Jun 19 2002
پاسخی به مطلب تـــــوهیـــــن آمیز
پاسخی به مطلب تـــــوهیـــــن آمیز خانم ندا
هموطن وب لاگ نویس عزیزم
با عرض سلام، با اینکه سعی میکنم خودم رو درگیر اینگونه بحث و جدلها نکنم ولی این چیزی رو که بتاریخ 16 ژوئن 2002 روی وب لاگ شما خوندم مرا برآن داشت که این مطلب رو بنویسم و از شما تقاضا کنم که انرا به عنوان یک پاسخ در وب لاگ خودتون منتشر کنید، چون من آنرا بر روی وبلاگم خواهم گذاشت.
● نکته اول: من مطلب آقای درخشان را نخواندم و چون رفرانسی رو هم برای اون توی مطلبتون ننوشته بودید و در ضمن چیزهایی را خود اظهار نموده بودید مرا مجبور کرد جوابیه را به شما بفرستم.
● نکته دوم : دوست عزیز شما در وب لاگتان نوشته اید، البته از قول آقای درخشان که “با نوشتن مطالب به انگليسی به غربيها بفهمونيم که ما ترقی کرديم” ، آیا شما به محتوا و معنی نوشته تان آگاه هستید!؟ مگر ملت ایران نیاز اینرا دارند که مثلآ فلان آمریکایی بگوید “بارکلا چه ایرانی ناز و ملوسی” دوست عزیز مينويسم زمانی که ایرانی فرهنگ و تاریخ داشت این حضرات توی غار زندگی میکردند، البته اروپایی ها شون رو میگم ها، آمریکایی ها که هنوز از نطفه تاریخ در نیومده بودند. ديزراييلي نخست وزير يهودي كه در قرون وسطا در اروپا زندگي ميكرد و بخاطر يهودي بودنش مورد تحقير قرار ميگرفت در دادگاهي در دفاع از نسب و نژاد خويش گفت زمانيكه اجداد من معبد سليمان را ميساختند و تاريخ را مينوشتند، اجداد شما (منظور اروپاييان است) وحشي هاي غارنشيني بيش نبودند كه روز را با وحشيگري و جدال با يكديگر به شب ميرساندند و وحشيان گمنامي در يك جزيره بيش نبودند. میگويند روزي یک توریست ژاپنی رفته بود آمریکا. از یک آمریکایی پرسید: آثار باستانی شما را کجا میتونم پیدا کنم آمریکایی از همه جا بیخبر گفت: نداریم ولی در حال ساختن آثار باستانی هستیم. دوست عزیز اگرشما و آقای درخشان بخاطر حقارت هایی که در غرب میکشیدو از این موضوع ناراحت هستید، نباید مشکلتون رو به سر ملت بدبخت ایران بکوبید که جان من. البته اگر شماهم مثل اين حقیر 25 سال در غربت زیسته بودید و به فريبهاي ظاهري آن پي برده بوديد، شاید! مثل من فکر میکردید. در مورد افكار ايرانيان نيز شايد برايتان تذكر اين نكته لازم باشد، كه افكار ايرانيان عقب مانده نيست، بلكه عقب نگاهداشته شده است وگرنه اگر شرايطي كه در غرب فراهم است بوسيله حكومتها براي ايرانيان نيز فراهم ميگشت، آنوقت مباحثه من و شما جالب ميشد ولي افسوس.
● نکته سوم : من این کلمه(پرايد) در جمله “ولی چرا اين موضوع اينقدر به شخصيت پرايد سوار شما آسيب رسونده؟؟؟؟؟” شما رو نفهمیدم ولی با علامت سوالهایی که گذاشته بودید فهمیدم که باید بار منفی زیادی توش باشه. دوست عزیز جمله های بعدیتان را تکرار نمیکنم چون آنها دیگر آنچنان توهین آمیزند که جای بحث ندارد. بروید خدا را شکر کنید که ملت دربند ایران یک رژیم درست و حسابی ندارد كه از حقوق حقه شان دفاع كند (و بخاطر همين هم مملكتي كه روزگاري يك سرش به مرزهاي چين ميرسيد و سر ديگرش به رود دانوب چنان آب رفته كه اگر دو موش در آن با هم دعوا كنند سر يكيشان به ديوار ميخورد، هنوز منشور آزادي بشر و حقوق افراد كورش بزرگ كه اولين آن در تاريخ بشريت بحساب ميآيد و در موزه لندن نگاهداري ميشود قابل تماشا كردن است) وگرنه میتوانست شما را بخاطر توهین به یک ملت به دادگاه احضار کند و و و….
● نکته چهارم : بگمان من شما هنوز راه درازی در پیش دارید تا به مرحله درک دمکراسی برسید. چون در همان غربی که شما سنگش را به سینه میزنید بشما این اجازه را نمیدهد که چنین توهین آمیز با ملتی سخن بگویید. میگویید نه، با همین روش نگارش به زبان فرانسه در یکی از روزنامه های سوییس مثلآ در مورد اینکه خانم های سو یيسی تا همین اواخر حق رای دادن را نداشتند و اینها چقدر عقب افتاده هستند و … انتشار دهید تا بر شما مشخص شود که چقدر در اشتباهید و یک من ماست چقدر کره میدهد. به زبان ساده چنان نفستان را با حملات كلامي بند مي انداختند تا ديگر بخود جراءت توهين به آن ملت را ندهيد.
پیروز باشید
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 2:06 am در بخش: آزادی بیان