Aug 31 2002

هیس هم رفت دوستان

نوشته:     :::       1 پیام

هیس هم رفت
دوستان اگر بنا بود که رژیم سگ صفت جمهوری لجن بما اجازه دهد تا آزادانه بنویسیم که شاید اکثر ما ها نمینوشتیم، خودم را حداقل میشناسم، من هیچگاه در یک کشور آزاد نیازی برای نوشتن نداشتم. من مینویسم چون فعلآ این تنها راه مبارزه برای من است. باور بفرمایید خواهم نوشت تا این رژیم سگ منش انگشتانم را بشکند، آنگاه با انگشتان پا خواهم نوشت. مینویسم تا زمانی که خون در رگهایم جریان دارد. همگی میدانید که من نویسنده نیستم و لی با این حال خواهم نوشت تا به اوباشان خامنه ای و رفسنجانی بفهمانم که کسانی هستند که دست از سر این مرده خواران بر نخواهند داشت تا اینکه خونشان را بریزند و ملتی را از رنج و بدبختی نجات دهند. من مینویسم تا شاید صدایی باشد حتی ضعیف دربین صداهای مامورین امنیتی سابق و جلادان، تا بدانند که صداهایی را نمیتوان خرید و صداهایی را نمیتوان خفه کرد.
من مینویسم تا هیس بداند که تنها نیست .
دوستانی که وبلاگ مینویسند فقط برای آنکه وبلاگ بنویسند بهتر است که ننویسند. امروز ایران نیاز به کسانی دارد که سیاسی مینویسند، اگر بنا باشد که بنویسند و مثل خورشیدخانم بنویسند من ترجیح میدهم که بروم و درباغچه خانه ام بیل بزنم و اینگونه نوشته های گمراه کننده را نخوانم، من وبلاگ از نوع دخترک شیطان را میخواهم. اگر بنا بر این است که هیس یا فضول هم مثل درخشان بنویسند من ترجیح میدهم که قلمشان بشکند و ننویسند. اگر بنا هست که امید و بامداد همچون صندوق بنویسند من ترجیح میدهم که ننویسند. اگر بنا بر نوشتن کس شعر است، من ترجیح میدهم در باغچه خانه ام در مملکت یخبندان قطب شمال درخت انگور بکارم و از آن شراب بسازم و بیاد خسرو گلسرخی مست کنم.

نوشته: در ساعت: 12:13 pm در بخش: بدون دسته بندی

1 پیام  |           

1 پیام به “هیس هم رفت دوستان”

  1. changal says:

    بات(باهات(باشما)) موافقم……………….

پیامی دارید؟ changal

اجباری، نمایش داده نمی‌شود

Spam protection by WP Captcha-Free

اخبار و مطالب خواندنی