May 09 2005
بحثهایی که در نظرخواهی شبح
بحثهایی که در نظرخواهی شبح در گرفته باعث نوشتن این مطلب شد. نکته دیگر اینکه این مواضع من است و ربطی به کانون ندارد مواضع کانون در وبلاگ کانون منتشر میشود.
موضوع مدیار (مجتبا) و جبهه بندیهای وبلاگ شهر را من و ما بچههای پنلاگ ماههاست که میشناسیم و بارها سعی کردهایم با آن برخوردی منطقی داشته باشیم. بارها با تهمتهای ناروا از سوی عدهای و مخصوصا آنها که دل در گرو عشق رژیم بستهاند مواجه شدهایم.
آزادی بیان برای ما (پنلاگ) یک مساله اساسی است، برای همین موضوع است که گرد هم جمع شدهایم، اگر کسی غیر از این میپندارد یا ادعا میکند باید دلایلاش را ارئه بدهد.
در کانون همه گونه وبلاگ نویس عضو هستند. از مذهبی معتقد گرفته تا لامذهبی مثل من، از اولترا کمونیست تا منتهای راست افراطی، از طرفداران سلطنت در پنلاگ وجود دارد تا جمهوری خواهانی که حتی حاضر نیستند بر سر یک میز با سلطنت طلبها بنشینند. خلاصه مطلب همه طیفهای سیاسی در این کانون وجود دارد. باور ندارید خودتان میتوانید با مراجعه به وبلاگ کانون اسامی اعضا را در قسمت لینک اعضا ببینید و خودتان وبلاگهای اعضا را بخوانید و قضاوت کنید. پس این سخنی که بعضی میزنند مبنی بر اینکه کانون غیر مستقل عمل میکند (در مقابل واژه مستقل فقط میتوان غیر مستقل، وابسته یا حزبی را قرار داد) این افراد یا از معانی و تعاریف معمول آگاهی ندارند یا مغرضاند.
همین پنلاگ که تشکیل شده است از این انسانهایی که پیشتر نوشتم بارها (دو مورد مجتبی) برای نجات دربندان آزادی بیان بیانیه صادر کرده و نامه نگاری با سازمانهای بینالمللی داشته و با دیگر حرکتها در این زمینه همکاری لازم را انجام داده است، تنها در یک جاده هیچ گاه قدم نگذاشته است و آن هم در مواردی بوده که بیانیههایی برای مشروعیت بخشیدن به رژیم جمهوری اسلامی نوشته شده، درست مثل همین حرکتی که اصلاح طلبان یا حداقل نیروهایی از آنها در چند روز گذشته راه انداختهاند.
فقط برای قضاوت این جمله را که برای راه انداختن حرکت نامبرده نوشته شده است را بخوانید تا گوشی دستتان بیاید.
رئیس قوه قضاییه با این سخنان اخیرش نشان داد که جدا از اندیشهها و افکار و روابط و سیستمی که در او قرار دارد، انسان آزادهای است و از گفتن و شنیدن حرف حق ابایی ندارد. حرفهایش را در وبلاگ امید بخوانید. این حرفها شوخی نیست؛ رئیس یک قوه مملکت اینها را گفته، آنهم درباره مجموعه زیر دست خودش. این کار شجاعتی میخواهد که کمتر کسی دارد. این صداقت همراه با شجاعت هم هیچ ربطی به ایدئولوژی و تعلقات آدم ندارد، اصلاحطلب و محافظهکار هم ندارد، شاید تا حد زیادی شخصی و شخصیتی است.
دلیل اینکه پنلاگ در چنین حرکتهایی شرکت نکرده است، تنها و تنها بخاطر جلوگیری از مشروعیت بخشیدن به کسانی است که خود باعث و بانی ازبین رفتن آزادی بیان در ایران هستند.
کانون وبلاگ نویسان ایران هیچگاه نخواهد توانستد با این گونه حرکت ها همراه شود و اگر روزی در چنین حرکتهایی شرکت جست یقین بدانید که بیشتر اعضای آن از کانون جدا خواهند شد، وقتی مینویسم بیشتر اعضای آن بدون اغراق گمان میکنم صد در صد اعضا با چنین حرکتهایی مخالفند حتی آنهایی که تا حدودی مذهبی هستند.
پس همانطور که میبینید پن لاگ به زبانی دیگر یک کانون مستقل از حکومت و احزاب مختلف است و با هیچ سازی که سران رژیم مینوازند نخواهد رقصید به همین سادگی.
حالا اینکه عدهای از جمله هاله عزیز حرکت پتیشن را که خودش راه انداخته مستقل میداند و در نقطه مقابل آن کانون را قرار میدهد را نه من میفهمم و نه گمان میکنم دیگران بفهمند، که چرا چنین ادعایی اصلا مطرح شده. واژه مستقل همیشه در برابر واژه غیر مستقل استفاده میشود. حالا باید از هاله عزیز سوال کنم که با استدلال توضیح بدهد که به چه دلیل کانون را غیر مستقل میداند.
حال اگر کانون را به این دلیل که عدهای در آن دور هم جمع شدهاند تا با استفاده از یک تعریف مشخص از آزادی بیان دفاع کنند غیر مستقل میدانند پس باید هر بیانیهای را هم که امضا میکنید بطور اتوماتیک همه کسانی که آنرا امضا میکنند غیر مستقل بشوند، چون همگی شان بر سر یک بیانیه توافق کردهاند که اگر این منظور در نظر دوستان است باید بگویم: پس شما در هیچ اجتماع بشری نباید شرکت و زندگی کنید. چون در چنین حالتی استقلال خود را از دست خواهید داد.