران جان باخت و نه برای ملاها. وی همشهری خودتان هم بود.
ضمنا” اگر دوست دارید میتوانم چند عکس از ایشان را برایتان میل کنم.
کیوار عزیز اینکه آقای دوران خوب بود یا بد را نه من میدانم و نه در باره آن ادعا یا قضاوتی کردهام.
مطلب من بر اساس آن مطلب عصر ایران نوشته شده. وقتی می نویسند هواپیما بدون موتور و بدون عقبه مصافت زیادی را طی میکند تا به ساختمان دیگری در آن سوی بغداد برساند به شعور خواننده توحین کردهاند. برادر من، هواپیما برای پرواز نیاز به موتور دارد و خصوصا باید بدنه آن سالم باشد اگر عقبه یک هواپیما آسیب دید حتی با داشتن موتور هم سقوط خواهد کرد. اگر شما دوست دارید در مقابل توهین های جمهوری اسهالی ساکت بمانید من این تصمیم را ندارم.
جمهوری اسهالی برای بقای خود نیاز به قهرمان سازی دارد و این هم نمونه ای از همین قهرمان سازی هاست.
حسن آقای گرامی
این فرهنگ منبر نشینان و پامنبریهاست که به هر چیزی رنگ و لعاب می دهند و اغراق می کنند. این داستان سقوط هواپیما هم بعد از 1400 سال یک چیزی میشه توی این مایه.
http://www.hawzah.net/per/E/do.asp?a=ECCBBH.htm
بخون که کس شعر جالبیه.
آلتت برقرار باشه
حسن اقای عزیز:
عباس دوران یک خلبان خوب شیرازی و بچه خیابان سردخانه شیراز بود . خداییش خیلی دل و جیگر دار بود . من با داداشش علی دوران رفیق بودم . ولی بزار چند تا نکته رو بگم شاید جالب باشه .ا ول که عباس آدم مذهبی نبود و هر وقت هم میخاس به عملیات بره یواشکی مشروب میخورد که بارها انجمن اسلامی نیرو هوایی بهش گیر داده بود .ولی چون خلبان خوبی بود زیر سیبیلی رد میکردن . جالب اینجاست که برادر این آقا رو که در صنایع الکترونیک به صورت قراردادی کار میکرد رو استخدام نکردند و همین حالا داره رو یه سواری پیکان مسافر کشی میکنه . هنوز که هنوزه پدر و مادرش تو یه خونه کوچیک تو خیابون زرهی زندگی میکنن و هشتشون گرو نهشون هست . قربونت برم اگه حضرت عباس هم بسازن چیزی که به خانوادش و اطرافیاش که نمیرسه ,فقط از اسمش استفاده میکنن . عباس یادت بخیر کاکو
حسن جون کاکو تو چقدر کُسشعر ميگی! يه پست درست و حسابی بنويس. با اين شروورها که نميشه فرهنگسازی کِرد و زير پوی اين آخوندها رو رُفت کاکو. ببين همشريمون آقوی خسرو ناقد تو بی بی سی و تو سايتش چه چيزای بدردخوری مينويسه. فحش و بدو بيرا و دلقک بازی رو بزار کنار کاکو جون. ايجوری که نميشه آخه. زياد اوقاتتو گُه مرغی نميکنم.قربون کله کچلت.
حسن جون من والله به اين چيزهايی که تو ميگی اصلن وارد نيست که نيستم. توی برلين نشستم و الکی بکسی هم تهمت نميزم تا چيزی بهم ثابت نشده باشه. اونهم با مدرک و سند. فقط ميدونم که يه فرهنگ زبان آلمانی فارسی نوشته ناقد که تنها فرهنگ زبانيه که يه ناشر خوب آلمانی چاپش کرده و من الان جلومه و هميشه ازش استفاده ميکنم. کوچولو موچولوه اما چيزه خوبيه. کتابها و مقاله هاشو هم نگاه ميکنی چيز و ميزی از “زد و بندهای او” با رژيم نميبينم. اما کاکو اينی که نوشتی “کپی پيست کن خوبیه” از اون حرفهاس جان تو. آخه مثلن سايت بی بی سی يا روزنامه و مجلاتی که نوشته های خسرو ناقد رو منتشر ميکنن مگه مغز خر خوردن که بيان کپی پيست اين آدم رو چاپش بکنن؟! به کلاغه گفتن منار تو فلان جات! گفت يه چيزی بگين که بجنبه. تو هم اگه ميخوای مخالفخونی بکنی يه چيزی بگو که آدم باورش بشه.
