Jul 06 2005
نقطه فشار بر رژیم
نقطه خم کردن رژیم فعلا و تا اطلاع ثانوی باید بر روی زرافشان و گنجی متمرکز شود. این دو بخاطر مقاومتشان و مخصوصا انگشت اتهام گنجی به طرف خامنهای پرستیژ رژیم را در بین خودیها به چالش کشیده است، مینویسم در بین خودیها بخاطر اینکه خارجیها مدتهاست اینگونه جلف بازیهای رژیم را به سخره گرفتهاند ودرضمن امیدی به آنها نیست چون در مقابل هر مشکلی که رژیم با آن روبرو شود با یک باج چرب و نرم صدای خارجیها را خفه میکند. عقب نشینی در مساله مدیار فقط عقب نشینیهای تاکتیکی است و این اتهام “اسهال النبی” مسخره بازیی بود که حتی خودشان را هم به خنده انداخته بود. جوانی که در حقیقت مذهبی است و چند جمله علیه این یا آن ریشوی شپشو نوشته را اگر میخواستند به او اتهام “اسهال النبی” بدهند بعد باید احکام سی صد بار اعدام برای دیگران صادر کنند. میبینید که حتی رژیم دلقک خامنهای و شرکا هم نمیتوانند چنین مسخره بازیهایی را در دنیای امروز در بیاورند. آن دوران که میشد به این سادگی ملت را به زندانهای طولانی مدت فرستاد گذشته.
فقط کافی است این بیانیه را بخوانید تا متوجه شوید که حتی صبر اروپاییهای منفعت طلب هم به سر آمده.
اگر بخواهیم مثل اقتصاد دانها به مساله مقابله با رژیم نگاه کنیم بهترین پروژهها در حال حاضر یکی پروژه بالاست یکی هم این مساله احمدی نژاد و ترور قاسملو است. البته این مساله آخری باید به آن با احتیاط پرداخت تا این هم پروژهای مثل عکس احمدی نژاد در مساله گروگان گیری نشود. این خط دادنها میتواند از طرف رژیم باشد تا با بدل زدن بعد بتوان مشروعیت مصنوعی برای احمدی نژاد بخرد.
آقایون سیاستمداران اطریش که در آن زمان تروریستها را به ایران تحویل دادند و هیچ کس هم آن زمان نتوانست پیگیر مساله شود باید پاسخگو باشند که به چه دلیل تروریست رژیم را به تهران برگرداندن. همین مساله را هم باید از فرانسه پیگیری کرد و آن تروریستهایی را که فرانسه سه بار آزاد کرد و هر بار مجددا سویس در مرز خود آنها را دستگیر کرد و به فرانسه تحویل داد و فرانسه دوباره با باج گیری از رژیم آنها را آزاد کرد باید پی گیری کرد، آبروی این اروپاییهای منفعت طلب را باید برد.
کسانی که به زبانهای اروپایی وبلاگ مینویسند باید از این مسائل بنویسند تا ملت از همه جا بی خبر اروپایی بخوانند این حرامزادگان چه معاملههای نان و آب داری را بر سر جان و مال ملت ایران انجام داده اند
4 پیام |
خسن آقا جان
مثل اينکه انتخابات تموم شدو وبلاگ نويسا هم افتادن تو خط عاشقيو شعر نويسی!! مفل اينکه بار اين مقاومت و مبارزه بر عليه رژيم هم هر چه سنگينتر دوياره افتاده روی دوش افرادسمجی مثل خودتو من!! ما به مبارزهمون ادامه می دیهم و نمی گذاریم این رژیم نفسی راحت بکشه. با تو موافقم که مسئله حقوق بشر و ازادی بیان و اکبر گنجی و زرافشان بايد مد نظر باشند. در اين راستا کار دوستان در سوئد و کنسرتشان قابل تقدير است. اين روش را بايد گلوبالی کنيم و اميدوارم که در اينده بتوانيم چنين کنسرتی را در سطح جهانی برقرار کنيم با لينک زنده و غيره.
در ضمن دو تا رای گيری در بلاگم قرار دادم يک برای حکومت و يکی هم برای پرچم.
خسن اين اردشير دولت خودت نيستی؟ من که فکر کنم يا خودتی يا داداش دوقلوی کس خل خودت. طرف از بالا و پايين کم داره. چند دفه گفتم برو يه کاری ياد بگير زبان بخون شايد به درد اينده ات بخوره. هی پول های ماليات مردم رو می خوری نشستی کس شعر می نويسی. بابا ننه ات اون روزی که تو رو پس انداختن انتظار های ديگه ای از پسرشون داشتن. برو يه کم فکر کن. راستی اين صادق کونی رو هنوز نديدی؟
سلام … دقیقا!!!
معتقدم که باید از امکانات مختصر خود نهایت استفاده جهت آزاد ساختن گنجی را ببریم.
