Feb 08 2004
متاسفم از اینکه این مطلب
متاسفم از اینکه این مطلب رو مینویسم ولی عدهای ول کن معامله نیستند. عدهای مدام پنج میزنند به تاپالهای که اون وسط خیابونهای وبلاگشهر پهن شده.
امروز صبح نامهای از مهشید خانم دریافت کردم که برخلاف روش و منشم مرا مجبور به برملاکردن آن کرد.
چرا این نامه را برملا میکنم؟ دلیلش فقط و فقط اتهامی است که مهشید خانم در این نامه به من وارد میکنند و کپی نامه را برای شخص ثالثی ارسال کردهاند. من بسهم خودم باید از خودم دفاع کنم. این دفاع من است نه نانا، نانا خودش زبان دارد تا از خودش دفاع کند پس خواهشمندام این دفاع را به حساب دفاع از نانا نگذارید.
باهم نامه ایشان را مرور کنیم و بعد هم پاسخ من را:
in refighe shoma divane ast. baba in kari ke dare mikone kare polisiye
man age rigi be kafsham bood dar in mamlekat be esm o esme familam nemineveshtam ama in tahdid haye ishooon che farghi ba jomhoori eslami dare ?
shoma shayad az man khoshetoon nayad… ama dige dalili bar lo dadane man be jomhoori eslami ham nadarin ..darin ???
Mahshid
تاکید ها از من است
خانم گرامی شما در نامه تان مرا به چیزی متهم میکنید که از نظر من بزرگترین گناه است “کار پلیسی کردن و لودادن شما” این درست چیزی است که من از متن نامه شما استخراج کردهام. شاید بهتر میبود شما توضیح بیشتری میدادید که به چه دلیل گمان میکنید من با همکاری نانا شما را در یک کار پلیسی لو دادهام. درضمن به چه دلیل امر بر شما مشتبه شده که من دشمن شما هستم. اصلآ مگر من شما را میشناسم که دشمن شما باشم یا دوست شما!؟ در اول نامه تان مینویسید این رفیق شما … خانم عزیز شما رفاقت من و نانا را از کجا استخراج کردهاید از نوشته هایمان روی نت؟ باور بفرمایید اگر من نانا را چند ماهی است میشناسم شما را بیشتر از او میشناسم. پس دلیلی ندارد که من رفیق نانا باشم و رفیق شما نه؟ این برداشتهای شما و معیارهای شما برای رفاقت برای من قابل درک و لمس نیست.
تازه گیرم که من و نانا رفیق باشیم آیا این رفاقت باید دلیلی شود برای شما تا من را به همکاری با پلیس برای لودادن شما متهم کنید؟ کمی معقول تر بیاندیشید.
تازه به فرض که من و نانا با همکاری هم مامور پلیس خیالی شما باشیم و بخواهیم شما را به دولت جمهوری اسلامی لو بدهیم گمان نمیکنید جمهوری اسلامی به ریش من و نانا بعنوان مامورین مخفی آن دولت خواهد خندید و خواهد گفت “بدبختها این است ثمره کارمخفی تان” گمان نمیکنید شما خودتان را زیاد از حد مهم انگاشتهاید؟ خانم جان من و شما را جمهوری اسلامی اصلآ به حساب نمیآورد. آن جمهوری لجن چنان در لجن فرورفته است که من و شما جزو دشمنان میکروسکپیاش هستیم و اصلآ اهمیتی به تلاشهای من و شما نمیدهد تا اینکه بخواهد دو مامور مخفی اجیر کند تا شما را لو بدهند. پارانویا بد دردی است خانم جان.
اصلآ شما بفرمایید من به چه دلیلی باید وارد درگیری شما و نانا بشوم مگر من داروغه هستم یا مفتش؟
شما به وبلاگ من می آیید، شما در نظرخواهی من با دیگران به پرخاش و بحث می پردازید و بعد من باید تاوانش را بدهم!؟ عجب منطقی! صد رحمت به منطق سران جمهوری اسلامی، صد رحمت به اتهامات واهی قاضی مرتضوی. من حتی بخاطر درگیری های قبلی بدون اینکه خودم مقصر باشم از همه عذرخواهی کردم گمان نمیکنید که حتی اینکار را هم برای آرام کردن جو موجود کردم وگرنه به من چه که شماها با هم خورده حساب دارید مگر من سرپیازم یا ته پیاز.
خواشهمندام از این ببعد دعواهایتان را به وبلاگ خودتان منتقل کنید و از این وبلاگ برای دعواهای حیدری نعمتی تان استفاده نکنید.
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 10:14 am در بخش: بدون دسته بندی