Nov 21 2004
قبل از شروع یک توضیح
قبل از شروع یک توضیح را لازم میدانم تا مبادا از این نوشته برداشت غلط بشود.
میخواهم به سبک انشاهایی که در دوران دبستان مینوشتیم (علم بهتر است یا ثروت) این پدیده را بررسی کنم ودلایلام را بطور ساده ارائه دهم. قصد هیچ گونه توهین به این یا آن پدیده این یا آن وبلاگ را ندارم و هدفم فقط نشان دادن راه و روشی است تا بتوانیم برای حل معضلات اجتماعی با استفاده از این وسیله مدرن بر مشکلات فائق آیم.
نکته دیگر اینکه برخلاف معمول چون میدانم عدهای تمام مطلب را نمیخوانند نتیجه گیری را در اول انجام بدهم تا اگر کسی حوصله خواندن همه مقاله را ندارد حداقل نتیجه آنرا بخواند:
پاراگراف آخر:
نتیجه گیری: این پدیدهای که (وبلاگ) در حال استفاده از آن هستی ابزاری است بسیار کارآمد برای شکل دادن افکار عمومی. اگر از آن استفاده بهینه نکردی (از این واژه بهینه خیلی بدم میآید چون در رژیم اسلامی تولید شده قبلاها از اینگونه واژگان نداشتیم) مجبوری بنشینی و نق بزنی و بگویی که چرا رژیم اینجور است یا آن جور یا اینکه برای نجات خود از مخمصه رژیم منتظر امام زمان بنشینی یا از آن هم بدتر چه میدانم دست تمنا بسوی آمریکا دراز کنی تا بلکه با یک جنگ نابود کننده تو را از دست رژیم خلاص کند. یا درعوض میتوانی بطور فعال در این شکل دادن افکار عمومی شرکت کنی و مثلا همین حالا بروی به * این آدرس و جلو تعرض بینالمللی را که بر علیه یکی از مهمترین آب راههای بینالمللی که به حکم شانس یا هرچه میخواهی اسمش را بگذاری نصیب من و تو شده را بگیری. اگر قادر به انجام چنین کار سادهای هم نیستی همان بهتر که بروی سرت را بگذاری روی متکا و منتظر منجی خیالی خود باشی که وجود خارجی ندارد! با سپاس از فرین بخاطر لینک اعتراض.
پایان پاراگراف آخر.
اول زمینه و پیش فرض شروع کار را بر این میگذارم که پدیده کامپیوتر به سرعت در حال پیش روی در اجتماع ایران است و حتی مشاهده کردهام که در خانوادههای متوسط و پایینتر از متوسط هم دسترسی به کامپیوتر وجود دارد یا حداقل در کمتر از 2 سال آینده وجود خواهد داشت. فراموش نکنید که مردم ایران خیلی کارها را از روی چشم و هم چشمی انجام میدهند. در ایران شاهد بودم در خانوادههایی که با مشکلات عدیده رفاهی روبرو بودهاند ولی یک دستگاه کامپیوتر در گوشهای از خانهشان در حال خاک خوردن است. اینها را که مینویسم مطالعات علمی نیست بلکه مشاهدات شخصی است.
در جوامع امروزی شکل دادن افکار عمومی جامعه در مرحله اول بوسیله تلویزیون و رتبه دوم از طریق مطالعه انجام میشود. در جوامع پیشرفته تلوزیون بیشتر برای شکل دادن افکار عمومی در سطوح پایینتر و کتاب و بطور کلی نشریات برای شکل دادن افکار عمومی در سطوح بالاتر بکار برده میشود.
حالا که پیش فرضها مشخص شد میروم سراغ بررسی این پدیدهها در جامعه ایران.
اول به سراغ تلویزیون میروم تا مشخص کنم که از این پدید بطور کلی باید چشم پوشید زیرا این وسیله بطور دربست در اختیار رژیم است و یقینا یکی از آخرین سنگرهایی است که رژیم از آن بیرون ریخته خواهد شد. در نتیجه دل بستن به این وسیله بسیار موثر بی مورد است، مخصوصا که راه اندازی یک ایستگاه تلویزیونی بیشتر در اختیار اربابان قدرت و سرمایه است تا روشنفکران و در نتیجه حتی تلویزیونهای برون مرز هم برای منافع این گروه راه اندازی شده و نه برای ملت کوچه و بازار و همچنین باید اضافه کرد که حتی این تلویزیونها هم تا حدودی در کنترل دولت ایران است (بوسیله سانسور).
