Sep 08 2005
نگاهی به چند خبر
اول از همه خودداری سیروس ناصری عضو ارشد تیم مذاکره کننده هستهای ایران با اروپا از بازگشت به ایران. بر اساس اخبار منتشره گفته میشود که او بخاطر دست داشتن در یک شبکه مافیای نفتی تحت پیگرد است. مسالهای که همین دیشب لاریجانی پس از بازگشت از پاکستان آنرا تکذیب کرد و در مصاحبه با خبرنگاران گفت که مکررا با او در تماس است. هر دو خبر دروغ است اینها همه برای سردرگم کردن ملت از تحلیلهای درست است. به گمان نگارنده یا سیروس ناصری جاسوس اروپا / آمریکا بوده و حالا گندش درآمده یا اینکه از اتفاقات پشت پردهای با خبر است که پایین تر به آن خواهم پرداخت.
بعد از این خبر میرسیم به خبر: تلاش اسرائیل و پاکستان برای برقراری روابط دیپلماتیک بین دو کشور.
به گزارش خبرگزاری فرانسه از اسلام آباد ، منابع رسمی در پاکستان امروز تائید کردند که هم اکنون وزیر امور خارجه این کشور در حال دیدار با همتای اسرائیلی خود در ترکیه است.
در همین خبر گفته میشود که مشرف و شارون هم بناست در آینده نزدیک با هم ملاقات داشته باشند. پس از این خبر میرسیم به سفر با عجله لاریجانی به پاکستان که یقینا برای جلوگیری از اقدام پاکستان در متحد شدن با اسرائیل است. این تحرکات همه نشان از یک اتفاق در روزها و هفتههای آینده دارد.
حالا انگار این همه خبر کم بود که یک مرتبه در تهران اعلام میشود که بنزین جیره بندی خواهد شد. جیره بندی بنزین را آنهایی که در سالهای جنگ زندگی کردهاند میدانند که معنیاش یعنی چه. آقایان که تصمیم دارند بنزین را جیره بندی کنند باید پاسخ بدهند که اگر ایران در بحران انرژی بسر میبرد دلیل بزل و بخشش ایران به شیطان بزرگ از چه جهت است!؟
از این اخبار هم اگر بدون توجه بگذریم از خبر بعدی نمیتوانیم بدون تعمق گذر کنیم. در این خبر بازتاب مینویسد: مهاجرت تعداد قابل توجهی از مقامات سابق جمهوری اسلامی و خانوادههای مقامات و مدیران فعلی کشور به امارات، اروپا و آمریکا، یادآور سیل مهاجرت وابستگان رژیم سابق و براندازان در ابتدای انقلاب است.
نتیجه گیری این اخبار برای من معنی دیگری بجز نشانه های یک بحران همه جانبه برای حکومت ایران ندارد. بحرانی که یا به سقوط رژیم ختم خواهد شد یا باید منتظر یک جنگ فرسایشی با آمریکا و اروپا بود.
خودداری بازگشت ناصری به ایران هم باید از همین مساله سرچشمه گرفته باشد وگرنه دزدی و مافیاگری که در جمهوری اسلامی مسالهای همه گیر است و پدیده جدیدی نیست و هر کدام از دولتمردان در این زمینه تخصص ونقش دارند و هیچ دلیلی ندارد که آقای ناصری را بخواهند بخاطر آن به زندان بیندازند. مگر قبلی ها که دزدیدند و بردند و خوردند را به زندان انداختند که این یکی را به زندان بیندازند!؟ یقینا آقای ناصری بخاطر آگاهی از مسائل پشت پردهای که در جریان آن هست به این نتیجه رسیده است که روزهای آخر این رژیم نزدیک است و همان بهتر که ایشان در روزهای پایانی در داخل نباشند.
6 پیام |
من با اين نظر شما موافق نيستم. خامنه ای که محمدرضاشاه نيست که به اين راحتی بگذارد برود. امثال مصباح تازه کمربندشونو بستند که حکومت جهانی تشکيل بدهند! اينها به خوبی ميدانند که شاه با آن همه ابهتش وقتی رفت مجبور شد به جايی مانند پاناما برود و دوستان نزديکش هم از پذيرفتنش ابا داشتند چه رسد به اينها که اصلا دوستی ندارند. همين الان نميتوانند پايشان را از ايران بيرون بگذارند. اينها حمام خون راه می اندازند و حکومت را از دست نميدهند. تا کی به خود اينچنين دلداری بدهيم؟ همه ملت ايران بايد به پا خيزند تا بساط اينها برچيده شود و متاسفانه همين الان بيش از يک سوم مردم ايران معتادند و قسمت زيادی هم به دنبال پولند و قسمت زيادی هم جيره خور حکومتند. با اين وضعيت چگونه ميتوان اين حکومت فاسد را ساقط کرد. من مانند شما چندان خوشبين نيستم.شايد شما به خاطر عدم حضور در جو جامعه ايران و سير در اين دنيای مجازی اينترنت مققداری واقع بينی خود را از دست داده ايد.
