May 21 2004
دیلوگ
– پاشو خُسن اقا که دکونت تخته شده!
٭ چی شده حتمآ دوباره مامورا ریختن کله خرا رو تو مغازه پیدا کردن!؟
– نه کاکو کاسبی جدیدو میگم، یکی میخاد رو دست ما بلندشه دکه لگوسازی راه بندازه.
– پاشو تا زنت طومار رو ندیده
٭ کی میخاد کاسبی مارو تخته کنه کی میخاد لوگو بسازه؟ چرا چرت و پرت میگی! کدوم زن مرتیکه باز دوباره رفتی تو زیرزمین هرچی بطری شراب بود خالی کردی؟
٭ کدوم طومار؟ باز دوباره زد به سرت مرتیکه؟
– نه والله بلندشو خودت بیبین توطئه کردن دوباره، تازه یک جایی توی همون توطئه خوندم نوشته بودن که تو آقازاده هستی. و قرار طلاقت بدن و لوگو برات دُرُس کنن.
٭ خدایا مارو از دست آدموی دل و دیونه نجات بده اینم شاگرد بود گیر ما اومد؟
٭ مردک مگه آقازاده بده؟ خوب بگن آقازاده!
– نه اوسا آخه این آقازاده ای که اینا نوشتن فرق داره با آقازاده یی که تو فکر میکنی.
٭ بابا ولمون کن بخوابیم سر جدت قسم تو دوباره مالیخولیایی شدی؟
– چی چی رو بخوابی دنیارو آب برده تو رو خواب! بلندشو اوسا اگه فکر زندگی خودت نیستی به فکر من بدبخت باش که از فردا بی نون و آب میشم!
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 3:08 pm در بخش: منتشر نشده