11 Nov 2004

بیانیه کانون وبلاگ نویسان ایران

نوشته:     :::       Comments Off on بیانیه کانون وبلاگ نویسان ایران

بیانیه کانون وبلاگ نویسان ایران در سایت خبرنامه گویا منتشر شد. از دوستان تقاضا می کنم هرچه بیشتر به این صفحه لینک بدین تا تعداد بیشتری اونو بخونند.

Comments Off on بیانیه کانون وبلاگ نویسان ایران   |    |     |     

09 Nov 2004

صفحه پتیشن برای مجتبی سمیعی

نوشته:     :::       Comments Off on صفحه پتیشن برای مجتبی سمیعی

صفحه پتیشن برای مجتبی سمیعی نژاد سانسور شد. این خود دلیلی است که نشان می‌دهد مجتبی دستگیر شده و رژیم شدیدا از حرکت‌های ما به وحشت افتاده وگرنه چه دلیلی دارد که سایت را کمتر از 24 ساعت سانسور کنند. دوستانی که مایلند به جای آنها امضا کنیم می‌توانند با ارسال آدرس میل خود این اجازه را به ما بدهند تا بجای‌شان امضا کنیم . خنده دار است آدرس اینجا خودش سانسور شده ملت چگونه به اینجا بیایند؟

این هم پیامی که فیلتر مخابرات بجای صفحه پتیشن نمایش می‌دهد.


Comments Off on صفحه پتیشن برای مجتبی سمیعی   |    |     |     

08 Nov 2004

مجتبی سمیعی نژاد را دستگیر

نوشته:     :::       Comments Off on مجتبی سمیعی نژاد را دستگیر

مجتبی سمیعی نژاد را دستگیر کرده‌اند دلیل اینکه این خبر را من و دوستان قبلا منتشر نکردیم فقط به این خاطر بود که می‌خواستیم از کل ماجرا باخبر شویم و همچنین باید از خواست خود او و خانواده‌اش مطمئن می‌شدیم که آیا خواستار انتشار خبر هستند یا نه. عده‌ای از وبلاگ نویس‌ها که در این زمینه‌ها فعالیت می‌کنند بر این باوراند که با انتشار چنین خبرهایی وضع دوستان در بند بدتر می‌شود. من هم خودم کم و بیش از این تئوری طرفداری می‌کردم ولی اکنون با وضعی که دارد پیش می‌آید بنظر من هر کدام از بچه‌ها را که دستگیر کنند باید اخبار را سریع منتشر کرد تا دیگر رژیم نتواند زمان بخرد، باید فشارها را هرچه بیشتر بر رژیم افزایش داد.

لطفا هرچه سریعتر این پتی‌شن رو امضا کنید و همچنین سعی کنید این خبر را در هر جایی که تونستید منعکس کنید.

من دیروز با استفاده از سیستم پیام‌گیر بچه‌هایی که می‌دانم سیاسی می‌نویسند همین خبر رو سعی کردم به همه برسونم. دوستان از این وسیله غافل نشوید اگر وبلاگ‌تان را سانسور کردن از وبلاگ‌هایی که پر خواننده هستند استفاده کنید و در سیستم نظرخواهی آنها مطالبی از این دست را سریع منتشر کنید. فراموش نکنید که رژیم ایران در تاریکی زنده است اگر نوری بر آن بتابد همچون خفاش از تحرک باز خواهد ایستاد.

Comments Off on مجتبی سمیعی نژاد را دستگیر   |    |     |     

07 Nov 2004

دوستان وبلاگ نویس یکی از

نوشته:     :::       Comments Off on دوستان وبلاگ نویس یکی از

دوستان وبلاگ نویس یکی از وبلاگ نویس‌ها بنام سمیعی نژاد دستگیر شده، خبر ایسنا را در زیر بخواند.

خواهشمندم هرچه زودتر بصورت وسیع این خبر را در وبلاگ‌های خود منعکس کنید و مخصوصآ آنهایی که به زبانهای دیگر وبلاگ می‌نویسند در انتشار این خبر کوتاهی نکنند.

اعتراض های دیگری را هم بزودی سامان خواهیم داد.

پدر یکی از بازداشت‌شدگان پرونده‌ی سایت‌های اینترنتی:

از وضعیت فرزندم بی‌اطلاعیم

خبرگزاری دانشجویان ایران – تهران

سرویس فقه و حقوق – حقوق سیاسی

پدر یکی از بازداشت‌شدگان پرونده سایت‌های اینترنتی از بازداشت فرزندش و سه تن از دوستانش در 6 روز پیش خبر داد.

صفر سمیعی‌نژاد در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) با بیان اینکه فرزندش در یک وبلاگ فعالیت داشته است، گفت: پس از بازداشت فرزندم به دادسرای فرودگاه مراجعه کردیم که آنجا به ما گفتند پسرتان در دادسرای ارشاد است که این دادسرا نیز خبری از وضعیت وی نداشت.

