Jul 22 2007
مقوله امنیت
این واژه را میتوان از آن واژههایی دانست که حکومتها روی آن زیاد کار میکنند و یکی از معیارهای سنجش وضع جوامع امروزی است. اینکه مینویسم جوامع امروزی منظورم جوامع شهر نشینی است، اگر شهر نشین نبودیم شاید احتیاج چندانی به این پدیده نداشتیم!
بی خود نیست که جمهوری اسلامی هرگاه میخواهد سر مخالفین را زیر آب کند و صدای آنها را خفه کند، از این واژه سوء استفاده میکند تا اعمال غیر انسانی خود را توجیه کند.
حال ببینیم این پدیده مهم اجتماعی چه معجونی است که این همه ما را خصوصا در ایران با مشکل روبرو کرده است.
اگر تعریف امنیت را خلاصه کنیم میشود یک چیزی به این سادگی که “من و شما (ما) در کنار هم بدون ترس و تهدید از پدیدهای، بتوانیم به یک زندگی عادی ادامه دهیم”.
یک مثال پیش پا افتاده میزنم تا موضوع روشنتر شود.
فرض بفرمایید شما روزها برای کسب درآمد از خانه خارج میشوید. باید در آن نا کجا آبادی که شما زندگی میکنید، نظمی برقرار باشد که هم خانه و کاشانه شما را از گزند متجاوزان ایمن بدارد و هم شما در راه خانه تا محل کسب و کار خود در امان باشید و هم در محل کار شما این ایمنی برقرار باشد و شب وقتی به خانه برگشتید درآمد روزانه شما بتواند یک حداقلهایی از یک زندگی را برای شما تامین کند.
این را میتوان یک زندگی بسیار ساده شده ایمن به حساب آورد.
حالا باید برای اینکه به مشکل اصلی ما ایرانیها بپردازیم نکاتی را زیر زربین ببریم.
آیا شما وقتی که از خانه خارج میشوید این امنیت را دارید که زندگی شما به طریقی مورد تعرض قرار نگیرد!؟ یقینا پاسخ هر انسان آگاهی به این سوال منفی است. نه تنها ممکن است با بیرون رفتن شما از خانه همه دارایی شما در منزل را یک دزد بدزد، بلکه در راه خانه به کار هم هیچ امنیتی ندارید یا حداقل چنین امنیتی به هیچ وجه تضمین نشده است. وضع کار شما هم به همین شکل است، آنجا هم هیچ امنیتی ندارید.
حالا اگر این روند امنیت شدیدا مختل شود، دیگر در چنین جامعهای سنگ روی سنگ بند نخواهد شد و شیرازه همه چیز در چنین جامعهای به مرور زمان از هم پاشیده میشود و بی امنیتی حکمفرما میشود.
در چنین جوامعی شهروندان عاقبت به این نتیجه میرسند که برای کشیدن گلیم خود از آب (بخوانید فاضل آب) خود را محق به انجام هر کاری بدانند و در ترویج و گسترش این بی نظمی و بی امنیتی شرکت کنند.
هر انسانی حتی آنها که پاک ترین هستند، اگر امنیت و زندگی آنها مختل شود دست به هر کاری خواهند زد تا زندگی خود را ایمن کنند. فرض بفرمایید شما نان آور یک خانواده هستید و در نتیجه این بی امنیتی، شما شغل خود را از دست دادهاید و دیگر قادر نیستید پولی برای تامین زندگی خود و خانواده خود بدست بیاورید. یقینا پس از مدتی مشقت، وضع موجود شما را هم مجبور خواهد کرد تا برای کسب حداقل ها و ایمن کردن زندگی خود و خانواده دست به هر کاری بزنید. یا در بهترین حالت انسانی پاک باقی بمانید و دست به خودکشی بزنید و از این وضع خود را خلاص کنید.
یک سوال اساسی در این زمینه همیشه مطرح است: چرا امنیت در بعضی جوامع از بین میرود و وضع به شکلی که در ایران است در میآید؟ اولین دلیل آن نگاه غلط به پدیده امنیت است. در چند هفته گذشته اکثرا شنیدهاید که وقتی که رژیم حرف از اوباش و اراذل میزند، عدهای نا آگاه از مواضع رژیم دفاع میکنند و عمل دستگیرهای گسترده و اعدامهای بی رویه و غیرقانونی این افراد را به نفع جامعه میدانند، بدون اینکه از خود بپرسند خوب چرا این اوباش و اراذل فقط در کشورهایی وجود دارند که امنیت در آن وجود ندارد!؟ چرا چنین اوباش و اراذلی در کشورهای پیشرفته یافت نمیشوند؟ یا اگر یافت شود بسیار محدود است!؟ آیا هیچ گاه به خود این زحمت را دادهایم و از خود پرسیدهایم که چرا یک نفر به راه اوباش و اراذل میرود!؟ آیا فکر میکنیم که این افراد از روز تولد اوباش و اراذل بودهاند!؟ یا اینکه جامعه فاقد امنیت، آنها را به این راه کشانده است؟
این بحث بسیار طولانی است و جای چنین بررسیهای عمیقی در یک مطلب وبلاگی نیست، به همین خاطر از ادامه این بحث خودداری میکنم، ولی در خاتمه یک سوال اساسی از شما دارم.
اگر امنیت زندگی شما مختل شود چه کار خواهید کرد؟ منظورم این است که وقتی که دیگر هیچ راهی برای شما برای تامین یک زندگی ساده وجود نداشت. آیا در چنین شرایطی دست به دزدی، کلاشی، قاچاق و یا هر کار غیر قانونی، غیر اخلاقی دیگری نخواهید زد!؟ و اگر اینچنین نیست آیا دست به خودکشی خواهید زد!؟ راستی من و شما در چنین شرایطی چه عکس العملی نشان خواهیم داد؟
10 پیام
|
همین کاری که تا بحال کردیم یعنی مهاجرت به جایی که امنیت اجتماعی هست.
در ایران که بودم٬ هرلحظه منتظر یک اتفاق بد بودم. به صدای زنگ تلفن یا حتی صدای اف اف در منزل حساس شده بودم. هربار که زنگ میزد دلهره و اضطراب داشتم که چه کسی است؟ نیروی انتظامی؟ دادستانی؟ مامور مالیات؟ مامور شهرداری؟ کلاهبردار؟ دزد و قاتل؟…
دلم میخواست بروم جایی که دیگر دلهره و اضطرابی نباشد. آرامش روحی ثمره احساس امنیت است.
در کشورهای جهان سومی خود سیاستهای حکومتها عامل مهم تضعیف امنیت اجتماعی هستند و اعدامهای افراد شرور نمیتواند مشکل ساختاری نا امنی اجتماعی را حل کند.
ملا جان دقیقا منظور من هم همین مساله هست. فقط این مقوله بسیار پیچیدهای است و اگر بخواهیم زوایای آنرا خوب بشکافیم، نیاز به نوشتن یک کتاب قطور داریم و بایک مقاله یک صفحهای نمیتوان همه زوایای آنرا بررسی کرد و شکافت.
بطور کلی در جوامعی مثل ایران، امنیت برقرار است! اما برای گروه حکومت گران (خودیها) و این امنیت چنان مستحکم شده و برای مستحکم نگاه داشتن این امنیت، امنیت دیگر شهروندان باید فدای آن شود.
حسن آقا جان اون آهنگ قبلی که گذاشته بودی اولین سرود ملی ایران هست که در زمان قاجار ساخته شده.
عالی جنابان اگه خیلی علاقه مند به حفظ امنیت جامعه ایران هستن، اول از همه باید خودشونو دار بزنن. لات و لوتهای سرگذر که مملکت رو تو شرایط جنگی قرار ندادن. جماعتی که با شور و هیجان روند شکنجه جوونهای آفتابه به گردن رو تماشا کردن و امروز از اعدامهای فله ای استقبال می کنن، یه بار از خودشون بپرسن تو زندگیشون از این “اراذل و اوباش” بیشتر ترسیدن یا از مامورین نیروی افتضاحی.
در جواب سوال شما باید بگم من شعار زیاد می دم، اما اگه واقعن هیچ راهی نداشته باشم فکر می کنم دست به هرکاری بزنم. خب مساله تنازع بقاست! حسابشو بکنین، همین تنازع بقا تو ایران باعث شده روی یک اصلی که بهش معتقد بودم پا بذارم: اعتراض به ظلم! وقتی تو میدون ونک یه جوون رو به شلاق بسته بودن، یا جلوی چشمم یه پیرزن دستفروشو کتک زدن، من فقط رومو کردم اون ور و سریع گذشتم و تو دلم فحش دادم. کاری که اکثریت می کنن. حالا ما، همچین آدمایی، می تونیم ادعا کنیم اگه شرایطمون بدتر باشه (همون طور که برای یه عده بوده)، از اصول دیگه سرپیچی نمی کنیم؟! ما تو همون کلاس اول رفوزه شدیم!
+++++
پاسخ:
این تنها شما نیستید که در چنین شرایطی به را کج میروید. تقریبا 99 درصد انسانها چنین میکنند. به همین دلیل هم هست که نمیتوان تا وضع حکومت اینچنین هست امیدی به یک جامعه قانونمدار داشت.
این بررسی من یک بررسی اجمالی بود، اگر همه جوانب را در این بحث وارد کنیم خواهیم دید که ملت ایران واقعا گناهی ندارند، حتی آنها که به قول رژیم اوباش و ارذل نامیده میشوند. اینها همگی ثمرهای و آئینهای تمام نما از جامعه هستند.
در ايران ، البتّه شمارهی ِ کسانی که با خلاف گذران میکنند اندک نيست ؛ و حتّی بعضاً خلاف ِ وجدانی و انسانی هم مرتکب میشوند . شکّی نيست . ( من ترياک کشيدن و فروختن و امثال ِ اين جُرمکها را قابل ِ بحث نمیدانم . البتّه دوستانی که خارجه زندگی میکنند ، غالباً تصوّر ِ درستی از اين امور ندارند و به محض ِ شنيدن ِ نام ِ ترياک و حشيش ، هيولا پيش ِ چشمشان میآيد ؛ درحالیکه اين مواد ِ ساده ، اينجا به صورت ِ عرف و عادت درآمده ! ) امّا نکتهی ِ اصلی اين است که اوباش و اراذل اينها نيستند . من که از تلويزيون از کسانی خشونت و زدن ديدم که کلاهکشی داشتند و صورتشان را پوشانده بودند . آيا منظور از اراذل و اوباش همانها بودهاند ؟!
آنچه امنيّت را برهم زده خود ِ خود ِ نظام ِ اقدس ِ الهی است . قانونشکن کسی است که جوانهای ِ ما را – به هر جرم و بهانهای – با کتک و توهين و گلوفشردن ( در تصاوير ِ « عربده – پکوپوز » ديدم مأموری گلوی مردی را که میخواست حرف بزند گرفت و فشار داد . ) دستگير میکند و بدون ِ محاکمه و دادگاه و وکيل و … در ملاء ِ عام دار میزند .
اینکه وضعیت جامعه باعث بوجود آوردن اوباش میشود درست…اما بنظرم برخورد با اوباش موجود فعلی هم بد نباشد…خیلی ها به نان شب محتاجند اما دزدی هم نکردند..!!بعضی از بدار آویخته شدگان کسانی بودند که بزور مشت و لگد به دختران دربندشان تجاوز میکردند و حتی در پای چوبه دار وقتی از جنایتشان میگفتنند با وقاحت میخندیدند…
دوست عزیز کسی نگفت آقایان را باید رها کرد بروند بیشتر تجاوز کنند. بحث من این است که این ناهنجاریها ریشه در جاهای دیگر دارد و با اعدام و ایجاد رعب و وحشت نمیتوان جامعه را اصلاح کرد. این رعب و وحشتها در جامعه باعث بوجود آمدن شراراتهای بیشتر خواهد شد. این چیزی نیست که من امروز کشف کرده باشم، اینها نتایج تحقیقات انسانهایی است که روی مسائل و معضلهای اجتماعی کار تحقیقی کردهاند.
یقینا در کشور نروژ هم اراذل و اوباش داریم، ولی روش برخورد با آنها به روشهای انسانی و “قانونی” است و همین مساله باعث میشود که در جامعه به این انسانها با دید دیگری نگاه میکنند. این مسائل بسیار پیچیده است، اگر بخواهم آنها را عمیق بشکافم همان گونه که گفتم باید مثنوی هفتاد من بنویسم.
وقتی حکومتی بدون طی مراحل قانونی عدهای را به جرم های واهی اعدام میکند به صورت مستقیم به جامعه میگوید قوانین کشک است هرکاری دلتان خواست بکنید، اینجا قانون جنگل برقرار است، همین مساله به جامعه منتقل میشود و هرج و مرج جامعه را فرا می گیرد، همان گونه که شاهده هستیم. در کجای قوانین ایران چیزی بنام اراذل و اوباش به عنوان جرم تعریف شده!؟ همین طوری شکمی که نمیتوان عدهای را گرفت و اعدام کرد. درست مثل جرائم سیاسی است هنوز حکومت هیچ جرم سیاسی را در قانونش تعریف نکرده ولی بر اساس همان قوانین نانوشته عده زیادی را به زندان انداخته و عدهای دیگر را اعدام کرده و…
عزیز دلم مملکت باید قانون داشته باشد، با قوانین هردمبیل آخوندی نمیتوان یک مملکت 70 میلیونی را اداره کرد. همین طوری کشمی قاضی (غازی) برمیدارد یک حکمی را شکمی صادر می کند ملت هم به به و چه چه می کنند و وقتی فردا همین قوانین هردمبیل گریبان خودشان را گرفت آنوقت ناله سر میدهند که مسلمانی نیست.
