May 28 2004
وقتی عینالله باقرزاده میشود
*
اول اينکه اگر از بچههای تورنتو کسی فيلم شرک دو را ديده، شماره تلفنش را برايم ايميل کند تا برای برنامهی روز هفتم اين هفته چند کلمه باهاش صحبت کنم.
کی میره این همه راه رو!! منظورم تا تورنتو هست بابا سخت نگیرید!
دوم اينکه قيمتهای آگهی را کمی پايين آوردهام. همزمان آگهیها هم در صبحانه و هم در همين وبلاگ نمايش داده میشود که اين مساله آمار بازديدهايش را به ماهی حدود ۴۰۰هزار میرساند که در ومقايسه با وبسايتهای ايرانی عدد قابل توجهی است. به اضافهی اينکه خوانندگان اين دو وبسايت اصولا با خوانندگان وبسايتهای دامبولی ايرانی خيلی فرق دارند. هم از نظر تحصيلات بالاترند و هم از نظر نفوذ اجتماعی. اگر میخواهيد قيمتها را ببينيد يا اينکه درجا يک آگهی يک هفتهای برای آزمايش بدهيد، صفحهی سفارش آگهی را ببينيد.
بشتابید که غفلت حرام شرعی است
سوم اینکه صبحانه آرام آرام دارد تبديل به يک وبسايت معتبر خبری میشود که هر موقع به آن سر بزنيد، چيز به درد بخوری در ان هست که احتمالا در خيلی از جاهای ديگر هم نيست. يک جورهايی مثل يک روزنامهی دستهجمعی شده که خود خوانندگانش مطالبش را هر روز تهیه میکنند. اگر دوست داريد لوگوی آن را در وبلاگتان بگذاريد میتوانيد از کد پايين استفاده کنيد:
سلف سرویس است آقاجان، خودتان بنویسید، خودتان بخوانید، فقط سهم امام یادتان نرود.
* برای جوانترها (ما هم خودمان جوانیم آقاجان متلک نگویید) عینالله کاراکتری بود در یک سریال تلویزیونی زمان شاه که پرویز صیاد آنرا ساخته و بازیگر آن هم بود. یک بچه کدخدایی بود توی اون ده بنام عینالله که بخاطر اینکه چند روزی رفته بود شهر و در شهر به او پیشنهاداتی شده بود از این رو بدش میآمد که صمدآقا او را عینالله خطاب کند و مدام هرگاه صمدآقا او را عینالله مینامید عینالله خان با عصبانیت تکرار میکرد “باقرزاده”.