Dec 31 2004
چند روز پیش که بحث
چند روز پیش که بحث مجاهدتهای!! آقای ابطحی نقل مجلس همه شده بود با پیگیری لینکها به صفحه بهنود رسیدم پس از مطالعه مطلب ایشان چنان به خشم آمده بودم که کامپیوتر مبارک را خاموش کردم و رفتم توی هوای سرد اسلو یک ساعتی قدم زدم. توی راه به خودم گفتم خاموش کردن کامپیوتر که نشد عکسالعمل، باید نظرت را منعکس میکردی تا آقای بهنود بداند که چقدر به جاده خاکی زده. برگشتم خانه و پی سی را روشن کردم و رفتم سراغ ایشان صفحه نظر خواهی را یافتم و جملاتی را همراه با قسمتی از شعر شاملو را در آنجا نوشتم بی خبر از اینکه عدهای از ما بهتران عادت دارند به سانسور و این عمل زشت در رگ و پوستشان نفوذ کرده. دکمه ارسال را فشار دادم که با صفحه سانسور مواجه شدم، منظورم همان صفحهای است که میگوید جهت جلوگیری از … مطلب شما پس از … منعکس خواهد شد.
عصبی تر از قبل بی خیال موضوع شدم تا اینکه دیشب دیر وقت رفتم سراغ صفحه تا ببینم آیا حضرت بهنود نظرم را لایق دانسته یا نه. نتیجهاش را در زیر میخوانید. متن کامنت من که از زیر تیغ سانسور گذشته، کروشه ها زخمهای سانسوری است که آقای بهنود ایجاد کردهاند و پرانتزها قسمتهای سانسور شده هستند:
خُسن آقا: خوب است والله! پس از قرار معلوم چیزی هم بدهکار شدیم! مدال هم باید به گردنشان بیندازیم؟ عجب دنیایی شده مدال هم باید به گردن همکاران[…] (جنایت کار ترین) رژیم دنیا بیندازیم!
…
کارون شاهد بازگو چگونه بود یورش […] (وحشیانه پاسداران) ارتجاع
…
کارون بگو
جاسم کجاست
شنبه چه شد
جمعه چگونه گمشد
رفیقان کجا شدند
کارون بگو
بگو داستان جسدهای هزار هزار را
بر کرانههای خود
در آن چهارشنبه سیاه جمهوری
کارون بفریاد بگو
کجا شدند رزمندگان خلق بخون خفته …
آقای بهنود اینگونه باید گفت که شاملو می گوید.
آقای بهنود حتی سخنان شاملو را هم سانسور میکنید؟ پس چه فرقی بین شما و پاسداران ارتجاع است؟ آیا با این کار دیگر ارزشی برای خود حفظ خواهید کرد؟
کارون هدیهای از شاملو با صدای شاملو به آنها که سانسور پیشه نیستند: karon.mp3 5MB
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 6:45 pm در بخش: بدون دسته بندی