چهارشنبه ایران تعطیل بود.به مناسبت بعثت.یعنی بزرگترین دروغ تاریخ.روزی که یه عرب تخم حروم دزد روانی ادعا کرد پیامبر الله است و به او وحی میشود و ما هنوز با تازیانی روییده در باتلاق همان دروغ درگیریم.
گاه می اندیشم اگر خدایی وجود داشت حداقل نمیگذاشت کسی به اسم او چنین دروغی بگوید.
خب حالو که کامنت خودتو حذفش کِردی اين کامنت من که بي مورد شد کاکو! مردم که ميان اينجو ميگن اين چی چی ديگه! قربون دستت کامنت دوم منو هم حذفش کن تا بی حساب بشيم.
آقا جمال اون پیامی که شما به آن اشاره میکند را من ننوشتم، شخصی به نام من اون پیام را گذاشته بود.
من مسائل را با هم قاطی نمیکنم. من اصلا نمیدانم شما چرا نام دیگران را که به مطلب هیچ ربطی ندارند در پیام خود و ابراز عقیده خود میآورید! بطور کلی این گونه روشها در یک بحث سازنده جایی ندارد.
پیامهایی که با نامهای جعلی نوشته شوند پاک میشوند. پیامی را که شما به آن اشاره میکند با نام خُسن آقا نوشته شده بود و چون بنده حقیر در نوشتن آن دخالتی نداشتم حذف شد.
متاسفانه بعضی با نوشتن پیام با نام دیگران سعی میکنند آب را گلالود کنند تا به وسیله آن از آب گلالود ماهی بگیرند.
مخلص آقای خُسن آقا …
حالا حالت جا اومد ؟
ph::%20%20http://news08.hasanagha.org/show_news.php
که اینا قانون سرشون نمیشه و هنوز هیچی نشده پیشواز رفتن ؟ همین فرداست که نوبت وبلاگ نویس ها هم بشه ! صبر کن .. اونوقت یاد میگیری منو مسخره نکنی ! وقتی بهت میگم تو از ایران چیزی نمیدونی نگی نه و اینطور نیست ! اینا مثل آب خوردن قانون و تبصره درست میکنن و آدم میکشن .
خوب شیوا جان تو داری پاسخ خودت رو می دی و بصورت غیر مستقیم حرف منو تایید می کنی این رژیم نیازی به قانون نداره هر کاری دلش بخواد میکنه.
بابا چرا مساله رو نمیگیری ؟ منم میدونم اینا نیاز به قانون ندارن . ولی وقتی یه چیزی قانونی میشه , دستشون از حالا خیلی باز تره . تو مثل اینکه تند روها و افراطی ها رو یادت رفته ؟؟؟ یادت رفته تند روها مخفیانه چه کارهایی میکردن و بعد که رهبر یا یه نفر دیگه تاییدشون میکرد , بصورت علنی چه جنایتهایی میکردن و چقدر خشک و تر رو با هم سوزوندن ؟ این مساله هم همینه . الان قانونی نیست , نیروهای تند رو بطور کامل فعال نیستن . خود شیرین ها و … مال ها ! فردا که علنی بشه , مثل سیاست های احمدی نژاد که یه گهی میخورد و تا رهبر تاییدش میکرد , عمومیش میکرد و تخته گاز میرفت . دیگه اون وقت کاری مثل آب خوردن هر کسی که دست از پا خطا کنه رو میگیرن برای ارعاب نه برای امنیت ! این خیلی فرقه . مثل حجاب . بابا پیرزن رو هم اینا میگیرن تو چه معیاری داری برای قانون پوشش که حتا اسلام گفته پیرزن برش حجاب واجب نیست ! ؟ والا . ترس منم از همینه ..