16 Oct 2002

پاسخی به فروغ فروغ گرامی

نوشته:     :::       Comments Off on پاسخی به فروغ فروغ گرامی

پاسخی به فروغ
فروغ گرامی در پاسخ مطلب دیروز من انتقاداتی به نوشته ی من داشت که سعی میکنم به آنها پاسخ گویم باشد که راه سخن گفتن را هر چه بیشتر باز کنیم و راه تکفیر را مسدود.
دوست عزیز شما مینویسید:”من با کشاندن نوجوانان به سراشيب کثافت مخالفم ..”
آیا سراشیبی خطرناک تر از ریا هم سراغ دارید. مگر نه اینکه آن سنتهایی را که شما از شان دفاع میکنید در حال خودنمایی در ایران هستند!؟ مگر نه اینکه سنتهایی که در ایران رواج دارند نشان داده اند که کار آمد نیستند!؟
شما مینویسید:”همان طور که نوجوان آزاد است در اين محل که تا امروز مرزی برای نوشتن نداشته ، حرف بزند ، من هم آزادم تا در خانه ام بگويم با اين بی مرزی مخالفم ”
دوست گرامی درست برای دفاع از این حق شما و نوجوان است که من این سطور را مینویسم، نه فقط در خانه ی خودتان بلکه در هرکجا که خواستید.
شما مینویسید:”اينجا کسی را برای حرف زدن دار نمی زنند ..”
ای کاش اینچنین بود اگر دست ناکسان به من و مای دگر اندیش میرسید میتوانستم بهتر به شما ثابت کنم که چقدر خوب هم دار میزنند. گویا شما فراموش کرده اید چند هفته ی گذشته را و دار مکافات را یا این 23 سال را. اگر فراموش کرده اید خوشحال میشوم آنها را یک به یک به شما یاد آوری کنم.
شما مینویسید:” به گمان من حتی اگر در اين شهر کوچک ، يک نفر با اين بحثها به نتيجه مثبتی برسد ، کافی ست که بگوييم شروع و ادامه اش درست بوده ..”
انگار که من و مای دگر اندیشه آرزوی دیگری داریم! ای کاش اینچنین شود!
شما مینویسید: “آقای حسن آقای عزيز .. شما فرزندتان را به خواندن کتاب پورنو يا ديدن فيلم سکسی تشويق می کنيد که به نوجوان اين حق را می دهيد ؟”
خانم جان اگر فرزند من به این چیزها علاقه نشان ندهد باور کنید مشکوک میشوم که نکند کاسه ای زیر نیم کاسه است، این چیزهایی که شما از نام بردنش شرم دارید من این چیزها!!! را “سکس” مینامم و با انجام آن احساس زنده بودن میکنم و اگر فرزندم از آن رویگردان باشد بسی مایه ی نگرانیم خواهد شد. اینها که شما دوست ندارید نامش را ببرید از نطر من تفاوتی با خوردن و خوابیدن و فکر کردن و نفس کشیدن ندارند.
شما مینویسید:”راستی از نظر شما آزادی چيست ؟ ”
ای کاش این مقوله قابل توضیح میبود تا میتوانستم برای شما توضیح دهم چون متاسفانه کمبود آن در ایران شما و امثال شما را به بیراهه کشانده و خود نیز از آن بیخبرید! دوست عزیز آزادی از عشق زیباتر است، آزادی همان چیزی است که انسانهایی حاضرند جان خود را فدایش کنند، آزادی چیزی است که من آن را با سکس عوض خواهم کرد. آزادی آیمان من است، آزادی دین من است. آزادی روح من است آزادی قابل توصیف نیست.
شما مینویسید:”شايد فکر می کنيد ما که در ايرانيم ، آن قدر عقب افتاده از تمدنيم که برای آزادی مرز می بنديم ؟”
خانم عزیز از نظر من تمدن ربطی به آزادی ندارد، آزادی را زیاده خواهی های من و شما بنابودی میکشد. می دانید مشکل ما در ایران چیست!؟ مشکل ما این است که همه بنام آزادی، آزادی را به زنجیر میکشند.
شما مینویسید:”از نظر من آزادی تا آنجاست که به حريم انسانها تجاوز نکند ..”
میتوانید بگویید این حریم را چه کسی مشخص میکند؟ شما! من! یا ملاهای فاسد رژیم!
شما مینویسید:”در کنار تمام اين حرفها باز هم عقيده دارم تشويق نوجوانان و جوانان به خواندن اين مطالب در اکثر موارد با يک نيت سوء انجام مي شود که دور نگاه داشتن آنها از گفتگوها و مطالب روشن کننده اي است که در ساير وبلاگها نوشته مي شود .. ”
