Oct 17 2007
بازی از پیش باخته
چند مدت پیش قبل از اینکه کاسترو تلنگش در برود، به رژیم آخوندی هشداری داد که پر بیراه نبود. کاسترو به سردمداران حکومت آخوندی هشدار داد که به روسیه نمیتوان اعتماد کرد و در حساس ترین موقع خنجر را از پشت دریافت خواهید کرد. آقایان اما گویا یادشان رفته که درست همین چند ماه پیش بود که روسیه همراه با دیگر اعضای شورای امنیت رای به این دادند که ایران باید غنی سازی اورانیوم را متوقف کند یا منتظر عواقب وخیم تری باشد. همان روزها هم رژیم آخوندی روی روسیه و چین حساب باز کرده بود و به این امید بسته بود که با وتوی این دو عضو شورای امنیت از دامی که برایش چیدهاند فرار کند، ولی دیدیم که باز هم ملاهای از همه جا بی خبر در دام سیاست بازیهای روسیه افتادند و یک قدم دیگر به پرتگاه نزدیک تر شدند.
حالا نیز دوباره دارند همان فریبهای روسیه را میخورند و به گمان خودشان چون پوتین به تهران آمده و قول و قرارهایی گذاشته، پس با دیگر اعضای شورای امنیت همراهی نخواهد کرد. این خط و این هم نشان، این سطور را در حافظه خود ثبت کنید تا بعد تر ببینید که حق با من بود یا با سیاستمداران عقب افتاده آخوندی. این بازی روسیه هم مثل بازیهای دیگر و پیشین برای این است که از هر دو طرف دعوا امتیازهایی بگیرد و عاقبت پس از امتیاز گیری خنجر را مجددا تا دسته در پشت سیاستمداران آخوندی فرو کند. آقایان فراموش کردهاند که کاسترو سالهاست که با روسها هم خوابگی داشته و بازیهای سیاسی آنها را میشناسد. این یک بازی سیاسی است و یقینا همه طرفهای درگیر دنبال منافع خود هستند. امروز پوتین با این ادا و اطوارها میخواهد موضع خود را در مناقشه دریای خزر مستحکم کند و مقداری هم قرار دادهای نان و آب دار با ایران ببندد و بعد وقتی خرش از پل گذشت آنوقت بازی واقعی را ارئه دهد.
درست مثل زمانی که ملاها سنگر به سنگر در جنگ ایران و عراق عقب نشینی کردند و دست آخر هم خمینی دلقک جام زهر را سر کشید. این بازی سیاسی هم یقینا از همان نوع است، صبر کنید و ببینید چه زمانی جام زهر را دست خامنهای بدهند.
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 7:15 pm در بخش: بحران اتمی، جنگ
9 پیام |
سلام، من با این نگاه که ملاها را بی خبر از دنیا می داند مخالفم. همین بی خبران سی سال است در ایران حکومت می کنند اگر آنها بی خبر بودند حالا تو و من در وطن بودیم. دست کم گرفتن اینها ما را از تحلیل و شناخت واقعی آخوندیسم دور می کند. همین بی خبران بقول شما تمام گروهای سیاسی ایران را فریب دادند و بعد قلع و قم کردند. نه دوست عزیز آنها هم اهل سیاست اند و هم حواسشان از تو من جمع تر
قربانت گردم اسدالله جان اینها نبودند که مخالفین را فریب دادند! این عیب از خود ما (مخالفین) است. آقایان (علما) هنوز برای گذاشتن پای چپ یا راست در بیت الخلا با مشکل تصمیم گیری مواجهه هستند، اگر میبینید مملکت می چرخد! نه از درایت این آقایان است، مملکت نمیچرخد! این ملت است که دور خودش میچرخد خیال میکند مملکت میچرخد (یک نوع سرگیجه، شاید هم گوزگیجه).
اینها از بی اهمیت ترین مسائل کشورداری بی خبرند حالا شما میگویید اینها میفهمند!؟ خیر قربانت گردم، این ما هستیم که خیلی از مرحله پرتیم!
از عیب خودمان بگذریم این جماعت هالو نیستند.
سلام…
ظاهرا شدیدا احساس می کنی که یک پیش گوی سیاسی هستی… ولی خب، بد نیست بدونی که هیچ کس (حتی آخوندها) به روسیه صد در صد اعتماد نداره. روسیه اومده ایران که وقتی خواست با آمریکا بر سر قربانی کردن ایران چک و چانه بزند، قدرت چانه زنی اش بالا برود. ایرانی ها هم کاملا این را می دانند و حواسشان هست که پوتین فقط می خواهد نرخ را برای آمریکایی ها بالاتر ببرد. اینها هم هدفشان دقیقا همین است که هزینه را برای آمریکایی ها بالا ببرند… و الا اگر همین زور زدنهای کوچک نبود، تا حالا آمریکا به ایران حمله کرده بود. به هر حال شما می توانی به عنوان یک مغز متفکر سیاسی، خوشحال و خندان باشی.