وی با اشاره به تماس شب گذشته فرزندش گفت که او در این تماس، از سلامتی خود خبر داد.

سمیعی‌نژاد نسبت به بی‌اطلاعی از وضعیت فرزندش ابراز نگرانی کرد.

انتهای پیام

منبع خبر

Comments Off on دوستان وبلاگ نویس یکی از   |    |     |     

06 Nov 2004

این جانوران دوپا دیگه چی‌چی

نوشته:     :::       Comments Off on این جانوران دوپا دیگه چی‌چی

این جانوران دوپا دیگه چی‌چی هستند، مخصوصا اونی که هم خودش تابلو هست هم تابلوش تابلو هست. عکسشو بزرگ کردم تا آقای بوش یک وقت خدای نکرده افکار پلیدی به سرش نزنه! این جانور عجیب‌الخلقه‌ای که من می‌بینم بوش رو که با پوس می‌خوره هیچ یک خر رو هم با پالون بعدش بجای دسر می‌بلعه.(عکس یارو رو از توی عکس اصلی بزرگ کردم تا بهتر دیده بشه، این همونی هست که توی عکس پایین تابلو دستش هست). اول داشتم به تابلو طرف می‌خندیدم بعد که دقت کردم دیدم بابا خود طرف از تابلوش خنده دارتر هست.

واقعآ هرچی فکر می‌کنم نمی‌فهمم چگونه ملت ایران توی چنین سوراخی افتاد. از همه بدتر اینکه حتی بعد از 25 سال هنوز درآمدن از توی این سوراخ هزینه‌های بسیاری خواهد داشت.



آخه مگه نمی‌بینید این آدمخوارایی که توی عکس هستند مگه به این راحتی از خر مراد پیاده می‌شن.

فکرشو بکنین اون بوزینه که مثل انسانهای ماقبل تاریخ هست سوار بر مرکب قدرت هست و من و شما می‌خواهیم از مرکب قدرت بیاریمش پایین.

عکس از وبلاگ همه فن حریف

Comments Off on این جانوران دوپا دیگه چی‌چی   |    |     |     

05 Nov 2004

پس از قیام دانشجویی هیجده

نوشته:     :::       Comments Off on پس از قیام دانشجویی هیجده

پس از قیام دانشجویی هیجده تیر ماه 1378 سرکوب گسترده ای در ایران روی داد. بسیاری از دانشجویان به بند کشیده شده، بسیاری مفقود و بسیاری نیز شدیدا زخمی شدند . اما موج سرکوب در تهران و برخی از شهر های دیگر چون تبریز چنان بود که حوادث شهر های دیگر را تحت الشعاع قرار داد. اهواز شهر گرم وجنوبی ایران یکی از آن شهر ها بود.

مردم اهواز پس از آگاهی از رشادت دانشجویان در شهر های دیگر در برابر مزدوران رژیم صف آرایی کردند.ماشین سرکوب و خشونت در اهواز هم به راه افتاد.بسیاری از جوانان بازداشت و روانه سلول های مخوف رژیم شدند .مهدی حویزی اهوازی بیست و چهار ساله هم یکی از آنها بود. وی حضوری گسترده در تجمعات مردمی داشت و برای دفاع از این جنبش، اقدام به شعار نویسی در سطح شهر اهواز می کرد. اما شاید نمی دانست که این کار هزینه ای بس سنگین برای او و خانواده اش در پی خواهد داشت.

مهدی حویزی در تاریخ 26 تیر ماه 78 به هنگام شعار نویسی دستگیر و آنچنان مورد ضرب و شتم مامورین قرارگرفت ، که پای راستش دچار شکستگی شده و مامورین اجبارا او را به بیمارستان منتقل می کنند. وی پس از سه روز به بازداشتگاه وزارت اطلاعات انتقال یافته ، در آنجا با وجود درد شدید از ناحیه پا ، مورد بازجویی و شکنجه قرار می گیرد. پس از آزادی موقت وی ، پدرش به دلیل فعالیت های سیاسی فرزندش به دادگاه انقلاب اهواز احضار می شود.احضاری که پایانی تلخ در بر دارد. هوشنگ حویزی از دادگاه انقلاب به بازداشتگاه اطلاعات اهواز منتقل شده و در آنجا مورد بازجویی قرار می گیرد. او با وجود این که از فعالیت های سیاسی فرزندش اطلاعی ندارد، شدیدا تحت فشار قرارمی گیرد. اودر نیمه های شب آزاد شده و به منزل مراجعه می کند، اما ساعتی بعد دچار سکته مغزی، قلبی شده و فوت می کند.

در مراسم خاکسپاری او ، مزدوران رژیم برای جلوگیری از هر گونه تجمع اعتراض آمیز حضور می یابند. مهدی حویزی ، پسر مرحوم ، فریاد اعتراض سر می دهد. مزدوران رژیم با فحش های رکیک از او استقبال کرده و در مقابل چشمان گریان مادر ، خواهر و برادرانش دوباره او را بازداشت می کنند. در بازداشتگاه اطلاعات به او گفته می شود، که اگر کوچکترین سخنی از آنچه بر سر او و خانواده اش آمده ، بر زبان بیاورد ، به سرنوشت پدرش دچار خواهد شد. مهدی پس از سه روز تهدید و شکنجه در یکی از خیابان های شهر اهواز رها می شود.

به شهادت کسانی که از نزدیک شکنجه گاه های رژیم اسلامی را دیده اند، بازداشتگاه های شهر های کوچک به مراتب وضعیت اسفبارتری از شهر های بزرگ دارند. ستمی که بر ایرانیان روا داشته می شود ، ستمی ملی است که هیچ کس از آن بی نصیب نیست. اما اگر اقلیتی قومی یا مذهبی باشی، باید خود را برای برخوردهایی شدیدتر آماده کنی. مهدی حویزی و خانواده اش هم یکی از آن اقلیت ها بودند.

جوان اهوازی که از ظلم وستم رژیم به ستوه آمده، فعالیت های گذشته خود را ادامه می دهد و مجددا دستگیر می شود. این بار توسط اطلاعات سپاه پاسداران اهواز بازداشت شده و بیست روز را در سلول انفرادی به سر می برد .در آنجا هم از او با فحش های رکیک و شکنجه پذیرایی می شود.شکنجه ای که منجر به شکستگی پیشانی او می شود.پس از آن با قرار کفالت آزاد شده و تصمیم می گیرد ، در نحوه مبارزه اش تغییراتی ایجاد کند.فیلمبرداری از نقاط محروم استان خوزستان، گورستان های متروک مخالفین سیاسی و اعدام هایی که در ملاء عام صورت می گیرد.

در این راه با همراهی عموی خود، حمید حویزی، عکس ها و فیلم های تهیه شده را در اختیار رسانه ها و سایت های خبری قرار می دهد.منزل عمویش به پایگاهی برای ارسال اخبار و فیلم های جنایات جمهوری اسلامی تبدیل می شود، کاری که چندان عاری از خطر نیست.

صبح روز 31 تیر ماه 1383 ، مهدی حویزی برای فیلمبرداری از یک مراسم اعدام در میدان چهار شیر اهواز از منزل خارج می شود . وی محتاطانه اقدام به فیلمبرداری می کند، اما دو مامور لباس شخصی به او نزدیک می شوند. با وجود سابقه ای که او دارد، خطر جدی است.اما مهم تر از ان وضعیت منزل عمویش است. در آنجا مدارک و فیلم های بسیاری نگهداری می شود.مهدی با استفاده از ازدحام جمعیت از چنگ دو مامور می گریزد و به منزل یکی از دوستانش پناه می برد. سپس از طریق او به یکی از روستا های اهوا ز رفته و مخفی می شود.

اما حادثه اصلی هنوزدر راه است، ماموران امنیتی رژیم که به فعالیت های آنها پی برده اند، به منزل حمید حویزی مراجعه کرده، او را بازداشت می کنند . بازداشتی که به سر انجامی همچون برادر بزرگترش ختم می شود. حمید حویزی در بازداشتگاه رژیم، موردشکنجه وحشتناکی قرار گرفته و جان می سپارد.اما جسد بی جان او را حتی به خانواده اش نیز تحویل نمی دهند و خانواده ستم دیده حویزی پس از روزها جستجو جسد او را در زیر پل سفید اهواز می یابند.

سرانجام خانواده حویزی، سرانجامی است که تاکنون بسیاری از خانواده های ایرانی دچارش شده اند. سرانجامی که واپس گراترین رژیم دنیا بر ملتی بزرگ تحمیل کرده است. براستی تا به کی باید شاهد چنین جنایت های ددمنشانه ای در سرزمین مان باشیم؟

کوروش صحتی

14/8/1383



حمید حویزی

حمید حویزی

هوشنگ حویزی

Comments Off on پس از قیام دانشجویی هیجده   |    |     |     

04 Nov 2004

برای درک آرای ملت آمریکا

نوشته:     :::       Comments Off on برای درک آرای ملت آمریکا

برای درک آرای ملت آمریکا و اینکه چه گروه های اجتماعی به آقای بوش رای دادند می توانید به این آمار نگاه کنید. از نکات بسیار جالب این آمار از نظر من تقسیم آرا از نظرباورهای دینی رای دهنده و همچنین از نظر درآمد قابل پیش بینی بود. شاید زمان آن رسیده که ملت آمریکا هم چندسالی بروند زیر یوغ ولایت فقیه تا مذهب را بهتر درک کنند.

Comments Off on برای درک آرای ملت آمریکا   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی