Dec 25 2005
اعتصابیون را یاری دهید!
پ. ن.:
آیا برای کمک رسانی مالی به اعتصابیون کاری انجام شده؟
آیا راهی برای کمک رسانی وجود دارد.
اگر کسی از خوانندگان دسترسی به اعضای اعتصابی دارد لطفا این مساله را برای آنها مطرح کنید تا بتوان برای روزهای آینده راهکارهایی برای کمک رسانی پیدا کرد.
در خبری که بیبیسی به نقل از ایرنا در باره اعتصاب سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی نوشته، مقامهای مسئول قول دادهاند که با استفاده از نیروهای دولتی (بخوانید سپاه پاسداران و بسیج) تاثیر این اعتصاب را بر امور حمل و نقل تهران کم خواهند کرد.
چنین عملی در اکثر کشورهای اروپایی غیر قانونی است و جرم محسوب میشود و اگر چنین اتفاقی در اروپا افتاده بود کسانی که در این عمل دولت را برای شکستن اعتصاب یاری میرساندن، در چشم مردم به عنوان خیانتکار شناخته میشدند. عمل شکستن اعتصاب در دنیای آزد زشتتر از فاحشگی است. کسی که جرات کند البته اگر کسی پیدا شود که جرات چنین کاری را داشته باشد برای باقی عمرش باید سر به زیر در محیط کاری ظاهر شود.
در چنین اوضاعی مردم باید دست در دست اعتصابیون از این عمل زشت جلوگیری کنند حتی سوار شدن در چنین وسایل نقلیهای نیز یک ننگ محسوب میشود.
شرافت انسانی حکم میکند که در چنین شرایطی فرد فرد شهروندان تهرانی به یاری رانندگان اعتصابی شرکت واحد بشتابند تا تاثیر این اعتصاب بیشتر شود.
در همین زمینه:
پیک ایران: بايکوت خبر اعتصاب کارگران شرکت واحد توسط ايسنا
تا اين ساعت ، سه بعد از ظهر بوقت ايران 12:30 بوقت اروپا ، ايسنا حتی يک خبر در خصوص اعتصاب رانندگان شرکت واحد اتوبوسرانی تهران که يک واقعه مهم کارگری است و در 15 سال اخير بی سابقه بوده مخابره نکرده است.
عبای شکلاتی؛ کت شلوار قهوهای؛
اول این نقد را بخوانید: (عبای شکلاتی؛ کت شلوار قهوهای؛ عمامهی سیاه، ف. م. سخن).
تفاوت این دو در این دو زمینهای که در پی خواهد آمد کاملا مشهود است، آنهایی که نمیبینند به این معنی است که یا چشم بصیرت ندارند یا سیاست مماشات، تساهل و مساهل و اسهال طلبی را پی گیری میکنند.
دومی با کت شلوار قهوهای (البته دروغ چرا قهوهایاش را ما ندیدهایم تا آنجایی که میدانیم کاپشن شلوار کرم رنگ میپوشد درست مثل رنگ گه) تخم دارد و از مغز تهی.
آن اولی، هم تخمكش تهی است و هم مغزش. افزون بر این، از خصایل چرچیل نیز برخوردار است.
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 7:00 pm در بخش: اعتراض و تظاهرات
9 پیام |
سال نو مبارک
خُسن آقا:
سال نو بر شما هم مبارک باد
به امید سالی بهتر برای همه
خُسن اقا جان!
تنها با يک صندوق پولی می توان به ياری کارگران شتافت ( که از فشار ها به کاهد)، که آن هم می تواند اين باشد که همين سنديکا صندوق و شماره ايی را باز کند و کمک های مردمی را به آن شماره واريز کرد. پس اگر آن ها بخواهند به اين بست نشستن ادامه دهند بايد به آن ها کمک شود. با اين کار نخستين گام های نبرد خرد مندانه شهروندی آغاز می شود و هم بسته گی ملی را دامن می زند. بايد اگر بتوانيم ( کسانی که با هم وندان اين سنديکا سر و کار دارند)، آن ها را به بنيان نهادن يک صندوق و پی گيری کارشان دل گرم کنيم.
