Jan 25 2007

چرچیل ایرانی

نوشته:     :::       15 پیام

چرچیل به عنوان با سیاست ترین مرد سیاست شناخته می‌شود. مکر و ابتکارهای سیاسی او باعث شده که به این جایگاه دست یابد.
رفتار سیاسی هاشمی رفسنجانی را اگر در مدت بیش از 27 سال حکومت آخوندی زیر نظر گرفته باشید و آنرا بررسی کنید می‌بینید که اگر او از چرچیل مکارتر نباشد یقینا دست کمی از او ندارد. تنها فرق او با چرچیل در این است که چرچیل برای منافع مملکت‌اش تلاش می‌کرد درصورتی که هاشمی تنها برای خود و خانواده دزدش تلاش می‌کند و بالاتر از این منافع، منافع دیگری را نمی‌تواند بپذیرد.
در مطالبی که در دوران سه انتخابات گذشته نوشته‌ام همیشه از او یاد کرده‌ام و همیشه هشدار داده‌ام که باید مواظب رفتار او بود و تا حد امکان باید با او به عنوان اولین دشمن ایران و ایرانی مبارزه کرد.
در سال‌های بعد از پایان دوران ریاست جمهوری او، ظواهر همیشه چنین نشان داده‌اند که او قدرت‌اش را از دست داده است و حتی این امر بر عده‌ای از اسهال طلب‌ها هم مشتبه شده بود که خواهند توانست از او جدا شوند و مستقل از قدرت او عمل کنند.
امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که این فرزند ناخلف سیاست ایران که نامش اصلاح طلب است از شکم هاشمی سر بر آورده و در طول مدت هشت سال کم و بیش پیگیر سیاست‌های او بوده و هر از چند صباحی هم که بعضی از اسهال طلب‌ها خیال برشان داشته بود و سعی می‌کردند موقعیت او را متزلزل کنند با دیوار قدرت او در مجمع تشخیص مصلحت روبرو می‌شدند.
به نظر من قدرت هاشمی در تمام این سال‌ها همیشه بیشتر از دیگران بوده، حتی بیشتر از خامنه‌ای، تنها فرق او با دیگران در این است که او قادر است مثل یک بازیگر خوب فوتبال، حتی بدون توپ هم بازی را اداره کند و به نفع خود گل بزند به همین دلیل هم بوده که در نه سال گذشته همیشه او در سایه قرار داشته و سعی کرده در سایه بماند، درست مثل پدرخوانده‌های مافیا که در سایه همه چیز را در کنترل دارند. با شکست نوچه‌هایش (اسهال طلب‌ها) در اتحاد قبل از انتخابات قبلی و ترس او از روی کار آمدن احمدی نژاد، هاشمی مجبور شد خود از سایه خارج شود و سکان قدرت را بدست گیرد، گرچه در انتخابات شکست خورد ولی همان گونه که می‌بینید بعد از انتخابات در حقیقت برنده اصلی او ست و می‌رود که احمدی نژاد را هم از صندلی ریاست جمهوری قبل از پایان دوره‌اش پایین بیندازد و یقینا خود یا یکی از نوچه‌هایش را بجای او بنشاند.
این خبر را بخواند! سایت آفتاب سایتی است که با بودجه هاشمی اداره می‌شود، این دیگر بر کسی پوشیده نیست، ولی مکر آقایان را در پایین همین خبر بخوانید! آقایان گمان می‌کنند ملت ایران گیج هستند، هاشمی در راه سرنگون کردن دولت احمدی نژاد است و همزمان با زد و بندهای پشت پرده با انگلیس و آمریکا می‌خواهد زمینه ساز یک دست کردن قدرت در ایران و کنترل آن شود و با این کار از سرنگونی رژیم جلوگیری کند.
اگر خواستار سرنگونی رژیم هستیم باید اولین هدف ما این باشد که از یک دست شدن قدرت در ایران جلوگیری کنیم. برای اینکار هم باید بیشترین حمله را متوجه هاشمی و شرکایش کرد تا از یک دست شدن رژیم جلوگیر شود.
پ.ن.:
یقینا حرکت های هم آهنگ عده‌ای از مجلس نشینان در هفته‌های اخیر و همچنین حرکت های مشترک هاشمی و خاتمی برای بیرون انداختن جل و پلاس احمدی نژاد است. نکته دیگر اینکه یا خامنه‌ای به درک واصل شده یا اینکه با این تعویض توافق کرده و در نتیجه دست خاتمی و هاشمی را برای کنترل اوضاع باز گذاشته. در هر صورت از پس این تحولات یقینا حکومت اسهال طلب جدیدی به رهبری هاشمی سر بیرون خواهد آورد تا بتواند با آمریکا وارد مذاکره شود مذاکره ای که رژیم تقریبا آنرا باخته، البته اگر قبل از آن رژیم گرفتار فروپاشی نشده باشد. اوضاع اقتصادی شدیدا خراب است، تحریم‌ها بزودی افزایش خواهد یافت درنتیجه سرمایه گذاری خارجی هم که تا امروز تقریبا مختل شده است وضع بتری پیدا خواهد کرد.
این تحولات همه اتفاق خواهد افتاد به این شرط که قبل از آن آمریکا دست به حمله‌ای نزند.

