Jun 19 2005
چند خبر و یک پوزخند
راهیابی احمدینژاد و هاشمی رفسنجانی به دور دوم انتخابات قطعی شد
کروبی : خامنه ای دخالت کند [+]
ابراهیم یزدی : شورای نگهبان به مانند همیشه نشان داد که در یک اقدام یک جانبه آرا مردم را تصرف می کند و قابل اعتماد نیست و این حرکت قابل پیش بینی بود [+]
ایرنا : دکتر معین از نامزدهای نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری گفت: “من همچنان که در انتخابات مجلس هفتم شرکت نکردم ، در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری نیز شرکت نخواهم کرد و به نفع هیچ کس هم تبلیغ نخواهم کرد اگر جهتگیری به سمت خاصی کنیم مردم ما را هم از آن جنس خواهند شناخت. [+]
به اینها چه میتوان گفت؟ یا بهتر بگویم چه میتوان خواند شان؟ احمق؟ خیر اینها احمق نیستند، رند؟ خیر اینها رند هم نیستند چه اگر رند بودند باید این وضع را پیشبینی میکردند و می دانستند که اجازه حضور یافتنشان در انتخابات فقط یک بازی بسیار دقیق از پیش طراحی شده بود تا تنور انتخابات را اینها گرم کنند و آنهایی که نانوایان خوبی هستند نان را بچسبانند این آقایان فقط نخودی بودند و موج سوار وقتی کسی خواست موج سواری کند عاقبتاش بهتر از این نخواهد بود. موجسوارانی سوار بر تخته موجسواری که موج سواری نیز نمیدانند.
آقای کروبی مردک گنده خجالت نمیکشد مثل بچههای دوساله وقتی در بازی بازنده میشود میرود پیش پدر خوانده و از او میخواهد که بازی را به سود او بهم بزند بی آنکه بداند که تمام این خیمه شب بازی برای برنده شدن فرزند مورد علاقه و دلبند رهبر “احمدی نژاد” طراحی شده بود. اصل بازی برای او و هاشمی طرح ریزی شده بود و این بیچارگان را بعنوان سیاهی لشکر وارد میدان کردند تا بازی گرم تر شود، که شد.
گفته های آقای معین از همه قشنگتر است او هم که مثل بچههای احمق به بازی گرفته شده حالا پس از گردن نهادن به حکم حکومتی و شرکت در بازی میخواهد مثل بچهها جر بزند و بازی را با قوانین خودش ادامه دهد، غافل از اینکه این بازی اصلا برای او طرح ریزی نشده او فقط بازیچهای بوده برای بازی بزرگترها. باز هم خندهدارتر قهر کردن و پشت چشم نازک کردن ایشان است که حالا پس از مرگ سهراب میخواهد باز عوام فریبی کند و مردم مردم میکند. آقا جان شما یا از مرحله پرت تشریف دارید یا مردم را از مرحله پرت میدانید. شما در شعبده بازی ضد مردمی انتصابات شرکت کردید و بازنده این بازی شدید، حالا میخواهید وارد “بازی مردمی” شوید!؟ الحق که یا خودتان خیلی خر تشریف دارید یا مردم را خیلی خر فرض گرفتهاید. صریح بگویم آقای دکتر شما یک مهره سوخته و یک جنازه سیاسی بیش نیستید.
ابراهیم خان یزدی را که اصلا نباید در بارهاش صحبتی کرد او بیارزشتر از آن است که اصلا بتوان به او پرداخت او بازیچه یکی از این فریب خوردگان است. او بیچارهای است که برای یک پست دست چندم دولتی حاضر است یک روز ریش بگذارد یک روز کراوات بزند یک روز هم با همان دستمال گردن ابریشماش بیضههای ناب محمدی را نوازش دهد تا بلکه در یک بازی رده دهم شرکتاش بدهند. او مرا به یاد آن بی چاره بچههایی میاندازد که در مدرسه هیچ کس آنها را به بازی راه نمیداد.
آقای شاهین رحیمی حیف وقت که تلف اینگونه افراد میکنید وقت خود را صرف کارهای مفیدتر کنید.