وقتی خودشان اعتراف به جنایت ..تجاوز و حمل کیلوها هرویین میکنندبنظر شما باید منتظر قانون مدون بود؟
سیاه کردن زندگی هزاران جوان…!
بسم رب القاسم الجبارین
هیچ جامعه ای به اندازه بلاد اسلامی دارای امنيت نیست که همگي ناشی از تربیت اسلامی و حاکمیت الله است و انشا الله با ظهور آقا امام زمان مردم گمراه اروپا هم بتوانند آسایش جوامع اسلامي نصیبشان شود.
خوشبختانه شما نسبت به اعدام این اراذل ابراز انزجار نکرده اید که معلوم است با منطق عناد ندارید و در همین جا من خدمت روانشناسان خود فروخته و عوامل حقوق بشر استکباری که علیه این اعدام ها شعار سر مي دهند اعلام مي کنم که دست از عناد با الله برداريد تا رستگار شويد.
اسلام يک دين جامع الشرايط است و برای تمام خلق ها و خو ها برنامه ای دارد و شما اگر استعدادی داری می تواني استعداد خودت را در هر زمينه که خواستي شکوفا و انرژی خود را تخلیه کني. و اسلام بر خلاف مسیحیت مسدود کننده غرایز بشری نیست بلکه جهت دهي به غرایز مي کند.برای مثال:
اگر به راهزني علاقه داری خوب برو جیب مخالفين اسلام را خالي کن و خود حضرت با دستان مبارک در هنگام تشکيل دولت اسلامي در مدينة النبي بارها به همراه اصحاب خود سر راه کاروانها سبز شدند یا به دیار یهوديان حمله کرده و با شجاعت مثال نازدني به مصادره اموال کفار و مشرکين پرداختند و علاوه بر اجر معنوي از اجر اخروي هم بهره مند شدند.
اگر علاقه به شکنجه داری برو مردم را شلاق بزن و سنگسار کن که حضرت محمد (ص) و شجره پاک و منزه ایشان بارها به این امر اقدام کرده اند.
اگر به سکس علاقه داری برو 4 تا 4 تا زنا بگیر و یک کاروان زن صیغه کن که حضرت محمد (ص) و خاندان پاکش جهت ترویج و اشائه سنت ازدواج هرکدام یک کشتي یا لا اقل یک تریلي زن داشته اند.
اگر به کشتار و قتال علاقه داری برو عضو حزب الله بشو و در دیار کفر بمب گذاری کن.
اگر به عربده کشی علاقه داری برو نوحه و قرآن واذان بخوان
اگر خایه مال هستی مي توانی به دست بوس روحانيان خصوصا سادات اولاد پيغمبر اسلام بروي.
اگر به شرخری علاقه داری برو مامور امر به معروف و نهي از منکر و انصار حزب اللهي شو
اگر به جاسوسي و تجاوز به حریم خصوصي ملت علاقه داری برو دست بوس آقا امام زمان جزو سربازان گمنام امام زمان شو
اگر به استعمار و برده داری علاقه داری برو صد تا صد تا برده و اسیر بگیر
اگر … برو …
این انتخاب با شماست مي تواني غرایز حیواني خود را مثل ائمه اطهار در جهت اسلام بکار گيري که همانا رحمت الهي نصیبت شده و از اجر معنوي و اخروی بهرمند شوی و اعمالت بجاي اینکه غریزه نام بگیرد فطرت پاک و حسنات اخلاقي نام بگیرد و اگر هم خواستي مي تواني راه شيطان را در پیش بگیری و به فلاکت دنیوی و اخروی مبتلا شوی.
اسلام مثل مسیحیت نیست و غرایز حیواني انسان را به رسميت مي شناسد.
مسیح مي گويد جاسوسي نکن حتي برای مسیح و استعدادها را سرکوب مي کند ولي اسلام مي گوید اگر مادرقحبه هستي بیا عضو سربازان گمنام آقا امام زمان شو و استعداد خودت را در راه اسلام ناب محمدي شکوفا کن.
مسیح مي گوید هرگز به اموال انسان دیگر با هر عقيده و مرامي که بود دراز دستي مکن و چه استعداد ها که بر سر این عقیده به هرز می رود ولي اسلام مي گوید اگر استعداد دزدی داری برو اموال غیر مسلمين را بدزد.
مسیح مي گوید…. اسلام مي گوید ….
و چنین است که در جوامع اسلامي ضمن به رسمیت شناختن غرایز حیواني آن را مهار و تبدیل به ارزش می کند.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدي از نهضت حسینی محافظت بفرما ، خامنه ای رهبر به لطف خود نگهدار.