ابتدا این نکته را یادآوری می کنم که اقدامات ما می باید این هدف (در عرصه عمل) را مد نظر قرار دهد: بالا بردن هزینه کشتن یا اسیر نگاه داشتن گنجی برای ج.ا.
بر این اساس من چند پیشنهاد را اینجا مطرح می کنم و از حضراتی که توان اجرای این پیشنهادات را دارند خواهش می کنم اینها را مورد توجه قرار دهند:
1) حوزه زبان فارسی در اینترنت را از نام گنجی و اهمیت او آکنده سازیم.
دوستانی که وبلاگ دارند می باید طراحی صفحه وبلاگ خود را به گونه ای تغییر دهند که شعار آزادی گنجی در آن حضوری چشمگیر داشته باشد.
به دیگر وبلاگهایی که با آنها لینک رد و بدل کرده اید؛ همین پیشنهاد را به صورت جدی مطرح کرده و بر آن اصرار کنید.
دوستانی که در سایتهایی -حتی علمی تخصصی- مطلب ارائه می کنند؛ مطالب خود را بدون استثنا با یادی از گنجی و تاکید بر عدم مشروعیت اسارت او همراه سازند.
در سطح نت جستجو کنید و فارومهای فارسی و وبلاگ هاي دیگر (هرقدر کم بیننده) را بیابید و اگر فرصت ارسال پست مستقل را در آنها را ندارید پستهای گزیده خود و ديگران را در آنها کپی پیست کنید.
2) صدای روشنفکری ایران را به گوش آزادیخواهان جهان برسانیم.
درست است که گنجی چهره ای شناخته شده است و نهادهای مدافع آزادی در سراسر جهان هم اکنون نیز از او دفاع می کنند؛ اما نباید تاثیر شارژ این نهادها از سوی خود ملت ایران را دست کم گرفت.
من پیشنهاد می کنم یک متنی نوشته شود و طی مدت محدودی (مثلا دو یا سه روز) درباره اصلاح و هرچه موثرتر کردن آن متن دوستان نظرات خود را مطرح کنند و سپس آن متن از سوی ياران به نهادهایی چون گزارشگران بدون مرز و …. ارسال گردد.
همچنین بد نیست آدرس ای میل این نهادها (غیردولتیها را عرض می کنم) در دسترس کاربران نهاده شود تا دوستانی که به زبان انگلیسی آشنا هستند؛ مستقلا با ارسال میلهایی خواست ملت ایران مبنی بر آزادی زندانیان سیاسی را مورد تاکید قرار دهند. انگليسي اش با من بقيه زبان ها را نمي دانم.
3) روش ج.ا. -آنطور که تاکنون دیده ایم- این بوده است که جنایتی مرتکب می شود.در برابر اعتراضهای احتمالی شروع به تراشیدن بحرانهای مصنوعی می کند تا قضیه اصلی تحت الشعاع قرار گرفته و لوث شود. نباید اجازه تکرار چنین روشی را به ج.ا. بدهیم. امروز مهمترین قضیه و بحران از دید ما باید در {حق نشر اندیشه و آزادی زندانیان سیاسی} باشد. اینکه رئیس جمهور که شده است و آیا تروریست بوده است یا نه و آیا بالاخره چادر اجباری می شود یا نه و …. مسائلی در درجات بعدی اهمیت هستند. اصل قضیه برای ما و انقلاب آتی ما چیزی جز {عدالت} نیست و مسلما آشکارترین وجه ستم که مقابله با آن می تواند به همدلی نیروهای بالقوه انقلاب بیانجامد؛ همین {اسارت به جرم اظهار عقیده سیاسی} است. نباید اجازه داد که موضوع گنجی به یک موضوع گذرا تبدیل شود.
4) من موافقم که حق هیچیک از زندانیان سیاسی قابل فراموش شدن یا مصالحه نیست. اما معتقدم که اکنون برای رساندن ندای آزادی به گوش حاکمیت؛ بهتر است نیروی خود را بر {گنجی} متمرکز کنیم. گنجی در این مقام نه یک فرد بلکه یک جریان است. یک نماد است. نام گنجی نام همه زندانیان سیاسی اسیر در دست ج.ا. است. مهم آن است که بتوانیم ج.ا. را وادار به پذیرش خواست خود کنیم. صرف تحمیل اراده ما بر ج.ا. موجب ایجاد محیطی خواهد شد که در آن آزادی سایر زندانیان سیاسی بسیار در دسترس خواهد بود. معتقدم تا زمانی که موضوع گنجی در دستور کار افکار عمومی باشد؛ ج.ا. جرات به قتل رساندن او را نخواهد داشت و با افزایش فشار افکار عمومی متاثر از ندای آزادیخواهی ملت ایران؛ ج.ا. مجبور به پذیرش شکست خواهد شد.
پ.ن. دوست سكينه دنبال من مي گشتي ديشب توي اطاق خواب مامانت بودم ولي لاي پاش كپك زده بود ولش كردم آمدم بيرون.