Feb 10 2004
چند روز پیش سوالی را
چند روز پیش سوالی را مطرح کردم درمورد اینکه چرا در این جو متشنج CNN هیچ خبری از ماجراهای ایران نمیدهد. نانا در کامنتی نوشت “باز که افتادی تو دام توطئه اخه عزيز من هر کشوری که بخواد از اينها پشتيبانی بکنه که نميتونه فاکتور نود و يک درصد را ناديده بگيره . امريکای حقه باز هم مگه خره بياد رو گروهی سرمايه گذاری کنه که بوی الرحمانشون حتی به دماغ خودشون هم خورده .”
من اون روز و روزهای بعدش وقت پاسخ دادن به این نظر رو نداشتم درصورتی که با نظر او کاملآ مخالف بودم ولی امروز و مخصوصآ بعد از آمدن آن درازگوش که خودش یک لنگش در مملکت خودش به هواست، میآید و برای اعلام پشتیبانی از خاتمی همان خاتمی که چند روز قبلتر با خیانت به رای دهندگان به جرگه خیمه ولایت پیوست، آنوقت دیگر نمیتوان این حرکات را نادیده گرفت و آنها را تئوری توطئه خواند.
تحلیل اخبار یکی از اساسی ترین ابزارهای مقابله با این اوباشان است. من هیچ ادعایی در تحلیل خبرها ندارم ولی چیزهایی که بنظرم میرسد را مطرح میکنم تا شاید با به بحث گذاشتناش بتوانیم یک تحلیل درست از خبرها بیابیم. اینکه ما بتوانیم با تحلیل درست دلیل آمدن چارلز در این حال و هوا را پیدا کنیم که “چرا این درازگوش امروز و در این شرایط به ایران میرود” مساله بسیار مهمی است. من نگفتم که تحلیل هایم درست است ولی اینکه ما این حرکت را و حرکتهایی را که دولت بوش در این چند مدت انجام داده را اگر به هیچ بگیریم نشان از نا آگاهی ما دارد. مگر میشود مواضع دولت بوش را که بزرگترین قدرت نظامی و اقتصادی جهان است را در مورد ایران که در یکی از مهمترین مناطق استراتژیک جهان قرار دارد زیر سبیلی رد کنیم!؟
اگر اینکار را کردیم درست این مرتبه هم به همان چاهی خواهیم افتاد که 25 سال پیش افتادیم.
اگر بنا به گفته نانا که میگوید “هر کشوری که بخواد از اينها پشتيبانی بکنه که نميتونه فاکتور نود و يک درصد را ناديده بگيره” به این خیالیم که دولتهای استعمارگر فقط برای اینکه یک رژیمی مردمی نیست او را از صحنه جهانی حذف میکنند باید بگویم که کاملآ در اشتباهیم. درست ایگونه رژیمها هستند که به درد دولتهای استعماری میخورند چون چنین دولتهایی به سادگی قابل کنترل هستند و آنها را زمانی که غیرقابل کنترل شدند مثل حکومت طالبان و صدام با حرکتی نظامی سرنگون میکنند و برعکس رژیمهایی مثل ایران و پاکستان را نگاه میدارند نه بخاطر اینکه مردمیاند بلکه بخاطر این که قابل رام شدند و دست نشانده هستند یا در پروسسی دست نشانده میشوند.
این یکی از وظایف اصلی ما ایرانیان خارج از کشور است که با وارد آوردن فشار بر دولتهای اروپایی و آمریکایی آنها را از همکاری با ایران باز داریم. تا آنجایی که میدانم بیشترین درصد ایرانیان خارج از کشور در کشورهای محل اقامتشان موفق هستند و میتوانند با وارد کردن فشار از هر نوع و شکل آن دولتهای اروپایی و آمریکایی را وادار به فشار آوردن بر رژیم جمهوری اسلامی کنند.
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 12:34 pm در بخش: بدون دسته بندی