امید جان مساله این نیست که اینها چه می خواهند و چه نمی خواهند دنیا بر خواسته های اینها نمی چرخد. همین هم که تا حالا گذشته برای این بوده که مافع قدرتهای جهانی تعمین می شده. مثل حالا که آقایان با تاراج نفت و باج دادن به چین چین را در مقابل آمریکا قرار داده اند ولی دیگر آن دوران گذشته که آقایان از این غلط ها می کردند. امروز چه آقایان بخواهند چه نخواهند باید جل و پلاسشان را جمع کنند و بروند. همانگونه که میلوسویچ و صدام مجبور به رفتن شدند. اینها که تافته جدا بافته که نیستند که!
احمدي نژاد بايد به جرم جنايت عليه بشريت محاكمه شود· لطفا این طومار را ملاحظه و امضاء کنید
http://www.petitiononline.com/mod_perl/signed.cgi?Ahmadi
امیدوارم چنین باشد. اما فراموش نکن که اینها همه پلها را پشت سرشان خراب کرده اند.هیچ راه برگشتی ندارند. کوتاه بیایند همه هستی شان به باد فنا می رود و هیچکس به اینها رحم نخواهد کرد و اینها به خوبی به این مسئله واقفند. حتما میدانی که گربه بعنوان یک حیوان ضعیف وقتی احساس خطر کند موجود بسیار خطرناکی خواهد شد و اینها هم از کوچکترین حرکت مردم احساس خطر می کنند. البته من هم معتقدم که به هر حال اگر مردم بخواهند می توانند بساطشان را برچینند اما باید همه باهم به پا خیزند. متاسفانه مردم ایران در حال حاضر در چنین وضعیتی نیستند. روشنفکران ما هم به این مسئله توجهی ندارند. کدام برنامه عملی را تا به حال ارائه کرده اند؟ چه خلاقیتی در ارائه یک راهکار مناسب انجام شده است؟ متاسفانه من چشم انداز روشنی نمی بینم. در ضمن اینها برایشان به جز حفظ خویش بر مسند قدرت چه چیز مهم است؟ منافع مردم ایران؟!!! همه منابع ایران را حاضرند به جیب امریکا بریزند تا بر اریکه قدرت باقی بمانند. پس چه تناقضی وجود دارد برای بقایشان؟ امیدوارم چنین نباشد ولی متاسفانه واقعیات اینچنین می نماید.
من با نظر سوم موافقم.حرف زدن از مردم و خواست ملت در جامعه ی امروز ایران خیلی خوشباوری هست.
مثله شعرهای اخوان! هم منقلی رهبر فرزانه
منظورم سوم از اون ور بود . شایدم اول
یه چیزه دیگم میخواستم بگم اینکه:کشور های پیشرفته مثله ژاپن و آلمان تکیه ی زیادی روی طبقه ی متوسط خود دارند همه میدونیم که طبقه ی متوسط یعنی دارای تخصص اما از نظر فهم سیاسی معمولی یا شوت ! مردم اینچنینی فقط و فقط در اموری شرکت فعال دارند که مستقیما با منافعشان در ارتباط باشند.(مثلا:انخابات محلی برایشان مهمتر از انتخابات فدرال هست و حتی بد بینی نسبت به دولت فدرال .یا بی اطلاعی و بی تفاوتی درباره ی کشورهای دیگر و کلا دنیا (از ویژگیهای مشهور امریکاییها))
حالا خیلی ساده : چطور میشه از طبقه ی متوسط! ایرانی که صبح تا شب زحمت میکشن و سر هم دیگه کلاه میزارن انتظار داشت که دست به دست هم بدن و کشور رو (حداقل از نظر ایدئولوژیکی) زیر و رو کنن؟
فراموش نکنیم که انقلاب های آبکی کبیر همه موقعی به وجود میامدند که بحران خر اکثر مردم جامعه رو گرفته بود و ملت برای خودشون از زندگی بهشتی در رژیم بعدی خیال بافی میکردند.