پ. ن.: امروز صبح بعد از پست این مطلب امام زمان آمد به دیدنم و در نظرخواهی پیامی گذاشت، دلم نیامد آنرا برای شما ملت همیشه در صحنه اینجا منکعس نکنم. این یپام امام زمان:
تو اين انتخابات تعداد راي دهندگان خيلي کم بود و احتمال تقلب در اعلام شمار راي دهندگان بسيار است و احتمالا در کل کشور کمتر از 15ميليون نفر راي داده اند .
به نظر مي رسد راي کروبي از همه بيشتر بوده و راي کروبي و معين را بين رفسنجاني و احمدي نژاد تقسيم کرده اند چون نفوذ رفسنجاني و طرفداران احمدي نژاد در شوراي نگهبان و امور اجرايي انتخابات بسيار قوي است.
علت اينکه مي گم راي کروبي از همه بيشتر بوده شناختي است که از مردم دارم و دوستي که اخيرا به چند شهر فقير رفته بود مي گفت همه دوست دارن کروبي برنده بشه چون به هر شخص بالغ 50000 تومان ميده.
شما که خواننده يا نويسنده اين وبلاگ هستيد آيا مي دانيد در استان هاي زاهدان، کرمان ، هرمزگان، خوزستان، بوشهر، خراسان، ايلام، لرستان و کهکيلويه و بوير احمد شمار وسيعي از خانوارهاي شهرهاي کوچک و روستاها با ماهي 20000تومان درآمد زندگي ميکنند! مي دانيد اين شهر ها اصلا پولدار نداره که کسي براي کارگري پيش اونها بره؟ مي دانيد هر خانوار فقير از کميته امداد ماهي 5000 تومان ميگيره و از ترس قطع شدن مستمري حتما مي خواهد شناسنامه اش مهر بخوره؟
تازه 50000 تومان براي تهراني ها چيزي نيست ولي براي مردم فقير يعني يک گنج! اگه بگيريم در تهران هر خانواده 6 نفر باشه و سه نفر از آنها بالاي 18 سال و شاغل باشن هرکدام ماهي 120000تومان درآمد داشته باشن درآمد خانوار مي شه 360000تومان. اما اين پيشنهاد در صورت اجرا زندگي فقراي شهرستانها و روستاهاي ياد شده را دگرگون ميکنه. درآمد همان خانوار 6 نفره که 3نفر بالاي 18 سال داره از 20هزار تومان به 150000 تومان تغيير ميکنه! مثل اينکه در آمد آن خانواده تهراني از 360000 تومان به دوميليون ونيم افزايش يابد. شايد اگه تهراني ها هم انتظار داشتن با بردن يک نامزد درآمدشان ماهي 4 تا 7 برابر شود مي گفتن گور باباي دموکراسي و حتي به چنگيز مغول هم راي مي دادن!
من حدس ميزنم مردم شهرها و روستاهاي فقير با رقبت در انتخابات شرکت کرده و به کروبي راي دادن و راي شون به حساب هاشمي واريز شده.
من طرفدار کروبي نيستم ولي مي دونم درد مردم فقير چيست. اونجا فعلا به آزادي اجتماعي و سياسي فکر نميکنن بلکه درد اصلي فقر وحشتناک است.
کروبي حرف مفت زده بود و اين وعده با اقتصاد ايران امکان پذير نيست و مثل وعده هاي آب و برق و مسکن مجاني که خميني به مردم داد يا حکايت از ناداني وعده دهنده دارد يا حکايت از شيادي و جز اين نيست.
23 پیام |
تو اين انتخابات تعداد راي دهندگان خيلي کم بود و احتمال تقلب در اعلام شمار راي دهندگان بسيار است و احتمالا در کل کشور کمتر از 15ميليون نفر راي داده اند .
به نظر مي رسد راي کروبي از همه بيشتر بوده و راي کروبي و معين را بين رفسنجاني و احمدي نژاد تقسيم کرده اند چون نفوذ رفسنجاني و طرفداران احمدي نژاد در شوراي نگهبان و امور اجرايي انتخابات بسيار قوي است.
علت اينکه مي گم راي کروبي از همه بيشتر بوده شناختي است که از مردم دارم و دوستي که اخيرا به چند شهر فقير رفته بود مي گفت همه دوست دارن کروبي برنده بشه چون به هر شخص بالغ 50000 تومان ميده.