نوشته: در ساعت: 5:27 pm در بخش: ملای حیله گر

15 پیام  |           

15 پیام به “چرچیل ایرانی”

  1. سلام از زیر چتر چل تیکٌه

  2. SHIVA says:

    هم خرر میخوایم هم خرما
    نه شیخ میخوایم نه ملا ؟؟
    تو هم با این نظراتت . نمیدونی اگه هاشمی قدرت رو نگیره و یکدست نشن حموم خون براه می افته و منظقه با خاک زیر و رو میشه ؟ آسیاب به نوبت . صدامم رو هم بار اول بهش حال دادن 10 سال بعد زیر پاشو خالی کردن . وگرنه همون روز صدام رو قلع و قمح کرده بودن همین بلاها اون زمان پیش می اومد و معلوم نبود چی به روز منطقه بیاد !!!! صبر داشته باش .. یادته روزای اول هی داد و بیداد میکردی که هاشمی رفت کنار و بهت گفتم مخصوصن احمدی نژاد رو آوردن که مردم رو مطیع کنن و دیوانگی های اونو نشون مردم بدن و بعد با خیال راحت بیان و مردم هم بگن صلی علی محمد رفسنجانی خوش آمد !!!!!

  3. درود
    ++++++
    درود

  4. قلم says:

    برای این کار بهتر نیست تا از ابراهیم نبوی کمک بگیریم! چون که حضرت ایشان بسیار در این راه رفسنجانی زدائی از ایران مصمم و قاطع هستند!.
    ————-
    پاسخ:
    قربانت گردم این آقای نبودی خودش چرخ پنچر شده دوچرخه قدرت هاشمی است. ایشان به خارج فرستاده شده‌اند تا نقش اپوزیسیون را در شرایط مورد نیاز بازی کنند و هم زمان به عده‌ای از همه جا بیخبر خط بدهند تا بلکه پدرخوانده بتواند به اهدافش برسد.

  5. mar mar says:

    miguyand adam e aghel az yek surakh do bar gezideh nemishe man nemifahmam in mar e rafsanjani chand bar bayad melat in ra ra begazad ta aghl e hame sar e jayash biayad-zemnan aghay e nabavi edea mikard dar zaman e khatami zendan rafte tabligh baray e zendan ban vaghean marhaba dareh

  6. شاخ بز says:

    حسن آقا
    گیریم که آخوندها افتادند و بقول تو اسهال طلبها هم باهاشون.
    خب این پرسش پیش میاد که چه گروه و دسته و یاران و با چه همآهنگی و برنامه میخواهند سکان کشتی شیر در شیر ایران را در دست بگیرند و با چه وسایلی؟
    مقبولیت این سایه ها در میان خود و در میان مردم تا چه حد است؟ تا چه اندازه به واقعیات جامعه و خلق و خوی ایرانیان و ایران امروز آگاه هستند؟ کارنامه مدیریت مشکلات و ایجاد ابتکاراتشان در زمینه های اجتماعی و اقتصادی در کجاست؟
    تا آنجائی که من یادم میاد از قدیم میگفتند تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف تا که اسباب بزرگی همه آماده کنی
    کمی خودمانی ترش میشود اول چاه را بکن بعدش منار را بدزد.

  7. Farshid says:

    movafegham

  8. جناب آقای شاخ بز عزیز! حقیر ادعای این نکردم که راه‌کار کامل مشکل امروز ایران را دارم، بلکه فقط تحلیلی از اوضاع دادم و اینکه چه کسی را باید مواظب بود و اجازه نداد بیشتر از این قدرت بگیرد (هاشمی و شرکاء).
    در عوض شما دارید مثل هیئت سینه زنی حزب توده تبلیغ می‌کنید که هاشمی بهترین گزینه است. دعوا نکنید! شما دقیقا این جمله را استفاده نکردید ولی از لابلای سخنان شما این نتیجه گرفته می‌شود که این وضع را تحمل کنیم و خفه خوان بگیریم وگرنه اله و بله.
    قربانت گردم این رژیم اگر بماند ایران مثل برف در برابر آفتاب آب خواهد شد دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد.
    شما که از تحلیل من ایراد گرفتید لطف کنید و تحلیل خودتان را بدهید، قول می‌دهم در همین وبلاگ آنرا منتشر کنم در غیر این صورت لطفا سنگ پرانی نکنید.

  9. سلام …با مهار کردن احمدی نژاد او را مقصر خشونت نظام معرفی میکنند و چهره صلح جویانه میگیرند ، البته اگر این جبهه برنده شود. من فکر کنم شایعات مریضی و مرگ خامنه ای را پخش کردند تا اگر هم نمرد سر وقت بکشندش، چونکه اگر اخراج کنند نظام لطمه میخورد بخصوص شخص رفسنجانی که اونو سرکار اورد، پس باید بمیرد!!! نقشه جالبی ریختند و ناگهانی پیاده کردن این نقشه نشان این هست که خطر حمله به ایران خیلی جدی و نزدیک هست، بخصوص وقتی بوش ناگهان حافظ محیط زیست شود …

  10. شاخ بز says:

    حسن آقا
    اینکه وضعیت ایران بمراتب بدتر و خرابتر از گذشته است که در آن حرفی نیست.
    اینکه سردمداران رژیم نیز تا اندازه بسیار بسیار محدودی میتوانند اوضاع ایران را آنهم بصورت نسبی (انتخاب بین وبا و طاعون) ذگرگون کنند در اینهم فکر نکنم کسی شکی داشته باشد.
    ولی من به شخصه کما فی السابق شدیدا این مفکوره را زیر علامت سئوال میبیم که فکر کنیم با رفتن این رژیم و قدرت بدست این مردم و این اپوزیسیونی که ما میشناسیم اعم از خارج نشینش و داخل کمینش اوضاع ایران بهتر شود.
    شما میگوئید میشود من بعنوان یک ایرانی که توسط شیوه استالینیستی شما برچسب توده ای هم خورده محق میباشم که بپرسم چگونه؟ توسط چه کس یاکسانی؟ با چه پیش درآمدی؟ با چه حمایتی؟ به چه قیمتی؟ با کسب کدام تجربه مهار بحرانی؟ و با کدام تجربه گفتگو با دیگرانی؟ با چه شفافیتی؟ و انتخاب توسط کدام مردمانی؟ با کدام دیدگاههای سیاست داخلی و خارجی؟ و چه افقهای اقتصادی؟
    هر وقت شما به این سئوالها جوابهای قابل قبول و درستی داشتید که بدهید بدون اینکه نکته ای مبهم بماند بنده نیز بدنبال خیل راه می افتم بدون اینکه ترس داشته باشم که تجارب 22 بهمن و قتلهای زنجیره ای و و و دباره تکرار شوند. در غیر اینصورت تجربه انقلاب برای من یکی کافی است و حتی از سرم نیز زیاد است.

  11. آقای شاخ بز! گویا شما خیلی زرنگ تشریف دارید!؟ حقیر از شما سوال کردم و شما با سیاست نزدیک به چرچیل با سئوالی می‌خواهید مرا به گوشه رینگ بشکایند! کور خوانید! این شما بودید که تئوری مرا زیر سئوال بردید پس این شما هستید که باید پاسخ بدهید.
    اینکه به همین وضع کج دار مریض ادامه بدهیم که نشد پاسخ که عزیز! این وضعی که شما پیش روی ملت می‌گذارید درست مثل این می ماند که کسی اصلا هیچ حرکتی نکند.
    کور خواندید اگر این پیشنهاد شماست، که همه ملت ایران را بلدند و اکثرا اینچنین می‌کنند (هیچ کاری نمی‌کنند).
    پیشنهاد شما چیست، جاخالی ندهید من یک بچه ده ساله نیستم که بتوانید به این راحتی از دست من با یک مانور خلاص شوید.

  12. درود says:

    نظر خواهی پنج گانه خشم الود و زهر خند آمیزو هشیار دهنده آرمین گیله مرد، وظیفه خود را انجام داده است و می تواند بایگانی گردد :
    پن لاگ منحل نمیشود !
    http://doroooood.blogspot.com/

  13. شاخ بز says:

    حسن آقا
    چرا ناراحت شدی؟ اگر برای سئوالهائی که من مطرح کردم جوابی وجود ندارد، ممکن است که بگوئی که چه حرکتی پس منظور تو میباشد؟ و خاصیت و نتایج این گونه حرکت چیست؟
    معمولا برای از این شهر به آن شهر رفتن هم نقشه میکشند و حساب میکنند. حالا این حرکتی که منظور تو هست چه نقشه ای دارد و چه سنجشی؟ فقط فراخوان به خیابان ریختن است و بعدش هم السلام نامه تمام؟ همه انقلابیون بعدش بازنشسته میشوند و به کنج عزلت میخزند تا سی سال بعد دوباره وارد میادین عملشان نمود؟
    همانطور که گفتم اینگونه حرکت را یکبار کردیم و هنوز داریم جواب پس میدهیم و تازه جواب دادنها هنوز به نیمه راه هم نرسیده است.
    دست روی دست گذاشتن و کج دار مریز رفتار کردنی که تو نوشتی نمایانگر آنست که حتی نوشته مرا هم درست نخوانده ، خود را بلافاصله موطف به پاسخگوئی میدانستی. ولی مهم نیست. برای انکه دوباره گوشزد کرده باشم باز هم مینویسم
    تکیه بر جای بزرگان نتوان زد بگزاف
    تا که اسباب بزرگی همه آماده کنی
    این شعر اصلا از خواننده اش تقاضای دست روی دست گذاشتن نمیکند بلکه خواستار فراهم کردن وسایل است که چندان هم آسان و راحت الوصول نیست. حالا اگر تو برداشت دیگری از آن داری، خب مسئله خودت هست. من بعنوان برچسب توده ای خورده برداشتم کاملا روشن است.
    درضمن اوایل انقلاب هم که دارودسته خمینی در کوچه و خیابان راه میافتادند و نسق میگرفتند ، قبل از آن به ملت حاضر در کوچه و خیابان بی دلیل و با دلیل برچسب طاغوت و منافق و لیبرال و غیره میزدند و زهرچشم میگرفتند. اکثرا هم نمیدانستند که این واژه ها چه معنائی دارند فقط دستور از اون بالا مالاها آماده بود.
    حالا مبادا خدای نکرده شما هم از همان روشها بله؟

  14. درود says:

    حالا مبادا خدای نکرده شما هم از همان روشها بله؟
    درضمن اوایل انقلاب هم که دارودسته خمینی در کوچه و خیابان راه میافتادند و نسق میگرفتند ، قبل از آن به ملت حاضر در کوچه و خیابان بی دلیل و با دلیل برچسب طاغوت و منافق و لیبرال و غیره میزدند و زهرچشم میگرفتند. اکثرا هم نمیدانستند که این واژه ها چه معنائی دارند

  15. آقای شاخ بز دیدید باز با طرح سوال می‌خواهید از پاسخ سرپیچی کنید!؟
    اول از همه چه کسی گفته که هر کس که خواست نقدی را مطرح کند باید یک حزب یا دسته یا یک لشکر پشت سر داشته باشد تا حق نقد کردن را داشته باشد!؟
    پس از قرار معلوم و بنا به تئوری شما هر روزنامه نگار سیاسی هم که خواست نقد این رژیم را بکند حتما باید یک دولت در آب نمک خوابانده باشد و یک لشکر آماده برای حمله داشته باشد تا حق بحث و نقد داشته باشد!؟
    با این استدلال شما، باید نشست تا یک منجی دیگر بیاید و ما را نجات دهد!!
    تازه اگر افشاگری می‌شود برای تضعیف ارگان‌ها اشخاص درگیر در رژیم است تا با این کار زمینه مبارزه و فعالیت مخالفین مهیا شود. در رژیمهایی مثل رژیم ملاها هیچ کس حق زیستن ندارد و تنها با شکستن این جو است که تازه می‌توان آن ابزاری را که شما از آن نام می‌برید مهیا کرد.
    دقت کنید حقیر و دوستان دیگر وبلاگ نویس بیش از یک سال است که سعی کرده‌ایم یک کانون برای اتحاد وبلاگ نویس‌ها سرپا کنیم، همین سیستم با ابزاری که در اختیار داشته هزار و یک سد سر راه این هدف برپا کرده تا از دستیابی جماعت وبلاگ نویس به این هدف جلوگیری کند تازه بحث‌های خسته کننده از این دست که شما می‌کنید هم یکی دیگر از سدهای پیش روی ما بوده زیرا هر وقت کسی سعی می‌کند قدمی بردارد عده‌ای می‌آیند و می‌گویند: نمی‌شود، نمی‌توانیم، ابزارش را نداریم، عمه خانم اجازه نمی‌دهد خانم باجی ناراحت می‌شود، و الخ.
    خلاصه حرف و سخن شما این معنی را می‌دهد که چونکه ابزار لازم برای مبارزه با رژیم را نداریم پس حتی حق نقد آنرا را هم نداریم!؟
    این بحث چنان دارد خسته کننده می‌شود که من ترجیح می‌دهم به آن ادامه ندهم
    شاد و خرم باشید

پیامی دارید؟ خُسن آقا

اجباری، نمایش داده نمی‌شود

Spam protection by WP Captcha-Free

اخبار و مطالب خواندنی