May 20 2004
این زیباترین مطلبی بود که
این زیباترین مطلبی بود که در مورد تخریب قطعه 33 نوشته شده تا حالا دلم نیامد آنرا اینجا نیاورم تا شما هم آمرا بخوانید این علی قلمش بسیار دلنشین است سری بهش بزنید از نوشته هاش چنین برداشت کرده ام که انسانی است بسیار پر احساس و پاک. این هم مطلبش:
بميريد بميريد در اين عشق بميريد
در اين عشق چو مرديد همه روح پذيريد
تو را چه سود از باغ و درخت
كه با ياس ها
به داس سخن گفته اي
تحريف كنيد . تخريب كنيد . سانسور كنيد . بجنگيد با تاريخ . بجنگيد با ايرانمان با اجدادمان . ديوار كشي كنيد جدا سازي كنيد . حقيقت را كتمان كنيد دستان خونينتان را پنهان كنيد .
ديگر قهرماني نمانده . همه ي قهرمانان اين ملك خفته اند در زير خروار ها خاك تا شما راحت تر زندگي كنيد
آسوده باشيد چرا كه كسي مزاحمتان نخواهد شد . مي توانيد تخريب كنيد قبرهاي قهرمانان را يا شايد خوشحال باشيد كه ديگر آنها را از حافظه ي تاريخ ايران پاك كرده ايد و نام خودتان را جايگزين . اما زهي خيال باطل !!
كسان بسياري بوده اند قبل از شما و مي خواستند نام قهرمانان ديگري را به باد بسپرند اما خودشان لعنت مردم ايران زمين را به گور بردند و همان ها خودشان همچون گردي بر شانه ي طوفان از اين كوي به آن كوي فرياد زنان در اعماق تاريخ مدفون شدند كه گويي هرگز بر ابن زمين پاي نگذاشته بودند.
شما نيز مي توانيد امتحان كنيد اين آزموده را !!
شما نيز مي توانيد لبخند زنان بدريد و بگيريد و برانيد اين اسب سركش را . شما نيز مي توانيد بسازيد آرامگاه هايتان را عظيم تر با طلا كاريهاي ناب و قلم زني كارگران هنرمند و برج و باروهاي بلند به بلنداي خنده هاي مستانه تان .
اما برويد و تاريخ را بخوانيد . برويد و ببينيد قهرمانان واقعي مردم چه كساني هستند ؟ برويد و آينده ي آرامگاه هاي مجلل تان را درآيينه ي تاريخ ببينيد شايد عبرتي باشد شايد …
اما بدانيد كه هيچ گاه در اين ملك 2500 ساله جز چند تن هيچ قهرماني از خود آرامگاهي با برج باروهاي سر به فلك كشيده بر جا نگذاشته و مانند شما نيز اصرار بر آن نداشته چون آنان براي هميشه در قلوب قدر شناس اين مردم باقي مانده اند . آرامگاه آنان در قلب ايرانياني است كه با خواندن سطر سطر تاريخ تحريف نشده ي اين كشور با بردن نام آنها بر تمدن خود مي بالند .
چه فرق دارد اگر آرامگاهشان در رود ارس باشد چه فرق دارد اگر در ظهيرالدوله خفته باشند يا در امامزاده طاهر ؟ چرا كه تك تك كوه و دشت هاي اين سرزمين پر افتخار و همه ي موج هاي خزر و خليج فارس و همه ي رود هاي كوچك و بزرگ و شقايق هاي سرخ بياباني هرصبحگاه هنگام طلوع خورشيد بر آسمان ايران نام آنها را فرياد مي زنند .
فرياد بر خواهم كشيد بر سرتان بي واهمه و ترس تا بدانيد حقيقت را .
باش تا نفرين دوزخ از تو چه سازد
كه مادران سياه پوش
_ داغداران زيباترين فرزندان آفتاب و باد _
هنوز ار سجاده ها
سر بر نگرفته اند !