دوست عزیز اگر ما بخواهیم با اینگونه استدلالها که ممکن است (پشت این نوشته ها چیزهایی باشد که باعث شود تا جوانان را از پرداختن به “مطالب روشن کننده!” باز دارد)، پس بایستی در تمام وبلگها را تخته کرد، اگر بنا باشد اینگونه وبلاگها را درجه بندی کنیم! که خوب من هم درجه بندی مخصوص خودم را دارم و میگویم تمام کسانی که سیاسی نمی نویسند برای جامعه مضررند و حق زیستن ندارند می دانید در این حالت چند تا وبلاگ باقی می ماند!؟ دوست گرامی من هم به همین نتیجه ی شما رسیده ام که وجود وبلاگهایی (اسم نمیبرم) که به موضوع های (روزمرگی!) میپردازند وقت جوانان را تلف میکنند و آنها را از خواندن مطالب سیاسی که یک ضرورت امروز است باز میدارند، آیا با این دلایل میتوانم تیغ سانسور را بکار بیندازم! پس چه فرقی است بین من و خمینی که روزنامه آیندگان را بجرم ستون پنجم و ضد انقلاب بودن بست! یا چرا راه دور برویم مگر همین سردم داران امروز ایران بیشتر از 80 نشریه را با جرمهای واهی و مسخره نبستند!؟
شما از من سوالهای متعددی کردید و من پاسخ شما را دادم خواهشمندم به این سوال حقیر هم پاسخی دهید: “هرزگی” را برای من توضیح دهید تا بدانیم که این لغت بی حد و حدود و بی در و پیکر چه معجونی است؟
شما مینویسید:”نوشته های آدمهای بيماری چون توت فرنگی و تبليغ آنها تجاوز موزيانه ای است به حريم آزادی نوجوانان و جوانانی که به سراغشان می روند ..”
آیا جمله خودتان را خوانده اید!؟ خواهش میکنم یک بار دیگر آن را بخوانید. آیا این است معنی آزادی!؟ آیا روش نگارش شما نشانی از آزادی در خود دارد!؟ شما شخص سومی را که بهیچ صورت در این بحث شرکت ندارد بیمار میخوانید، غیر مستقیم و بدون مدرک نوجوان را متهم به تجاوز موزیانه به حریم آزادی نوجوانان میکنید! این است آزادی که شما میگویید!؟ این است آن مدینه ی فاضله ای که شما نویدش را میدهید!؟
شما مینویسید:”برآورده کردن نيازی ست که يا بی موقع تر از زمانش ارضا می شود يا با روشی نادرست ..”
با کدام روش درست است!؟ روش محمد مصطفی درست است!؟ که در سنین پیری به دخترکان 8 ، 9 ساله تجاوز میکند!؟ یا تجاوز قبل از اعدام بهتر است !!!!؟ دوست گرامی برای باز سازی ایران نیاز به همیاری و همکاری است نه جنگ و جدل. اگر خاطرتان باشد شخصی بنام “شمر” به همه فحاشی میکرد و همه راه صحبت کردن او را مسدود کردند جز من که به او اجازه ی صحبت کردن دادم، دیدید که پس از چند جلسه او هم ساکت شد و به منطق روی آورد. گمان نمیکنم با بستن دهان ها و شکستن قلم ها راه بجایی ببریم، اگر این روش درست بود خمینی و دارو دسته اش هم اکنون بایستی دنیا را فتح کرده بودند. اگر شما واقعآ برای جوانان دل میسوزانید مکان های بهتری برای این کار وجود دارد، در ضمن گمان نمیکنم کسانی که برای مطالعه به وبلاگ عمومی می آیند نتوانند برای خود تصمیم بگیرند، پس نیازی به من وشما نیست. در آن مملکت بی در و پیکر تفتیش عقاید داروغه و متولی زیاد دارد.
چگونه است که برای رای دادن در آن مملکت سن 16 سلگی را قبول دارید، و حتی برای ازدواج دختران سنین کمتر را! ولی زمانی که همان جوانان میخواهند تصمیم بگیرند که چه بخوانند و چه بنویسند یک مرتبه نا بالغ میشوند!؟ نکند خدای نکرده شما هم تصمیم به اجرای دکترین دیگری را دارید و یا در راه پی ریزی ایدولوژی مخوف دیگری هستید!؟ در هر صورت بگمان من کسانی که اجازه دارند از دنیای اینتر نت استفاده کنند آنچنان بالغ باشند که نیازی به معلمینی مثل من و شما را نداشته باشند. مگر نه اینکه 80 درصد آن ملت بدبخت با ولایت فقیه مخالفند و میخواهند خود برای زندگی خود تصمیم بگیرند!؟ آیا زمان آن نرسیده که این اجازه را به آنها بدهیم و خود را قیم وکفیل دیگران ندانیم!؟
قومی متفکرند اندر ره دین
                قومی بگمان فتاده در راه یقین
می ترسم از آن روز که بانگ آید
                که ای بی خبران راه نه آن است و نه این

Comments Off on پاسخی به فروغ فروغ گرامی   |    |     |     

16 Oct 2002

استمداد امنستی برای آزادی علی

نوشته:     :::       Comments Off on استمداد امنستی برای آزادی علی

استمداد امنستی برای آزادی علی افشاری
دیروز پس از سالها عضویت در amnesty international شعبه ی نروژ عاقبت نامه ای را دریافت کردم که در کمال ناباوری دیدم که در آن نامه از اعضای خود خواسته بودند تا با نوشتن نامه ای به خامنه ای به او در مورد علی افشاری اعتراض کنند.
در این سالها بارها با نوشتن نامه به دفتر amnesty در نروژ، آنها را به باد انتقاد گرفتم که چرا چیزی در مورد ایران نمینویسند، مگر خدای ناکرده ایران مملکت گل و بلبل است!؟ ، بیست سال طول کشید تا اینها دریابند که ای آقا در ایران هم دارند خون مردم را توی شیشه میکنند! چه میتوان گفت بجز اینکه “صبح بخیر امنستی” ملت در حال درهم کوبیدن رژیم هستند و عنقریب جل و پلاس این زالوها را به دریا خواهند ریخت تازه حالا شما از خواب بیدار شده اید!؟ واقعآ که صبح بخیر!
از قرار معلوم بایستی به اینها گفت بی چاره ها! آقاجری را دریابید که حکم اعدامش صادر شده و عنقریب او را اعدام خواهند کرد و اگر اینها دوباره دست به اعدام بزنند دیگر مکث نخواهند کرد و یکی یکی تمام مخالفین سرسخت خود را از دم تیغ خواهند گذراند.
در لیینکی که داده ام نامه ای را میتوانید ببینید که به انگلیسی نوشته شده و میتوانید اگر دوست داشتید برای اعتراض به آدرس خامنه ای پست کنید، مخصوصآ از ایرانیانی که در خارج از ایران هستند خواهش میکنم از دوستان خارجی خود بخواهند که این نامه را امضاء کرده با نام خود بفرستند.

