May 17 2005
پیش زمینه: در نظر خواهی
پیش زمینه: در نظر خواهی مطلب روز 14 می این وبلاگ آرمان نظری را منعکس کرده بود گرچه این نظر مربوط به مطلب من نمیشد ولی چون این نظر به یکی از اساسی ترین پایههای آزادی بیان مربوط میشود و مخصوصا چون این نوشته مربوط میشد به درگیری بین آرمان با یکی از نویسندگان و روزنامه نگاران شناخته شده ایرانی، خود را مجبور به نشان دادن عکسالعمل دیدم. اول انتقاد آرمان را میآورم بعد نوشته آقای بهنود را و در آخر هم انشاالله!! بدون عصبانی شدن پاسخی به ایشان خواهم داد.
آرمان مینویسد:
میخواستم نظرتان را به یک جمله (سوتی) خیلی جالب و آموزنده جلب کنم:
یک مدعی روشنکفری و حامی آزادی بیان (م.بهنود):
“اول آن که راه هائی پيدا کرده ام که مزاحم های مزمن را در اولين باری که شناسائی کردم دفعات ديگر **اصلا نمی بينم و خلاص **”
لطفاً روی کلمات “اصلا نمی بينم و خلاص” یکم تامل کنید و بعد ببینید که این “سطح شعور” با “منطق” کدام جاندار زمینی مطابقت کامل (a perfect match) دارد ؟ مطمئن هستم که سوال خیلی ساده ای است و جوابش هم تابلو میباشد. ولی برای آن کسانی که دوزاریشان خیلی کج است و همچنین برای کودکان خردسال که در مدرسه شان هنوز در مورد رفتار حیوانات درس لازم را نخوانده اند, توضیح میدهم:
طبیعت حیوانات و مشترکات رفتاری آنها با زندگی انسانها:
“کبک” حیوان بسیار جالبی است و در نوع خود بی نظیر (البته گاهی برخی از انسانها به رقابت با او میپردازند و گاهاً روشهای او را تقلید میکنند). حیوانات مختلف روشهای مختلفی برای مبارزه با مشکلات دارند. مثلاً شیر با مردانگی میجنگد. سگ از پشت حمله میکند. خر جفتک میاندازد. جوجه تیغی تیغ پرت میکند و راسو هم از خود بوی بد متساعد میکند. حیوانات “ضعیف” هم با “فرار” از خود دفاع میکنند….
و اما “کبک”… این حیوان نجیب برای مبارزه با “مشکلات” روش بسیار جالب و ساده ای دارد که با بقیه جانداران (بجز برخی حیوانات دوپا که از او تقلید میکنند) تفاوت اساسی دارد و آن عبارت است از “پاک کردن (ظاهری) صورت مسئله”. به این صورت که وقتی که کبک خود را در خطر میبیند (مثلا شیری از کنار او عبور میکند) بلافاصله کله خود را در برف فرو میکند ! (البته گاهی برف یافت نمیشود و مشکل ساز تر میشود که این خود راه حل جدایی دارد) منطق کبک خیلی ساده است: “اگر من او را نمیبینم, او هم مرا نمیبیند پس من در امانم !” این روش بسیار جالب چنان کاربردی دارد که در اکثر کشورهای جهان سوم از آن برای مبارزه با تهاجم فرهنگی و جلوگیری از توهین به فرهنگ و مذهب استفاده میکنند. مثلاً اگر برنامه های تلویزیونی ماهواره خیلی جذاب و تاثیر گذارنده است, خیلی راحت استفاده ماهواره را با عنوان “توهین به مقدسات !” ممنوع و آخرش هم میگویند “خلاص !” (به کلمه آخر جملات شخص روشنفکر بالا توجه کنید)…
اما متاسفانه این روش سنتی و غریزی کبک با وجود تمام محاسنش (از جمله “راحتی” و اینکه حلال ظاهری تمام مشکلات است) تنها یک اشکال کوچک دارد و آن اینست که در اغلب موارد منجر به شکار و نابودی کبک بیچاره میشود !