اشتباه همه ما از روز اول همین بوده که شما فرمودید آقا یحیی، همیشه گمان کردهایم این آقایان خیلی سرشان میشود، در صورتی که اندازه خر شعور ندارند. این آقایان اگر اطلاعات شان از مسائل حوزوی بالا تر بود زمانی که اعراب بر سر مساله جنگ بین ایران و عراق داشتند میلیاردها دلار باج سیبیل به ملاها میدادند کوتاه میآمدند و منافعش را میبردند و تا ابد هم در ایران تبلیغ میکردند که جنگ را بردهاند. ولی وقتی کسی شعور نداشته باشد همین بلایی که دیدی سرش میآید، جنگ را می بازند، پول را هم نمیگیرد تا ابد هم باید پیش ملت ایران شرمنده باشد. جام زهر که یادت هست!؟
کسی که می رود سازمان ملل و یک سخنرانی می کند و یک مرتبه حلقه نور دور سرخود میبیند نشان از این دارد که چنان به چرندیات خودش باور دارد که نوری که وجود ندارد را می بیند. شاید هم برق از کون آقا پریده خیال ورش داشته نور دور سرش جمع شده.
روزی که آقایان سرنگون شدند و اطلاعات این حکومت نکبت بار برملا شد خواهید دید که آقایان قد خر هم شعور نداشتهاند، فقط مشکل ملت ایران بوده که اینها را باور کرده و در عوض فاقد خودباوری بوده.
سلام حسن آقا جان:نیازی به صبر کردن نیست قربانت گردم….این حرامزاده های پست وجب به وجب دارن مملکت رو میفروشند…دریای خزر از کف رفت!!! بی همه چیزها بخاطر نشستن در آغوش روسها سهم ایران از دریای خزر رو تا هفده درصد کاهش دادند!!
من پیشنهاد میکنم بیانیه ای خطاب به همه کشورهای حاشیه خزر و همچنین محافل سیاسی دیگر بنویسیم بر این مبنا: که علیرغم به حراج گذاشته شدن منابع آبی و خاکی ایران بویژه دریای کاسپین توسط این رژیم ضد مردمی و….ما ملت ایران در فردای تشکیل حکومتی لایق و آزاد و مردمی حق و حقوق تاریخی و مسلم خود را از تاراجگران امروز خواهیم ستاند……
اگر موافق باشید در خدمت هستم.
به نظرم اعتراض و نامه نگاری به کشورهای حوزه دریای مازندران می تواند گامی مثبت باشد باید انها بدانند و همه دنیا مطلع شوند هر تصمیمی این رژیم بگیرد از نگاه اکثریت ایرانیان مردود است و در آینده نقض خواهد شد. زیرا این رژیم یک نظام ملی نیست و ابدا نمایندگی ای از سوی اکثریت ملت ایران را ندارد. این رژیم نماینده اقلیت ایران است
چرا نباید به خود زحمت داده
و یک اعتراض ساده را سازماندهی کنیم ؟
حاکمان فعلی ایران مشتی مایخولیایی و عرب صفت و عرب پرست هستند و ابدا نباید از آنها هیچ ونه انتظاری در حفظ منافع ملی داشته باشیم
آنها حتی با واژه ملی و ایران مشکل اساسی دارند تئورسین های آنها بارها این را نشان داده اند
خود خمینی یکبار هم نشد نام ایران را بگوید
ما که اینقدر غر غر می کنیم
چرا به خود زحمت نمی دهیم این کارهای ساده و بی خطر را سازماندهی کنیم؟
ملتی که خودش به فکر خودش نیست انتظار دارید چه کسی به فکرش باشد؟
شلغم مراد عزیز اگر کار از کار گذشت دیگر حتی اینکه عده ای نامه نگاری هم بکنند از نظر بینالمللی بی ارزش خواهد بود.
اگر ملت میخواهد هنری به خرج بدهد، باید در انتخابات آینده عملا به دنیا نشان بدهد که این رژیم مشروعیت ندارد. تا زمانی که عدهای احمق میروند پای صندوقهای رای، اینگونه نامه نگاریها ارزش کاغذ روی آنرا هم ندارد.
باید در انتخابات اسفند ماه آینده، همه آگاهان و دلسوزان ایران همت کنند و تحریم انتخابات را همه گیر کنند و مشروعیت را بصورت رسمی از رژیم بگیرند.
هم از نظر حقوقی قابل ارزش است و هم حتی میتواند جلو جنگ را بگیرد، چون در آن صورت دنیا مجبور خواهد شد با راهکارهای سیاسی رژیم را ساقط کند.
عزیزان
از لحاظ حقوق بین الملل هر دولتی وارث تعهدات رژیم پیش از خویش و فسخ تعهد فقط منوط به وجوب ترتیباتی است که در خود سند الزام آور نگاشته شده باشد. بنابراین هر گندی که این حماران از نادانی خویش به بار بیاورند نسل های ایرانیان است که بدبختانه باید به ریش بگیرد، نظیر عهد نامه های گلستان و ترکمانچای که ایرانمان را به فتوای آخوند هائی از قماش این بی خردان پاره پاره کرد.