Aug 02 2004
مدتی هست که علاقه زیادی
مدتی هست که علاقه زیادی به انگور و شراب پیدا کردهام نه فقط برای خوردن و آشامیدن آن بلکه در کشت و پرورش آن هم علاقهمندی دارم. سه سال پیش شش عدد درخت انگور فرانسوی را با خودم به نروژ آوردم و آنها را در یک گل خانه کاشتم سه تای آنها بخاطر حمل و نقل همان پاییز اول خشک شدند و سه تایشان جان سالم بدر بردند. هر کسی آنها را دید به ریش من خندید و گفت مگر میشود در این مملکت یخ بندان انگور به عمل آورد!؟ من هم با سماجت پاسخ دادم که “کار نشو ندارد” اگر خواستی میتوانی. امسال سال دومی است که ثمره خوبی دادهاند البته نسبت به قد و قوارهای که دارند.
در سفرهایی که به فرانسه دارم معمولآ از راهی که در شرق فرانسه به جنوب میرود به جنوب می روم. در مسیر راه بین شهری بنام متز و نانسی تا چشم کار میکند مزارع انگور است. امسال توقفی در بین این مزارع کردم و عکسهایی گرفتم. با خودم گفتم چطور می شد اگر ایران و مخصوصآ استان فارس که بهترین آب و هوا را برای پرورش انگور دارد را میتوانستیم به یک قطب تولید انگور و شراب تبدیل کنیم. باور کنید موقعیت استان فارس و نوع انگوری که در آن قابل پرورش است به مراتب مرغوبتر از انگور فرانسه است.
میگویند درخت انگور را هر چه بیشتر زجر بدهی محصولش بهتر میشود چه خاصیتی بهتر از این! ما ایرانیها که عادت به زجر دادن محیط اطرافمان داریم پس این درخت صبور شاید بهترین نوع تجارتی باشد که بدرد آن آب و خاک میخورد.
شراب یکی از محصولات عمده فرانسه است، چرا ما نتوانیم چنین جایگاهی داشته باشیم.
این هم یک فیلم 590 کیلو بایتی از همانجا