شما که خواننده يا نويسنده اين وبلاگ هستيد آيا مي دانيد در استان هاي زاهدان، کرمان ، هرمزگان، خوزستان، بوشهر، خراسان، ايلام، لرستان و کهکيلويه و بوير احمد شمار وسيعي از خانوارهاي شهرهاي کوچک و روستاها با ماهي 20000تومان درآمد زندگي ميکنند! مي دانيد اين شهر ها اصلا پولدار نداره که کسي براي کارگري پيش اونها بره؟ مي دانيد هر خانوار فقير از کميته امداد ماهي 5000 تومان ميگيره و از ترس قطع شدن مستمري حتما مي خواهد شناسنامه اش مهر بخوره؟
تازه 50000 تومان براي تهراني ها چيزي نيست ولي براي مردم فقير يعني يک گنج! اگه بگيريم در تهران هر خانواده 6 نفر باشه و سه نفر از آنها بالاي 18 سال و شاغل باشن هرکدام ماهي 120000تومان درآمد داشته باشن درآمد خانوار مي شه 360000تومان. اما اين پيشنهاد در صورت اجرا زندگي فقراي شهرستانها و روستاهاي ياد شده را دگرگون ميکنه. درآمد همان خانوار 6 نفره که 3نفر بالاي 18 سال داره از 20هزار تومان به 150000 تومان تغيير ميکنه! مثل اينکه در آمد آن خانواده تهراني از 360000 تومان به دوميليون ونيم افزايش يابد. شايد اگه تهراني ها هم انتظار داشتن با بردن يک نامزد درآمدشان ماهي 4 تا 7 برابر شود مي گفتن گور باباي دموکراسي و حتي به چنگيز مغول هم راي مي دادن!
من حدس ميزنم مردم شهرها و روستاهاي فقير با رقبت در انتخابات شرکت کرده و به کروبي راي دادن و راي شون به حساب هاشمي واريز شده.
من طرفدار کروبي نيستم ولي مي دونم درد مردم فقير چيست. اونجا فعلا به آزادي اجتماعي و سياسي فکر نميکنن بلکه درد اصلي فقر وحشتناک است.
کروبي حرف مفت زده بود و اين وعده با اقتصاد ايران امکان پذير نيست و مثل وعده هاي آب و برق و مسکن مجاني که خميني به مردم داد يا حکايت از ناداني وعده دهنده دارد يا حکايت از شيادي و جز اين نيست.
حالا با دستکاري راي مردم و بالا آمدن احمدي نژاد و رفسنجاني و تبليغات عوامل رفسنجاني شروع مي شه:
اگه احمدي نژاد راي بياره واي بگير و ببند زياد مي شه .
واي انصار حزب الله قدرت مي گيره
واي سياست بين المللي ايران بد مي شه.
آيا مزدوران رفسنجاني مي توانند با اين تبليغات مردم شهرهاي بزرگ را پاي صندوق ها بيارن تا هم حوزه ها مثل دور اول خلوت نباشد و هم راي به حساب رفسنجاني واريز بشه؟
به نظرم رفسنجاني بدش نيامده تا احمدي نژاد هم مثل خودش با تقلب به دور دوم بياد تا باز يک حالت سياه و سفيد براي مردم جلوه دهند تا مردم از ترس بدتر شدن اوضاع پاي صندوق ها بيان.
احمدي نژاد و هاشمي -و حتي معين منتها سکه دوتا جا بيشتر نداره-دو روي يک سکه اند و راي به هريک تداوم ديگري را درپي دارد
به نظر من راي ندادن بهترين اقدام است.