اين سانسور هم از وب لاگ ات بردار . اين راه اش نبايد باشد. به گومانم يکی دو سال پيش در وب لاگ “مژده” راهی برای اين اگهی های پرونو و قمار نشان داده بود. نمی دانم هنوز هم اين وب لاگ هست و يا چه؟. خودت پی گيرش باش.
کنجکاو عزیز در باره کمک رسانی من هم امیدوار بودم که دست اندرکاران سندیکا پیشقدم شوند وصندوقی را معرفی کنند، سعی میکنم امشب میلی را برای سندیکا ارسال کنم و از انها خواهش کنم تا چنین کاری را انجام دهند یا اگر چنین صندوقی وجود دارد مشخصاتش را برای عموم منتشر کنند.
در مورد سانسور هم باور کن من مدتی از یک سیتم که بنام بلک لیست وجود دارد استفاده کردم ولی متاسفانه هیچ اثری نداشت کار به جایی رسیده بود که گاهی اوقات وبلاگ بخاطر هجوم تبلیغات غیر قابل دسترس میشد.
خُسن اقا جان!
باری! به باورم هر يک و يا دو ايرانی در بیرون از مرزها می توانند از يک خانواده پشتيبانی کنند و تا آن جا که آن ها برای درخواست هايشان در تلاش اند اين ياری و هم بسته گی را ادامه دهيم. کاری که سنديکا ( با ميان جی گری سنديکا)می تواند کند، که از شر “بوروکراسی” و بسته شدن شماره و… هم به کاهد، نام هر خانواده را به يکی دو آدم که خواهان ياری به کارگران و خانواده های ايشان هستند را بدهد، تا کمک ها يک راست به دست آنان برسد. بايد از جايی آغاز کرد.
راه های بهتری هم پيدا خواهند شد. اما نخست بايد يک گام برداشت، گام دوم هم وار خواهد شد. با درخواست نامه (پتيشن) نويسی کار به جای نخواهد رسيد.
کنجکاو عزیز باور کن اگر سندیکا همین امشب اعلام کند من خودم حاظرم تا پایان اعتصاب هزینه سه خانواده اعتصابی را بپذیرم. لطفا اگر دستری داری به تهران سعی کن راهی برای این کار پیدا کنی.
خُسن اقا جان!
بد بختانه من چند باری( آن هم از روی ناچاری) که برمی گردد به بیست و شش هفت سال پيش تهران را ديده ام، هيچ آشنايی هم با کسی ندارم. گويا حافظ است که می گويد دست ما کوتاه و خرما بر نخيل. اما می توانيم نامه ايی (همين کامنت هايمان) در همان وب لاگ که از کارگران پشتی بانی می کند، بگذاريم و واکنش آن ها و ديگران را هم ببينيم.
خُسن آقا: کنجکاو عزیز من یک ساعت پیش یک پیام در همین زمینه در وبلاگ مربوطه گذاشتم تا ببینمی چه می شود
خواندم. من هم همين ديد گاه ام را در آن جا رو نويسی می کنم.
به هرو بايد آموخته هايمان را به کار بگيريم. اعتصاب کار گران ذغال سنگ انگليس و هم بسته گی در لهستان. شايد که کاری را همه با هم پيش ببريم.
خُسن آقا جان! اين هم باور من در باره اين جنبش است که هفت/هشت ماه پيش در بخش ديدگاه های شبح گذاشته بودم.
15 کنجکاو ( – , – ) 3:51 @ Fri, 3 Jun 05
شبح جان!
پيش از اين که لينکی را اين جا بگذارم می روم بببِنم که تو با اين اينترنت هِندل ی و پالوده (فيلتريده) اين کار را زودتر کرده ايی يا نه. دلم نيامد که خبر در اين جا نگذارم. به باورم اين جنبش گرچه کم توان است و شايد کمی سردر گم، اما پيش تاز ترين (پس از جنبش زنان) در شمار/گونه خود پس از سال 58 تا کنون است. کوتاه بگويم بنيان نهادن نهادها و سازمان های شهروندی و کوتاه کردن دست و وابسته گی به دولت/حکومت (به ويژه اين جور دولتی) خود مژده گانی خوبی است که بايد با همه توان از آن پشتی بانی کرد. برای من اين چنين انجمن هايی (کانون/سنديکا) الفبای مبارزه راست گانی با سرمايه و پشت وانه آن توتاليتاريزم اسلامی است.
