Feb 19 2006
حکومتی بیمار
وقتی ده پانزده سال پیش مینوشتیم که حکومت اسلامی آخوندی یکی از خونریز ترین و مخرب ترین حکومتهای تاریخ ایران است، عدهای به ما خورده میگرفتند که زیاد همه چیز را سیاه و سفید میبینیم و استدلال میکردند که تاریخ نخواندهایم وگرنه دوران این رژیم را سیاه ترین دوران تاریخ ایران نمیخوانیدم.
امروز دیگر حتی بعضی از خودیهای رژیم هم قادر نیستند بر علیه این ادعای مخالفین استدلالی بیاورند.
این رژیم بیمار است، بیماری روانی و لاعلاج. زیاد شنیده و خوانده بودیم که در زندانهای رژیم برای شکنجه کردن مخالفین از اعدامهای مصنوعی برای درهم شکستن زندانیان سیاسی استفاده میکنند ولی اینکه علنا در رسانههای شان و بوسیله مسئولین بلند پایه رژیم بطور رسمی جامعه جهانی را به بازی بگیرند خود حدیثی است که باید به پرونده قطور جنایات رژیم افزوده شود.
خبرهای اعدام حجت زمانی و خودکشی (کشتن زیر شکنجه) الهام افروتن را حتی امنستی و سازمانهای دیگر حقوق بشری هم گزارش کردند. دلیلی وجود نداشت که به صحت این اخبار شک کرد، وقتی خود مقامات امنیتی و مسئول رژیم این خبرها را تایید کرده بودند، دلیلی نداشت که ما یا سازمانهای حقوق بشری باور نکنیم.
در این چند روز گذشته به علت اینکه درگیر منتقل کردن چند بیانیه بودم با پوست و گوشتم لمس کردم که چگونه رژیم با احساسات مردم بازی میکند تک تک ما را زجر میدهد. هر خبری که میرسید ترس را در ما بیشتر میکرد، اخبار را قطره ای به خورد جامعه میدادند و گردانندگان این شو بیمار گونه یقینا از عکس العملهای ما لذت هم میبردند و بگمان خود ما را فریب میدادند. چیزی را که آقایان در این بازی شرم آور و تنفر برانگیز فراموش کردند این است که دیگر دوران دهه 60 و 70 سپری شده، امروز چشم و گوش جهان متوجه ایران است و هر بازی تنفر برانگیزی از این نمونه را سازمانهای حقوق بشری و ارگانهای بینالمللی هم همراه با ما آنرا در زیر زرهبین باز بینی و تحلیل میکنند. یقین بدانید که همین نتیجه را هم که ما گرفتیم خواهند گرفت، که رژیم جمهوری اسلامی یک رژیم بیمار است و رژیم بیمار را هم نمیتوان در منطقهای پر التهاب مثل خاورمیانه بر سر قدرت باقی گذاشت، چنین رژیمی میتواند با رفتار بیمار گونه خود کل منطقه، بلکه جهان را به آتش بکشد.
پ.ن.: حتما شُله زرد غنی شده رو به روایت ملای کانادایی بخوانید.
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 9:48 am در بخش: ملای حیله گر
3 پیام |
نويسنده: علی يکشنبه 30 بهمن1384 ساعت: 15:53
اومدی نسازی کاکو خُسن آقا. صاحبدیوانی کهنه اولش از خیابان نادر شروع میشد تا نبش خیابان بیست متری سینما سعدی. که سالن ورزشی تختی و دبیرستان سلطانی هم در همین خیابان قرار داشت. البته پنبه زنیو و زغال فروشو که بهترین زغال سینه کفتری را هم داشت یادتون نره. بعدش بالا صاحبدیوانی نو از خیابان بیست متری سینما سعدی بود تا خیابان برق که میرفت میخورد به استخر فرح و همون آش فروشی و قهوه خونه معروف بغل اداره برق.
خیلی مخلصیم خُسن آقا.
نگفتم علی آقو، شدم مثل کورا باید دستمو بگیرند ببرنم این ور و اونر.
دم برق یاومه کاکو ولی ما آش نمی خریدیم اونجو کله پاچه با نوی سنگک می خریدم
درضمن ما بیشتر مخلصیم
یه ایمیل فرستاده بودیم خدمتتون
—————-
کاکو به کدم آدرس فرستادی من که میلی دریافت نکردم
خُسن آقا
کاکو یک ایمیل جدید تقدیم کرد به این اذزس
hasanagha@c2i.net