با تشکر
این هم متنی که آقای بهنود نوشته که آقای آرمان را به نوشتن مطلب بالا مجبور کرده:
از خودمان
چند سطری درباره خودمان بنويسم که گاه لازم است. مقصود خود اين وب لاگ است.
اول آن که راه هائی پيدا کرده ام که مزاحم های مزمن را در اولين باری که شناسائی کردم دفعات ديگر اصلا نمی بينم و خلاص. بعض دوستان هستند که يک روند ثابت را با چاشنی توهين به مسلمانان و مسلمانی در پای هر مطلب تکرار می کنند. چون نام مستعار دارند ابائی ندارم از آوردن نام . مثل آرمان. مدت ها بود که کامنت های ايشان را هم نمی خواندم و خود به خودی حذف می شد که چاره ای ندارم . چون مدتی زحمت کشيده و آن ها را بهداشتی می کردم ديدم ای عجب ايشان معترض هم هست. وسيله ای هم نداشتم که خدمت ايشان عرض کنم که اين وب لاگ ديوار مکانی عمومی نيست و وب لاگ شخصی من است و هر چه ميل نداشته باشم و توهين تشخيص دهم نمی گذارم .
باقی مطب آقای بهنود را میتوانید در خانه خودشان بخوانید.
آرمان جان تقصیر خودت هست! درست فهمیدی میگویم تقصیر خودت هست وقتی میروی سراغ کسی که بویی از آزادی بیان نبرده و هنوز فرق بین حوزه خصوصی و حوزه عمومی را درک نکرده، خوب تقصیر خودت هست دیگه آقا جان، نرو آنجا! این آقا هنوز به این درک اساسی نرسیده که وقتی وبلاگی باز کرد و در مسائل اجتماعی از شیر مرغ تا جان آدمیزاد دخالت و اظهار نظر کرد و دستور العمل صادر کرد و عدهای ساده انگار را فریب داد این محل (وبلاگ حضرت آقا) دیگر یک محل خصوصی و ملک تلق ایشان نیست.
این هم برای آقای بهنود: آقا جان اگر خواستی ملک تلقات باشد، باید ورودی آن را لجن بگیری، یعنی ورود به آن خراب شده را برای دیگران غیر ممکن کنی، اگر تا این اندازه از تعریف حیطه عمومی و خصوصی اطلاع نداری بیخود خود را درگیر این مسائل نکن دکانت را ببند و برو پی کارت.
دنیای ایدال این آقای “روزی نامه نگار” از نظر ایشان این است که در همه امور ملک و ملت دخالت کند و هرچه دلشان خواست بنویسد و از بابت آن هم همه گونه منفعت را ببرد ولی هیچ کس حق نداشته باشد پاسخ ایشان را بدهد، چرا!؟ چون که ایشان استدلال میکنند که آنجا ملک تلق ایشان است.
آقای روزی نامه نگار هر کسی که نقدی را مینویسد و در برابر دید عموم قرار میدهد و مخصوصا وقتی نقد اجتماعی کرد و وارد بازار سیاست شد باید تحمل پاسخهای احتمالی پاسخ دهندگان را هم داشته باشد. اگر این پایهای ترین اساس آزادی بیان را درک نکردهای سر جدت قسم آن وبلاگ را یا ببند یا ورودش را برای دیگران غیر ممکن کن. به همین سادگی.
چیزی بنام حیطه خصوصی یا خانه شخصی روی نت وجود ندارد، به زبان ساده نت خانه خاله نیست که هر چیز دلتان خواست بنویسید و اگر کسی هم معترض شد بگویید “اینجا خانه من است”.
نکته دیگر اینکه آقای بهنود زحمت کشیده و این پدیده توهین را که مدام تکرار میکنید توضیح بدهید و این همه کلی گویی نکنید و با این ابزار (توهین) ملت را سانسور نکنید. توجه شما را به ماجرای قبلی که من را سانسور کردید جلب میکنم که در آن نظر هیچ گونه توهینی به کسی نشده بود فقط به زبان شفاف به حکومت گران پرخاش شده بود. آقای بهنود آیا این پدیده توهین همان نیست که خامنهای و شرکا با آن ملت را به قل و زنجیر میکشند؟
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 5:33 am در بخش: آزادی بیان