12
Jan
2005
نسخه انیترنتی روزنامه VG خبر از توقف موقت حکم اعدام لیلا م. را از قول امنستی اعلام کرد.
توقف این حکم پس از تلاشهای زیاد فعالین حقوق بشر میسر شد در این رابطه حتی نخست وزیر و وزیر امورخارجه نروژ نیز هرکدام جداگانه با ارسال نامه خاتمی را زیر فشار گذاشتند .
امنستی نروژ با جمع آوری نزدیک به 20 هزار امضا بیشترین فشار را بر جمهوری اسلامی وارد کرد.
در این باره تلاش دوستان وبلاگ نویس را هم نباید از یاد برد که با افشاگری و اطلاع رسانی این حرکت را یاری دادند.
در بخش: بدون دسته بندی
12
Jan
2005
دوستان عضو کانون، لطفآ اگر رای ندادهاید به قسمت رایگیری کانون بروید و آرای خود را به صندوق بریزید. همانطور که آگاهید اگر تعداد شرکت کنندگان در رایگیری کمتر از 50 درصد اعضا باشد مجبور به تکرار انتخابات خواهیم شد.
در بخش: بدون دسته بندی
11
Jan
2005
سعید مرتضوی : بستن سایت هاى اینترنتی خلاف عفت عمومی و الحادى نيازى به اعلام نظر کمیته تعيين مصادیق ندارد. منبع: پیک ایران
اگر بنا به این روش بخواهند عمل کنند چه این رژیم چه هر رژیم حقوقی دیگری هم میتواند به دلخواه هر پدیده تبادل اطلاعات را نه فقط اینترنت بلکه هر نوع دیگرش را هم ببندد.
این را از آن نظر نوشتم که هشیار باشیم تا روزی که حکومت آخوندی سرنگون شد در دام چنین پدیدهای گرفتار نشویم.
سانسور عقیده از هر نوع آن محکوم است. اگر بنا شد که بنا به تعاریفی عقیدهای سانسور شود به مرور زمان این تعاریف گسترش پیدا میکنند و عاقبت شامل همه خواهند شد. تنها راه علاج جلوگیری از سانسور است.
فقط با قبول این که کلام *مقدس است و نباید سانسور شود میتوان جلو سانسور را گرفت.
این مقدس را با مفهوم مذهبی آن اشتباه نکنید این واژه را از آن جهت استفاده کردم که اعتقادم را به آزادی بیان برسانم.
در بخش: بدون دسته بندی
10
Jan
2005
عدهای تا حرکتی انجام میشود تنها بلدند شعار بدهند و مثل همیشه در اپوزیسیون قرار بگیرند بدون اینکه راهکاری را نشان بدهند چون اینها بجز رجزخانی کاری بلد نیستند.
آقایان و خانمهای انقلابی بفرمایید این گوی واین میدان بجای رجزخوانی کاری بکنید. مگر نه اینکه عدهای در بند گرفتارند و بوسیله رژیم شکنجه میشوند؟ خوب کاری بکنید! اینکه نشد مبارزه که تا کسی سعی کرد کاری بکند شما همگی به سرش هجوم بیاورید و با چوب قلم فلکاش کنید و با قرار دادن خود در جایگاهی انقلابی!! نقش منجی راستین را بازی کنید! نه حاضرید هزینه بپردازید و نه حاضرید از آنهایی که در میدان با رژیم دست و پنجه نرم میکنند حمایت کنید. فقط منتظرید تا رژیم سرنگون شود و شما را با هواپیمای درجه یک ببرند به تهران و بر صندلی ریاست بنشانند!
از نشستن مشکلی حل نمیشود، یا نق نزنید یا خود پا به میدان بگذارید و کاری بکنید.
نامه نوشتیم به پارلمان اروپا اعتراض کردید نامه به مجامع حقوق بشر مینویسیم در بهتری حالت شرکت نمیکنید و اگر نامه کمی بنا به سلیقه مبارکتان نباشد هزار گونه بحث راه میاندازید بدون اینکه عاقبت بحثهایتان به ثمری برسد.
جلل خالق چرا خودتان پا درمیان نمیگذارید تا ما با کمال میل از شما پیروی کنیم!؟ میفرمایید مرتضوی کوچک است برای شما!؟ بفرمایید شما جلو بیفتید تا با هم برویم به جنگ خود رهبر، چرا کوتاهی میکنید؟ شما که انقلابی واقعی هستید! چرا نشستید و فقط لجن پراکنی میکنید خوب اهن و تالاپ ندارد! بیاید به میدان.
در بخش: بدون دسته بندی
09
Jan
2005
آقای مرتضوی ( دادستان غیرقانونی تهران)
اقارير اخير آقايان روزبه مير ابراهيمی و اميد معماريان در جلسه هيات نظارت بر قانون اساسی که تنها بخشی از آن و آن هم به شکل سربسته از طريق مشاور محترم رئيس جمهور (غیرقانونی) جناب آقای ابطحی منتشر شد نشاندهنده تخلف آشکار شما و ارگان زيرمجموعه شما در برخورد با متهمين بود. از آنجايی که اينگونه برخورد ها در زير فشار گذاشتن متهمين و شکنجه آنها به قصد گرفتن اعترافات دروغين در مجموعه (غیرقانونی) دادستانی سابقه ديرين دارد و اين کار مخالف اصول مصرح در قانون اساسی و اعلاميه جهانی حقوق بشر هست لذا ازديدگاه ما شما در دادگاه افکار عمومی متهم به جنايت عليه بشريت هستيد.
آقای مرتضوی! شما بارها تبحر خود را در تهديد افراد به بازداشت و شکنجه واعدام به قصد اعتراف گيری از آنها يا وادار نمودنشان به سکوت اثبات کرده ايد. با کمال تاسف شواهد حاکی از احتمال تکرار اين رويه در مورد روزبه مير ابراهيمی، اميد معماريان،فرشته قاضی و سيد محمدعلی ابطحی است.
آقای مرتضوی! ما نويسندگان اين نامه هر چند که در بسياری از اصول دارای عقايد و آرای متفاوتی هستيم ولی در جايی که بحث دفاع از شرافت و حرمت انسان هاست همه هم رای و هم صدا بپا می خيزيم و سکوت نخواهيم کرد.
آقای مرتضوی! می دانيم که از قدرت و گستردگی نفوذ اينترنت در بين جوانان به خوبی آگاهيد که اگر جز اين بود اکنون شاهد فيلترينگ گسترده و بی سابقه آن نبوديم. پس به شما هشدار می دهيم که در صورت هر گونه تعرض به روزبه مير ابراهيمی، اميد معماريان، فرشته قاضی، سيد محمدعلی ابطحی و يا خانواده های شان، در يک اقدام هماهنگ وگسترده اعمال کاملا غيرقانونى و مستبدانه شما را با روش های مختلف به گوش جهانيان خواهيم رساند.
پ.ن. خواهش میکنم برای حمایت از بچه های داخل ایران این نامه رو در وبلاگهاتون منعکس کنید.
در بخش: بدون دسته بندی
08
Jan
2005
هاله عزیز اینکه تو در ابراز عقیدهات آزادی در آن هیچ شکی نیست و من حتی با اینکه با این عقیده تو کاملا مخالفم ولی باوردارم که جز سرفرازی ایران چیزی را خواستار نیستی، ولی:
چند نکته را در این باره باید گوشزد کنم.
لطف کن این مطالب را قبل از ادامه این نوشته اگر نخواندی بخوان:
1. افشاگری های قطرهای و همراه با شک و تردید آقای ابطحی
2. این مطلب بهنود را هم که می دانم خوانده ای چون خودت به دفاع از مواضع من در این زمینه پرداختی
3. آقای ابطحی! عبدی هم گفت آش با جاش! سید ابراهیم نبوی
4. تلاش مرتضوی برای مخفی نگه داشتن نام بازجوی پرونده وبلاگ نویسان
نوشتم افشاگری های قطرهای برای اینکه آنهایی که به کار سیاست واردند میدانند معنی این واژه چیست و از چه جهت بصورت قطرهای اطلاعاتی علنی میشوند و نه همه حقیقت، البته اگر بتوان اینگونه اطلاعات را حقیقت نامید.
دفاع آقای بهنود از ابطحی را نباید جدی گرفت اینها همه نان قرض دادن است و با تحلیلهای بی شیله و پیله فاصله زیاد دارد. همچنین نوشته آقای نبوی هم که با اینکه به ابطحی تا حدودی مثلآ حمله کرده بود ولی باز در آن میشد نان قرض دادن ها را دید.
برای اینکه بدانی اینها تا چه اندازه دنبال حقیقت هستند:
این خطوط را (مطالب مطرح شده در چند مطلب بالا) اگر پیگیری کنی خواهی یافت که همه این بحثها و افشاگریها! و دعواها زرگری همه و همه برسر لحاف ملا است نه آزادی و مساوات. اینها افکار من و تو را غیر خودی میدانند در نتیجه (آزادی بیان و حقوق بشری!!) که اینها از آن سخن میگویند و گوش خلق الله را با آن کر میکنند شامل حال من و تو نمیشود، در این مسائل از غیر خودیها فقط در شرایطی که منافع خودشان (خودیها) ایجاب کند سوء استفاده خواهند کرد در غیر این صورت آزادی بیان در پیش اینها کشک است و بس.
مطلب شماره چهار را مخصوصا اگر نخواندی بخوان در پشت این خبر نکتههای فراوانی نهفته است که بد نیست نگاهی به آن انداخت.
آقایان که نامشان اصلاح طلب است از رئیسشان (تئوریسینشان) که حجاریان باشد تا همین تربچه نقلی تو (راستی حالا که اسمش را گذاشتی تربچه نقلی بد نیست بدانی که ترجمه شیرازیاش میشود تربیزه نقلی) همگی در دستگاه عریض و طویل خلافت خامنهای و قبل از او خمینی کارهای بودهاند و مخصوصا عدهای از اینها همگی قبل از اینکه شل و کور و علیل بشوند دستگاههای مربوطه را اداره میکردهاند یا مهرههای بسیار حساس آن بودهاند. حالا بدون اینکه از علوم پیشرفته استفاده کنیم، به زبان ساده و بی سوادی خُسن آقا سوال میکنیم.
1. آیا آقای حجاریان سردسته اصلاح طلبها و بقیه از وجود شخصی با نام مستعار «فلاح» که در پاراگراف چهارم این مطلب نوشته شده خبر نداشتهاند یا اصلآ چنین جانوری را نمیشناختهاند. یا مثلآ آقای تربچه نقلی که در این دستگاه سالها فعال بوده و هنوز هم هست این آقای فلاح را نمیشناسد؟ یا حداقل تفکر غالب بر دستگاه امنیتی که خودشان بجود آورنده آن هستند را نمیشناسند!؟
2. آیا گردانندگان دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی که این اصلاح طلبها اکثرآ از آنجا سربر آوردهاند مسئول ترورها را یا همین اوباشی را که روزانه با چماق برسر جوانان آن دیار میزنند را نمیشناسند!؟ بابا امروز برای هر انسان بی تجربهای چنین امکاناتی مهیاست حالا گمان میکنی اینها نمیدانند!؟ نگاهی به شجرهنامه این آقایان نشان میدهد که اکثرا پسر خاله دخترخاله همدیگراند. اینها یک خانواده هزار فامیل هستند همگی همدیگر را میشناسند. آیا از خودمان پرسیدهایم چرا اینها این همه تهدید به افشا میکنند ولی هنوز حتی یک قطره هم افشا نکردهاند!؟
اینها یا ما را هالو فرض کردهاند یا اینکه مثل کبک سر خود را در زیر برف فرو بردهاند و دل به آن بستهاند که ملت هم هیچ چیز را نبیند و به این اوباش اجازه دهد با شعبده بازی به راه خود ادامه دهند و فرضآ 25 سال دیگر هم به جنایات و دزدیهای خود ادامه دهند. زهی خیال باطل آن دوران دیگر باز نخواهد گشت.
هاله جان هشیار باش و نگاهی به نوشتههای دخو زیر عنوان “تسلط ملایان به کلام” بینداز تا گوشی بیاید دستت.
گرچه من هم با قسمتی از رفتار تو موافقم و آن اینکه برای عبور از ملایان باید از ملاها استفاده کرد و با گذاشتن پا بر دوش یکی از کله آن یکی بالا رفت تا بلکه موفق شویم این رژیم قرون وسطایی را سرنگون کنیم ولی در این بالا و پایین رفتن ها و فعل و انفعالات نباید فراموش کنیم که دشمن حقیقی کیست و یک مرتبه بجای بالا رفتن به ملایی اجازه دهیم که فریبمان دهد و بالا برود و دوباره سوارمان بشود.
این ضجه زدنها همه برای بازار گرمی انتخابات است تا بلکه بتوانند عدهای را گمراه کنند و به پای صندوقهای رای بکشند. اگر در این حیله موفق نشوند روزگارشان از این هم که هست بدتر خواهد شد.
ملت ایران همیشه انگلیسیها را سیاست مدارانی مکار میانگاشتهاند و لی امروز با سیاست مدارانی بسیار مکارتر روبرو هستند!
در بخش: بدون دسته بندی
07
Jan
2005
این مطلب رو دیشب نوشته بودم، پستش نکردم گفتم بیخود تشویش اذهان نکنم!! آخه میدونید تشویش کردن اذهان مخصوصآ از نوع اینترنتیاش این روزها جرمش سنگین شده! ولی امروز وقتی مطلب هاله رو دیدم گفتم حالا که هاله تشویش کرده چرا خُسن آقا تشویش نکنه!؟ این هم مطلب دیروز:
از قرار معلوم دوباره وضع سانسور تشدید شده. این را از آنجا میدانم که صفحههای ضد سانسور از دیروز دوباره بسیار مورد استفاده قرار میگیره. معمولا آمار این صفحه به روزی هزار هیت یا کمتر میرسد و درست در روزهایی که سانسور افزایش پیدا میکنه یک مرتبه هیت این صفحهها به بالای هزارو پانصد میپره.
اگر اطلاعاتی در این مورد دارید لطف کنید من رو هم باخبر کنید.
درضمن اگر صفحههای مبارزه با سانسور مسدود شدند لطفآ خبر بدین تا جای صفحهها رو عوض کنم.
این صفحه معمولا در پنج نقطه مختلف نگهداری میشن که هر از چند مدتی یکی از اونها بوسیله رژیم پیدا میشه و من هم مجبور میشم محل آنرا عوض کنم ولی متاسفانه این اطلاعات رو کسی به من نمیده و من خودم از روی آمار صفحهها میفهمم که سانسور شده یا حتی بعضی مواقع مجبور میشم برای امتحان صفحه از طریق پراکسیهای ایران به این صفحهها مراجعه کنم و سانسور شدن آنها را ردیابی کنم.
خلاصه این صفحه ها برای بچه های داخل ایرانه من که نیازی به اونها ندارم پس لطفآ یک کم بیشتر عکس العمل نشون بدیت.
فراموش نکنید شما هم حتما تشویش کنید این اذهان زپرتی رود.
در بخش: بدون دسته بندی