Jul 06 2006
وای بر احوال ما!
زنی است 45 ساله، تمام زندگیاش از تصدق سر این رژیم دگرگون و نابود شده. گاهی اوقات تلفنی یا اگر روی نت باشد از طریق MSN باهاش صحبت میکنم. او هم مثل خیلی از زنهای شهر نشین اگر روشنفکر نباشد ولی حداقل از تصدق سر شهر نشینی و تماس با جامعه کمی مدرنتر و تا حدودی دست چپ و راست خود را از هم تشخیص میدهند. از اوضاع ایران میپرسم، میگوید گرانی غوغا میکند و حتی آنهایی هم که تا امروز لقمهای نان برای سیر کردن شکم خود داشتند حالا دیگر همان ها هم دارند به سطح فقر و گرسنگی میرسند.
با عصبانیت میگویم، حقتان هست وقتی بعد از 27 سال فریب و نیرنگ دزدی و جنایت هنوز به پای صندوقهای رای میروید و به این جنایت پیشگان رای میدهید دیگر حق اعتراض ندارید.
یک مرتبه از دهانش در میرود و میگوید چه میدانستیم گفتیم شاید اینها بهتر از آنها باشند. باورم نمیشد وقتی این جملات از دهانش دررفت، حداقل گمان نمیکردم رژیم قادر باشد او و امثال او را هم بتواند فریب دهد. نزدیک بود گریهام بگیرد با فریاد پرسیدم تو هم!؟ آیا خریت شما حد و مرزی میشناسد!؟ با بغض گفت: میگفتند اگر رای ندهیم و مهر توی شناسنامه ما نخورده باشد دخترم برای رفتن به دانشگاه با مشکل روبرو خواهد شد.
با عصبانیت گفتم خاک بر سر تو و دخترت و خاک بر سر آن دانشگاهی که با این وسیله بخواهید واردش شوید. دانشگاهی که دانشجویانش بجای پرداختن به مسائل علمی و اجتماعی از بانک پول وام میگیرند و با آن میروند حج عمره اگر چنین دانشگاهی را به توالت عمومی تبدیل کنید منفعتاش برای ملت بیشتر است تا اینکه دانشگاه باشد. حس کردم دارد پشت تلفن گریه میکند، از خودم هم متنفر شدم، با خودم فکر کردم چه باید کرد تا این انسانها را از این منجلاب نجات داد!؟ با زور یا با محبت با فریاد یا با مدارا، آیا کسی راه را میشناسد!؟ واقعا از کدام ابزار برای نجات این گمراهان باید استفاده کرد!؟ از کدام وسیلهای برای نجات این انسانهایی که از چهارپایان نادانتراند باید استفاده کرد تا بلکه از این راه مرگبار نجات شان داد!؟
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 11:04 am در بخش: ملای حیله گر
11 پیام
|
سلام
با سلام. دوست عزیز فکر کنم تفاوتی نداشته باشه بگم اسمم چیه! ولی شغلم تدریسه و تحقیق! کارم مدلسازی و کنترل است پس اجازه بده چند جمله ای را با چاشنی تحقیق برات عرض کنم:
1- همه سیستمها دینامیکی دارند که نشون میده وضعیت فعلی شون جقدر در رفتار آینده موثره. و در ساده ترین حالت سه پارامتر ثابت دارند. اولین پارامترش را ثابت زمانی میگویند که نشان دهنده سرعت پاسخ سیستم هست هر چه این پارامتر بزرگتر باشه نشون میده که زمان بیشتری باید به سیستم داده بشه تا سیستم از حالت گذرا عبور بکنه و به حالت پایدار برسه ولی اگر این پارامتر کوچک باشه یعنی سیستم خیلی عجوله و به تغییرات شدیدا حساسیت نشون میده. پارامتر دوم را بهره سیستم میگویند که نشان میده که با مقدار مشخصی از دامنه ورودی، دامنه خروجی چقدر است. مثلا نسبت میزان عقب نشینی یک حکومت با میزان فشار وارده به حکومت. سومین پارامتر هم نشان دهنده زمان مرده سیستم هست که حتی با وجود اعمال فشار خروجی سیستم تغییر چندانی نداره.