در مورد کتاب و بطور کلی نوشتهجات هم که میدانیم وضعاش به چه شکل است اول از همه تیراژ بسیار پایین آن این پدیده را هم از کارایی میاندازد و مخصوصا که کنترل این پدیده هم کم و بیش در دست رژیم است و اگر کسی بخواهد دسترسی به منابع بیطرف و قابل اعتماد داشته باشد باید به بازار سیاه و کتابها و نشریات ممنوعه روی آورد.
با اینکه پدیده وبلاگ نویسی در روزها و ماهها و حتی یکی دوسال اول تولدش با بی مهری عده زیادی و حتی تمسخر عده دیگری روبرو شد ولی امروز که تقریبا سه سال و یا کمی بیشتر از عمر این پدیده در ایران میگذرد به مرور زمان این نوع انتقال اطلاعات دارد جایگاه خوبی در جامعه پیدا میکند و شاید به جرات بتوان گفت که تا یکی دو سال دیگر اگر پدیده جدید تری جای آنرا نگیرد خود جایگاه خوبی از نظر اطلاع رسانی و آگاهی بخشیدن به جامعه برایش میسر است.
در اینجا محاسبهای سر انگشتی از تیراژ این وسیله اطلاع رسانی را بی مورد نمیدانم. اگر تعداد وبلاگها را 40 هزار فرض بگیریم که حتی میتواند تعداداش بسیار بیشتر از این عدد باشد و اگر تعداد بازدید کنندگان آنها را هم بطور متوسط 40 بازدید کننده در روز بگیریم تیراژ این نوع وسیله اطلاع رسانی در مجموع بیشتر یا حداقل برابر تیراژ یکی از بزرگترین روزنامههای داخل ایران خواهد بود. پس همانطور که میبینید با یک پدیده بسیار بزرگ روبرو هستیم و خود به آن آگاه نیستیم. بی دلیل نیست که این اواخر رژیم تلاش زیادی به کار میبرد تا این وسیله اطلاع رسانی را بی اثر کند (سانسور و بگیر و ببند
های این اواخر).
از نکاتی که در این بررسی باید در نظر گرفت نزدیک بودن نویسندگان این وسیله اطلاع رسانی به جامعه به حساب آورد. مگر غیر از این است که امروز میتوان به جرات گفت که در هر محلهای یک وبلاگ نویس زندگی میکند درصورتی که حتی یک نشریه بسیار بزرگ هم هیچ گاه قادر نخواهد بود یک خبرنگار در هر شهر داشته باشد چه رسد به هر محله. پس با کدام دلیل عدهای این پدیده وبلاگ نویسی را جدی نمیگیرند و سعی در مخدوش کردن جایگاه آن دارند.
از خصوصیات دیگر این وسیله اینکه در دسترس تمام طیفهای جامعه ایران است(منظورم نشردادن در این رسانه است) . حتی کسانی که استطاعت خرید یک دستگاه کامپیوتر را نداشته باشند میتوانند با مراجعه به یک نت کافه از این وسیله استفاده کنند.
یکی از مشکلات اصلی اطلاع رسانی در ایران سانسور است، رژیم به آسانی در این یکی دوسال گذشته به مرور زمان موفق شده تمام مجراهای خبررسانی را در نشریات داخلی مسدود کند و آنها را به طرف خود سانسوری که بدترین نوع سانسور است سوق دهد. حالا فکرش را بکنید پدیده وبلاگ نویسی بدون اغراق میتواند این حربه حکومت گران را بدون هزینه خنثی کند وخلع خبری را پر و جریان سالم و بدون دردسر اطلاع رسانی را دوباره باز گشایی کند. هشت سال پیش زمانی که آزادی محدودی برای نشریات داخلی میسر شد مردم توانستند گرچه محدود در یک انتخابات تاثیر گذار باشند و حداقل از بین بد و بدتر بد را انتخاب کنند امروز نیز میتوان به استفاده از این پدیده وبلاگ نویسی برای تهییج مردم به تحریم انتخابات استفاده کرد.
* اعتراض مربوط می شود به گزارشی درباره دلفین های خلیج فارس و اهمیت آنها برای ایالات متحده مقاله نویس بجای استفاده از نام صحیح خلیج فارس آنرا خلیج عربی خوانده است. و همانطور که می دانید این اواخر اولین بار نیست که نام خلیج فارس را به عمد بجای خلیج فارس خلیج عربی ذکر می کنند (مطلب دیروز هم در همین زمینه است)
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 7:14 pm در بخش: بدون دسته بندی