Sep 07 2005

هشدار

نوشته:     :::       5 پیام

شبح کجا رفت؟ فضول هم مدتی است *ناپدید شده است! دیگران هم یکی یکی ناپدید می‌شوند. کسی هست حساب این وبلاگ‌ها را داشته باشد تا مبادا رژیم دوباره شروع به زیر آب کردن سر مخالفین کند؟
در زندان‌ها که شروع به اعدام کرده‌اند، می‌خواهند همان سرکوبی را که در چین بعد از قیام دانشجویان برپا شد برپا کنند. لاس هم که با شیطان بزرگ می‌زنند تا بلکه بتوانند حکومت ننگین خود را چند صباحی تداوم بخشند.
ملت هم که منفعل‌تر از همیشه هر کس دنبال کاسبی خود است.
نباید اجازه داد دوباهر سکوت مرگبار سالهای 60 را حکمفرما کنند این وظیفه هر ایرانی باشرفی است
عاقبت ایران چه خواهد شد؟ کسی می‌داند!؟
* جای واژه “مفقود الثر” ناپدید را استفاده کردم. متاسفانه زبان عربی ما بهتر از فارسی ما است و این هم از دست آوردهای شیعیان و ملاها است

نوشته: در ساعت: 9:44 pm در بخش: آزادی بیان

5 پیام  |           

5 پیام به “هشدار”

  1. puya says:

    سلام خسن آقا جان ! در این اوضاع که نمی شه از کسی انتظار داشت جون خودش و خانواده ش را به خطر بندازه .هر چند بودن و پرکاری افراد آگاه و روشن در وبلاگستان مهمه ،اما ریشه ی بدبختی های این کشور در اینترنت کنده نمی شه ،باید مردم کوچه و خیابان ر و تغییر داد ،که اونام اکثرشون شدیدن درگیر نون شب و دغدغه های از پیش برنامه ریزی شده ی این آخوندان .
    امیدوارم که وبلاگستان روزی جاش با لاس زدن تو پارک ها عوض نشه و موضوعات و مباحثش پیرامون درد اصلی این کشور -تغییر نظام سیاسی – پا بر جا بمونه .
    روزت خوش !

  2. optimist says:

    doste aziz, usa rejime kasife mazhabi ro rooye kar avord va faghat va faghat ham khode usa-ye makkar mitoone zirabe in bi vojdanha ro bezane…moafagh bashi dar neveshtehayat

  3. Maryam says:

    مفقود الثر
    کاش يک کم سواد می داشتی تا حرفهات باور کردنی بود
    برو اول کلاس اکابر (نهضت سواد آموزی) بعد بيا وبلاگ بساز خسن آقا
    بعدشم خسن و خسين هر دو دخترهای معاويه بودند!

  4. کنجکاو says:

    مريم جان! برو در کون ات را بذار. تو بگو “بعدشم” را از تو لنگ ات آوردی، ادای آدم سوادت دار را در می آوری. شاشيدم به تو (باور کن غسل شهادت برای بچه مسلمان ها، همین است) و آن “نهضت سواد آموزی” ات. آخه شيرتو! تو با اين وب لاگ و پيشينه ی نويسنده آن آشنايی داری که همين جور دست و رو نشسته آمدی کُس ات را ول کردی اين میان. تازه، به تو چه، که بيای اين جا به گوزی؟ دوست داری به خوان، نداری به پشم خُسن آقا و خواننده گانش. برو پيدايت نشود.
    خُسن آقا جان می بخشی نژند خويی کردم. تو هم به جای “مفقود الاثر” به تر بود برابر نهاد فارسی آن “ناپديد” را می گذاشتی که در دهان اين بی کار های هميشه ديد گاه مند را بگيرد.
    من هم برای دوستان نگران ام.
    کنجکاو

اخبار و مطالب خواندنی