Oct 28 2006
خنده دار
در این روزگار وانفسا که حضرات ملا دارند مملکت را به گه میکشند عدهای دلقک دور هم جمع شدهاند به رهبری حاج حسین درخشان مسابقه بهترین یا برترین وبلاگ راه انداختهاند. مسئول، داور و خانم بیار معرکه هم حاج حسین درخشان است، همون حسین درخشانی که وقتی که ما (جمعی بیش از 200 نفر) از وبلاگ نویسها تصمیم گرفتیم کانونی برای وبلاگ نویسها راه اندازی کنیم همین رقیه سلطان فرمودند “وبلاگ که مرکزیت نداره که بشود برایش کانون راه انداخت” نقل به مضمون. حالا معلوم نیست که چگونه است که وبلاگهای بی مرکز (انگاری دایره است که باید مرکز داشته باشه) یک مرتبه مرکز دار شدند و میشه براشون مسابقه راه انداخت! البته بدون اینکه مجریان این شعبده بازی معیاری برای این انتخاب خود تعیین کرده باشند. انگاری مسابقه دو میدانی است که عدهای به خط بشوند و مسافت معینی را بدوند و بعد سریع ترین آنها انتخاب بشوند! یکی نیست به این آقایون بگه خوب آدمهای عاقل شما بر اساس کدام واحد اندازه گیری میخواهید این همه وبلاگهای گونه گون رو با هم بسنجید!؟ اگر بخواهید آنها را متر کنید که یقینا نانا زولا باید برنده بشه، چون هر شب حداقل 33 کیلومتر فحش خواهر مادر نثار همگی شماها میکند. واقعیت رو بخواهید اصلا تصمیم نداشتم در این باره مطلبی بنویسم ولی دیدم مدتی است که دنیای وبلاگستان در حال موت است و هیچ موضوعی برای نوشتن ندارم، درضمن هیچ کار مفید دیگری هم برای انجام دادن نداشتم در نتیجه تصمیم گرفتم وارد این بازی بی مزه شوم. آخه شراب امسال هنوز آماده نیست و توی زیرزمین با نتی مونوتون در حال نواختن نوای قلپ، قلپ، قلپ است این نوای مونوتون هم که هیجانی ندارد! پس تصمیم گرفتم در باره این شعبده بازی تازه بنویسم.
جالب تر از همه اینکه گویا رادیو امام زمانیها هم بدجوری از دست حاجی درخشان گچی هستند که با این معرکه گیری جدیدش یک مقداری توجه رو از سوی رادیو امام زمانیها به طرف رادیو آلمان جلب کرده. آخه مگه نمیدونید که این دوتا ملت شدیدا با هم از قبل رقابت دارند و هر دو هم خود را دویچ مینامند. خدا رو چی دیدی شاید هم این آقایون اسهال طلب موفق شدند جنگی بین هلند و آلمان راه بیندازند! ما هم این وسط مینشینیم و میخندیم! فعلا که کار بهتری برای انجام دادن نداریم که! داریم!؟
پ.ن.:
وقتی ما سعی میکردیم برای آزادی وبلاگ نویسان دربند تلاش کنیم هیچ کدام از این آقایون و خانمها وبلاگ نویس نبودند تا از یک هم فرقه ای شون دفاع کنند و اصلا هیچ عکسالعملی از خودشون نشون نمیدادند ولی حالا که مسابقه است، همشون از حول حلیم افتادن توی دیگ
8 پیام |
امسال نه امثال،
مضمون نه مذمون
موفق باشی
———
مرسی امید جان
از دست تـو خـُسـُن آقا جـان :))
اتفاقا خوب کاری کردی در اين مورد نوشتی
حيف که من در دوران عده هستم والا اين مسابقه را با شامورتی بازيهای نظام مقايسه ميکردم تا خوانندهها بدانند چگونه و چرا شارلاناتيسم در اجتماع ما رشد ميکند.
درست است که ارزش اين مسابقه و اهميت مادی و معنویاش در حد باد معده است ولی سکوت و بهت جماعت وبلاگ نويس در برابر اين توهين آشکار به فهم و شعور وبلاگستان جای تامل و تاسف دارد.
چرا کسی به دويچه وله اعتراض نميکند که اين بچه قرتی بی ريشه را که اساسا هويتی هم ندارد و هرروز مطابق جهش باد زرزر ميکند را بعنوان داور مسابقه انتخاب کرده؟ آيا يک آدم درست و حسابی توی اينجا نيست؟ منفورترين و بیسوادترين و شارلاتانترين و پررو ترين موجود وبلاگستان را بعنوان داور انتخاب کردهاند چرا همه مثل ماست در برابر اين کار همدیگر را نگاه میکنند و چیزی نمیگویند؟ اتفاقا همین جاست که باید حساب سره از ناسره را جدا کرد.
من همیشه گفتهام بیبخاری مردم و مصلحتاندیشی های از نوع کون گشادی و تنبلی مهمترین عامل رشد شارلاتانیسم است. بايد اعتراض کرد.
اولا وبلاگ مسابقه لازم ندارد و نتيجهای مثبتی هم ندارد ولی اگر بنا بر تشويق وبلاگ نويسها است بهتر است يک حرکت خودجوش از داخل وبلاگستان و نه از بيرون بجود بيايد و با تشکيل يک هسته داوری متشکل از همه سليقهها و با در نظر گرفتن پارامترهای مشخص مثل مرتب نويسی- بهترين قالب- بی غلط نويسی- ابداع و خلاقيت و … را ملاک انتخاب قرار دهند . اگر اينکارها را خودمان همت انجامش را نداشته باشيم ديگران از بيرون میآيند و برايمان چنين آشی را میپزند.
حسن آقا اين پن لاگ چيکار ميکند؟
فقط در مورد اعدامها بیانیه ميدهد؟
————
پاسخ:
ملا جان اگر عدهای در باره این موضوع سکوت میکنند از این میترسند که مهر حسادت بخورند وگرنه به گمان من اکثرا با آن مخالفاند، خصوصا که کسی مثل حسین درخشان مسئول شورای نگهبان آن است.
بهتر این بود که آنهایی که در لیست قرار گرفتهاند اعتراض میکردند تا متهم به حسادت و از این نوع چرندیات هم نشوند.
خوشبختانه زیتون که اسمش در لیست هست به آن اعتراض کرده دیگران را نمیدانم
باور کن من اصلا سعی میکنم در باره این گونه مسائل سکوت کنم من بعنوان کسی که به همه چیز اعتراض میکند شدهام مثل آدمی که از همه چیز بدش میآید درصورتی که من با این گونه مسائل هیچ مخالفتی ندارم فقط اینکه یکی مثل حسین درخشان را میکنند وکیل همه وبلاگ نویسهاست که مرا عصبانی میکند
در ضمن به نظر من وقتی که وضع ملت بیچاره ایران این گونه است که از حداقل ها هم محروم شدهاند دیگر پرداختن به این مسائل مسخره به نظر میآید
من فکر میکنم که حسن اقا درست میگه. ما همیشه از مهر حسادت خوردن ترسیدیم و میترسیم. از بردن زیر علامت سئوال مسائل ترسیدیم و هنوز هم میترسیم. از اعتراض به چیزی که بنا به احساساتمان نمیتوانیم قبولش کنیم و دلیل انچنانی هم در مورد ردش نداریم ولی بنا به قول التجربه مافوق العلم تجربه بد در موردش داشتیم ترسیدم و حالا حالا هم میترسیم. خصوصا اگر قسمتی از جامعه نیز بطور ضمنی قبولش نماید. این گونه افراد و وقایع معمولا خیلی خیلی هم فعال هستند و در توانشان هست که بطور شبانه روزی خود را وقف اهدافشان نمایند. فرق دارد با چند نفر که اگر آخر هفته توانستند دستی به قلم ببرند و صد برگ مطلب را بزور در چند جمله بچپانند و بخواهند در اختیار دیگران قرار دهند. ضمن اینکه بیش از صدی نود و نه وقتمان صرف درگیریهای درونی خودمان میشود و به مخرج مشترکی هم نمیرسیم.
تا ملک اینست و چنین روزگار
زین ده ویران دهمت صد هزار
salam baradar! site shoma dar Isp haye ma’mooli filtere. amadam begooyam ke ma moshtaghe sar zadan va khandanim amma nemitavanim. alan ham sare kare sabegham hastam ke shode
————-
پاسخ:
دوست عزیز وبلاگ حقیر مدت هاست که فیلتر شده. البته عده ای از دوستان با استفاده از پراکسی سر می زنند ولی متاسفانه فعلا اوضاع اینگونه است
بنده که ابدا” حوصله نوشتن در این باب رو نداشتم ولی خوشحالام دوستانای این کار رو کردن و همینجا اعلام میکنم با نظرات مخالف در این مورد موافقام. 🙂
والبته بر خلاف تو حسن آقا من با اصل کار هم مشکل دارم و نه فقط قیومیت جناب درخشان.
ملا جان من همان اول به این مسئله اعتراض کردم – در نظرخواهی خودم:
http://mithras.org/cgi-bin/mt/mt-comments.cgi?entry_id=2762