… کاش به جای اینهمه کلپتره نویسی، می نشستی یه جا آروم و ساکت. بابا جون. مگه تو از پشت کوههای قفقاز اومده ای که فقط امواج دریا را می بینی. چرا جنبش باد را( = منافع و امتیازات و راههای کاسبی و معیشتی طیفی از مردم خودت. همونایی که اینقدر احمق و ابله و گوساله خطابشون می کنی ) حس نمی کنی؟. چرا همش تصوّر می کنی که توطئه ای در کاره و همه چیز را رنگ و بوی متافیزیکی و حضور و دخالت اجنه و سایه های اشباح پشت پرده می دونی؟. بالام!. این مسائل بده – بستونی در همه ی جای دنیا مشابه. مگه تو، روند انتخابات را در کشورهای آمریکا و آلمان و فرانسه و غیره و ذالک پیگیری نمی کنی؟. پس تو چه مرد سیاستگرائی هستی که در دریای سیاست، شناور نیستی. خدا بکشدد ای بی عقل!. ///
آریا جان سر جدت برو دنبال همون فلسهات ما را هم بزار به حال خودمون تا در توهمی که در آن گرفتاریم روزگار بگذارنیم.
البته با اجازه شما پشت کوه های نروژ، دستمان که به کوه های قفقاز نمی رسد متاسفانه
…. در تمام عمرت اگه یه حرف حساب زده باشی، همینه که حدّاقل می دونی در « توهّم » هستی و روزگارت توهماتی می باشه. پس خوش به سعادتت که دنیا را وارونه می بینی و می فهمی. ///
نمی دونم چرا اینهایی که انقدر سنگ نظام رو به سینه می زنند میان وبلاگ ما رو می خونند که با کل قضیه مخالفیم .
و نمی دونم چرا دیگه نمی تونم با مردم – مردم کوچه و بازار – حتا حرف بزنم . غریبه شدم . نم یفهمم چرا 29 میلیون نفر رفتند خون تازه به رگ های نظام تزریق کردند (حرف آقا)
حالا چه کنیم ؟ من دارم از همه می پرسم . می خوام این بار خرد جمعی تصمیم بگیره .
چه کنیم ؟ در دور دوم چه کنیم ؟
آریا بزار تو غفلت خودمون بمیریم … به نظر شما چی کار کنیم؟؟ میتونیم رای بدیم و سر رو زیر برف کنیم کا رفسنجانی بهتره میتونیم هم بزاریم احمدی بشه و آخرش اینه که از خفقان بمیریم .. من راه دوم رو انتخاب میکنم شما چی؟؟
ساروی کیجای عزیز کاری که کردیم بزرگ بود باید آنرا بزرگتر کرد.
تحریم و باز هم تحریم. مرحله دوم را باید بیشتر فعالیت کرد تا این دروغ گوها را افشا کرد و نگذاشت رایشان به 30 درصد برسد.
این امکان در مرحله دوم وجود دارد باید کوشید و اجازه نداد رای از 30 درصد بیشتر بشود
… نيما گرامی. گمون نمی کنی اين حرفی که می زنی کلا با عنوان وبلاگت و اون حرفهايی که می نويسی به شدّت در تضاده؟. من از تو می پرسم اصلا، » حقوق « چیست؟. و قبل از اينکه بخواهم معلّم و مشعلدار مردم در معنای وسیع کلمه بشوم، اول می روم دنبال فهمیدن و دریافتن چیستی » ایده ی حقوق « و بعدش تلاش می کنم که با سنجشگری آنچه در میهنم به نام حقوق و غیره و ذالک هست، خطا آمیز بودن بسیاری از باورها و سنّتها و قوانین و غیره و ذالک، مردمم را با زبانی مستدل؛ نه متوقّع و متحکّم و حق به جانب و طلبکار به روشنگری مسئله تشویق و ترغیب و تفهیم کنم. من از مردم خودم، هیچ ارثیه ای طلبکار نیستم. اگر شمعی باشم، ترجیح می دهم که به جای خانه سوزاندن، به افروختن روشنایی بکوشم. شما و امثال شما را نمی دانم.///
نیما جان کسانی که با انگشت پاک از این معرکه شعبده بازی بیرون آمدند یقین بدان که در فردای به ریاست نشستن هاشمی یا احمدی هم می دانند که راه به زیر کشیدن این دو از کدام مسیر می گذرد.