Comments Off on استمداد امنستی برای آزادی علی   |    |     |     

15 Oct 2002

آزادیِ مشروط! وبلاگ عمومی! روی

نوشته:     :::       Comments Off on آزادیِ مشروط! وبلاگ عمومی! روی

آزادیِ مشروط!
وبلاگ عمومی! روی سخنم با شماست
افسوس که با اینهمه بحث و جدل آخر سر همچون گربه چهار چنگول بر زمین می افتیم و بهمان راهی میرویم که رفته بودیم و همان راهی که پدارانمان رفته بودندو پدر پدرانمان و الی آخر. میگویند گربه را از هر طرف به هوا پرت کنی باز با پاهایش به زمین می آید. بگمان من، این ایرانی که من هم یکی ش هستم، درست همین مختصات را داراست: از هر طرف پرتمان کنند از همان طرفی که دفعه ی قبل به زمین خوردیم دوباره به زمین میخوریم.
انقلاب مشروطه میکنیم بعد از مدت کوتاهی مشروعه میشود، قیام نفت را براه می اندازیم، باز پول نفت به جیب همانها میرود که پیش از این میرفت، انقلاب 57 مان که نگو ترکمون زده بودیم بهتر بود.
مدتی است که بحثی راه افتاد بر سر روش نوشتن نوجوان در وبلاگ عمومی و این بحث را من به شخصه خیلی فعال دنبال کردم و در آن شرکت کردم تا شاید بتوان به نتیجه ای رسید و حتی در بحثی که در وبلاگ خود من در گرفت اظهار نظرهای دوستان را جمع بندی کردم و در یک نوشته، صادقانه منتشر کردم تا شاید کارمان به نتیجه ای برسد ولی افسوس که باز همچون گربه چهار چنگول دوباره به همان روش اولی برگشتیم سر جای اول.
امروز از خودم پرسیدم آیا این بحث کردن ها راه به جایی میبرد!؟ یا نه، و آیا این وقت تلف کردن نیست! که من بنشینم بجای یک کار مفید این کار غیر مفید را انجام دهم!؟ شاید هم اینچنین باشد!
باور بفرمایید من هنگامی که نوشته هایی از نوع کربلایی رهام ودیگر آیت الله ها را میخوانم به همان شکل بلکه بیشتر از خانم فروغ، زمانی که نوشته های نوجوان را میخوانند حالم بد میشود، حالت استفراغ شدید می آید سراغم، میدانید چرا!؟ چون ریاکاری را بدترین گناه یک انسان میدانم.
مگر من حق زیستن ندارم!؟ مگر چه فرقی است بین من و خانم فروغ که باعث میشود که من باید به روش ایشان وبلاگ عمومی بخوانم مگر نه اینکه گفته های نوجوان در وبلاگ عمومی درست است. آیا دلیلی برای انکارش هم دارید!!!!؟؟؟؟؟ اگر دارید بگویید اگر نه خاموش شوید که رسم انسانیت همین است.
مگر خانم فروغ چه شخصیتی هستند که باید برای اینکه بمانند یک نوجوان خفه شود تا ایشان بتوانند در کمال آزادی بنویسند، چه فرقی بین ایده ها و نوشته های خانم فروغ و نوجوان هست که این اولی را ارجعیت میدهد بر دومی!؟ مگر نه اینکه این نوجوان سوالاتی طرح کرده؟ ای کاش خانم فروغ که این بحث را دامن زدند شخصآ مسولیت پاسخ دادن به این سوالات را بعهده میگرفتند. آیا این یک خواسته ی غیر معقول است!؟.
خسته ام از این همه فریبکاری خسته ام از این همه بی منطقی خسته ام از اینکه نمی توانم کاری برای جلوگیری از آن انجام دهم.
شرمنده ام

Comments Off on آزادیِ مشروط! وبلاگ عمومی! روی   |    |     |     

15 Oct 2002

میگما اینو خوندید!؟: صادق صبا

نوشته:     :::       Comments Off on میگما اینو خوندید!؟: صادق صبا

میگما اینو خوندید!؟:
صادق صبا بی بی سی:البته برای رهبران جمهوری اسلامی ايران و روحانيون حاکم که قول داده بودند معنويات را به جامعه ايران بازگردانند، وجود پديده فحشا باعث سرشکستگی است.
حُسن آقا:
ای یارو (صادق صبا) چه خَرَه، فکر میکنه اینا تازه سرشون شکسته!، خوب احمق جون فکر میکنی اینا بری چی چی دور سرشون از ای دسمالا میبندند! خوب بری ایکه اینا همیشه سر شکسته بودن، عجب خری هستی تو دیگه!