2- با تخمین پارامترهای یک سیستم حالا نوبت به کنترل میرسه. در بحث کنترل اولین کار تعیین ورودی هست که بتوسط آن خروجی به بهترین وضع ممکن در وضعیت مطلوب قرار بگیره. اشتباه در تعیین این ورودی باعث خواهد شد در خیلی از موارد سیستم کاملا پایدار نه تنها کنترل نشده که ناپایدار هم بشه. پس یکی از مهمترین عوامل داشتن یک کنترل خوب بر روی سیستم داشتن یک ورودی خوب هست. بعد از تعیین ورودی تنظیم پارامترهای کنترل کننده هست بنحوی که بهترین (سریعترین، پایدارترین و …) کنترل را داشته باشیم. این پارامترها توابعی از پارامترهای سیستم هستند.
3- تخمین اشتباه پارامترهای سیستم به تنظیم ناموفق کنترل کننده منجر میشود. پس باید برای یک کنترل خوب پارامترهای سیستم با وسواس زیادی تعیین شوند و برای این منظور باید تمامی اطلاعات ورودی و خروجی سیستم را کاملا بیطرفانه (نه کاملا سیاه یا کاملا سفید) دید و مورد ارزیابی قرار داد.
4- در سیستمهای پیچیده باید علاوه بر ورودیهای در نظر گرفته شده برای کنترل اثر دیگر ورودیها را هم از نظر دور نداشت. بنابراین طراحی سیستم کنترل بسیار پیچیده تر خواهد بود. مثلا در بعضی از سیستمها برای پاسخی مثبت ابتدا سیستم پاسخی منفی میدهد (در نظر بگیرید کسی میخواهد خانه ای بسازد و وام میگیرد. در ابتدا علاوه بر وام کلی مشقات دیگر را هم تحمل میکند ولی پس از مدتی که خانه ساخته شد کم کم وضع روبراه میشود. حال اگر از دید بزرگترها که دور را میبینند این کاملا طبیعی بوده و مشکلی ندارد ولی از دید بچه ها در ابتدا نقض غرض به حساب میآید چون آنها مثل بزرگترها آنقدر دوربین نیستند). این نوع سیستمها باید فقط با دید باز و با حوصله زیاد کنترل شوند و اگر بخواهیم با پاسخ منفی اولیه آنها را بسنجیم همان خواهد شد که در بند 3 گفنم.
5- تا بحال ثابت شده است که تمام سیستمهای اجتماعی و اقتصادی متاسفانه دارای پاسخ منفی هستند و برای تغییرات مثبت دوره ای از تغییرات منفی را میگذرانند که آنهم به دلیل مقاومتهای بخشهایی از جامعه با تغییر میباشد. از طرف دیگر سرعت رشد منفی و مثبت نسبت عکس دارد با زمان تغییرات منفی و نسبت مستقیم با حداکثر پیک منفی بدینصورت که اگر سرعت تغییرات زیاد باشد پاسخ سیستم بسرعت منفی شده و پیک منفی بزرگی خواهد داشت و سپس بسیار سریع هم با رشد مثبت مواجه خواهد شد (وضعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اروپا را در رنسانس در نظر بگیرید و بحثهای خصوصی سازی و …) ولی بر عکس اگر سرعت تغییرات کند باشد سیستم آهسته منفی خواهد شد و برای زمانی طولانی در وضعیت منفی کوچکتری نسبت به حالت قبل باقی مانده و بعدا آهسته با رشدی مثبت مواچه خواهد شد. حال در نظر بگیرید که سیاست کنترلی درست در موقعیت منفی عوض شود و سیاست جدیدی جایگزین گردد، بدلیل ماهیت دینامیکی سیستم تمام و یا قسمتی از اثرات قبلی پاک شده و سیستم نسبت به قبل از تغییر سیاست کنترلی از نقطه بدتری باید شروع کند. حال اگر تغییر سیاست جدید هم دوباره در نقطه منفی روی دهد این سیستم چاره ای نخواهد داشت جز آنکه به قهقرا برود.
6- انقلاب یعنی تغییر سیاست و معمولا در یکی از پیکهای منفی سیستم (حال اقتصادی و یا فرهنکی) اتفاق می افتد چرا که در تغییرات مثبت البته نقض غرض خواهد بود. حال اگر انقلاب همان محدوده ای که اتفاق افتاده را شامل شود و به بقیه سیستم آسیبی نرساند (که البته از محالات است) به بقیه سیستم میتوان امیدوار بود در غیر اینصورت باید منتظر انقلابهای بعدی بود. اگر پارامترهای سیستم در بدترین وضع ممکن باشند (ثابت زمانی پایین و زمان مرده بالا) که نشان از بی صبری سیستم و آرامشهای طولانی قبل از طوفان دارد آن سیستم تقریبا هیچ وقت روی خوشی را نخواهد دید.
7- پس باید کاری کرد تا هم پارامترهای سیستم را به مرور زمان به سمت بهتر پیش ببریم و هم صبر ملت را برای پاسخ مثبت بیشتر کنیم و هم کنترل کننده خیلی پایداری طراحی کنیم. برای صبر ملت باید فرهنگسازی کرد و برای اینکار باید صبر ایوب داشت و برای کنترل کننده باید احزاب قوی و مشاهده گرهای بیطرف تا فقط سپید و سیاه نبینیم و با تشخیص درست پارامترهای موجود اونها را هم در جهت درست تصحیح بکنیم و هم با پامترهای درست کنترل کننده ها را بازتنظیم.
ببخشید اگر کمی زیادی شد.
حسن آقا جان
بابا قربانت بروم اينان وحشتناکند اينان درست مانند مستي
با تيغه برهنه هستند
اينان از تغيير پائين ترين رده جامعه ناگهان به بالاترين رفته اند
ميداني برايشان دست کشيدن از اين همه لذت يعني چي؟
چرا دينشان شد درست در برابر دينشان يعني اغلب چيزهاي
دين را مفهومي ديگر بهش دادند
براي جيفه دنيا و چپاول بيشتر
اينان مانند يک وحشي بيابان گرد بودند که ناگهان سر از کاخ
خود خود سزار در آوردند
براي خودشان هم ابتدا قابل قبول نبود به همين دليل از
بازرگان ها و بني صدر ها کمک گرفتند ولي هنگامي که ديگر
همه را تصيفه کرده و کسي نبود هم براي حرص و آز شروع
به شقه شقه شدن کردند
نابودي اينان تنها با دوشقه اي که اکنون شده اند امکان پذير
بود که شد
هردو بحدي يکديگر را تضعيف خواهند کرد که هر دو با هم
خواهند رفت بي ترديد
کار ما بايد برنامه ريزي بسيار بسيار بسيار شهر وندانه ابتدا
براي شهر هاي ايران باشد و سپس اقدامات رفاهي براي
اينان براي بازگشت به روستاها و سر کار وز ندگي خودشان
شک ندارم ما توانش را ديگر اکنون داريم . سبز باشي نانا
حسن آقای عزیز
یادته من قبلا میگفتم بابا جون اتمسفر سیاسی در داخل با خارج کشور از زمین تا آسمان فرق داره؟
در داخل مردم اولا بی تفاوت شده اند و اینقدر مثل ما اخبار کشور را دنبال نمیکنند. اینقدر در گرفتاریهای امرار معاش دچار مشکل هستند که برایشان مهم نیست په کسی میاد و چه کسی میره
در مورد انتخابات هم نقش تبلیغاتی رادیو و تلویزیون حکومتی را نباید نادیده گرفت
بسیارند کسانی که برنامه ای برای رای دادن ندارند ولی اینقدر فضای انتخابات را داغ میکنند که عده زیادی تحت تاثیر قرار میگیرند و رای میدهند. ملاک رای دادن مردم هم از روی علم و آگاهی نیست بلکه مبنای ظاهری و قشری است
این اتفاق هم در مورد زمان خاتمی افتاد و هم در زمان این مرتیکه.
انتخابات در ایران اصلا جایگاه خود را از دست دادهو ت بلکه یک ترفبدیل به یک ترفند شده
این خانم هم تقصیری ندارد. فضا و اتمسفر داخل همینطور است و علت آن هم بسته بودن محیط است
ما از بیرون نشستیم به اونهایی که داخل گود هستن میگیم لنگش کن….
اغلب اونهایی که ایران هستند مجبورند رای بدن، اگر هم ندهند دولت کثیف اسلامی خودش رای می تراشه مثل سال پیش
————–
پاسخ:
خیر قربان این چنین نیست.
اینکه اگر ما رای ندهیم جمهوری اسلامی خودش بجای ما رای میدهد دلیل نمیشود که ما برویم و رای بدهیم. حداقل برای وجدان خودمان هم که شده ما نباید رای بدهیم حتی اگر بدانیم که رژیم بجای ما رای خواهد داد.
درضمن اینکه رژیم در پشت صحنه رای بجای ما در صندوق بیندازد مشکل چندانی از رژیم حل نخواهد کرد دقت داشته باشید که در روزهای انتخابات خبرنگاران خارجی به شکلی این اطلاعات را به خارج منتقل میکنند و چنانچه تعداد شرکت کنندگان کم باشد این مساله در جهان مطرح میشه و خودبخود مشروعیت رو از ارژیم میگیره، پس لطفا نسخه غلط برای مردم داخل نپیچید
.
PETITION
نامه سرگشاده اعتراضی به دبیر کل سازمان ملل
http://www.petitiononline.com/85iran/petition.html
امضا
http://www.petitiononline.com/85iran/petition-sign.html
اون زن هم واقعا چقدر احمق بوده ، با چه کسی هم درد دل کرده . با کسی که دهها هزار ، صدها هزار ، بلکه میلیون ها فرسنگ از خدا دور شده ، با کسی که تمام پل های پشت سرش رو نابود کرده ، با کسی که در لذات این دنیا گم شده و خودش هم نمی دونه کجاست ، با کسی که به نهایت پوچی رسیده … در ثانی اگر زن طاهره و با عفافی بود با مرد نامحرم ، اون هم نامحرم کافر و بی دین دهن به دهن نمی شد ، پس معلومه خودش هم ریگی به کفشش بوده ، واقعا خجالت آوره تو سن و سالی ازت گذشته به جای اینکه الگوی دیگران باشی اونها رو به راه ناصواب و خطا هدایت می کنی ؟ در ضمن کی گفته برای پذیرفته شدن در دانشگاه مُهر انتخابات لازمه . خوشبختانه نظام ما یک نظام آزاد هست هیچ اجباری برای مردم وجود نداره ، هرکی دوست داشت میره رای میده هرکس دوست نداره نمیره . همه ی اینها به برکت وجود نظام مقدس جمهوری اسلامی است . زنده باد رهبر ، پاینده باد نظام .
————–
پاسخ:
دفعه دیگه آدرس تو رو بهش میدم تا تو ارشادش کنی!! هاهاها!
مرتیکه احمق مگر خدای شما آدرس داره که خُسن آقا ازش دور شده باشه!؟ مگه شما احمق ها نمیگید که خدا همه جا هست!؟ دیدی ریدی و خودتو لو دادی جاکش، معلومه خُسن آقا میلیونها بلکه میلیاردها فرسنگ از خدا و چرندیات پوشالی شما دور شده و داره روز به روز از خدا دورتر هم میشه اتفاقا همین اتفاق داره برای همین خانم هم رخ میده اون هم از تصدق سر خریتهای بی نهایت تو و دیگر مریدان سید علی چلاق و تلاشهای من و امثال من. بیچاره اگه میدونستی چند نفر رو در این 27 سال از خدای پوشالی شما دور کردهام خشتک خودت و سید علی چلاق آتیش میگرفت. درضمن دقت کن که این نوشتهها رو هم میخونه و نوشتههای تو هم کمک خواهد کرد تا بیشتر از خدای پوشالی شما دور بشه، حالا هی رو بیشتر چرندیات بنویس!
اقا جان من نمیگم برن رای بدهند اما رژيم پرروتر از اینهاست… رای میتراشه و تو بوق و کرنا هم میکنه.
خُسن آقا گل خودم! مدتی است هر مطلبی می نویسی بیشتر از روشن گری و یا افشاگری، عصیان گری ات را می بینم سخت عصبانی و پر از غلظت خشم! باور کن وقتی زنان مبارزش هنوز درخواست تغییر قوانین را از همین ها انتظار دارند از دیگران توقعی نیست!
ضمنن منهم قرار است 4 شنبه بیام نزد شما تا فاصله ام با خدا و خدا دوستان دور تر شود:)
سلامم را از همین جا قبول کن
پ.ن نگی سلام عربیه باید بگی درود! به من سلام بیشتر می چسبه بر عکس خداحافظ:))
———
پاسخ:
تارنه جان اگر یک روزی میشنیدی که خُسن آقا رفته به احمدی نژاد رای داده چه حالی به تو دست میداد؟ آیا عصبانی و خشمگین نمیشدی؟ خوب من هم به همین دلیل حق دارم خشمگین و عصبانی بشم. عزیز دلم اگر عدهای هنوز بعد از 27 سال حق خودشون رو و تغییر قانون رو از جمهوری اسلامی میخوان این مشکل من نیست این مشکل خود آنهاست که سطح مطالبات خودشون رو تا این اندازه پایین آوردهاند این مشکل من نیست، ولی من هم حق دارم از چنین حماقتهایی عصبانی بشم. عصبانی شدن که عیبی ندارد مخصوصا اگر این عصبانیت به حق باشه آیا من حق ندارم از چنین استدلالهایی خشمگین باشم؟
خُسن آقا عزیز 27 سال عمر این حکومت را همین معادله، معاوضه آسان-ارزان فروشی/خریدن دست آوردهاست از احمدی نژاد بگذر ببین که قهرمان نجات دیگری را دارند باد و فیل بادکنکی گنجی را هوا می کنند. واقعن بیچاره ملتی که احتیاج به قهرمان داشته باشه آنهم قهرمانی از میان همین ها! فکر کن تنها بخاطر اختلافات ولی عهدی ولایت فقیه و جنگ های دورنی منتظری آلترناتیو بشه:) تاسف داره! متاسفانه از ناحیه جماعتی اینها فرشته های نجات هستند اما باید بدانیم از کی چه انتظاری را باید داشت و نیروی واقعی مبارزه کجاست! کمی که دقیقتر شوی می بینی که مبارزه یک خط راست ندارد. آنهم در کشوری دیکتاتور زاده و زده چون ایران!
خسن آقای عزیز!
باور کن،بسیاری از این آدمها که تو می گویی،به کاری که می کنند باور دارند،
ایمان دارند که اگر طبق گفته رهبرشان عمل نکنند سنگ می شوند!
آدمهای معمولی که چه عرض کنم،بسیاری از دانشجوها هم وقتی مبانی دینیشان را نقد کنی بدون منطق می شوند،
این جور مسایل بسیار ریشه دار تر از آن است که بشود به این سادگی حلش کرد،
باور کن بسیاری از کسانی که دم از ازادی بیان می زنند و حتی با رژیم مشکل دارند،اگر حاکم شوند بدتر از همین رژیم خواهند شد،
ما مشکل فرهنگی داریم،
ما هنوز نمی توانیم آرادی مخالف را درک کنیم،….
مشکل فرهنگی سالها زمان احتیاج دارد و صبر ایوب!
امید که هر دو را داشته باشیم.
—————–
پاسخ:
عجب دنیا کوچکی شده رضا عزیز، همین حالا داشتم مطلب تو را میخواندم که یک مرتبه دیدم پیامت آمد روی وبلاگ
در مورد صبر ایوب هم باور کن رضا جان من که چنین صبری را ندارم بعضی ها حتی معتقد هستند که من هفت ماهه به دنیا آمده ام چه رسد به صبر ایوب