تحويل بگيريد قربان
:))
شرايط بحراني و حمايت از هاشمي
همميهنان گرامي؛
با توجه به نتايج اعلام شده انتخابات رياست جمهوري كه حكايت از آن دارد كه آقايان هاشمي رفسنجاني و احمدينژاد به دور دوم راه يافتهاند، ما امضا كنندگان بيانيه زير عليرغم آنكه مواضع كاملا متفاوتي در مرحله اول انتخابات داشتهايم، از آقاي اكبر هاشمي رفسنجاني در مرحله دوم انتخابات حمايت كرده و به طور جدي از همگان ميخواهيم تا براي جلوگيري از آنچيزي كه به عقيده ما يك فاجعه بسيار نزديك و در كمين است، به هاشمي رفسنجاني راي دهند.
از تمامي فرهيختگان منتقدي كه به آينده و سرنوشت ايران اهميت ميدهند ميخواهيم تا در شرايط كنوني، از بحثها و نقدهاي تفرقهافكن خودداري كرده و ضمن رايدادن به هاشمي رفسنجاني ديگران را نيز دعوت به راي دادن به ايشان كنند.
امضاكنندگان (بهروزرساني سوم، يكشنبه، 12 و 33 دقيقه)
آرش آذرنگ – محسن آزرم – حميدرضا ابك – پگاه احمدي – سعيد اركانزاده يزدي – علي افصحي – مهدي افروزمنش – اسدالله امرايي – اميلي امرايي – هدي ايزدي – مژگان ايلانلو – عمادالدين باقي– شاهرخ تندروصالحي – رضا جلالي – رامين جهانبگلو – محسن حسيني – محبوبه حقيقي – ليلا خدابخشي – مريم خورسند – حامد صرافيزاده – خليل درمنكي – حميدرضا جلاييپور – مهدي رحمانيان – اميرحسين رسايل – نرگس رجايي – شاهين رحماني – سعيد رضويفقيه – محمد رهبر – محمدرضا رييسي – مهدي زعيمزاده – اميرمهدي ژوله – محمدعلي سپانلو– بنفشه سامگيس – محمدرضا سرداري – سيما سعيدي – محمدرضا شرف – قطبالدين صادقي – احمد صدري – محمود صدري – سيدعلي طالقاني – سيد شهابالدين طباطبايي – رضا عامري – امير عربي – سام غفارزاده – احمد غلامي – محمد غمخوار – مهدي غني- فريده غيرت – محمود فرجامي – سام فرزانه – مراد فرهادپور –علي فولادي – مصطفي قوانلوقاجار– محمد قوچاني – مهران كرمي – محمدعلي كريميابرقويي– كاوه كيانيان – فاطمه كمالي احمدسرايي – انوشيروان گنجيپور– مهدي نشاندار – مهدي نورعليشاهي – ليلي نيكونظر – ليلا لطفي – حسن محمودي – كاوه مشكات – علي معظمي – نگار مفيد – نيلوفر منصوريان – اميرحسين مهدوي–اميد مهرگان – ماهور نبوينژاد- خاطره وطنخواه – زينب همتي – حسين ياغچي – مهدي يزداني خرم– چيستا يثربي – حامد يوسفي –
http://moazzami.debsh.com/archives/sunday|2005,jun,19|15;08;32.php
در سال های پس از انقلاب به تدریج گروهی ار کسانی که در سياه چالهای رژيم تير خلاص می زدند يکشبه شدند ديپلومات و سفیر؛ گروهی کيهان نويس؛ دسته ای اصلاحات چي و روزنامه نگار و چندتائی هم در همان لجن زار ارعاب و کشتار که عروة الوثقی رژیم بود ماندند. آنقدر در این کار استخوان خردکردند که خود به شکل مرگ درآمدند. اين نکبت چرک با جان کندن آنهمه جان بيجان کرد و چيزی نصيبش نشد. بگذاريد يک دوروزی به لطف رای دادن همکسوتان پيشينش که حالا لباس تميز می پوشند و ادوکلن می زنند و طناز شده طنز می نویسند و خبرمرگشان یکدفعه مشروطه شده اند توبره ای از اين آخور پر کند. خیالی نیست ما که بخیل نیستیم! هر کسی چند روزی نوبت اوست. به نظر حقير ماله کشانی مثل آن سید خردادی جز استمرار ظلم و حکومت لجن ترین لایه جامعه ما کاری نمی کنند. چه بهتر که دژخیمان آنچه در خلا و خفا می کردند حالا جلوی چشم همه بکنند و البته به زیور معرفت و عدل اسلامی بیارایند. دريغا که هزينه آنراباید باز همان دردکشان جامعه بپردازند که مذهب تنها تسلای غبن و وهنشان است.