خود گزارش از پيک ايران؛
“اقبال : دومين مجمع عمومي سنديكاي كارگران شركت واحد اتوبوسراني تهران و حومه فردا برگزار ميشود.
هيأت مؤسس احياي سنديكاي كارگري شركت واحد در اطلاعيهاي از تمام كارگران عضو اين هيأت و داوطلبان عضويت در سنديكاي شركت واحد اتوبوسراني تهران و حومه خواسته است تا در مراسم رأيگيري براي تصويب اساسنامه انتخاب هيأت مديره و بازرسان سنديكاي كارگري شركت واحد حضور يابند.
اعضاي اين هيأت مؤسس كه در راه براي احياي سنديكاهاي كارگري متحمل هزينههاي سنگيني همچون اخراج از كار، ضرب و شتم از سوي اعضاي گروههاي كارگري موجود و تخريب اموال شدهاند تلاش ميكنند با تشكيل سنديكاي مستقل كارگري انحصار گروههاي كارگري موجود را از بين برده و براي احقاق حقوق صنفي كارگران تلاش كنند. اين هيأت پيش از اين نيز با ارسال نامهاي به هاشمي رفسنجاني سؤالاتي را از وي پيرامون حمله اعضاي برخي از گروههاي كارگري فعال كه خود را حامي هاشمي ميدانند پرسيده بودند و خواستار اعلام نظر وي درباره سنديكاها شده بودند كه تاكنون پاسخ مناسبي را دريافت نكردهاند.
ظاهراً اين سنديكا در نظر دارد همان سؤالات را براي دكتر مصطفيمعين ديگر نامزد انتخاباتي كه خود را حامي جبهه دموكراسي خواهي و حقوق بشر معرفي كرده است، بفرستد تا نامزد اصلاحطلبان پيشرو نظر خود را در اين خصوص اعلام كند.
رأيگيري براي تصويب اساسنامه هيأت مؤسس كارگري از 8 صبح روز جمعه در محل اين سنديكا به مدت 24 ساعت برقرار است.”
و پس از آن، همان شب؛
“ساعت 1 بامداد روز پنجشنبه افرادی ناشناس با کوکتل مولوتوف به سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه واقع در محل سندیکای کارگران خباز حمله کردند و بخشی از ساختمان آتش گرفت ، بمب آتش زا از بیرون به روی بالکن پرتاب شده بود که موجب شکستن شیشه ها و آب شدن قسمتی از کانال فلزی کولر گردید . ماموران آتش نشانی به اتفای حریق پرداختند پلیس در محل حاضر شد و از اهالی محل گزارش تهیه نمود.
طی گفتگوئی که با یکی از اعضای هیات موسس سندیکاهای کارگری به عمل آمد گفت :
این حمله و ایجاد آتش سوزی در پی حمله روز 19 اردیبهشت 84 بیانگر آن است که گروهی از مخالفان تشکل های مستقل و سندیکاهای آزاد کارگری حاضرند بیش ترین هزینه ها را بدهند و بدترین اشتباهات را بکنند تا جلوی تشکیل مجمع عمومی سندیکای کارگران شرکت واحد را بگیبرند اما کارگران در جلسات پیاپی ای که طی هفته گذشته داشته اند سوگند یاد کره اند تا پای جان برای تشکیل سندیکای مستقل خویش ایستادگی نموده و سیاست النصربالرعب متجاوزان را در هرجائی که باشند نقش بر آب کنند آخرین جمع بندی جلسه سندیکالیست ها این دست آورد را داشته است :
“یا مرگ یا سندیکا” ”
يادمان باشد که يکی دو ماه پيش هم چاپپخش(انتشارات) “روشنگری ” که يکی از شايسته ترين (به باور من) نمونه ها بود، را با همين کوکتل مولوتوف ها به آتش کشيدند.
دير هنگام است، من هم بروم به خوابم.