Comments Off on میگما اینو خوندید!؟: صادق صبا   |    |     |     

15 Oct 2002

روزنامه انتخاب: در ايران خبر

نوشته:     :::       Comments Off on روزنامه انتخاب: در ايران خبر

روزنامه انتخاب:
در ايران خبر از دستگيری 90 عضو يک باند فحشا در تهران داده است.
به نوشته روزنامه انتخاب، اين باند شامل 60 مرد و 30 زن بوده اند که چند “خانه فساد” در محله های مختلف تهران ايجاد کرده بودند.
مقام معظم رهبری:
به اجازه کی اینا از این غلط ها کردن؟ بگیرید این پدرسوخته ها را، اینها دارند از بيت المال مسلمین حیف و میل میکنند. مگر نگفتم دستور بدهید این خانه های عفاف را هرچه زودتر دائر کنند، تا بلکه این اموال به بيت المال مسلمین هدایت شود! اگر از روز اول این کار رو به دست باکفایت هاشمی داده بودید حتمآ تاحالا صدها خانه عفاف دایر کرده بود.
حُسن آقا:
نه قم خوبه نه کاشون لعنت به هر دوتاشون. جاکش جاکشه دیگه چه فرقی میکنه عمامه سرش باشه یا کلاه جاکشی

Comments Off on روزنامه انتخاب: در ايران خبر   |    |     |     

14 Oct 2002

تئوری هم تئوری این بچه

نوشته:     :::       Comments Off on تئوری هم تئوری این بچه

تئوری هم تئوری این بچه پررو!
این سخنان گوه هربار آقای محبيان تئوریسین ملایان را خوانده اید؟:
“رهبری نظام دقيقا چارچوب‌های اصلاحات را مورد بررسي قرار داده‌اند و جهت‌گيريهای آن را اصلاح مي‌كنند و عملا همواره اصل اصلاحات را تاييد كرده‌اند”.
این از اون جمله هایی هست که حُسن آقا را چنان داغ میکنه که میتونید بعنوان بخاری ازش استفاده کنید. حضرات! یکی توی اون مملکت پیدا نمیشه به این الاغ بفهمونه که بابا اگر این رهبر چلاق شما میدونست چه گوهی در حال جویدن هست که وضع به اینروز نمی افتاد و نیازی به اصلاحات نمی بود الاغ جان.

