08 May 2005
دکی! انگار تا حالا دست
دکی! انگار تا حالا دست خر در حکومت حضور داشته! راست می گن اگر آخوند دست روی چیری گذاشت ول کن معامله نخواهد بود
08 May 2005
دکی! انگار تا حالا دست خر در حکومت حضور داشته! راست می گن اگر آخوند دست روی چیری گذاشت ول کن معامله نخواهد بود
07 May 2005
می خواهد
با اتکا به ساعت شماطه دار خویش
بیچاره خلق را متقاعد کند
که شب
از نیمه نیز بر نگذشته ست.
توفان خنده ها….
آقا رفته در جلسه وبلاگ نویسها، با دکتر معین محشور شده! خنده دار نیست!؟ درست مثل عینالله که به شهر رفته بود! قند در دلش آب کردهاند! چه خوش خوشانش شده حالا میخواهد یک مرتبه هاشمی عراقی را هم از حساب ما (وبلاگ نویسها) مشروعیت ببخشد! عجب خیال باطلی.
الپر مینویسد:
دیروز در جلسه وبلاگنویسان با دکتر معین، وقتی صحبت مجتبی سمیع نژاد و اینکه آخرین وبلاگنویسی است که هنوز در زندان مانده مطرح شد، کنار مهندس جهانگرد نشسته بودم. از من پرسید اینها کی را گفتند؟ گفتم همان وبلاگنویسی که الان در زندان است. گفت مگر کسی هنوز مانده؟!! شاید باور کردنش سخت باشد، اما آقای جهانگرد از ماجرای سمیع نژاد خبر نداشت.
خنده دار نیست؟ حتی آن طرف دنیا هم فهمیدهاند که نه فقط مدیار در زندان است بلکه دها نفر دیگر هم در زندانند یا در خطر زندانی شدن هستند ولی آقایونی که میخواهند یک مملکت را اداره کنند خبر ندارند از این ماجرا!!! بخندید به ریش این حرامزادگان!
این جملات را بخوانید، واقعا چندش آور است، مردم را خر فرض کردهاند:
ایده، مشخصا این است، بیمقدمه و بیپیرایه. آقای شاهرودی را خطاب قرار دهیم، برایش نامه بنویسیم و از او بخواهیم کار نیمهکاره را تمام کند و مشکل آخرین وبلاگنویسی که در زندان مانده را نیز حل کند تا او به سرعت آزاد شود. یقینا کار ما عملی است، خیلی زود به روشهای ممکن و در دسترس ما به گوش ایشان خواهد رسید و به احتمال بسیار زیاد جواب آقای شاهرودی مثبت خواهد بود.
رئیس قوه قضاییه با این سخنان اخیرش نشان داد که جدا از اندیشهها و افکار و روابط و سیستمی که در او قرار دارد، انسان آزادهای است و از گفتن و شنیدن حرف حق ابایی ندارد. حرفهایش را در وبلاگ امید بخوانید. این حرفها شوخی نیست؛ رئیس یک قوه مملکت اینها را گفته، آنهم درباره مجموعه زیر دست خودش. این کار شجاعتی میخواهد که کمتر کسی دارد. این صداقت همراه با شجاعت هم هیچ ربطی به ایدئولوژی و تعلقات آدم ندارد، اصلاحطلب و محافظهکار هم ندارد، شاید تا حد زیادی شخصی و شخصیتی است.
اول اینکه مجتبا گناهی نکرده که ما برایش تقاضای بخشش کنیم.
سمیعی نژاد هم اگر خودش میخواست گردن کج کند میکرد. میدانی چرا او را مجددا گرفتند؟ چون آدم کله شقی بود و حتی بعد از شکنجه و اقرار گرفتن و او را مجبور کردند شناسه و پسورد وبلاگاش را بدهد و وبلاگش را هک کردند باز رفت یک وبلاگ جدید راه انداخت و رید به هیکل همه گیشان. حالا توی مفلوک میخواهی بروی برای او تقاضای بخشش کنی؟
آخر مفلوک تو کی هستی که میخواهی برای مدیار تقاضای بخشش کنی؟ اگر بخششی هست مدیار است که باید ببخشد.
دوم اون حرامزادهای که نوشتهای از هیچ چیز خبر ندارد، خبر دارد! فقط همچون بچهای که توی تنبانش ریده وقتی که در مقابل این سوال قرار میگیرد که چرا ریدی گردن گج میکند که بلکه ترحم سوال کننده را جلب کند. این حرامزاده نه بچه است و نه گناهش فقط در تنبان ریدن. گناه این حرامزادگان نابودی یک ملت است و به این آسانیها نمی توان آنها را بخشید.
خانم ها و آقایان این گاو نر است! اصلا شیر نمیدهد و اگر هم توانستید از آن چیزی که گمان میکنید پستان است چیزی بدوشید آن چیز شیر نیست، قابل خوردن هم نیست.
این حرامزادگان میخواهند برای نگهداشتن قدرت ایران را به باد فنا بدهند.
باور ندارید این مقاله دیلی تلگراف را بخوانید.
پ.ن.: ماه ها قبل برای نجات مجتبا از زندان این طومار تهیه شده
07 May 2005
چون دوستت دارم فقط جهت اطلاع مینویسم! سر جدت از این کس شعرها (با عرض معذرت از همه فمینیستها) به خورد مردم نده . ما به اندازه کافی مشکلات روانی توی جامعه ایرانیها داریم شما دیگه چیزی به آن نیفزا. قربان شکلت بروم این چرندیاتی که نوشتی هر چه را که رشته بودی پنبه کرد و زیر سوال برد، گناه را گردن متا فیزیک و از این کس شعرها انداختن هم دردی را از کسی دوا نمیکند.
06 May 2005
یون رَیدار اوُیان (Jon Reidar Øyan) رهبر انجیاو ی (NGO) مدافع همجنس گرایان نروژ، در چند ماه گذشته با ارسال میلهایی به اعضای حزب دست راستی نروژ، سعی داشته تا در کنگره آینده این حزب حمایت کنگره حزب دست راستی نروژ را برای تغییر قانون ازدواج جلب کند. اوُیان و NGO مربوطه خواستار این هستند که قوانین مربوط به ازدواج در نروژ جنسیت را در نظر نگیرند، به این معنی که نگرش قوانین ازدواج بدون در نظر گرفتن جنسیت طرفین ازدواج که از یک جنس باشند یا از دو جنس مخالف یک سان باشد. یکی از اعضای شورای استانهای نروژ (استانی در شمال نروژ) به نام بیرگر وستلوند (Birger Westlund) که عضو حزب راست نروژ است در پاسخ به یکی از نامههای نامبرده نوشته: این پیشنهاد قانون ازدواج بدون درنظر گرفتن جنسیت یکی از بزرگترین چرندیاتی است که تا کنون کسی کشف کرده. اگر کسی مشکلات روانی دارد و علاقه به هم جنس، ما سیاست مداران نمیتوانیم با اتلاف وقت به این گونه مسائل بپردازیم.
انجیاو ی همجنس گرایان هم از حزب راست تقاضا کرده که نامبرده را از حزب اخراج کنند. رهبر همجنس گرایان نروژ در ادامه میگوید: جایی برای چنین تفکراتی در اجتماع امروز نروژ نیست و این گونه تفکر با عقاید و تفکرات حزب راست نروژ مغایرت کامل دارند. در تایید گفتههای اوُیان هم همین حرفها را رهبر حزب تکرار کرده.
قابل ذکر است که وزیر اقتصاد نروژ که از حزب راست است یک همجنس گراست و با همسر خود که یک مرد است زندگی میکند. منبع خبر به زبان نروژی
06 May 2005
04 May 2005
مطلب نقل شده از الشرق الاوسط را اگر نخواندید حتما بخوانید. چرا باید این مطلب را خواند و با آن برخورد کرد؟ پروژههایی که تصمی به القای ایدهای دارند معمولا از یک متن کوچک در یک نشریه بی اهمیت شروع میشود و بعد به مرور زمان آن را همچون کودتایی خزنده وارد میدان میکنند. کار به جایی کشیده شده که آقای رفسنجانی برای ورود به صحنه حتی مجبور به باج دهی به الشرق الاوسط هم شده (خدا را چه دیدی شاید آقای نوریزاده پس از پایان انتخابات و به روی کار آمدن هاشمی دوباره اصلاح طلب، ببخشید هاشمی طلب بشود).
استارت این پروژه را آقای شمس الواعظین ماهها قبل زدند، همان موقعی که حتی کسی از ما فکر نمیکرد که مهره سوختهای مثل هاشمی پس از شکستاش در انتخابات مجلس ششم قادر باشد دوباره به میدان بیاید و باز ادعای تاج و تخت کند ولی متاسفانه در ایران ما چنین مقولههایی نه فقط بعید نیست که حتی خیلی هم عادی و مرسوم است که یک مهره سوخته را دوباره و چند باره علم میکنند و “روشنفکران!!!” بخوانید قلم به مزدان قادرند حرکت جامعه را 180 درجه منحرف کنند. اگر کسانی که دل برای ایران میسوزانند نوک حملههای خود را بطرف هاشمی نگیرند او دیگر بار بر قدرت سوار خواهد شد و اینبار با تجربهای که از قبل دارد دیگر هیچ کس قادر نخواهد بود او و خانداناش را از اریکه قدرت در ایران به پایین بیاورد.
پاراگراف آخر مقاله الشرق الاوسط را در زیر برایتان میآورم و نکاتی از آن را که قابل تعمق است را با حروف پر رنگ مشخص میکنم. بعد از آنها که وابستگی به این یا آن قدرت کوچک و بزرگ ندارند میخواهم که در راهی که در پیش داریم (تحریم انتخابات) قوای خود را بر روی هاشمی متمرکز کنید که او خطرناک ترین ماری است که ملت ایران تا کنون در آستین پرورانده است.
از سوی دیگر در برخی محافل دانشگاهی و دانشجوئی نشانه هائی از حمایت از رفسنجانی در انتخابات آینده مشاهده شده است. برخی افراد در بحثهای عادی و روزانه خود مطرح میکنند که اگر رفسنجانی به جای خاتمی بود و ملت ایران بیش از ٢٠ میلیون رأی تقدیم او میکرد، آیا اجازه میداد آنچه که بر سر اصلاحات آمد، حادث گردد؟ برخی دیگر نیز به موانع موجود بر سر راه برنامه رفسنجانی در آینده اشاره میکنند. آنها فرض میکنند که رفسنجانی در انتخابات آینده پیروز میدان گردد اما با وجود یک مجلس راستگرا و این همه نیرو در نهادهای مهم حکومتی از جناح رقیب ، او چگونه میتواند برنامه های خود را عملی سازد؟
مقاله الشرق الاوسط
این برخیها همانها هستند که با پر کردن جیبهای خود وارد میدان شدهاند تا این گونه جملات را در جامعه مخصوصا محیطهای روشنفکری جا بیندازند و تابو شکنی کنند تا فردا وقتی که هاشمی کاندید شد همین “روشنفکران قلابی” بتوانند با خاطری آسوده از کاندیداتوری هاشمی حمایت کنند. این بعضیها همانها هستند که در مطلب دیروز یکیشان را به شما معرفی کردم. همانها که امروز به قول خودشان جرات حمایت از هاشمی را ندارند و با نام مستعار از او حمایت میکنند. همانها که در پشت نقاب روزنامههای اصلاح طلب یک بار هشت سال پیش توانستند ملت ایران را دنباله رو به اصطلاح اصلاح طلبها کنند و جامعه را هشت سال به عقب برگردانند. فریب این به اصطلاح روشنفکران قلابی را نخورید اینها قلم به مزد و جیرخوار این یا آن قدرت هستند و برایشان فرقی نمیکند که چه کسی بیاید و چه کسی برود، اینها مواجبشان را میگیرند و نوکری میکنند.
باید از این برخیها پرسید مگر هاشمی در دوران طلایی ریاست جمهوریاش نمیتوانست اصلاحات کند؟ در آن زمان هنوز خامنهای و دارو دستهاش چنین قدرتمند نشده بودند، پس چرا در آن سالها بجای اصلاحات آقای هاشمی به قلع و قمع روشنفکران پرداخت و اکنون میخواهد اصلاحات کند!؟ عجب فریبی!
03 May 2005
آقای هاشمی هم مثل شاه دارد یواش یواش صدای ملت را میشنود البته هنوز خودش را به کری و خری میزند ولی دیری نخواهد پایید که اکبر شاه هم مثل محمد رضا شاه صدای انقلاب را خواهد شنید:
ایسنا: رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام پس از دیدار با والیبالیستها و مسولان فدراسیون والیبال در پاسخ به این سوال که نظرش در خصوص توهین به دولت و قوای دیگر در مراسم روز کارگر چیست؟ گفت: من به هیچ وجه موافق توهین و هتاکی به قوای نظام نیستم و به همین دلیل هم در آن مراسم حضور پیدا نکردم، البته این توهینها از سوی عوامل نفوذی (بخوانید کارگران جان به لب رسیده) که در میان جمعیت نشسته بودند انجام شد، زیرا همه میدانند که کارگران جزو وفادارترین قشرها به نظام و قوای سهگانه هستند.
جلسه انتخاباتی قالیباف روز دوشنبه در جمع دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران:
سوال یک دانشجو: اگر مردم طرفدار رفراندوم باشند و فردی (بخوانید رهبر) هم مخالف آن باشد ، شما که میگویید رییس جمهور مقتدری هستید ، آیا نظر مردم را میپذیرید؟
قالیباف در پاسخ به این دانشجو گفت: بحث را باز تر کنم. بحث حاکمیت دوگانه مورد نظر است. حاکمیت دوگانه باعث شده که برخی مسایل دنبال نشود و جلو برخی اقدامات گرفته شود.
وی افزود: من به عنوان یک مسوول ، در بخشهای مختلف با این موضوع مواجه بودهام. قانون برای رهبری جایگاهی مشخص کرده و تعیین شده است که در چه جاهایی مسوولیت مستقیم دارند، البته جاهایی مسوولیت مستقیم ندارند، ولی نظر مشورتی دارند. انصافا در مدت مدیریتم ندیدم که ایشان در جایی تصمیم بگیرند که این کار را بکنید یا نکنید. بلکه همه جا بر کار کارشناسی تاکید داشتند.
قالیباف ادامه داد: گیر ما در دولت کجاست، در آنجاست که آنها در خصوص یک موضوع نظرات خودشان را دارند و ممکن است که ایشان هم نظراتی داشته باشند و در این زمینه اختلاف نظر باشد ، در اینجا به جای اینکه دولت تصمیم به اجرای آن بگیرد ، آن را در زمین و هوا میگذاشته است.
وی افزود: اگر من رییس جمهور شوم و نظراتی داشته باشم ، اگر بتوانم ایشان را قانع کنم که آن کار را دنبال میکنم ولی اگر ایشان را قانع نکردم و ایشان بر نظر خود اصرار داشتند، من صلاح کشور را در این میدانم که نظر ایشان را در حوزه اجرایی دنبال کنم. یا این کار درست بوده و معلوم میشود که من اشتباه کردهام و یا اینکه اشتباه است و ایشان اصلاح میکنند.