آخه شاش آقا تو سگ کی باشی رای ملت رو به سی برسونی خار کوسه ……..
salam Hasan Agha. I saw your message at the top. it says: Na be Jani, Na be Dozd. I just wante to tell you Rafsanjani is both dozd and jani. He was the one who was ordeing the killing of oppositions. I hope people now understand they do not have to vote at all .
آخه رضا جان اون اصلا اسمش رسمنجانی هست دیگه
نیاز به لقب و پیشوند و پسوند نداره
hasan agha to begoo chera in eftezah gardane har kasi (khosoosan tahrimia bazam khosoosan shoma) mindazanella khode khareshoon ke raftan ray dadan.kam moonde taghsiro bendazan gardane Mette Marit ke hamelas!akhe migan hamelgi oomad nayoomad dare!
یکی ایستاده بود پشت چراغ قرمز. اتفاقا انتخابات هم به مرحله دوم رسیده بود. چراغ سبز شد، نرفت. چراغ قرمز شد، نرفت، چراغ زرد شد، نرفت. پلیس آمد و به او گفت: ما فقط همین سه رنگ را داریم، لطفا یکی را انتخاب کنید. راننده گفت: آخه من انتخابات رو تحریم کردم.
ّّ
یکی ایستاده بود پشت چراغ قرمز. اتفاقا انتخابات هم به مرحله دوم رسیده بود. چراغ سبز شد، نرفت. چراغ قرمز شد، نرفت، چراغ زرد شد، نرفت. پلیس آمد و به او گفت: ما فقط همین سه رنگ را داریم، لطفا یکی را انتخاب کنید. راننده گفت: آخه من انتخابات رو تحریم کردم.
ّ
تو باز زر زدی؟! عوضی تو که تا دیروز می گفتی، اعضای کانون وبلاگ نویسان ایران الاغ هستند، الاغ ها هم مگه وبلاگ می نویسند بچه کو..ی! D:
يک روز نماینده اصلاح طلبها داشت برای رای جمع کردن در ميون مردم از شجاعات اصلاح طلبان سخن میگفت. گفت: ما اصلاح طلبان يک روز که به بيت رهبری رفته بوديم درها را برويمان بستند و گفتند: “یا باید به ما بدهید (بیعت کنید) و یا اینکه میکشیمتان” البته ناگفته نماند که من شخصاْ کشته شدم ! ولی خيلی ها بی شرمانه دادند و جان سالم بدر بردند !
اين بهنود خجالت نميکشه. بعد از شکست مفتضح گروه خائنش حالا دوباره پيراهن گنجی را کرده پيراهن عثمان ! گنجی بدبخت داد زد که: “ای خلق الله به زندانبان من رای ندهید” اما این منافقین و دورویان از یک طرف براش اشک تمساح میریزند و از طرف دیگر با کمال بی شرمی اعلام میدارند که به هاشمی رای میدهند.
من توی بلاگش گفتم که اگر دلت برای گنجی میسوزد چرا به حرفش گوش ندادی ؟ که بلافاصله سانسور شد. الحمد الله دیگر دست بهنود, نبوی و درخشان برای همه رو شده. اون بهنود علناً اقرار میکنه که به هاشمی (رهبر خشک مغزان) رای میده, اون نبوی میگه: “گنجی فقط نوک دماغش را میبیند !” و این درخشان عوضی هم که اتوبوس برای رای دادن به نظام گرفته بود میگه: “من میدیریت لاریجانی را قبول دارم !” الحمدالله پوز همشون خورده شد. من خیلی خوشحالم. با این نتایج جبیه اپوزیسیون متعبر تر شد.
اون دو تا کسکش مزدور و مواجب بگير يعنی نبوی و بهنود را که ديگر هيچکس آدم حساب نمی کند ( من که از اولش هم آدم حسابش نمی کردمشان) بهنود که ريد اولش گفت من دام پهن کردم برای همه چون مدارک برای رای گيری ندارم بعد هم که گفت از زندانيان مايه نگذاريد حالا خودش خايه های گنجی توی دهانش می باشد.