Aug 07 2004

آخرین صدا!؟

نوشته:     :::       Comments Off on آخرین صدا!؟


گمان می‌کنم که ملت ایران رشد کافی و لیاقت لازم برای کسب یک حکومت دموکراتیک را نداشته باشند!
شاید نسلی که در حال رویش است در آینده این لیاقت را پیدا کند! ولی امروز متاسفانه چنین بنظر نمی‌آید!
چرا؟
وبلاگ خُسن آقا بطور متوسط روزانه بین 300 تا 400 باز دید کننده دارد. دیروز من از شما تقاضا بلکه التماس کردم تا با دادن لینکی به صفحه‌ای که تعدادی روزنامه نگار برای دفاع از آزادی بیان براه انداخته‌اند بدهید بجز چند نفری هیچ کس عکس‌العملی نشان نداد. فرض بفرمایید که از این تعداد خوانندگان خُسن آقا 10 تا 20 درصدشان وبلاگ داشته باشند. حداقل این دوستان بایستی این کار را می‌کردند، نه برای خاطر خُسن آقا بلکه برای آزادی بیان که یکی از ارکان اساسی یک حکومت دموکراتیک است.
فرقی نمی‌کند که رژیم صدای کدام گروه سیاسی اجتماعی را در ایران خفه کرده، مساله خواستن یا نخواستن یک جامعه دموکراتیک است. حتی اگر نیرویی روزنامه کیهان شریعتمداری را هم تعطیل کند کسانی که طالب و پایبند آزادی بیان و دموکراسی هستند بایستی برعلیه چنین عملی عکس‌العمل نشان دهند. این یکی از اساسی ترین ارکان دموکراسی است.
24 سال پیش زمانی که خمینی خائن دستور به شکستن قلم‌ها را داد من به انقلاب پشت کردم و از همان روزها با اینکه سنی نداشتم و جوان نابالغی بیش نبودم، این روزها را می‌دیدم ولی متاسفانه بودند عده زیادی که خود را روشنفکر می‌خواندند بی آنکه تاملی در این مساله بکنند از خمینی حمایت کردند یا در بهترین حالت در مقابل چنین عملی ساکت ماندند و ابزاری شدند در دست خمینی تا یکی یکی سر همه همراهانش، همان‌هایی که باعث پیروزی انقلاب شده بودند را ببرد و میدان را از مخالفین خود خالی کند. آیا روشنفکران ما آنروز گفته کشیش آلمانی را نشنیده بودند که گفته بود آمدند و یهودی‌ها را گرفتند و ما گفتیم ما که یهودی نیستیم سپس آمدند و کمونیست‌ها را گرفتند باز ما گفتیم ما که کمونیست نیستیم، گروه‌های دیگر را یکی پس از دیگری گرفتند و ما همچنان ساکت ماندیم عاقبت روزی که به سراغ ما آمدند دیگر کسی باقی نمانده بود که از ما دفاع کند؟ چرا آنروز به دفاع از دیگران برنخواستیم تا ریشه بی‌عدالتی و اختناق را قبل از رویش بخشکانیم تا امروز مجبور نباشیم برای برکندن درخت تنومند استبداد این همه خون بدهیم؟ حتی امروز هم شاهدیم که همه ساکت می نشینند تا استبدادیان باقیمانده صداها را در گلو خفه کنند. آیا گمان می‌کنید در چینین جامعه‌ای امکان رشد دموکراسی وجود دارد!؟ من که گمان نمی کنم.
بهمین رو دیگر نه توان نوشتن و ادامه راه دارم نه نیازی را مشاهده می‌کنم.
بدرود
خُسن آقا

Du må ikke sove!
…”du skal ikke tåle så inderlig vel, den urett som ikke rammer deg selv”. (Arnulf Øverland)

نوشته: در ساعت: 12:59 pm در بخش: آزادی بیان

Comments Off on آخرین صدا!؟  |           

Comments are closed.

اخبار و مطالب خواندنی