Comments Off on تئوری هم تئوری این بچه   |    |     |     

14 Oct 2002

پاسخ به پاگنده مطلبی رو

نوشته:     :::       Comments Off on پاسخ به پاگنده مطلبی رو

پاسخ به پاگنده
مطلبی رو که دیروز نوشتم چندتا کامنت پاگنده روش گذاشته بود که بعلت حجم پاسخ نتونستم توی کامنت جوابش رو بدم اینجا سعی میکنم پاسخش رو بدم. اول کامنتهای پاگنده و من رو بخونید تا بعد بپردازم به جوابش:
پاگنده مینویسه:
حسن آقای عزيز، دوستان ساکن ايران در زمينه ی ای-ميل می توانند از سرويس های anonymous هم بهره بگيرند که دارای اين مزيت هم هست که ISP شما را، حتا اگر ثابت باشد ارسال نمی کند. از معروفترين اين سرويس ها ParsiMail را می توان نام برد که فارسی هم هست و کافی است در قسمت آدرس فرستنده يک آدرس مجعول نوشت. البته از دوستان صميمانه خواهش می شود از ذکر آدرس هايی که احتمال می رود موجود باشد خودداری کنند.
همچنين استفاده از پراکسی هم تاثير اندکی بر سرعت آنان دارد. در زمان ارسال مطالب می توانند از سرويس های مجانی پراکسی استفاده نمايند. دوستانی که وبلاگ های کامپيوتری می نويسند در اين زمينه مطالبی آموزش داده اند.
پاسخ من به کامنت بالا:
دوست عزیز مساله ی IP به این سادگی ها قابل حل کردن نیست و بدون اطلاعات کافی برای افراد عادی امکان پذیر نیست. شما اگر میل خود را مجعول کنید باز IP شما قابل روئیت هست. البته اگر آی پی شما متغیر نباشد. اگر متغیر باشد استفاده از Hotmail یا Yahoo کفایت میکند.
پاگنده مینویسه:
ممنون می شوم اگر دستيابی به IP در ای-ميل های anonymous را به من هم ياد بدهيد؛ حقيقتش يک مزاحمی هست که برای من از طريق سايت mafiamail.ru پيغام می فرستد و نمی توانم پيدايش کنم.
…… در ادامه توضيح بدهم که اين سايت پراکسی خود را به جای IP ارسال می نمايد.
پاسخ
دوستان حدف من این بود که ساده بنویسم تا اینکه کمکی کرده باشم به افزایش ایمنی نه اینکه آنقدر مشکل بنویسم که ملت رو بیشتر گیج کنم. هنوز هم به کسانی که نمیخواهند وارد بحث های تکنیکی تر بشوند میگویم آن چیزی را که دیروز نوشتم از نظر من آسان ترین راه برای ایجاد یک ایمنی نسبتآ خوب است. در ضمن من با بودن میلهایی همچون Hotmail و Yahoo حاضر نیستم از میلهایی که نمیشناسم برای کارهای سیاسی که امنیت بیشتری لازم دارد استفاده کنم.
بحثی را که شما پیش کشیدید در حقیقت بنام IP Masquerading یکی از تکنیکهایی هست که استفاده میشود برای برقرار کردن یک firewall به اینصورت که با قراردادن 2 عدد کارت شبکه در یک PC) Server) و نسب یکی از کارتها به شبکه ی داخلی و دومی به شبکه ی اینترنت و سوارکردن نرم افزاری که باعث میشود یک دیورا (firewall) بین اینترنت و شبکه داخلی ایجاد شود ( البته این شبکه ی داخلی میتواند حتی یک PC تنها باشد) از این طریق با استفاده از یک سری IP در داخل شبکه و یک IP متفاوت(معمولآ همان IP که سرور استفاده میکند) در خارج باعث این بشوند که کسانی که از خارج از سیستم میخواهند اطلاعاتی را به داخل سیستم بفرستند (و برعکس) از این کنترل (firewall) عبور کنند، firewall هنگام عبور دادن اطلاعات آن را با IP خودش میفرستد به بیرون و هنگام پاسخ از روی جدولی که در اختیار دارد پیدا میکند که کدام PC داخل شبکه باید اطلاعات را دریافت کند. حالا میتوان حتی برای افزایش بیشتر ایمنی باز هم با استفاده از Private IP در داخل شبکه و Public IP در قسمت خارجی شبکه باعث افزایش بیشتر ایمنی شد.
این پراکسی که شما گفتید از این متد استفاده میکند و IP شما را که یک Public IP هست را میگیرد و اونو تبدیل میکنه به IP خودش که اون هم Public IP هست. این کار ها ایمنی کافی را برای استفاده کنندگان از میل در ایران تامین نمیکند زیرا:
اطلاعاتی را که فرستنده ی میل از داخل ایران ارسال میکند، حامل یک Public IP است و قبل از رسیدن به این سرور بایستی حداقل از 5 تا 6 Ruter و Server در ایران عبور کند تا به خارج از ایران برسد. در این مسیر قابل روئیت خواهد بود و هم IP فرستنده ی میل یا هر اطلاعات دیگری. پس باز همان مشکل IP حل نشده باقی خواهد ماند.
در مورد سوالی هم که پاگنده کرده بود “دستيابی به IP در ای-ميل های anonymous” بایستی بگم که همه چیز ممکن هست ولی پیشنهاد نمیشود، چون اگر خواستی این کار رو بکنی بایستی شروع کنی به هک کردن سروری که میل رو میفرسته، چون دسترسی به IP طرف فرستنده ی میل نداری پس بایستی یقه ی سرور رو گرفت.
اگر باز هم کسی پیدا میشه که دندش میخاره و میخواد بیشتر بدونه میتونه به این مطلب رجوع کنه (یادتون باشه این مطلب Linux هست نه Windows)

Comments Off on پاسخ به پاگنده مطلبی رو   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی